آمل اولین پایتخت دولت مستقل شیعی
(در ابعاد حکومتی، اداری،سیاسی ،علمی ، فقهی وعقیدتی)
هراز – سخن آغازین: در سالهای اخیر شاهد آن هستیم که تلاشهایی از سوی برخی نویسندگان بنابر مطامع گوناگون سعی دارد تا با رجوع به منابع نه چندان معتبر و متقن و همچنین تفاسیر نادرست و بعضاً جهت دار مفاهیم و تاریخ، داشته ها و افتخارات فرهنگی و تاریخی ما را به نام خود ثبت کرده و این عمل متاسفانه با سکوت دست اندرکاران عرصه ی فرهنگ مازندران و مع الاسف آمل مواجه بوده است. به گونه ای که با جستجوی ساده در اینترنت و همایش ها مشاهده می کنیم هر شهری به خود اجازه داده است تا اینهمه منابع معتبر دال بر حقانیت آملی ها در ادعای صاحبان اولین پایتخت دولت مستقل شیعی را نادیده انگارند و آن را به نام شهر خود ثبت کرده و همایش ها و کنفرانسهایی را شکل دهند و متاسفانه مسئولان آمل و مازندران با سکوت خود به این سرقت هویتی دامن زده اند و باید به آینده ی تاریخ این مرز و بوم پاسخگو باشند.
بنده سلسله مقالاتی را به همکاری دوست عزیزم آقای قنبری در رابطه با تاریخ تشیع در تبرستان تدوین کرده ایم که هرجا نامی از تشیع و تبرستان بود در حمایت از هویت شیعی این مرزو بوم ارائه داده ایم. امید است مقبول واقع گردد. تمامی مطالب این مقالات مستند بوده و هر منتقدی اگر دلیل مستندی بر رد ادعای اینجانب دارد ارائه دهد . با جان و دل پذیرا می باشیم.
چکیده مقاله:
محدوده ی جغرافیای طبرستان قدیم که امروزه از آن به مازندران یاد می شود،همواره ی تاریخ يكي از كانونهاي اصلی و مورد توجه دوست داران ولایت علوی بوده است به طوری که علویان که از جريانهاي معارض و ستيزه گر با خلفاي اموي و عباسي بوده و مورد آزار و اذيت آنها بودند،براي پناهجويي و بسط و گسترش اعتقادات شیعی به این دیار روی آورده و در سال 250 هجری قمری سنگ بنای تشکیل اولین دولت مستقل شیعی را در این دیار گذاشته و بنابر دلائلی که در این تحقیق بدان خواهیم پرداخت ، تا اندازه ی زیادی در دعوت خود موفق بوده و با اقبال مردم طبرستان نیز مواجه شدند.
مورخان از جمله دلائل توفیق علویان در بسط و گسترش فرهنگ شیعی را در کثرت سادات علوی در این دیار، تبلیغ گسترده و چشمگیر علویان و انطباق رفتار و کردار داعیان علوی با آموزه های اسلامی و شیعی ذکر می کنند.
واژگان کلیدی : طبرستان، علویان، اسلام، تشیع.
مقدمه:
آنچه كه مسلم است اين است كه دولت علويان دولتي بود كه اساس و شالوده ي آن را مذهب و تفكر شيعي پي ريزي و رهبري مي كرد. بنابر مستندات تاریخی، آشنايي طبري ها با اسلام، به واسطه ي تازيان مسلملاني صورت گرفت كه بيش از يك سده با آنها جنگيدند و سر انجام در سال 144 هـ .ق، باترفند های مختلف، بر بخشهائي از مناطق جلگه اي اين ديار چيره شدند. اين دسته از تازيان همگي گرايش غالب حكومت « اهل سنت» داشتند. بنابر اين ورود اسلام به اين منطقه به شكل غير شيعي رخ داد.
به طوري كه مرعشي در كتاب تاريخ طبرستان خود ذكر مي كند كه : « مردم آمل كه اسلام قبول كردند مالك المذهب بودند تا به عهد داعي الكبير.»
به عبارت دیگر شواهدی در دست است که پیش از حاکمیت علویان مردم طبرستان و آمل ابتدا مالکی مذهب بودند و پس از قیام داعیان علوی ، و با جهد و جد آنان و تعهدی که نسبت به مذهب تشیع داشتند و در رواج آن کوشا بودند به شیعه گرایش یافتند.
