نام پینوکیو را بارها شنیده ایم و کارتونش را هم اکثرا دیده ایم. اما بیایید نگاهی عمیق تر به داستان پینوکیو داشته باشیم. آیا انسان می تواند انسانی دیگر را خلق کند؟ چرا رسانه های صهیونیستی حدود یک قرن است که «داستان» پینوکیو را زنده نگاه می دارند؟ نویسنده داستان پینوکیو چه مرام و مسلکی داشت؟ و …

گروه گزارش ویژه مشرق؛  كارتون قديمي پينوكيو كه شركت فيلمسازي والت ديزني آن را در سال 1940 منتشر ساخت، هنوز مورد توجه كودكان و بزرگسالان اقصي نقاط جهان قرار مي‌گيرد. اما، داستان اين عروسك چوبي مبتنی بر یک تمثیل عمیق معنوی و برپايه آموزه‌هاي سری است كه به ندرت درباره آنها سخن به ميان مي‌آيد. در اين گزارش، ما به منشا و ريشه شكل‌گيري اين داستان انيميشني و نيز لایه‌‌هاي پنهان آن نگاه اجمالي خواهيم انداخت.

كارتون پينوكيو يكي از پيچيده‌ترين فيلم‌هايي است که برای کودکان ساخته شده است. آيا اين كارتون مي‌تواند داستان نمادین مبالغه‌آميزي از معنويت و جامعه مدرن باشد؟ آيا در اين فيلم نشانه‌هايي از عضویت در آیین‌های مرموز و اسرارآمیز وجود دارد؟

البته نيازي به گفتن نيست، اين فيلم در حال حاضر محصول پرکاربردی در فرهنگ عمومي جامعه امروز است. تا به حال چند نفر اين كارتون را نديده‌اند؟ از سوي ديگر، چند نفر از مفاهیم پنهان كارتون پينوكيو اطلاع دارند؟ در پشت پرده ماجراي اين عروسك خيمه شب بازي كه تلاش دارد تا تا پسر خوبی باشد، يك تمثیل عميق معنوي نهفته است كه ريشه در مكاتب سری علوم خفیه دارد.

از زاويه نگاه يك مبتدي، داستان كودكانه پينوكيو كه درباره “خوب بودن” است و نكات قابل تاملي درباره “دروغ نگفتن” دارد، در نهايت به اثري كلاسيك براي بزرگسالان در راستاي تلاش برای رسیدن به خردمندی و روشنگري معنوي تبديل مي‌شود. فضای بی‌رحم داستان پينوكيو تصوير هولناكي از دنياي مدرن ما را نمایش داده و شايد قصد دارد تا راه فرار از دام‌هاي اين دنياي مدرن را به ما نشان دهد. با توجه به سابقه حرفه‌اي نويسنده داستان و مراجعه به منابع کتب ادبی می‌توان به مفاهيم اسرارآمیز پنهان در كارتون پينوكيو پی برد.

خاستكاه شكل‌گيري داستان پينوكيو


كارلو لورنزيني
نویسنده داستان پینوکیو، از اعضای فعال فراماسونری بود

داستان پينوكيو اولين بار توسط فردي به نام “كارلو لورنزيني”(ملقب به كارلو كولودي) بين سالهاي 1881 و 1883 در ايتاليا به رشته تحرير در آمد. لورنزيني اين حرفه را از مقاله‌نويسي در روزنامه‌ها آغاز كرد و در اغلب موارد براي بيان ديدگاه‌هاي سياسي خود از روش طنزنويسي بهره مي‌جست. لورنزيني در سال 1875 وارد دنياي ادبيات كودكان شد و از اين طريق تلاش كرد تا عقايد سياسي خود را به مخاطب انتقال دهد. براي مثال؛ سري داستان‌هاي Giannettino كه عمدتاً به وحدت ايتاليا اشاره داشت.

