سیدمهدی طباطبایی اصالتا اهل مشهد است،سه دوره نماینده مجلس بوده، اما بعد از مجلس هشتم که عضو آن مجلس بود، سیاست را بوسید و کنار گذاشت و در همان دفترش به صلح و صفا دادن بین مردم می پردازد. با این حال، از قدرت دور نبوده است. هر از چند گاهی از دولت انتقاد می کند. در دولت دهم از حامیان سفت و سخت دولت می خواهد از حمایت های بیش از حدشان برگردند و به عقیده وی «راحت بگویند اشتباه کردند!»
این رفتارهای سید شاید از آن رو است که می خواهد «آشتی سیاسی» را هم در مملکت کلید بزند. خودش می گوید از سال 84 درباره انشقاق ها در جامعه با بزرگان صحبت کرده است و تذکر داده است. اینکه می تواند یا نه را نمی دانیم، اما شاید تخصصش در آشتی دادن موجب شود گشایشی هم در فضای سیاسی کشور به وجود بیاید و رقبای سیاسی، کمی قاعده بازی سیاست را رعایت کنند.

 بخش نخست گفت وگو با سید مهدی طباطبایی که بیشتر حال و هوای سوالات نوروزی خبرآنلاین دارد را در ادامه مطالعه فرمائید:

 ***
 چند ماه قبل که با شما گفت وگو کردیم، گفتید در ماههای آتی، دو سوه قل اعوذ برب الفلق و الناس را زیاد بخوانید؛ آن شرایط سپری شده است؟
نه! هنوز سپری نشده است. البته مقدماتش طی شده است ولی هنوز مانده است.
یعنی منظورتان ماههای منتهی به انتخابات سال 92 است؟
همه اش درانتخابات نیست. ممکن است قبل از انتخابات حوادثی رخ دهد.
توصیه تان در سال 92 هم ادامه دادن قرائت همین دو سوره است؟
دعاها محرک ما است و الا این جهان، کلا علت و معلول است. دعا خاصیتش این است که ما را با علل آشنا و متوجه معلول می کند. اینکه به دل شما می افتد حرفی را بزنید یا نزنید، همه اش دلایل عقلی صرف ندارد. در قرآن است که خدا درک حقیقت را از برخی از انسانها می گیرد و  حجابی در برابر آنها قرار می دهد که «صورت» را می بینند ولی «صیرت» را نمی بینند.
این چند ماهه، دعاهایی که استعاذه و پناه بردن بر خدا و یا ذکر «لا حول و لا قوه الا با الله العلی العظیم» است را مردم زیاد بخوانند.
دوران کودکی، نزدیکانتان شما را بیشتر شبیه پدرتان می دانستند یا مادرتان؟
 زمان ما این موضوعات رسم نبود. هر انسانی به طور مشترک خصویاتی را از پدر و مادرش به ارث می برد. عموما خصوصیات پسراز مادر بیشتر است.
از پدرتان چه خصوصیتی به ارث بردید؟
 نمی توانم بگوییم چون من در زندگی ام مراحل مختلفی را پشت سر گذاشتم. قاعدتا براساس خصوصیات ‍ژنتیکی من از پدرم خصوصیاتی را به ارث بردم ولی خودم فکر می کنم استادیم بیشترین تاثیر را در زندگی من گذاشتند.
در دوران طلبگی ، مهمترین استادتان که به او علاقمند بودید چه کسی بود؟
 آیت الله آشیخ هاشم قزوینی که الان در مشهد دفن هستند. ایشان مرا به اشتباهاتم آگاه می کرد.
چه شد که شما بر خلاف برادرتان که روحانی معروفی در مشهد هستند، از تهران سر در آوردید؟
 حادثه بود. وقتی آیت الله سعیدی شهید شدند، آیت الله میلانی رحمت الله علیه به من فرمودند: باید بروی تهران! وقتی آمدم و مدتی ماندم، آیت الله ربانی شیرازی و آیت الله منتظری و آیت الله هاشمی به منزل من آمدند و فرمودند: شما در تهران بمان! چندی بعد هم خدمت آقای فلسفی رسیدم و ایشان هم اصرار داشت من در تهران بمانم. نپذیرفتم. بعد آقایان نامه ای به آقای خمینی نوشتند و ایشان هم به من نامه نوشتند و بعد از آن بود که من در تهران ماندگار شدم.
مسئولیتتان از جانب امام خمینی(ره) چه بود؟
پیگیری امور شرعی و کمک به مقلدین آقا در مسائل شرعی، اخلاقی و علمی.