بي گمان فراگيري مذهب تسنن در طبرستان در دوران حكمراني تازيان و طاهريان ادامه يافت؛ اما همزمان ويژگي هاي جغرافيايي و طبيعت و مزاج آزادي خواه و حقيقت طلب مردم اين ديار به زودي پناه جويان علوي را به سوي خود كشاند. ورود سادات به طبرستان ، سرآغاز آشنائي طبري ها به عنوان يكي از مهمترين اقوامي كه در تاريخ تشيع نقش بنياديني داشته اندبا فرهنگ دینی و مذهبی شیعه، شده است.
در سال 250هـ.ق جرقه تشكيل دولت علوى در طبرستان زده شد.اين جرقه، رويدادى بود كه ريشه در تحولات پيشين داشت.عاملان طاهرى در طبرستان، به مردم ستم مىكردند و به تدريج خشم مردم را بر مىانگيختند.شخصى با نام جابر بن هارون نصرانى، زمينهاى بىمالك ديلم و گيلان را به نام امير طاهرى به تصرف در مىآورد.اين رخدادها زمينه يك شورش را فراهم كرد.
دو برادر با نام محمد و جعفر فرزندان رستم ـ كه به نظر مىرسد پدرشان از آيين زرتشتى بريده و مسلمان شده بود ـ نفوذ چشمگيرى در اين ناحيه داشتند.آنها يكى از علويان مقيم طبرستان ـ محمد بن ابراهيم ـ را به يارى خواستند.وى گفت كه شخص قوىترى را مىشناسد كه بهتر مىتواند آنها را رهبرى كند.او حسن بن زيد علوى را كه در شهر رى اقامت داشت، به آنان معرفى كرد.آنها همراه با نامهاى از آن علوى، به سوى حسن بن زيد رفتند و او را به طبرستان دعوت كردند.وى دعوت را پذيرفت و وقتى به طبرستان آمد، همه مردم آن ناحيه، از چالوس تا رويان و مازندران را آماده بيعت با خود ديد و به گفته ابن اسفنديار: جمله مردم طبرستان، بيعت قبول كردند.
بهر روی پس از حوادثی علویان بر طبرستان چیره شده و بعد از آنکه پایه های قدرت سیاسی خود را مستحکم کردند، دست به نهضتی علمی وفرهنگی بر اساس آموزه های شیعی در گستره ی حوزه های تحت نفوذ خود زدند.
ذکر این نکته نیز ضروریست که حضور علویان راستین، در هر نقطه اي از ممالك و بلاد اسلامي صرفنظر از اينكه از نظر سياسي موفق به تشكيل حكومت شده اند يا نه ، همواره موجب رشد و تعالي فكري مردم آن منطقه بوده است. البته بايد پذيرفت بنابر دلائل متعدد اين روند همواره سير آرماني خود را طي نكرده و به جهاتي گاه دچار افول نيز شده است.
علل گسترش فرهنگ شیعی در دوره ی علویان:
در بررسي علل گسترش فرهنگ ديني و مذهبي تشيع به واسطه ي علويان در سرزمين طبرستان و بعد ها به تَبَعِ آن درسراسر ايران مي توان موارد گوناگوني را ذكر كرد كه در ادامه به برخي از مهمترين اين موارد اشاره خواهيم كرد:
حضور چمشگير سادات علوي به عنوان مروّجين فرهنگ شيعه :
یکی از اساس ترین دلائل اقبال عمومی علویان در گستره ی سرزمین طبرستان حضور چشمگیر سادات مهاجر به این منطقه بوده است. این مهاجرت، از همان قرن نخست هجری آغاز شد و در نیمه های قرن دوم هجری، سرعت گرفت.در اواخر قرن دوم و تا قرن سوم، گروه های زیادی از سادات، در شهرهای مختلف ایران از جمله قم، ری، اصفهان و گرگان در کنار سایر قبایل عربی مهاجر، زندگی می کردند .
چند دلیل برای مهاجرت آنها به ایران وجود داشت.نخست آن که، آنها هم مانند سایر اعراب به دنبال زندگی بهتری بودند و مهاجرت به ایران را برای رسیدن به چنین هدفی مناسب می دیدند .مهم آن بود که، آنان به دلیل محبوبیتی که به عنوان نواده پیامبر (ص) داشتند، از سوی مسلمانان با استقبال بیش تری روبرو می شدند.