لورنزيني در واقع بسیار علاقمند بود تا از یک كاراكتر دوست داشتني و مهربان و در عين حال متقلب با هدف بیان عقاید خود از طريق ادبيات تمثيلي بهره گرديد. وي در سال 1880 نگارش داستان Storia di un burattino  (داستان عروسك خيمه شب بازي) را آغاز كرد كه بعدها به ماجراهاي پينوكيو شهرت یافت. این داستان هر هفته در روزنامه Il Giornale dei Bambini  (روزنامه ايتاليايي ويژه كودكان) به چاپ مي‌رسيد.

ماجراهاي پينوكيو، يك قصه خيالي است كه ماجراهاي يك عروسك چوبي خودراي و لجباز را در مسیر تبدیل شدن به یک پسر واقعی شرح مي‌دهد. اين داستان در سال 1883 به چاپ رسيد.

آثار لورنزینی صرفاً سياسي نبودند. دست‌نوشته‌های او، بويژه ماجراهاي پينوكيو زواياي پنهان متافيزيكي و ماوراي طبيعي بسياري را در خود داشتند كه اغلب از ديد خوانندگان امروزي پنهان می‌مانند. يكي از حقايق مهم براي درك كامل لايه‌هاي عميق اثر لورنزيني اينست كه وي يكي از اعضاي فعال فراماسونري بود.

در مقاله‌اي با عنوان پينوكيو، برادر من، “جيوواني مالولتي”(Giovanni Malevolti) از فراماسونرهاي ايتاليا سابقه ماسوني كارلو لورنزيني را چنين توصيف مي‌كند:

“ورود كارلو به مكتب فراماسونري، با اینکه در هیچ سند رسمی ثبت نشده، اما از سوی همگان پذيرفته شده و قابل استناد است.

“آلدو مولا”(Aldo Mola)، يك فرد غيرماسوني كه معمولاً ‌از وي به عنوان تاریخ‌نگار رسمي مكتب فراماسونري ياد مي‌كنند، با اطمينان ورود لورنزيني به فرقه فراماسونري را تاييد كرده است.

به نظر مي‌رسد حوادثي در زندگي او رخ داده است كه اين نظريه را به سادگي تاييد مي‌كند: تاسیس روزنامه‌ای تحت عنوان Il Lampione (موسوم به فانوس دريايي) در سال 1848 كه لورنزيني در باب آن چنین اظهار داشت: “روشنی‌بخش کسانی است که در تاریکی سرگردان هستند.” لورنزيني همچنين خود را شاگرد متعصب ماتزيني (از انقلابيون و فراماسونرهاي برجسته ايتاليا) معرفی می‌کرد.”


لورنزيني داستان پينوكيو را با الگوبرداري از عقاید قديمي و کهن
در متون سری و رمزگونه به رشته تحرير درآورد

نام كولودي را مي‌توان در سندي يافت كه مركز بزرگ فراماسونرهاي بريتانيا آن را به چاپ رسانده و در آن لیستی از فراماسونرهاي معروف گردآوری شده است.

مالولتي چنين ادامه مي‌دهد:
براي مطالعه داستان “ماجراهاي پينوكيو” دو روش وجود دارد. اولين روش همان است كه من آن را “غیرمذهبی و عوامانه ” توصيف مي‌كنم زيرا كه خواننده، به احتمال زياد يك كودك است، درباره اتفاقات ناگواري كه براي اين عروسك چوبي رخ مي‌دهد، مطالبي را ياد مي‌گيرد. روش دوم، مطالعه اين داستان از نگاه ماسوني نويسنده آن است كه نمادگرايي درون آن، بدون هيچ‌گونه جايگزيني، مکمل روايت ساده و خطي حوادث است.

لورنزيني داستان پينوكيو را با الگوبرداري از عقاید قديمي و کهن در متون سری و رمزگونه به رشته تحرير درآورد: روايت ساده‌اي از يك داستان كه مورد توجه عامه قرار می‌گیرد و مفاهیم پنهان خود را تنها برای “کسانی که در جریان هستند” فاش می‌کند.

تحليل فيلم
تفاوت‌هاي بسياري بين كتاب كولودي و فيلم والت ديزني وجود دارد. د فیلم والت دیزنی، طرح داستان ساده‌تر شده و پينوكيو به شخصيتي ساده، خوش‌گذران و بی‌خیال تبديل شده است تا كاراكتري خودراي و ناسپاس در كتاب اصلي. با اين وجود، همه عناصر اصلي داستان در اين فيلم به عاريت گرفته شده حال آنكه پيام مخفي داستان هنوز دست نخورده باقي مانده است.