در دوران درس طلبگی خواندنتان به مرجعیت هم فکر می کردید؟
(با خنده) اصلا اینکه من مثل کسی بشوم ، غلط است و هر کس این در ذهنش باشد، ضرر می کند؛ باید تلاش کرد در هر رشته ای هستی به درجات عالی آن برسی.
در جوانی دغدغه مهم زندگی تان چه بود؟
از بچگی برایم بوده است که تا جایی که می توانم، آدم ها را تا اندازه ای که می فهمم با محبت بسازم.روی همین مساله هم دوستان خوبی دارم. اولین استادم می گفت، شما باید راه انبیا را بروید. یعنی به مردم خدمت کنید و در عین حال فحش بشنوید.
یک موضوع که در ذهن برخی از اقشار وجود دارد، این است که روحانیون عموما تمایل دارند روش سنتی زندگی خود را ادامه دهند و با امور مدرن ارتباط برقرار نمی کنند.چرا؟
این تصور اشتباهی است. ما ابزاری به امور مدرن نگاه می کنیم. برخی به این امور اصالت می دهند. مشکل از همین جا شروع می شود. خود آقای بروجردی با آن عظمت اتفاقا از امور مدرن آگاهی داشت منتها شان او این نبود که بخواهد خودش درگیر امور روزمره کند.یک وقت ضرورت است مثلا من با اینترنت کار می کنم. خوب لازم شد این را یاد می گیرم ولی وقتی من می توانم کارهای مهمتری بکنم و آن امور را از طریق بچه ام دنبال می کنم، چه ضرورتی به یاد گرفتنش است؟ اصل کلی این است که اگر کسی می تواند کار بالاتر و بهتری انجام دهد، آمد و خودش را به یک امر پائین تر مشغول کرد، این نشانه نادانی اش است.
 از میان سریال های تلویزیونی چیزی می بینید؟
هر چه را احساس کنم برایم مفید است، می بینم در غیر این صورت نه. درباره سینما یا تلویزیون من معمولا ابتدا از متخصصین کمک می گیرم. یادم است دوران پهلوی فیلمی به نام« محلل» ساخته شد.این فیلم خیلی سر و صدا به پا کرد. آیت الله مطهری هم به این فیلم اشکال کردند. من خدمت ایشان رسیدم از من سوال کردند شما فیلم را دیدید؟ عرض کردم ندیدم.بعد قرار شد ما فیلم را ببینیم.
وشما رفتید و فیلم را دیدید؟
 نه، من دو نفر را فرستادم تا فیلم را ببیند تا بفهمیم اشکالش کجاست. یک جوان را هم فرستادم و از سه نفر گزارش گرفتم.بعد قرار شد همان بخشی از فیلم که اشکال شرعی دارد را ببینم. فیلم را آوردند و من دیدم.الان هم در مورد فیلم های مختلف 5 تا 6 نفر را دارم که برای من گزارش می آورند.
 پس شما فیلم مارمولک را هم که درباره روحانیت ساخته شده است را ندیدید؟
 چرا. بخشی از فیلم مارمولک را دیدم.
 ارزیابی تان از فیلم چه بود؟
 هر فیلمی را درهرزمانی نسبت به آن زمان باید سنجید.اکثر این فیلم ها زیر بنای ساختاریش برای روحانیت ضرر دارد.
 پس فیلم هایی مثل زیر نور ماه یا طلا و مس که درباره روحانیت ساخته شده را ندیدید؟
نه ، این هم دلیل دارد.من الان چون مساله مهم کشور ریاست جمهوری است هر قدر که بتوانم وقتم را در این جهت مصروف می کنم و آن را اهم می دانم.این را شما بدانید که یکی از کارهای دشمن این است که وقتی می بینند کسی میزان نفوذشان زیاد است ، جلوی نفوذش را از طریق جلوه دادن چیزی که خلاف دین است می گیرد تا او را از چیز مهمتری باز دارد.
 سه دوره نماینده مجلس بودید. اولین بار معنی قدرت را چه زمانی لمس کردید؟
 وقتی بچه بودم. چیزعجیبی هم برایم بود.چون من با مادرم در دوران کشف حجاب ازجایی به جایی می رفتیم، آ‍ژان آمد و وقتی مادرم را با حجاب دید، به ایشان توهین کرد. این برای من خیلی سنگین بود. از همان زمان بود که با قدرت و سیستم حکومتی آشنا شدم.وقتی هم نواب شروع به فعالیت کرد،از او خوشم آمد.
