قطعاً حضور خاتمی در انتخابات ، می تواند معادلات کنونی را به هم بزند و فضای دیگری را در انتخابات رقم بزند چه آن که انتخابات خرداد 92 ، تا بدین لحظه بر این مبنا شکل بندی شده است که اصلاح طلبان با نیروهای دست چندم خود می آیند و از این رو دو قطبی اصلاح طلب – اصولگرا شکل نمی گیرد و رقابتی تماماً اصولگرایانه در پیش خواهد بود. آمدن احتمالی خاتمی ، این شرایط را دگرگون می کند.
با این حال ، احتمال حضور سید محمد خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری امسال ، بسیار ضعیف می نماید.
او هر چند در انتخابات دور اخیر مجلس شورای اسلامی ، رأی داد تا وفاداری خود به اصل نظام و قاعده انتخابات را ثابت و راه را برای کنشگری سیاسی اش باز کند ، اما آن رأی دادن ، دلیل قاطعی بر کاندیداتوری اش نمی تواند باشد.
عللی که تصمیم خاتمی نسبت به نیامدن را تقویت می کند یا دستکم او را در آمدن مردد می کند ، می تواند در موارد زیر نهفته باشد:
1 – خاتمی ، تجربه هاشمی را دارد. اکبر هاشمی رفسنجانی که دوباره با رأی بالای مردم به عنوان ریاست جمهوری برگزیده شد ، وقتی برای سوم بار کوشید بخت خود را بیازماید ، شکست خورد.
این تجربه می تواند حاوی این درس باشد که عموم رأی دهندگان ایرانی کسی که بعد از دو بار ریاست جمهوری ، بخواهد باز هم رئیس جمهور شود را – درست با غلط – به عنوان قدرت طلب می شناسند و به او رأی نمی دهند.
خاتمی چنین سرنوشتی را برای خود پسند نمی کند. البته شکست یک رئیس جمهور سابق در انتخابات ، الزاماً در همه شرایط تکرار نمی شود و تجربه هاشمی ، دلیل قاطعی برای تکرار آن درباره دیگران نیست ، خاصه آن که فشارهای اقتصادی چند سال اخیر ، مردم را در مقایسه گری خود به نتایجی رسانده است که می تواند برای خاتمی خوشایند باشد. با این حال ، خاتمی نشان داده که سیاستمداری نه چندان اهل ریسک است.
2 – چرخش قدرت در میان نخبگان ، از شعارهای اصلی خاتمی در تمام این سال ها بوده است. کاندیداتوری مجدد خاتمی برای به دست گرفتن سه باره قدرت ، با این دیدگاه اصولی وی مغایرت دارد. وانگهی ، کاندیداتوری خاتمی به عنوان گزینه اصلاحات ، اعتراف به این است که جریان اصلاحات نتوانسته است بعد از سال ها ، کادرسازی کرده ، گزینه ای درون نظام تربیت کند که بتواند قدرت را در دست بگیرد.
3 – آنچه از احمدی نژاد برای رئیس جمهور بعدی به جای می ماند ، کوهی از مشکلات است که کار را برای جانشین وی بسیار سخت می کند. رئیس جمهور آینده ، هر که باشد ، سیاستمدار خوش شانسی نیست.
او سال گذشته به عارف ، که در صدد کاندیداتوری بود ، گفته است: برادر من! برای چه می خواهی کاندیدا شوی؟ می خواهی چه کار کنی؟ و چطور می خواهی در این شرایط کار کنی؟ آن زمان که مشکلات کنونی نبود و همراهی نسبی در مجموعه های حاکمیت با ما وجود داشت آن شد ، الان که اصطکاک ها به حداکثر رسیده نمی شود کاری کرد.
خاتمی ، نمی خواهد بازی برده سیاسی در دو دور ریاست جمهوری اش را با جانشینی احمدی نژاد ، دچار ریسک باخت کند.
4 – علائمی به خاتمی رسیده که در صورت کاندیداتوری ، رد صلاحیت می شود. او که دو بار رئیس جمهور ایران بوده ، هرگز نمی خواهد مهر رد صلاحیت بر پیشانی سیاسی اش بخورد. خاتمی ، می خواهد “درون نظام” بودنش ، همچنان “رسمی” باشد تا بتواند در آینده ، همچنان نقش آفرین باشد.
5 – رأی آوردن مجدد خاتمی ، چیزی بر او نمی افزاید ؛ او قبلاً رئیس جمهور بوده و حالا هم همان رتبه قبلی را به دست می آورد ولی اگر به هر دلیل شکست بخورد ، در سابقه اش ، علاوه بر “رئیس جمهور سابق” ، عنوان “کاندیدای شکست خورده سابق” هم ثبت می شود.
6 – او خوب می داند که کاندیداتوری او ، موجی از سختی ها را بر او تحمیل خواهد کرد: از تخریب ها و احتمال رد صلاحیت و مشکل در رقابت انتخاباتی گرفته تا مصیبت های اداره کشور در صورت رأی آوردن.
روحیه خاتمی ، چنین توفان هایی را بر نمی تابد. او محافظه کارتر از این است که وارد این بازی ” آن سر نامعلوم” شود.
البته آنچه در بندهای فوق ذکر شد ، ناظر به شرایط روز است و با توجه به این که همواره در ماه ها و هفته های منتهی به انتخابات ، دور حوادث تندتر می شود ، باید دید روند رویدادها به کدام سمت می رود.
نکته دیگر آن که اگر خاتمی ، برغم تمام تحلیل ها و وضعیت موجود کاندیداتوری اش را اعلام کند ، باید گفت که با یک خاتمی دگرگون شده مواجه شده ایم.