والت دیزنی در 1940 انیمیشن پینوکیو را ساخت
تا یکی از مهم ترین آموزه های ماسونی برای کودکان
به راحتی در دسترس آنها قرار گیرد

«خلق» شخصيت داستان

فيلم با پدر “ژپتو” (Geppetto)، يك چوب‌ تراش ايتاليايي‌، ‌آغاز مي‌شود كه در حال ساخت يك عروسك خيمه شب‌بازي از يك تكه چوب است. او این عروسک را به شکل یک انسان می‌سازد اما عروسك موجودی بی‌جان است.

ژپتو، همان نماد “خالق” (Demiurge)
فلسفه افلاطون و عارفان مسيحي است.

ژپتو، از جهت ديگر، همان نماد “خالق”(Demiurge) فلسفه افلاطون و عارفان مسيحي است. واژه “خالق” به صورت تحت‌اللفظي در زبان يوناني “خالق، صنعت‌گر يا استادکار” ترجمه مي‌شود. در زبان فلسفه، خالق یا سازنده “خداي کوچکتر” جهان مادی است، خالقي كه موجودات ناقص را خلق مي‌كند كه در دام زرق و برق زندگي مادي گرفتار مي‌شوند. خانه ژپتو مملو از ساعت‌هايي است كه ساخته دست اوست و همانطور كه احتمالاً مي‌دانيد از اين ساعت‌ها براي سنجش زمان استفاده مي‌شود، يعني يكي از محدوديت‌هاي بزرگ اين سياره خاكي.

پدر ژپتو عروسك زيبايي را «خلق» كرده است

ژپتو عروسك زيبايي را خلق كرده است اما پس از آن متوجه مي‌شود كه به كمك “خداي بزرگتر” نياز دارد تا به پينوكيو روحي الهي اعطا نمايد كه براي تبديل شدن به يك “پسر واقعي” يا به بیان رمزی يك انسان روشن‌ضمير به آن نياز است. پس، او چه كار مي‌كند؟ وي “رو به ستاره‌اي در وسط آسمان زانو زده و دعا مي‌كند.” ژپتو از خداي بزرگتر (بنيانگذار كبير فراماسون‌ها) مي‌خواهد تا روحي الهي در وجود پينوكيو بدمد.

ژپنو در محضر «تک چشم» زانو می زند
و برای عروسک چوبی خود حلول روح را درخواست می کند

آيا اين ستاره مي‌تواند همان ستاره صورت فلکی شعراي يماني یا ستاره درخشان فراماسونري باشد؟

“پري آبي رنگ” ، نماينده خداي بزرگ، سپس به زمين فرود مي‌آيد تا به پينوكيو فهم اين جهاني، یا به تعبیر عرفا “عقل” را اعطا نماید.

“پري آبي رنگ” ، نماينده خداي بزرگ، به زمين فرود مي‌آيد
تا به پينوكيو فهم اين جهاني یا “عقل” را اعطا نماید.

پري نعمت زندگی و اختيار را به پينوكيو هديه داد. اگرچه او زنده است اما هنوز يك “پسر واقعي” نيست. مكاتب سری مي‌آموزند كه زندگي واقعي تنها پس از روشنگري آغاز مي‌شود. هر چيزي غیر از آن چیزی جز زوال تدريجي نيست.

زمانيكه پينوكيو مي پرسد:”آيا من يك پسربجه واقعي هستم؟” پري پاسخ مي‌دهد: “نه پينوكيو. تحقق آرزوي ژپتو كاملاً به تو بستگي دارد. شجاعت، راستگويي و تواضع خودت را ثابت كن، در اينصورت مطمئناً روزي يك پسر واقعي خواهي شد.”