شخصیت نواب صفوی برایتان جذاب بود؟
 یک بار در سخنرانی اش گفت:«ما با هر چه مغایر دین باشد، در ستیز هستیم.» من زمانی او را دیدم و گفتم:« باید دهانت را بوسید که این طور شجاعانه حرف می زنی.»
زمانی که در مجلس بودید محافظ شخصی هم داشتید؟
همه زمانها داشتم ولی خودم استفاده نمی کنم، چون خیلی معتقد به حفظ خدا هستم.
موضوعی که در زندگی از سیاست مهم تر است چیست؟
 توکل بر خدا.ما اگر قدرتمان را از خدا ببینیم و به خدا وصل شویم، خودمان را ضعیف نمی بینیم.
در زندگی تان ترس را تجربه کردید؟
 بله، در همه دوره های زندگی ام تجربه اش کرده ام. البته این ترس هم دو نوع است. یک وقت است شما ترس دارید از کسی سیلی بخوردید، یک بار ترستان از ریخته شدن حرمتها است.
 دلیل اینکه سیاستمداران در ایران کلی گویی می کنند چیست؟
سیاست کلا کلی گویی است. البته در اجرا نباید کلی گویی کرد. یکی از مشکلات سیاست این است که افراد جایشان را گم کنند. واقعا تشکر و تقدیر لازم است، عفو لازم است. منتها اگر جای اینها عوض شود، خطرناک است.تمجید زیادی می شود تملق. عفو زیادی، هم خود باختگی است. این کلمه تیتر زندگی بنده است:«عذر خواهی به جا و خطا پذیری و به موقع، نشانه عقل و خرد است.»
 مهمترین تفاوت سیاستمداران ایران با بقیه مردم در چیست؟
 مهمترین اشکال سیاستمداران در ایران این است که خودیاب نیستند. یعنی خودشان را مقایسه نمی کنند. مادام روی مردم حساب می کند. اشکال دوم آنها خود گم کردن و مردم جویی است. یعنی حساب نمی کند که خودش چطور باید باشد. مهمترین امر در زندگی تشخیص به موقع است. گاهی ما احترام های می گذاریم که اصلا لازم نیست.
 در سیاستمداران هم این طور است؟
بله. امام راحل جمله ای در کتاب صحیفه نور جلد 14صفحه 393 دارند که می فرمودند: « تا تزکیه نشدید، این مملکت و همه ممالک اسلامی اصلاح نمی شود.» جمله دیگری دارند و می گویند: « تا تزکیه نشده اید علم برای شما خطرناک است. مقام برای شما خطرناک است و شما را به هلاکت دنیا و آخرت می کشاند.»آخرین چیزی که از دل بهترین افراد بیرون می رود، حب جاه است. آدم های جاه طلب همیشه در چاه هستند ولی خودشان نمی فهمند.

معتقد به ایده دولت ائتلاف ملی هستید؟

 بله، شکی ندارم، اما اینکه چه بکند، بحث دیگری است. مهم این است که نظرات همه گرفته شود. اصلا رئیس جمهور باید مدیریت کند نه مسافرت. باید تشخیص دهد نه تعیین کند. باید درد را لمس کند، نه اینکه بشنود.باید درمان را عملی کند نه اینکه هیاهو و جنجال درست کند. برخی می خواهند گره ها را با فوت باز کنند. معلوم است که نمی شود. گره با عقل و تدبیر باز می شود.
در میان اصلاح طلبان رفیقتان کیست؟
 من با همه رفیقم. ولی با اصولگراها بیشتر رفیقم.
 بالاخره یک نفر پیدا می شود که رابطه صمیمی تری با او داشته باشید؟
این را نخواهم گفت.
فکر می کنید در ایران سیاستمدار زن ذلیل داریم؟
زن ذلیل؟ من تشخیص این گونه ای نداشتم.
 سیاستمدار عاطفی چطور؟
 ما در ایران انواع سیاستمدارهای غلط زیاد داریم و صحیح کم داریم.بدتر ازهمه سیاستمدار خود محور و خود دوست است. اینکه فکر کنم من از همه بهتر می فهمم ، کاملا غلط است؛باور کنید بسیاری از افراد که از نظر ما نادان هستند، بسیار فهمیده اند.
درباره سیاستمداران لطیفه هم می شنوید؟
 می شنیدم.درباره اش بررسی می کردم و به خود افراد تذکر می دادم و می گفتم درباره شما این حرفها گفته می شود.
