مشرق؛ کثرت وقایع دهه 50 و 60، انقلاب شکوهمند اسلامی ایران را به موضوعی بی بدیل و ماندگار در تاریخ مبدل ساخته است.
یکی از مهمترین این وقایع، موضوع تسخیر سفارت آمریکا، به عنوان نمایندگی رسمی سیاسی ایالات متحده آمریکا در ایران می باشد.
واقعه ای که بسیار سریع و در جنب وقایع کثیر آن زمان به وقوع پیوست و خود اسبابی از برای تحقق وقایع دیگر بود.
واقعه ای که اگر چه هیچ گاه فرصتی از برای بازخوانی مفصل و تطبیقی آن بوجود نیامد، اما آبشخور موضوعاتی بسیار گردید و متاسفانه امروزه جُز ادبیات کلی “لانه جاسوسی” تصوری جامع از آن وجود ندارد.
ادبیاتی که تنها این تصور را در مخاطب پدید می آورد که در ایران سفارت آمریکا به تاریخ ۱۳ آبان ۱۳۵۸ توسط دانشجویان پیرو خط امام اشغال شد و از آن پس “سفارت آمریکا” را با نام “لانه جاسوسی” نامیدند.
اگر چه در باب کم کاری صورت گرفته عوامل متعددی را میتوان برشمرد، اما بیش از همه عُدول بخشی از مُسخرین لانه جاسوسی از مواضع انقلابی و دَر غَلطیدن ایشان به آغوش امپریالیسم جهانی را میتوان عامل اصلی ابتر ماندن نشر و بسط واقعیات سریع آن دوران دانست؛ اما واقع امر آن است که با وجود آلزایمز بسیاری از مسئولین در این باب، هیچگاه موضوع سفارت آمریکا طی این 33 سال از دستورکار سردمداران آمریکا خارج نشد و تسخیر این ساختمان واقع در محدوده خیابانهای مفتح و طالقانی، به عنوان ضربه ای به یاد ماندنی بر هیمنه استکبار جهانی سرمشق مستضعفین بوده و هست.
بویژه پس از فضاحت آمریکا در واقعه به یاد ماندنی طبس و تصویر جنازه های سوخته رنجرهای آمریکایی، این هیمنه به کلی فروپاشید.
این فروپاشی آنقدر فضیح بود که آمریکا نتوانست طی این 33 سال با انبوه فیلمها و مستندهای بر آن سرپوش نَهاده و از خویش اعاده حیثیت نماید. حال این ابر قدرت خود خواندهی جهان اینبار با “آرگو” به مصاف اذهان جهانیان آمده تا شاید بتواند به زعم خویش ایالات متحده آمریکا را تطهیر نماید.
اما به راستی تطهیر کنندهی آمریکا چه کسی است؟
“بنیامین جیزا افلک بولدت” (בנג’מין ג’זה אפלק) معروف به “بن افلک” (Ben Affleck) یهودی آمریکازاده 40 ساله ای است که این روزها نام او همراه ” آرگو” رونق محافل و مجامع هنری داست.
“بنیامین جیزا افلک بولدت” (Benjamin Géza Affleck-Boldt)
خانواده او از جمله یهودیان آلمانی- انگلیسی می باشند و وی با وجود آنکه در ۱۵ اوت ۱۹۷۲ میلادی در مهمترین شهر یهودی نشین ایالات متحده آمریکا، یعنی شهر دانشگاهی “برکلی” ایالت “کالیفرنیا” به دنیا آمد،
اما عمده کودکی و نوجوانی خود را در شهر “کمبریج” ابر شهر “ماساچوست” ایالت “نیو انگلند” ایالات متحدهی آمریکا سپری نموده است.
پدر “بنیامین” یک مددکار اجتماعی و بازیگر تئاتر به نام ” تیموتی بایرز افلک” (Timothy Byers Affleck) و مادر او یک معلم مدرسه به نام ” کریستین آنه افلک” (Christine Anne “Chris” Affleck) بود.
همچنین “بنیامین” دارای یک برادر و آن هم کوچکتر از خود به نام ” کالب کیسی مک گوائیر افلک-بالدت” معروف به “کیسی افلک” است.
کالب کیسی مک گوائیر افلک-بولدت
“بنیامین” که فعالیت رسمی هنری خود را در سن هشت سالگی با بازی در سریال “سفر میمی” آغاز نمود.
“بنیامین” با وجود ضعفهای بسیار هنری، با کمک و همیاری یهود و به جهت بی حیایی فوق العاده ای که در مقابل دوربین دارد، تا به امروز حدود 50 فعالیت هنری داشته، که هر یک در جای خود قابل نقد و بررسی است.
“بنیامین” در سن 36 سالگی با بازی در فیلم “سرزمین هالیوود” در اوج فعالیت بازیگری قرار گرفت.
“سرزمین هالیوود” (Hollywoodland) محصول سال 2006 میلادی
و پس از آن یهود او را آمادهی کارگردانی یافت و “بنیامین” 37 ساله را با ساخت اولین فیلم خود با نام “رفته عزیزم رفته” رسما به باشگاه کارگردانان وارد کرد.
” رفته عزیزم رفته” (Gone Baby Gone) محصول سال 2007 میلادی
“بنیامین” همچون سایر یهودیان داری فرزندان زیادی نیست و در حال حاضر تنها سه فرزند رسمی دارد؛ دو دختر به نامهای “ولت آنا افلک” و “رز الیزابت افلک” و یک پسر به نام ” ساموئل گارنر افلک” .
“بنیامین” عاشق شهرت، بویژه شهرت سیاسی است؛ وی حامی سرسختی از برای دموکراتها محسوب می شود.
سابقه حمایت “بنیامین” از دموکراتها به دور اول انتخابات “جرج بوش” در سال 2000 میلادی بر می گردد.
“بنیامین” در این سال با حمایت رسمی خود از “اَل گور” دموکرات در مقابل “بوش” جمهوری خواه، به برگ برنده دموکراتها در انتخابات مبدل شد تا جایی که در دور اول انتخابات “جرج بوش” در سال 2004 میلادی، “بنیامین” حمایت همه جانبه ای از رقیب دموکرات “بوش” یعنی “جان کری” نمود.
“بنیامین” در هر دو دوره انتخابات “اوباما” دمورکات سهم زیادی در عوام فریبی و بالابردن حمایت از او ایفا نمود.
“بنیامین” علاوه بر آنکه عاشق شهرت است، عاشق زنان مشهور نیز هست.
وی تا به حال با هفت زن ارتباط رسمی داشته که در این میان “جنیفر گارنر” با طولانی ترین ارتباط یعنی حدود هفت سال، شاید از بیشترین اقبال برخوردار بوده است.
عشق شهرت برای “بنیامین” اینبار ماموریتی ویژه را رقم زد، ماموریتی برای اعاده حیثیت از آمریکای متزلزل.
آمریکایی که در بدترین شرایط اقتصادی، سیاسی و امنیتی خود قرار دارد و یهود خود را ملزم به بقای او میداند. بقایی که شاید موجب شود، هیمنه از دست رفته را به او برگرداند.
اما آیا به راستی “بنیامین” به عنوان یک سرباز خوب یهود با “آرگو” توانسته است این گونه کند؟!
اقبال افسری (عضو هیات علمی پژوهشگاه خانواده و زندگی)