موضوع اتکاء به نفس قوياً از آموزه‌هاي عارفان مسيحي/فراماسونري الهام مي‌گيرد: رستگاري روح مسئله‌اي است كه از طريق خویشتنداری و خودشناسي معنا پيدا می‌كند. فراماسونرها این فرآيند را با ادبيات تمثيلي سنگ زبر و تکامل سنگ صیقل داده شده نمادسازي مي‌كنند.

“در تفكرات فراماسونري، سنگ زبر و ناهموار استعاره از اولویت یک فراماسون ناآگاه برای روشنگري است. يك سنگ صیقلی نيز نماد يك فراماسون است كه از طريق آموزه‌های فراماسونري در راستاي تحقق يك زندگي شرافتمندانه گام بر مي‌دارد و با پشتكار فراوان سعي مي‌كند به روشنگري دست يابد. درسي كه بايد آموخت اينست كه با استفاده از ابزارهاي آموزشي و فراگيري علم و دانش، انسان می‌تواند شخصيت معنوي و اخلاقي خود را بهبود بخشد. همانند انسان، هر سنگ زبر و  ناهموار در ابتدا موجودی ناقص است. انسان با آموزش، تربيت و عشق برادرانه می‌تواند سنگ وجودی خود را به گونه‌ای بسازد که مورد آزمون قرار گرفته و در حدود مرزهای خود شکل گرفته باشد.”

به همان روشي كه فراماسونرها فرآيند روشنگري را با تبديل یک سنگ زبر و ناهموار به صاف نشان مي‌دهند، پينوكيو نيز سفر خود را با تكه ناهمواري از چوپ آغاز مي‌كند و به دنبال آنست تا سطوح خود را هموار ساخته و در نهايت به يك پسر واقعي تبديل شود. چنين اتفاقي باید حادث گردد تا او لايق روشنگري شود و او به يك فرآيند كيمياگري دروني نياز است. وي بايد زندگي كند، با وسوسه‌هاي خود مبارزه نمايد و با استفاده از وجدان خود، بايد راه صحيح را پيدا كند. اولين گام رفتن به مدرسه (نماد علم و دانش) است. پس از آن، وسوسه‌هاي زندگي بلافاصله مسير پينوكيو را تغيير مي‌دهند.

وسوسه شهرت و ثروت
روباه مكار(نماد افراد دروغگو) و گربه پينوكيو را در مسير رفتن به مدرسه فريب مي‌دهند تا “براي كسب موفقيت راه آسان را در پيش بگيرد”: حرفه هنرپيشگي. عليرغم هشدارهاي وجدانش، عروسك چوبي از شخصيت‌هاي مرموز و ناشناس پيروي كرده و به “استرومبولي”(Stromboli)، يك عروسك‌گردان خشن و پرخاشگر فروخته مي‌شود.

روباه مكار(نماد افراد دروغگو) و گربه
پينوكيو را در مسير رفتن به مدرسه فريب مي‌دهند
پينوكيو به يك عروسك‌گردان خشن و پرخاشگر فروخته مي‌شود

پينوكيو در حين نمايش با جنبه‌هاي مثبت “راه آسان” نيز آشنا مي‌شود: شهرت، ثروت.
اما پينوكيو خيلي زود متوجه مي‌شود كه اين موفقيت ظاهري هزينه هاي گزافي را به دنبال دارد: اينكه وي نمي‌تواند براي ديدن پدر ژپتو(همان خالق خود) به خانه بازگردد، پولي كه او بدست مي‌آورد صرفاً براي ثروتمند شدن استرومبولي، عروسك‌گردان نمايش‌ها، است و با گذشت زمان هرچه سن او بالاتر مي‌رود، بهتر مي‌فهمد چه سرنوشتي در انتظار اوست.

تصويري نسبتاً تاريك و وحشت‌انگيز از هنرپيشگي ظاهر می شود. وي در می یابد که اساساً چيزي بيش از يك عروسك خيمه شب بازي نبوده است. پس از درك ماهيت واقعي “راه آسان”، پينوكيو متوجه مي‌شود كه دچار افسردگي شده است. او به لطف عروسک‌گردان ظالم خود مانند حيواني در قفس نگهداري مي‌شود. در واقع او با فروش روح خود فريب خورده بود.