دلیل دوم آن نیز این بود که در دوره اموی و عباسی، آنها در عراق و حجاز امنیت نداشتند .از زمان منصور عباسی که سرکوبی علویان را با شدت دنبال می کرد، علویان به اجبار به هر سوی می گریختند.در این زمان ایران هم محل مناسبی برای آنها بود.
به هر روی فشار خلفای عباسی به سادات علوی موجب مهاجرت آنان به سوی ایران شد. در ایران نیز مناطق شمالی بهترین جا برای استقرار آنان بود. مردم نیز به سادات علوی گرایش داشته و همین گرایش زمینهساز حضور علویان در منطقه و قیام آنان علیه حاكمان عباسی شد. منطقه دیلم و مناطق شمالی ایران، از نظر جغرافیایی، سیاسی و امنیتی آمادگی ایجاد یك نهضت شیعی، نه الزاماً شیعه دوازده امامی را داشت. البته آشنایی بیشتر مردم كرانههای دریای مازندران با تشیع در قرن سوم ه. ق بود كه به قیام و استقلال این سرزمین انجامید. در قرن سوم، به ویژه زمان متوكل، علویان مورد تعقیب بودند فرزندان اهلبیت به مناطق دور دست و امن، مانند كرانههای دریای مازندران پناه میبردند.
محمدبن زید پس از آن كه توانست با قیامهای متعدد، حكومت خود را در طبرستان مستقر سازد از علویان حمایت كرد.
محمدبن زید نخستین كسی بود كه بنایی بر قبر علی ـ علیه السلام ـ و امام حسین ـ علیه السلام ـ بناكرد و در این راه بیست هزار دینار خرج كرد. وی هر سال سی هزار درهم به مشاهد علی ـ علیه السلام ـ و حسنین ـ علیهم السلام ـ و سایر اقربای خویش میفرستاد.
در كتاب تاریخ طبرستان آمده است: « محمدبن زید اقدام به تشكیل حكومت نكرد بلكه وی زمانی كه گروهی از بزرگان دیلم نزد وی رفتند از پذیرش حكومت خودداری ورزید و حسن بن زید معروف به «حالب الحجاره» را كه در ری ساكن بود معرفی كرد و نمایندگان مردم نزد وی در ری رفتند و حسنبن زید دعوت آنان را پذیرفت و در 25 ماه رمضان سال 250 ه. ق به دعوت مردم رویان و كلای، عازم طبرستان شد. سادات آن دیار و بزرگان شهر، مقدمش را گرامی داشتند و به استقبال وی شتافتند و براساس كتاب خدا و سنت رسول الله و امر به معروف و نهی از منكر با وی بیعت كردند».
حكومت علویان كه از سال 250 ه. ق در مناطق مختلف شمال ایران آغاز شده بود تا سال 316 ادامه یافت.
به هر روی، مهاجرت سادات به ایران از جهت سیاسی و اجتماعی تأثیر مهمی در ایران داشت .خواهیم دید که در قرون بعد، سادات در هر شهر، نقیبی ویژه خود داشتند و به عنوان شریف، رئیس یا صدر، در تحولات اجتماعی و سیاسی شهر، نقش مهمی بر عهده داشتند.
از جمله شهرهایی که شمار زیادی علوی در آن زندگی می کرد، شهر ری بود.از آثار بر جای مانده از مهاجرت سادات به آن، مرقد عبد العظیم حسنی علیه السلام است که در نیمه قرن سوم هجری در این شهر درگذشت.اصولا شمار علویان ساکن این شهر فراوان بوده است
شايان ذكر است كه سادات علوي به دليل انتساب به پيامبر (ص) و خاندان برگزيده ي او ، در ميان مردم طبرستان نیز از قرب و منزلت خاصي برخوردار بوده و به واسطه ي حضور خود ، زمينه هاي آشنائي و اثر پذيري طبري ها با فرهنگ شيعي را پديد آوردند.
به بيان ديگر حضور علويان در منطقه ي طبرستان ، به تدريج بر افكار و اذهان مردم، تاثيرات مثتي گذاشت به خصوص كه مردم آنان را به پاكي ، زهد و تقوا مي شناختند.
مهمترين عامل اين حضور را بايددر حركت حضرت علي بن موسي الرضا(ع) زعيم و قائد علويان در اواخر قرن دوم و سوم هجري به سوي ايران دانست.
