از دیدگاه انقلاب اسلامی غربی کسی نیست که از اتباع ایالات متحده باشد و یا خون پدر و مادری از این کشور در رگ های او جریان دارد. هر کسی که تفکر سرمایه داری، ولنگاری و خدافراموشی را فریاد می زند، مطمئنا آمریکایی و غربی است.
بعد از گسترش رسانه ها و موج تهاجم فرهنگی از جانب کشورهای سرمایه دار با تفکرات اومانیستی دیگر آنچه که ملیت افراد را مشخص می کند، پیوند خونی و رگه های نژادی نیست و ظاهرا این نوع نگاه بشرمحور یک توطئه از پیش طراحی شده برای گسستن از ارزشهای ملی و دینی و تن دادن به یک جهان بدون ارزش های اخلاقی و صرفا آزاد از تعالیم الهی است.
آنچه که از درون دیوارهای هالیوود اذهان مردم جهان را هدف گرفته است، زندگی ایده آل را خلق می کند و با کاشت آن در ذهن مخاطبان سراسر جهان آن را رشد می دهد. بعد از پایان نمایش هر محصول هالیوود، مخاطب سرخورده از آنچه دارد و آنچه می تواند داشته باشد عزم می کند که به سربازان این دنیای جدید ملحق شود و هر چه او را به گذشته و سنت و آیین او پیوند می دهد را نابود کند.
اکثر سربازان آمریکا در جهان به این شیوه تربیت می شوند و آن افرادی که در کاخ های سیاست یا پشت ناوهای هواپیمابر، هواپیماهای پیشرفته و موشک های بالستیک پنهان شده اند افراد ترسویی هستند که صف آخر سپاه دشمن را تشکیل می دهند و منتظرند تا بعد از پایان جنگ غنائم را بین خود تقسیم کنند.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و مخالفت عموم مردم با پیوستن به روش زندگی غربی و بدون معنویت دنیای متجدد، رسانه های چند ملیتی و غول های تبلیغاتی هجمه کم سابقه ای که تا آن روز تنها بر روی شوروی متمرکز بود را به سوی ارزش های اسلامی نشانه رفتند.
با آشکار شدن تاثیرات انقلاب بر مردم منطقه و جهان و بی تاثیر بودن جنگ نرم از طریق نوکران دست نشانده و بی رغبتی عمومی نسبت به فسیل هایی که از دوران پهلوی برای تحریک مردم ایران استفاده می شدند، یک جنگ تمام عیار و دارای ابعاد مختلف برضد کشورمان کلید خورد.
شبکه های فارسی زبان خبری رسانه هایی چون BBC و VOA، کلید زدن تنش و درگیری در دانشگاه ها از طریق افراد آموزش دیده، ترویج بی بندوباری اخلاقی از طریق ده ها شبکه جدید دیگر، تاسیس کانال های تلویزیون ماهواره ای که مهم ترین وجه زندگی ایران یعنی خانواده و سبک زندگی را هدف گرفته اند و در کنار همه موارد فوق شبهه آفرینی و تحریف تاریخ از طریق شبکه اینترنت از جمله اقداماتی هستند که قصد دارند، ارتش آمریکا را درون شهرهای ایران تربیت کنند.
افرادی که امروز در خیابان های شهرهای بزرگ کشورمان با عنوان بی بند و بار، بی حجاب هنجارشکن اخلاقی و دینی، سکولار و… معرفی می شوند تنها بخشی از طعمه های ضعیفی هستند که به دلیل کم کاری نهادهای فرهنگی بالاجبار لباس مبارزه با ارزش ها و سنت ها بر تن آنها پوشانده شده یا جهالت و سست ایمانی، آنان را فریفته ظواهر دلربای غرب کرده است.
چندی است که بعد جدیدی از فعالیت های دشمن در بین متصدیان فرهنگ در داخل کشور کلید خورده است. به نظر می رسد که غرب قصد ندارد به جنگ نابرابر رسانه ای قناعت کند و تمام فضای موجود را برای دستیابی به اهداف شوم خود در نظر گرفته است.
ظاهرا آنچه به عنوان محصول فرهنگی عرضه می شود بیشتر ارزش های فرهنگی را هدف قرار می دهد و سینما، تئاتر و مجله و تلویزیونی که قرار بود مدافع حملات فرهنگی دشمن باشد به نیروی تازه ای برای تربیت سربازان این پیاده نظام تبدیل شده است.
مطمئن باشید قبل از آنکه بخواهیم وارد میدان نبرد با پیاده نظام فرهنگی دشمن در بیرون از مرزها شویم و درمان زخم های بی شماری که بر پیکر دین و فرهنگ مان وارد شده است را پیدا کنیم، ابتدا باید تکلیف را با خیانت کاران و چهره های به اصطلاح فرهنگی که با بودجه کشور اسلامی ارزش های ضد دینی تولید و ترویج می کنند و باورهای اسلامی را با افکار مسموم خود تضعیف می کنند، تصفیه حساب نماییم. البته باید توجه داشت که این تصفیه باید منطقی و از طریق درست آن صورت گیرد تا در آینده ابزاری برای مظلوم نمایی این افراد و دنباله روهای آنها نباشد.