او به لطف عروسک‌گردان ظالم خود مانند حيواني در قفس نگهداري مي‌شود.
در واقع او با فروش روح خود فريب خورده بود.

پس از آن پينوكيو دوباره به وجدان و ضمير آگاه خود بازمی‌گرددو تلاش مي‌كند تا از آنجا فرار كند. اما همه افراد با وجدان خوب در جهان هم نمي‌توانند او را نجات دهند و  نمي‌تواند اين قفل را باز كند. براي نجات او باز هم به دخالت نيروي الهي نياز است اما به شرط آنكه قبل از آن به پري (فرستاده الهي) و البته مهم‌تر از آن، به خودش حقيقت را بگويد.

وسوسه‌هاي لذت‌های دنيوي
پس از بازگشت به راه صواب، پينوكيو يكبار ديگر توسط روباه مكار فريب مي‌خورد تا به “جزيره خوشی” برود، مكاني بدون مدرسه(نماد علم و دانش) و قوانين(نماد اصول اخلاقي). كودكان مي‌توانند تحت نظر مرد كالسكه‌چي بخورند، بنوشند، سيگار بكشند، با هم گلاويز شده و با اراده خويش همه چيز را تخريب كنند.

جزيره خوشي استعاره از “زندگي دنيوي” است كه جهل و نادانی، تلاش براي بهره بردن از لذت‌های زودگذر و ارضاي پست‌ترین تمایلات نفسانی از ويژگي‌هاي آنست. مرد كالسكه‌چي با علم به اينكه اين راهي كامل براي به بردگي كشاندن افراد است، آنها را مدام تشويق مي‌كند. پسراني كه در اين سبك زندگي به شكل احمقانه‌اي افراط مي‌كنند، در نهايت به الاغ تبديل شده و براي كار در معدن از سوي مرد كالسكه‌چي مورد استثمار قرار مي‌گيرند. این نيز تصویر هولناک دیگري از توده مردم جاهل و نادان است.

پينوكيو نيز به تدريج به الاغ تبديل مي‌شود. به بیان رمزی، در واقع او به هویت مادي نزديك‌تر مي‌شود تا خود معنوي كه اين حيوان لجوج نماد و تجسم آن است.


پينوكيو نيز به تدريج به الاغ تبديل مي‌شود.
به بیان رمزی، در واقع او به هویت مادي نزديك‌تر مي‌شود تا خود معنوي
كه اين حيوان لجوج نماد و تجسم آن است

اين بخش از داستان اشاره ادبي به اثر كلاسيك “اپوليوس”(Apuleius) نويسنده رومي تحت عنوان “مسخ‌شدگان” یا “الاغ طلايي” است كه در مكاتب سري همچون فراماسونري مورد مطالعه قرار مي‌گيرد.

مسخ‌شدگان ماجراي “لوسيوس”(Lucius) را تشريح مي‌نمايد كه به دليل حماقت خويش با عجايب جادوگري فريب خورد و به الاغ تغيير هويت داد. اين مسئله وي را به سفري طولاني و طاقت‌فرسا سوق داد كه در نهايت نيز توسط “ايزيس” (Isis) نجات يافت و به فرقه سري او پيوست. ماجراي اين مسخ‌شدگي به دليل خط کلی داستان، تمثيل معنوي و شکل ورود به اسرار شباهت‌هاي فراواني به ماجراي پينوكيو دارد. پينوكيو پس از آنكه به خود می‌آید، از قفس زندگي دنيوي و جزيره خوشي فرار مي‌كند.

آغاز مسیر روشنگری
پينوكيو براي ديدار دوباره پدر خويش به خانه باز مي‌گردد اما در خانه كسي نيست. وي مي‌فهمد كه ژپتو توسط نهنگي عظيم‌الجثه بلعيده شده است. پس از آن، عروسك چوبي خود را به آب مي‌اندازد و براي پيدا كردن خالق خويش وارد شكم نهنگ مي‌شود. اين آخرين مرحله ورود او به مسیر روشنگری است كه بايد از تاريكي و ظلمت زندگي جاهلانه خويش(كه نماد آن شكم نهنگ غول پيكر است) گريخته و نور معنوي را بدست آورد.