سياست فريبكارانه ي خلافت عباسي در جلب حمايت و رضايت مخالفان و معترضان مختلف خود باعث شد تا مأمون توجه ي خود را به شخصيت بارز شيعي آن زمان، يعني حضرت رضا(ع) معطوف دارد. مأمون با زيركي و سياست خاصي تصميم گرفت كه با شعار بازگرداندن خلافت به فرزندان پيامبر(ص) و با همان شعاري كه اسلاف او بيان كرده بودند ، خلافت عباسي را از آشوبهاي شيعيان در امان دارد. هدف مأمون تحميل خلافت به امام و سپس جانشيني آن حضرت بود. كاري كه فرجام آن شهادت پنهان آن حضرت به دست مامون و آغاز حكومت به ظاهر مشروع او بود كه ديگر نمي توانست با مخالفت علويان و پيروان او روبرو گردد.اما نفس حكمت و حضور امام در شهرهاي ايران و سپس خراسان در تحكيم پايگاه شيعيان كه هواخواهان حكومت علوي بودند اثرات مهمي داشت.
اصلي ترين تاثيرحضور امام در ايران، حركت و استقرار سادات و علويان در مناطق امن ايران خصوصا طبرستان بود كه تحت پوشش زيارت و پيوستن به امام رضا (ع) صورت مي گرفت كه به دنبال خود ترويج و تبليغ فرهنگ و مذهب شيعه را نيز به همراه داشت.
خبر شهادت امام رضا (ع) نيز موج جديدي از احساسات شيعي را در بين علويان و پيروان آنها به وجود آورد و از طرف ديگر علويان كه از طرف دستگاه خلافت احساس خطر جدي مي كردند ، به سرعت از اطراف مركز خلافت پراكنده شدند و همانطور كه گفته شد مهمترين منطقه ي امن براي آنها مناطق شمالي ايران بود كه شامل طبرستان و اطراف آن سرزمين مي بود.
البته شايان ذكر است ساير نقاط ايران همچون ري، بعضي از شهرهاي خراسان، نواحي اصفهان، و قم نيز در اي زمينه پذيراي سادات علوي بوده اند؛ اما رشته كوههاي موجود در طبرستان و قومس ، ديلمان، و طالقان ، عامل مهمي براي توفّق نظامي علويان در درگيري احتمالي با سپاه خليفه و عاملان او بوده و با توجه به شرايط طبيعي اين ديار، جايگاه امني به شمار مي رفت.
از طرف ديگرنفوذ معنوي كه به جهت انتساب به خاندان نبي در ايشان مشاهده مي شد ، در جذب ظاهري بعضي از حكام محلي طبرستان موثر واقع شد.
بنابر اين گفته ي ظهير الدين مرعشي در كتاب تاريخ طبرستان ، رويان و مازندران ، مبني بر تمايل قلبي اسپهبدان مازندران و طبرستان به شيعه را بايد با همين جهت، تحليل و تفسير نمود.
به عبارت ديگر استقرار و نفوذ علويان در اين مناطق به نحوي بود كه حتي اسپهبدان و كساني كه از دوره ي حاكمان ساساني باقي مانده بودند ، به هر علت ممكن به سوي ايشان تمايل پيدا كردند.
بعدها تشكيل رسمي حكومت مستقل علويان در طبرستان كه مركز ثقل جنبشهاي شيعي در ايران قرار گرفت به گسترش فرهنگ ديني و مذهبي تشيع كمك شاياني كرد.به نحوي كه اثرات سازنده ي آن تا به امروز نيز قابل مشاهده است.
انطباق اعمال و رفتار علويان با آموزه هاي شيعي و مكتب ناب اسلامی:
آموزه ها و تعاليم شيعي كه به علت دوري از عرصه هاي قدرت و ثروت ، همگوني بهتري با اسلام راستين و همخواني بيشتري با آرمان والاي طبري ها مبني بر آزادي از فشار روز افزون حاكمان به ويژه تازيان بيگانه داشت، خود از مهمترين عوامل اقبال و گسترش اين مذهب در طبرستان و ديگر مناطق ايران بوده است.
