معاون سیاسی، امنیتی و اجتماعی استاندار مازندران گفت: جریان روشنفكری در ایران از تحولات اجتماعی عصر مشروطه آغاز شد.
به گزارش روابط عمومی استانداری، هادی ابراهیمی با بیان اینکه واژهی «روشنفكری» با بار معنایی و مفهوم غربی آن، در قلمرو فرهنگی غرب و در جامعهی غربی شكل گرفته است، افزود: محیط غرب با سابقه و دیرینهی ویژهی خود در پیدایش این واژه مؤثر بوده است.
وی با اشاره به اینکه روشنفكری با همهی ابعاد غربی آن نمیتواند در فرهنگ و محیط ما منشتر شود و رشد كند، ادامه داد: در جامعهی ما از همان آغاز حضور، جریانهای روشنفكری خصوصاً در جنبشهای اجتماعی ایران رشد یافت و طبیعی بود كه این جریان با چالش و مقاومت مواجه گردد.
ابراهیمی با بیان اینکه جریانهای روشنفكری در ایران غیر طبیعی و بیمارگونه پا به عرصهی وجود گذاشتند، تصریح کرد: به همین سبب بود كه فرآیندهای شكلگیری روشنفكری در جامعهی ما، فرآیندهایی ناسالم، غیر اصیل و نامأنوس بود كه فرهنگ و ویژگیها و مختصات خودش را داشت.
وی خاطرنشان کرد: در دوران مشروطیت، جریان روشنفكری با شعار تجددخواهی، سازندگی و تحول از جنس غربی شدن وارد جامعهی ما شد كه طبیعتاً باید برای همبستگی و همگرایی بین اندیشه و عمل حركت میكرد، اما جامعه را به سوی واگرایی و از هم گسیختگی سوق داد، زیرا اصولاً با فرهنگ و محیط این جامعه بیگانه بود. طبعاً این جریان برای جامعهی غربی یك فرصت بود، ولی برای جامعهی ما تبدیل به یك تهدید شد.
این کارشناس مسائل سیاسی اظهار داشت: وقتی این جریان به جامعهی ما وارد شد، آن انسجام درونی اندیشههای تحولساز را از مسیر اصیل و واقعی خودش خارج كرد و ما نتیجهی آن را در انقلاب مشروطه میبینیم. در واقع انقلاب مشروطه مظهر مصداقی این قضیه است.
هادی ابراهیمی موج دوم ورود روشنفكری به ایران را در دورهی پهلوی اول و موج سوم آن را نیز در دورهی پهلوی دوم دانست و اذعان نمود: در موج دوم كه همزمان با دورهی سلطنت رضاخان است، تلاطمهایی را در حوزهی روشنفكری مشاهده میكنیم، در مرحلهی سوم اما میان موج روشنفكری و نگاه به سلطنت و پهلویت با همهی مختصات آن، یك پارادوكس ایجاد شد.
وی افزود: همین پارادوكس یك طیف روشنفكری جدیدی را سازماندهی كرد كه در سه عرصه قابل بررسی است:
– روشنفكری غربگرا كه دائماً در تلاش برای حفظ وضع موجود است.
– روشنفكری با غربگرایی مخالف است، اما دارای رویكرد غیر بومی؛ مثل چپیها و ماركسیستها
– روشنفكری بومی با گرایش به مردم و جامعه
معاون سیاسی امنیتی استاندار مازندران موج چهارم روشنفكری در ایران را مربوط به پس از انقلاب اسلامی دانست و گفت: این موج در دو قالب شكل گرفت؛ طیف روشنفكر مردمی كه مأنوس با انقلاب و جامعهی ایران بود و طیف دومی كه علیه انقلاب و اصالت آن به اجماع رسید.
ابراهیمی بیان نمود: پس از پیروزی انقلاب اسلامی، یك جریان از روشنفكران جذب مردم و انقلاب شدند و بهتدریج تلاش كردند كه حوزهی روشنفكری را بومی كنند.
به گفته وی گروه دوم روشنفكران پس از انقلاب اسلامی، گروهی بودهاند كه بر همان فرآیند رویارویی با فرهنگ و محیط ایرانی پافشاری و ایستادگی میكنند و ادامه داد:به معنی دیگر، این گروه هنوز به غرب و ایجاد تحول از نوع غربی آن امید دارند، امروزه و در اصطلاح جامعهشناسی، از اینگونه روشنفكری به عنوان اپوزیسیون یاد میكنند، یعنی خواهان براندازی و از بین بردن و اضحملال جامعهای كه پس از انقلاب شكل گرفته است.
ابراهیمی با اشاره به اینکه این دو جریان بعد از پیروزی انقلاب هم به حركت خود ادامه دادهاند، اظهار داشت: هرقدر هم انقلاب اسلامی به پیش برود، این شكاف بین دو حوزهی روشنفكری بیشتر خواهد شد، زیرا جریان دوم، خواهان مخالفت و ایستادگی در مسیر بومی شدن اندیشهها، افكار، قابلیتها و توانمندیهای جامعه است.
وی یكی از مهمترین كارگزاران عرصه جنگ نرم و قدرت نرم در دنیا را روشنفكران دانست و تصریح کرد: باید با دقت و مراقبت عالمانه و نه احساسی و غیر عالمانه، برای مواجههی با آنها استراتژی مناسبی داشت، اگر این روند پیش برود، ما میتوانیم در حوزهی روشنفكری تحولات دقیقی را شاهد باشیم.
این کارشناس مسائل سیاسی اجتماعی ادامه داد: همبستگی و وحدت میان جریان روشنفكری با مردم و دیگر عرصههای مؤثر فكری جامعه مانند حوزهها و دانشگاهها میتواند جبههای بسیار محكم پدید آورد، اگر اینطور باشد، رویارویی با طیف مخالف، یعنی غرب و روشنفكران غربگرای دگراندیش، مؤثرتر انجام میشود و آنها را در فرهنگ بومی و دینی حل خواهد كرد.
وی با بیان اینکه جامعهی ما جدای از علوم انسانی مولود انقلاب اسلامی است، اظهار نمود: انقلاب اسلامی باید علوم انسانی را متحول كند و جهت بدهد، چرا كه موتور انقلاب اسلامی و دستاوردهای كلان آن در آینده وابسته به علوم انسانی است.
ابراهیمی گفت: باید بكوشیم تا میان دو واژهی روشنفكری و بومی، روشنفكری و خودی، روشنفكری و اصالتخواهی و اصالتپروری، پیوندی درست و جدی برقرار كنیم. این مسئله علاوهبر اینكه میتواند مبنای خوبی برای جاذبه و دافعه باشد، موجب میشود كه آن گروه از روشنفكران كه پس از مشاهدهی این همه حجت و نشانه، باز نمیخواهند از خواب غفلت بیدار شوند، سرانجام واقعیت را ببینند و به آن پی ببرند.