يكبار ديگر، كارلو كولودي به شدت تحت تاثير داستان قديمي سير و سلوك معنوي: كتاب يونس پيامبر قرار گرفت. جریان حضرت يونس و نهنگ در مكاتب سري مطالعه مي‌شوند.


يونس به فرمان خداوند از شكم نهنگ بيرون مي‌آيد

پينوكيو دشواري‌هاي مسیر ورود به روشنگری را پشت سر گذاشته و از تاريكي جهالت بيرون مي‌آيد. حال وي يك “پسر واقعي” است، انساني روشن‌ضمير كه زنجيرهاي زندگي مادي را پاره كرده و به خود والايش رسيده است. او يك نشان طلايي از پري دريافت مي‌دارد كه بيانگر موفقيت در طي كردن مسير كيمياگري تغيير هويت پينوكيو از فلزي سخت به طلا است. “هدف بزرگ” تحقق يافته است. پس چه كاري باقي مانده است؟ البته، یک جشن حسابی!

حال وي يك “پسر واقعي” است، انساني روشن‌ضمير
كه زنجيرهاي زندگي مادي را پاره كرده و به خود والايش رسيده است.

نتيجه‌گيري
اگر از زوايه ديد کودکانه خود فاصله گرفته و سپس به داستان پینوکیو بنگریم، داستان پينوكيو به جاي يك سري ماجراهاي تصادفي، به يك ادبيات تمثيلي معنوي عمیق و نمادين تبديل مي‌شود. جزئيات اين فيلم كه ظاهراً بي‌معني و نامفهوم است ناگهان به حقيقتي اسرارآميز و مرموز تبديل شده يا حداقل جوامع بی‌رحم امروزی را نشان می‌دهند. كارلو كولودي، نويسنده داستان با الهام از داستان‌های قديمي فراطبيعي نظير مسخ‌شدگان و يونس و نهنگ تلاش کرد تا داستانی با موضوع ورود به مکتب را به سبك امروزي بنویسد که مهم‌ترين جنبه زندگي فراماسونري است.

داستانی با یک قرن قدمت

داستان پينوكيو نمونه‌اي از جنبه انسانی‌تر آموزه‌هاي سري است. این داستان بر پايه آموزه‌هاي فراماسونري استوار است و توجه عمیق به آن فاش مي‌سازد كه این آموزه‌ها پيشينه فلسفي افرادي است که كنترل رسانه‌هاي جمعي را در اختيار دارند.

هرچند وفاداري كارتون والت ديزني به مكتب فراماسونري همواره مورد اختلاف بوده است اما انتخاب اين داستان به عنوان دومين فيلم انيميشني كه در اين استوديو فيلمسازي ساخته شده است، مطالب بسياري براي بازگو كردن دارد.

بسياري از جزئيات نمادين كه به اين فيلم اضافه شده است بيانگر درك عميق مفاهیم سری كتاب كولودي است. با توجه به تیراژ بالای نسخه قابل پخش فيلم پينوكيو و موفقيت جهاني آن مي‌توان گفت كه همه جهان شاهد طي كردن مسير روشنگري بوده‌اند اما عده اندكي آن را به طور كامل درك كردند.

موضوع مهمی که در این داستان کمتر مورد توجه قرار گرفته، «خلق» یک انسان توسط انسان دیگر است؛ موضوعی که این روزها توسط جریانی مبهم و مرموز در ایران نیز تکرار می شود.
طرح این موضوعات در برهه زمان کنونی در ایران را نمی توان تصادفی یا از روی غفلت دانست و مشرق بزودی در ادامه گزارشات ویژه خود، این مساله را کاملا موشکافی و ریشه یابی خواهد کرد.

چرا رسانه های صهیونیستی حدود یک قرن است
که «داستان» پینوکیو را زنده نگاه می دارند؟

One thought on “آیا انسان می تواند انسانی دیگر را «خلق» کند؟ + تصاویر”
  1. خداوند در قرآن فرموده شما حتی یم مگس هم نمی توانید خلق کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *