خبر آنلاین به قلم «سیدحسن موسوی چلک» نوشت:
یادم هست بچه که بودیم وقتی کسی دروغ میگفت بلافاصله به او میگفتند که: دروغگو دشمن خداست. وقتی بزرگتر شدیم متوجه شدیم که دروغ گفتن یعنی این که یک موضوع را غیرواقعی جلوه دادن دروغ است. به عبارت سادهتر «خلاف واقع» است. بعدا که با کتاب خدا آشنا شدیم، دیدیم که در چند سوره از جمله سورههای مبارکه «شعرا» و همچنین «مجادله» در این زمینه تاکید شده که منشاء دروغ شیطان (ابلیس) است. پیامبر گرامی اسلام(ص) نیز در این زمینه تاکید میکند که: دروغگو دروغ نمیگوید جز بر اثر حقارت نفس.
اما علیرغم همه این تاکیدات چرا دروغ میگوییم؟ دروغ میگوییم، چون: خرجی ندارد، کنتور نمیاندازد، به نظر میرسد مردم زودتر باور میکنند. به عنوان مثال: اگرکارمندی دیر بیاید سر کار، وقتی دلیل دیر آمدن را بیحالی خود بگوید کسی باور ندارد ولی اگر بگوید فرزندم بیمار بود سریع باور میکنیم و حرفش را میپذیریم.
اگر دانشآموزی دلیل واقعی انجام ندادن تکلیفش را بگوید شاید باور نکنیم ولی اگر بگوید مادر بزرگم فوت کرده باور میکنیم. کمتر کسی است که در دوران تحصیل به دلیل انجام ندادن تکلیف خود چندین بار در تمامی مقاطع تحصیلی حتی در دانشگاه نیز پدر بزرگ یا مادر بزرگش فوت نکند. (بندگان خدا همه جوره به دردمان میخورند).
دروغ میگوییم چون زود به نتیجه میرسیم. گاهی مواقع هم از روی حسادت دروغ میگوییم، از این که پیش دوستانمان هم کم نیاوریم خالیبندی میکنیم. چون برای دروغ در این دنیا بازخواست نمیشویم راحت دروغ میگویم. وعده دروغ میدهیم، سخن دروغ میگویم، گزارش دروغ ارائه میدهیم، دلایل غیرواقعی را میآوریم،
اما بپذیریم که دروغ بیاعتمادی را افزایش میدهد، تکثیر میشود، معمولا دروغ ترک ندارد (ترک شدنی نیست) ، نفاق را افزایش میدهد، فسق را گسترش میدهد، ایمان را خدشهدار میکند، موجب بدعتگذاری میشود، تعادل انسانها را دچار اختلال میکند، و …
راستی در این شرایط زندگی بدون دروغ امکانپذیر است؟ چرخ زندگی بدن دروغ خوب می چرخد؟ چقدر صداقت خریدار دارد؟