واکنش این افراد چه بود؟
 برخی قبول می کردند.گروهی می گفتند من اشتباه می کنم. اکثر از دسته دوم بودند.
معنی لبخند سیاستمداران چیست؟
گاهی باور های غلط خودش است.اوقاتی لبخند متظاهرانه و تظاهر به شادی است.گاهی هم تمسخر دیگران است.
اگر در گفت وگو با سوال سخت مواجه شوید و نخواهید پاسخ دهید چه می کنید؟
پیش نیامده است ولی در زمان پهلوی محمد حسین هیکل می خواست با شاه مصاحبه کند ولی خیلی مشکل داشت. یک فردی در روزنامه اطلاعات به نام آقای فرامرزی بود که خیلی به لحاظ اخلاقی آدم خوبی بود. به او گفتم حسن هیکل روزنامه نگار مصری را دعوت کند و من از طریق رساندن سوالات به فرامرزی او را کمک کنم.یک مهمانی مفصلی گرفتم و هیکل را دعوت کردیم.بعد در همان جلسه هیکل به من گفت این سوالات را نمی شود از شاه پرسید. به او گفتم می شود، شما اصرار کنید! او پاسخ می دهد. در نهایت هم موفق شد.
روش ساده برای  شناسایی نقد و تخریب چییست؟
تخریب اعتراض است. فرض کنید کسی بدهکار است و طلبکار نمی تواند وصول طلب کند. بدهکار برای موجه نشان دادن خود و طلبکار روی عصبانیت بده و بیراه می گوید. بعد طرف بدهکارهم متقابلا حرفی می زند و به این ترتیب ذهن ها از موضوع بدهی به سمت فحش کشیده می شود. این همان تخریب است و نقد نیست.
کار نکرده زندگی تان چیست؟
دلم می سوزد می خواهم تا وقتی زنده هستم چه کنیم که مشکلات را حل کنیم.
 شهر مورد علاقه تان برای زندگی کجاست؟
هر کجا بهتر بتوانم کار کنم. چون من همه جای ایران رفتم. زمانی در کرمان شهر راور تبعید بودم. از آنجا خوشم می آید.
در کارهای خانه کمک می کنید؟
من آشپزی را خیلی دوست دارم و وقتی خسته می شوم به همسرم کمک می کنم. زمانی صندوقی را از ما دزدید بودند . خیلی ناراحت بودم، برای خالی کردن خشم خودم رفتم و یک آش درست کردم.بقیه وقتی خوردند تقاضایشان این بود که باز هم برایشان بپزم! من با آشپزی خودم را سرگرم می کنم.
یک سرگرمی دیگر من هم کتابخانه است.تاریخ مخصوصا تاریخ حکومتها را خیلی دوست دارم. یک بارجمله ای را آقای احمدی ن‍ژاد، گفت که درست نبود. من آن دوران در مجلس بودم. در نطق میان دستور خواستم صحبتی بکنم که در تاریخ بماند و به آقای احمدی نژاد هم بی احترامی نشود.

ماجرا این بود که در دوران مامون، مادر امین نامه ای به مامون نوشت که تو چرا برادرت را کشتی؟ زبیده مادر امین از این امر مطلع بود . مامون زیرک بود وبرای او نوشت که من در این ماجرا مقصر نیستم و قاتلان را دستگیر کرده ام. زبیده باهوش بود و زیر نامه نوشت:« الکذب قبیهون، من الامرااقبح» معنی اش این است که« دروغ بد است از رئیس مملکت بدتر.» این را می خواستم مطرح می کنم. من نمی دانستم این مطلب در کدام کتاب است.بعد در همین کتابخانه نشستم وتا نزدیک اذان صبح در کتاب های گشتم تا در نهایت این مطلب را پیدا کردم و یادداشت برداشتم.
سابقه یاس فلسفی دارید؟
 ابدا.
 با چه کسی حاضر نیستید پشت یک میز بنشینید؟
 با آدم های نفهم.
شغل مطلوبتان در مدینه فاضله چیست؟
 مطلوبم در این سن، ارشاد کردن است.
صریح ترین جمله ای که کسی نسبت به خود شما گفته است چه بوده است؟
دوران پهلوی، ازغدی از بازجوهای ضد خرابکاری ساواک بود من گفتم فلانی این حرفها را می زند و من باید کتک بخورم. بعد به من فحش داد و گفت: من از نفوذ کلام تو نارحتم نه از حرفهایت. کتک خیلی بدی به من زد و فحش داد.
