گفتگوي شجوني با عصر ايران به شرح ذيل است:
*ظاهرا اصولگرايان از دست آقاي عسگراولادي ناراحت هستند؟
ايشان يکي از بزرگان اصولگرايي و همچنين دلسوز نظام هستند، با توجه به شرايط پيش آمده حالا آقاي عسگراولادي دنبال اين رفته تا بتواند آنها را راضي به توبه کند.به همين دليل اظهارات اخير را مطرح کرده است تا شايد فتح بابي شود. طبيعي است که ايشان براي رفع فتنه چنين کارهايي را انجام بدهد.
*براي رفع فتنه؟
بله. نکند شما به فتنه گريزي آقاي عسگراولادي شک داريد که از حرف من تعجب ميکنيد! ايشان به عنوان يکي از ريش سفيدان اصولگرايي هدف مشخصي به نام آرامش کشور دارد که براي تحقق آن هر کاري که لازم باشد، انجام خواهد داد.
* پس چرا با هجمهاي از انتقاد و اعتراض اوصلگرايان مواجه شده است؟
چه اعتراضي؟ اينکه اشخاص نظر خود را درباره اظهارات کسي بگويند بايد گفت اعتراض؟
*حتي خبر رسيد که موتلفه در فکر جدا سازي ايشان است.
موتلفه تا به حال سکوت کرده است و به همين دليل اين حرفهايي که شما ميزنيد را من به حساب اين ميگذارم که دنبال حاشيه سازي براي موتلفهايها و آقاي عسگراولادي هستيد.
*اينکه اصولگرايان به اظهارات عسگراولادي در خصوص موسوي و کروبي اعتراض دارند، چه ارتباطي به حاشيه سازي دارد؟
حالا که نظام موسوي و کروبي را آزاد کرده است، اين حرفها بيمورد است. آنها خيلي وقت است که آزاد شدهاند و به هر جا که دوست دارند، ميروند و رفت و آمد طبيعي خود را دارند و به طور دائم با خانوادههايشان ديدار ميکنند و نظام چون نگران امنيتشان است، از آنها به خوبي مراقبت ميکند تا از هجوم مردمي که از دستشان عصباني هستند در امان بمانند.
البته به نظر من رفتار با آنها اشتباه بود و بايد از اول محاکمه ميشدند تا قانون جوابشان را بدهد. البته حکومت مصلحت دانسته آنها را محاکمه نکند و در شرايط فعلي بمانند.
البته بايد گفت که تقصير از خودشان است که بيانيه ميدادند و سعي ميکردند مردم را عليه نظام بشورانند.
*شما در حالي از آزادي ابن دو چهره مي گوييد که سخنگوي قوه قضاييه در آخرين نشست خود با خبرنگاران از تداوم حصر خبر داده بود.
ببينيد! شما بايد شرايط را درنظر بگيريد و بعد از آن اظهارنظر کنيد. اينکه موسوي و کروبي محدوديت هايي دارند و از شرايط عادي محروم هستند. اما بايد در نظر بگيريد که نظام به فکر آنها و امنيت شان است. مردم از دست موسوي و کروبي عصباني هستند و احتمال هر اتفاقي وجود دارد.
اين مساله اصلا چقدر اهميت دارد که اين همه درباره اش حرف مي زنيد؟
*اهميت دارد که موضع آقاي عسگراولادي درباره آنها به چالشي در درون اصولگرايي تبديل شده است.
اصولگرايان هيچ اختلافي با عسگراولاي ندارند و فقط درباره حرفهايي که در مورد موسوي و کروبي زده است، اظهاراتي را مطرح کرده اند. مهم اين است که ما احترام ايشان را داريم و مي دانيم که او هم دنبال اين است که موسوي و کروبي متوجه خطايشان شوند.
*بگذريم؛ راست است که جوانان موتلفه خواستار جدايي عسگراولادي هستند و پا به سن گذشتهها ترجيح شان سکوت است؟
ما سکوت کرديم و منتظر اين هستيم تا بتواند آقاي عسگراولادي برنامههايش را پيگيري کند.
*چه برنامههايي؟
خودش اينطور گفته است يکسال زمان ميخواهد تا کاري کند که همه از شرّ سران فتنه خلاص شوند. به همين دليل سعي داريم تا با او مماشات کنيم تا ببينيم در آينده چه اتفاقاتي ميافتد.
*البته آقاي ترقي احتمال جدايي عسگراولادي از موتلفه را بعيد ندانسته بود.
شما چرا اصرار داريد که موتلفه را به جان چهره معتبري چون عسگراولادي بياندازيد.
*من نقل قول کردم آقاي شجوني!خودشان اين طور حرف مي زنند.
ببينيد! مسالي مطرح ميشود و هر کس به هر حال نظري دارد. مهم اين است که موسوي و کروبي سران فتنه هستند و مقصر اصلي اتفاقات سال 88 هستند.
*البته آقاي عسگر اولادي آمريکا و اسراييل را سران فتنه خوانده بودند.
اگر بخواهيم با مطرح کردن آمريکا بگوييم که آنها هيچ تقصيري ندارند، پس بايد بگوييم که صدام هم در جنگ با ايران هيچ نقشي نداشت، چون همه دنيا ميدانند که عراق با تحريک آمريکا و همپيمانان غربياش تهاجم به جمهوري اسلامي را شروع کرد.