تفكر شيعي مبتني بر رويارويي با زور و بيداد و ستم، آرمان اجتماعي راستيني بود كه جنبش هاي شيعي از ابتدا در پي نيل به آن بودند.قيامهايي چون نهضت امام حسين (ع) ، جنبش زيد بن علي و ديگر علويان پيرو آنها ، به خوبي گواه اين زلال و همگوني و همخواني با تعاليم ناب مذهب تشيع بوده است.
اين معنا برابر انديشه قدرتهاي حاكم اموي و عباسي كه دين ، قدرت و ثروت را تنها وسيله اي براي بيدادگري و به بندگي گرفتن مردم، به ويژه غير تازيان قرار داده بودند، گرايش روز افزون طبري ها به مذهب تشيع و دوري از حاكمان اموي و عباسي و باورهاي آميخته به نژاد پرستي و عربي آنان را در پي داشت.
یکی از ویژگی های علویان، آن بود که در برابر عباسیان ادعای خلافت داشتند، در حالی که سایر قبایل عربی چنین ادعایی نداشتند.این مسأله برای جریان هایی که با عباسیان مخالف بودند، بسیار اهمیت داشت.آنها در جستجوی رهبرانی بودند تا بتوانند مخالفت و مبارزه خود را با عباسیان مشروعیت بخشند.طبعا پذیرفتن علویان به عنوان رهبر، قدم مهمی برای جلب حمایت توده های مردم در این مبارزات می شد.این مسأله سبب حساسیت حکومت های وابسته به خلافت نسبت به علویان بوده و در بسیاری از موارد، به آزار و اذیت علویان منتهی می شد .
در واقع آشنايي با روحيات علويان و محشور بودن با ايشان، مردم طبرستان را به صورت قلبي به مذهب تشيع رهنمون ساخت. زهد و پرهيزگاري عملي، صداقت در كردار و رفتار، حق طلبي و حق جوئي و ديگر صفات محسنه ي علويان محبوبيت خاصي را براي آنان در بين طبرستانيان رقم زد و آنان را با پذيرش آموزه هاي شيعي از سوي آن مردم مواجه ساخت.
مورخيني كه تاريخ طبرستان را در عصر فرمانروائي علويان بررسی کرده اند، بيش از هر چيز در باب فضائل اخلاقي و كرم و سخاوت و دستگيري آن خاندان از بينوايان و تشويقي كه از اهل دانش و معرفت كرده اند سخن گفته اند.
صدور فرمان هاي مذهبي از سوي حاكمان علوي:
سازماندهي و اداره ي سرزمين طبرستان و دولت نوبنياد شيعي آن بدون وجود قوانين خاص و مشخص عملاً نا ممكن بود . از اين رو شاهد آن هستيم كه حاكمان علوي از همان ابتداي تشكيل حكومت خود در طبرستان دست به اصلاحات و همچنين صدور فراميني زدند كه براي استحكام پايه هاي قدرت تفکر و دولت شيعي در طبرستان ناگزير مي نمود. از جمله ي اين فرامين و دستورات مي توان به فرمانهاي صادره از سوي داعي كبير اشاره كرد.
حسن بين زيد علوي معروف به داعي كبير كه از شر مخالفان داخلي و خارجي خود در طبرستان آسوده شد به صدور فرمانهاي مذهبي براي عُمّال خود در شهرها و بخشهاي تابعه همت گماشت.
تمام شواهد حاكي از آن است كه وي از قيام و نهضت خود هدفي جز احياء و توسعه و گسترش فرهنگ شيعي نداشت.
تا قبل از ورود داعي كبير به منطقه طبرستان ، اجتماعات اوليه ي نهضت ، بيشتر به منظور چاره انديشي در مقابل حملات احتمالي عمال طاهريان به رويان تشكيل مي گرديد و نهايت آرزوي آنان ايجاد حكومتي مستقل در رويان بود.
ولي رهبري نهضت توسط داعی کبیر، از روز نخست اين حركت به آن جهتي اسلامي- شيعي داد و با مردم بر اساس مباني اعتقادي شيعه بيعت كرد و همانطور كه گفته شد دستورات و قوانين خاصي را در اين راستا صادر نمود.
حسن بن زيد( داعي كبير) در همان آغاز حركت خود به مردم اعلام كرد كه براي برپا داشتن كتاب خدا و سنت پيامبر (ص) و امر به معروف و نهي از منكر با شما بيعت مي كنم.
وي حركت تبليغ خود را بر همين اساس كه از خط مشي خاص شيعيِ بر گرفته از شعار معروف امام حسين (ع) در نهضت راستينش بود، قرار داده بود . براي كارگزاران خود دستور العملي بدين شرح صادر كرد و همه ي پيروان خويش را به عمل بدان تشويق و ترغيب نمود.
براي نمونه مضمون برخي از اين دستورات را متذكر مي شويم:
«1 ـ مردم را به متابعت به کتاب خدا و سنت پیامبر وادار کنید به گونه ای که در اصول و فروع دین از رفتار و گفتار علی (علیه السلام) پیروی کنند.
2 ـ از عقیده جبریه و مشبهه دوری گزینند.
3 ـ در اذان و اقامه «حی علی خیر العمل» بگویند.
4 ـ در اقامه هر عبارت را دو مرتبه بگویند.
5 ـ در نماز «بسم الله الرحمن الرحیم» را با صدای بلند بخوانند.
6 ـ برای نماز بامداد قنوت را واجب دانند.
7 ـ در نماز میت پنج تکبیر بخوانند.
8 ـ همچنین ممنوعیت مسح کشیدن بر کفشها.»
آشكار است كه مقصود داعي كبير از صدور چنين فرمانهايي ، اجراي اصول تشيع و نشر و تبليغ فرهنگ نوپاي شيعي بود.
حسن بن زيد با اين منشور به تبيين حكومت ديني خود پرداخت و اين دستورات را همراه مبلغاني خاص به شهرها و قريه ها روانه كرد.
گاهي نيز برخي از دستورات و فرمانها به صورت غير مستقيم تعميم مي يافت.طبق نقل ابن اسفندیار روزی حسن بن زید سواره از یکی از محله های شهر آمل می گذشت در این حین بر روی دیواری به نوشته ای برخورد کرد که: «قرآن کلام الله غیر مخلوق و من قال مخلوق فهو کافر» که این جمله مذکور عقیده اهل تسنن و بیشتر خلفای عباسی بود. ایرانیان و بخصوص معتزلیان ایران مخالف این عقیده بودند و قائل به حادث بودن قرآن و مخلوق بودن آن بودند.
داعی کبیر چند لحظه ای ایستاد و با تأمل به آن نوشته نگریست و سپس به راه خود ادامه داد اما پس از مدت کمی بازگشت ولی اثری ازآن نوشته روی دیوار نبود. وی با لبخندی گفت به خدا سوگند که از کشتن رهایی یافتند یعنی اگر آن نوشته هنوز روی دیوار بود تمام ایشان را می کشتم. این واقعه نشان از نزدیکی و هم فکر بودن عقائد شیعیان علوی و معتزلیان داشته و تقابل این دو با خلفای عباسی و اهل تسنن آن زمان را به اثبات می رساند.
از طرف ديگر حاكمان علوي نسبت به سرپيچي از دستورات و فرامين ديني و مذهبي كه صادر مي كردند و همچنين با كارگزاران و مردمي كه در مقابل برخي از دستورات و تصميمات آنان مقاومت مي كردند عكس العمل تند و گاه بي رحمانه اي نشان مي دادند.
از جمله قضيه مربوط به حسين بن احمد و عبيد الله بن علي را مي توان ذكر كرد.آنان از طرف داعي كبير، حكومت قزوين، زنجان و ابهر را بر عهده داشتند و در جنگ موسي بن بغا ، عامل خليفه عباسي، صحنه را ترك كرده و گريخته بودند. معروف است كه به امر داعي و جهت عبرت سائرين در همان سال يعني 285 هجري در بركه آبي غرق شدند.
اعزام مبلغين به نواحي مختلف طبرستان و ديگر نواحي به عنوان مروّجين فرهنگ و مذهب تشيع :
با تشكيل دولت علويان طبرستان ، داعيان علوي كه به نقش سازنده وكارآمد ملبغان مذهب و فرهنگ نوپاي دولت شيعي علوي بسيار واقف بوده اند، توجه ي خاصي را معطوف آن داشته اند.
داعي كبير با اعزام مبلغاني به مناطق مختلف و تشكيل اجتماعات ، هم هدف مذهبي نهضت را در ديگر نقاط گسترش مي داد و هم حمايت و مشاركت فعال مردم در امر نهضت را موجب مي شد. و براي گسترش نهضت به خارج از مرزهاي طبرستان و رويان پشتوانه اي محكم فراهم مي كرد.