از سماجت  خوشتان می آید؟
 در کارها به هر اندازه پیش برود انجام می دهم .
 چقدر از انعطاف خوشتان می آید؟
 انعطاف در جایی که حقی ضایع نشود عیب ندارد.
تکیه کلام خاصی دارید؟
 معمولا می گویم توجه کنید!
 فرق شمابا 5 سال قبل در چیست؟
 فرق خاصی نکردم بیشتر دلم می سوزد و می خواهم کمکی کنم که به اندازه توان این پراکندگی را جمع کنم و کارایی نظام را افزایش دهیم.
 موضوعی که در این سن شما را به فکر وا می دارد، چیست؟
 می ترسم باقی مانده عمرم به بطالت بگذرد.
فیلسوف مورد علاقه شما؟
حاج شیخ هاشم قزوینی ولی در قدما کسی که کتباهایش را می خواندم غزالی است.
 به نظرتان غزالی به دین کمک کرد یا عرفان؟
نه، باب فلسفه بسته نشد. حرفهای غزالی را خوب نفهمیدند. فیض کاشانی در مهجت البیضاءحرفهای غزالی را خوب فهمید و تقریر کرد.
فکر می کنید غزالی به دین کمک کرد ؟
 غزالی به تشیع کمک نکرد ولی به دین کمک کرد.
شاعر مورد علاقه شما؟
یک دوره ای آثار سعدی و حافظ را مطالعه می کردم .
 پس اهل تفائل به حافظ هستید؟
 تافل نمی زدم بیشتر می خواندم و لذت می بردم.
قاعدتا اهل موسیقی که نیستید؟
در موسیقی چیزی گیر آدم نمی آید والا من هم گوش می دادم.
 اهل استفاده از عطر که هستید؟
نه، اصلا علاقه ندارم.
با آدم های پرحرف چطور برخورد می کنید؟
 معمولا گوش می دهم تا حرف بزند تا خسته شود. بعد ولش می کنم.اگر هم نتوانم او را تحمل کنم ، موقع حرف زدنش فکر های دیگر می کنم.
از چه تعارفی خیلی خوشتان می آید؟
 خیلی از تعارف خوشم نمی آید و آن را دروغ می دانم.خودم هم اهل تعارف نیستم.
 نظرتان درباره عبارت التماس دعا چیست؟
کار خوبی است و نوعی بها دادن به طرف مقابل است.
شایعه ای که بار اول باور کردید و بعد فهمیدید اشتباه بوده است؟
اکثرا شایعاتی که درباره مذاکرات هسته ای شنیدم .
 از بین سه شخصیت جامعه امروز به کدام یک نیاز دارد. سلمان فارسی، عمار یا ابوذر؟
 اینها هر کدام تربیت شده زمان خود هستند در روایت هم داریم خیلی مقاسیه نکنید.اما اگر بخواهم به سوال شما پاسخ بدهم باید بگویم که الان موقعیت موقعیت سلمان است.از امام صادق سوال کردند که چرا ایمان سلمان فارسی این قدربالا بود؟ امام فرمودند: چون عقلش زیاد بود.ما امروز به عاقل نیاز داریم. اشکال ما عمار، سلمان یا ابوذر نیست ، ما می گوئییم هر کس هر چه هست باشد نه اینکه خود را عمار بداند. متاسفانه امروز در جامعه عمار پندار زیاد داریم.از عمار باید کار عماریت بیاید.
فقیه مورد علاقه تان؟
آیت الله بروجردی، بعد آسید احمد خونساری.
 فرصت طلبی شما را بیشتر ناراحت می کند یا ساده لوحی؟
 فرصت طلبی خطرناک است.
 نظرتان درباره افشاگری چیست؟
نسبی است. گاهی مفید است و باید گفت . یک جا هم جز به هم ریختگی و اینکه آدم ها را ازانسانیت دور کند، خطر بزرگی است.
نسبت رسانه با سیاست؟
 خیلی موثر است ولی رسانه ها باید آزاد تر باشند.وقتی رسانه ضعیف شود مردم اخبارشان را از جای دیگر اخذ می کنند.
 نسبت رسانه با عشق را چطور می بینید؟
 سیاست اگر عاشقانه شد، خطرناک است. عشق یعنی به خواست غیر معقول کشاندن است.
ولی برخی عشق را نردبان بالارفتن می بینند؟
 نردبان است ولی نردبان شکسته ای است! چون در عشق احساس بر عقل غلبه دارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *