به گزارش مهر، هفته گذشته در یک کنفرانس خبری که در هنگ کنگ برگزار شد اسامی نامزدها و داوران امسال جوایز فیلم آسیا اعلام شد که در بین آنها نام بهمن قبادی با فیلم “فصل کرگدن” دیده میشد و میتوان پیشبینی کرد که در مراسم اهدای جوایز که در تاریخ 18 مارس (28 اسفند) در هنگ کنگ برگزار میشود، قبادی دست خالی نباشد!
“فصل کرگدن” فیلمی ساخته بهمن قبادی کارگردان ایرانی است که سالهاست از ایران رفته و فیلم اخیر خود را هم با بازیگرانی ساخته که یا خارجی هستند یا افرادی هستند که در بدنه رسمی سینمای ایران جایی برای آنها نیست.
در این فیلم مونیکا بلوچی، بهروز وثوقی و آرش لباف، برن سات و یلماز اردوگان دو بازیگر ترکیهای نقشهای اصلی را بازی کردهاند و با اینکه به نظر میرسد این فیلم روایتگر یک داستان عاشقانه است ولی به تاریخ ایران در زمان پیروزی انقلاب اسلامی و تحولات سیاسی پس از آن روزها میپردازد.
“فصل کرگدن” در اصل داستان یک شاعر کرد به نام صالح است که در دوره شاه کاملا شناخته شده و بعد از انقلاب به او تهمت سرودن اشعار ضداسلامی زده میشود و همراه همسرش به زندان میافتد. او 30 سال در زندان میماند ولی همسرش 20 سال جلوتر از او آزاد میشود و حالا این شاعر به دنبال یافتن همسرش است….
داستان از آنجا شکل میگیرد که زوج جوانی در آستانه انقلاب 57 در ایران با هم ازدواج کردهاند. مینا (مونیکا بلوچی) دختر یک نظامی عالیرتبه ارتش شاهنشاهی است و شوهرش ساحل فرزان (بهروز وثوقی در زمان حال) شاعری اهل کردستان، بدون پیشینه سیاسی و موفق در انتشار آثار ادبیاش.
راننده خانوادگی آنها، اکبر رضایی (یلماز اردوغان) که عاشق مینا است در اوج انقلاب در میان انقلابیون صاحب موقعیتی برجسته میشود و پس از بهمن ۵۷ مینا و شوهرش را به قصد جدا کردنشان به زندان میاندازد. داستان این سه نفر تا زمان حال (۲۰۱۰ استانبول) دنبال میشود.
با خواندن خلاصه داستان این فیلم میتوان حدس زد که قبادی در این فیلم به دنبال طرح چه موضوعاتی بوده است. شاعری، کرد، سنی که به زندان رفته است….همه چیز به نظر مشخص میآید و نمیتوان پذیرفت که “فصل کرگدن” فیلمی سیاسی نیست و نگاهی به شدت انتقادی به جمهوری اسلامی ندارد!
البته قبادی در گفتگویی اشاره کرده بود این فیلم سیاسی نیست. در حالیکه تلاش قبادی این بوده که این فیلم سیاسی را شاعرانه جلوه دهد؛ یک داستان عاشقانه تراژیک که رژیم سیاسی ایران موجب آن است.
بهمن قبادی که در کارنامه خود ساخت فیلمهایی خارج از ایران را دارد و چندین سال است که خودش هم در ایران زندگی نمیکند، “فصل کرگدن” را در منطقه کردستان عراق و ترکیه جلوی دوربین برده و البته ترکیه در ساخت این اثر ضدایرانی نیز مشارکت کرده است. این فیلم همچنین 26 اکتبر سال 2010 در سینماهای ترکیه به نمایش درآمد که این امر جای سوال دارد که آیا فیلمی درباره مسایل داخلی ایران تا چه اندازه میتواند برای مردم ترکیه جذاب باشد که اکران سینمایی این کشور را به خود اختصاص داد.
البته پس از نمایش فیلم در ترکیه معدود رسانهها و منتقدانی از این کشور درباره کار جدید قبادی اظهار نظر کردند. برخی از منتقدان سینمای ترکیه، بعد از تماشای فیلم انتقاد کردند که این فیلم یک فیلم ایرانی نیست.
گرچه بهمن قبادی دیگر مدتهاست که خود را فیلمسازی نمیداند که فیلم ایرانی میسازد و بیشتر تمایل دارد سینمای او را سینمای کردی بدانند. اتفاقی که در بدنه سینمای رسمی ایران نادر است و هیچ فیلمسازی با هر مذهب و قومیتی تاکنون سعی نکرده که دیدگاه تجزیهطلبی را به سینما تعمیم دهد.
البته او در کنار این مساله سعی دارد این موضوع را نیز مورد تاکید قرار دهد که در روند انقلاب فضای رعب و وحشت در ایران حاکم بوده است و این کار را چنان رو و شعاری انجام میدهد که حتی منتقدان همطیف او نیز این بخشهای فیلم را پس میزنند.
رویکرد بهمن قبادی در فیلم جدیدش که توانسته است در وانفسای تحسین کردن فیلمهای ضد ایرانی در جشنوارهها و هفتههای فیلم جهانی، جوایزی را هم برای خود جمع کند، رویکردی ضدایرانی است و کاملا تلاش او بر این است که تبعیض و ظلم به قومیتها و اقلیتهای مذهبی به ویژه کردها و سنیها را به مخاطب القا کند.
سوی دیگر این سکه البته سیاسیون کشور ترکیه هستند که در یک ژست فرهنگی از ساخت فیلمی حمایت کردهاند که اتفاقا موضوع قابل تعمیمی به وضعیت کشور خودشان دارد. آیا دستاندرکاران فرهنگی این کشور نگاهی به آمار کردهایی که در کشورشان زندگی میکنند و اعتراضهایی که به نحوه برخورد دولتمردان ترکیه با آنها دارند، داشتهاند؟
آیا دامن زدن به اختلافات قومی در کشور همسایه، در نهایت دامن کشور ترکیه را نخواهد گرفت؟ آیا این، همان سیاست شکستخورده ترکیه در حمایت از ادامه درگیری در سوریه نیست؟
کشور ترکیه که در زمین بازی سیاسی توان مقابله با ایران را نیافته است، در رویکرد جدیدش قصد دارد با حمایت از هنرمندان معترض ایرانی به مبارزه با کشور همسایهاش بپردازد که بهترین و در دسترسترین گزینه نیز بهمن قبادی بوده که حال با ساخت فیلم “فصل کرگدن” قصد دارد تاکید کند که در همه تاریخ انقلاب اسلامی کردها مورد ظلم واقع شدهاند و این ظلم برای کردهای سنی دوچندان است.
و اما آنچه بیشتر از همه درباره این فیلم به چشم میخورد این است که قبادی سعی کرده با گرد هم آوردن چهرههای پر نام و نشانی چون مونیکا بلوچی و بهروز وثوقی و آرش (خواننده آنسوی آبی) مخاطب را به تماشای اثرش بکشاند. او با این انتخابها سعی کرده هم مخاطبان خارجی را با فیلماش همراه کند و هم نسل قدیم ایرانی را که با بهروز وثوقی و آثارش خاطره دارند و هم نسل امروز را که آرش را به عنوان یک خواننده محبوب میشناسند، به نوعی راضی نگه دارد.
فیلم قبادی به شدت به بازیگران وابسته است و اگر این چهرهها نبودند، این فیلم قطعا بسیار کمتر مورد توجه قرار میگرفت.
این روزها که فیلمهای ضد ایرانی و معترض به جمهوری اسلامی در کانون توجه کانونهای سینمایی جهان است هیچ جای تعجب ندارد که تور جشنوارهای “فصل کرگدن” همچنان ادامه داشته باشد و جایزههای بیشتری را هم به دست آورد.
قبادی البته از پروپاگاندا نیز غافل نشد و در محافل مختلف فیلماش را با مسایل اعتراضی سیاسی و جنبش سبز گره زد تا از این طریق نیز فیلماش را در کانون توجه قرار دهد.
اما مهمترین نکتهای که مطرح است، این است که یک فیلمساز با هر میزانی از مخالفت سیاسی به چه قیمتی حاضر است بر طبل تجزیهطلبی کشورش بکوبد؟