بعد از او اين امر توسط جانشينان او به صورت جدي پيگيري شد به نحوي كه اصطخري در مورد توجه ي ناصر كبير به اصل تبليغ و اعزام مبلغان به نواحي مختلف طبرستان و گيلان نوشته است: «او مبلغاني را به نقاط مختلف طبرستان و گيلان اعزام مي کرد تا به تبليغ اسلام بپردازند. ناصر کبير يکي از عوامل مهم تثبيت دين اسلام در غرب طبرستان و گيلان بود. اين در حالي بود که تقريباً تا قبل از نيمه قرن سوم هجري تعداد مسلمانان طبرستان به ويژه نواحي ديلم (نواحي کوهستاني بين گيلان و مازندران) بسيار اندک بوده است.
البته واضح است كه در استحكام و دوام حكومتي كه در محاصره ي دشمنان داخل و خارج بوده و خصوصاً از سوي خلفاءعباسي دائماً در معرض خطر باشد، قاطعيت در شيوه ي برخورد با مخالفين و تخطي كنندگان از دستورات و فرامين ، امري طبيعي قلمداد مي شود.
دولت علويان نيز ازاين قاعده مستثني نبود. داعي كبير و برخي ديگر از حاكمان دولت علوي با اين كه عموماً اشخاصي عدالتخواه بوده اند ولي به جهت مقتضاي زمانه و تجربه اي كه در طول تاريخ از خيانتها و اهمالي كه موجب ريخته شدن خون اهل بيت و ياران آنان شده بود ، به دست آورده بودند ، نهايت سعي را در حفظ و مراعات احتياط در رابطه با فرمانهاي صادره ي ديني و مذهبي و حكومتي خود داشته و در این خصوص بعضاً افراطي نيز عمل مي كردند.
حضور مبلغان به عنوان افرادي مورد احترام ومقبول كه نه با قدرت زور و اجبار، بلکه به وسيله ارشاد و دعوت و به واسطه ي خصايل پسنديده اي که داشتند موجب توجه ي مردم اين مناطق به اسلام آن هم از نوع شيعي آن شود و راه را براي پذيرش و صدور اين فرهنگ نوپا در سرزمين طبرستان و مناطق اطراف هموارتر كند.
نتیجه گیری :
از مجموع داده های این تحقیق می توان اینگونه نتیجه گرفت که با ورود علویان به مازندران و تشکیل یک دولت نسبتاً مقتدر در حوزه ی شمال ایران، زمینه برای بسط و گسترش و اعتلای فرهنگ و مذهب شیعه فراهم شده بود.
این بستر سازی دلائل عمده ای داشته است. از جمله کثرت حضور سادات در منطقه ی امن طبرستان که اجازه ی ترویج عقائید شیعی را به دور از خلافت اموی و عباسی میسر می ساخت. همچنین عملکرد زیرکانه ی علویان در شیوه ی حکومت داری و صدور فرامین مبتنی بر عقائد شیعی در اجرای عملی آموزه های شیعی تاثیر بسزایی داشت به طوری که سر باز زدن از این فرامین گاه عقوبت های سنگینی را برای خاطیان در می داشته است.
علاوه بر موارد یاد شده انطباق اعمال و رفتار داعیان علوی با آنچه که دیگران را امر به آن می کردند باعث پذیرش عمومی این آموزه ها می شد. و آخرین نکته اینکه علویان به اهمیت تبلیغ در رسیدن به اهداف خود پی برده و با اعزام مبلیغی به حوزه ی تحت سلطه ی خود، توانستند خیل عظیمی از مردم را با نظر و عقاید خود همراه سازند. مجموع این عوامل دست به دست هم داده تا شاهد رشد و شکوفایی آنچه که عقاید و گرایش شیعی می نامیم در این دوره باشیم.
______________________________
غفار محمدی: کارشناس حقوق و کارشناسی ارشد زبان عربی و مدرس دانشگاه.
روح الله قنبری: کارشناسی ارشد تاریخ اسلام و مدرس دانشگاه.
آمل. دی 1381
خداوند خیرتان دهد .
به امید روزهای روشن با تاریخی روشن تر ….
درود بر شما
درود بر شما انسان های فرهیخته
چطور یک تحقیق تاریخی رو بدون سند تاریخی داخل سایت گذاشتین ؟
حیف ای کاش رفرنساشم می گذاشت