اولین داستان طاها

یکی بود یکی نبود

بچه شَ  نداشت 

بچه شوار نداشت 

بزوم نداشت

با روزه برای تاتا ناز شلوار خرید

شَب شِب

شَ: کفش

بزوم :بلوز یا پیراهن

با روزه : بابا روزبه

تاتا ناز : طاها (خود نگارنده )

شَب شِب: شب بخیر

پاورقی :

این اولین داستان طاها است

تذکر این داستان را کسی به او القا نکرده و فقط زاده خیال خودش است

نگارنده 2سال دارد .

4 thoughts on “بچه شَ نداشت !”
  1. خاله فدای تاتا شه….

    اینقدر تو ماهی پسر گلم….

  2. احسنت به طاها
    برن این شعرای پر مدعی ما یاد بگیرن!این بچه در 2 سالگی سر شار ازاستعداده
    شعرای نصف ونیمه ما رو هم خاله خانباجی ها با قربون صدقه رفتنشون خراب کردنا
    به جای این قربون صدقه ها برین بهش توجه کنید تا این نهال بارورتر بشه
    بازم احسنت به طاها

  3. مسئول آینده سایت هراز نیوز و (شاید هم) مدیر آینده روابط عمومی دانشگاه آزاد آمل!
    خدا کوچولوتونو حفظش کنه و موفق باشه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *