باشگاه خبرنگاران، ابوالفضل پورعرب طي سال ها فعاليت در سينما به نقش هاي مختلف جان بخشيد و در ذهن ها ماندگار شد. او به علت بيماري بسيار ضعيف شده است اما «پورعرب» هم چنان براي ما «پورعرب» است؛ همان سوپراستار دهه 70 با کوله باري از تجربه. وقتي مشغول بازي در فيلم تلويزيوني «جاودانگي» در بجنورد بود با او تماس مي گيرم تا به ديدارش بروم اما چون لوکيشن ضبط فيلم داخل زندان بود، اجازه ورودم به آن جا داده نشد، بنابراين قرار اين ديدار را به پايان بازي اش موکول کردم.
عصر روز پاياني بازي اش در باباامان بجنورد به همراه چند نفر از همکاران با او ديدار کرديم و زمينه اين گفت و گو هم برايم فراهم شد. آن قدر مهربان و صميمي بود که از هر بابي سخن گفتيم. گفت و گوي خراسان را با اين بازيگر با تجربه سينما و تلويزيون در ادامه مي خوانيد.
در شروع اين گفت و گو مي خواهم از حال و هواي «ابوالفضل پورعرب» دهه 70 که ستاره سينماي ايران بود بپرسم.
* حال عمومي ام بد نيست، اما هنوز ناخوش احوالم و اگر بازي در فيلم «جاودانگي» را پذيرفتم فقط به دليل دوستي ديرينه ام با «محسن توکلي» کارگردان فيلم است. اين نکته را هم بگويم که در مجموع فضاي کلي هنر و سينما خوشايند نيست. در ديداري که وزير ارشاد با صنوف مختلف داشت، مشکلات را مطرح کرديم. ضمن اين که معتقدم انحلال خانه سينما يکي از بهترين کارهايي است که وزارت ارشاد انجام داد.
يعني از انحلال خانه سينما رضايت داريد؟
* بله، به هر صورت فضاي خوبي نداشت. هر کس که مي خواست وارد سينما شود از کانال خيابان انتخاب مي شد نه خانه سينما! انجمن بازيگران آن ها را انتخاب نمي کردند، اکنون 5 سال است که عضو خانه سينماي سابق نيستم. در کل فضا و بازي در سينما سخت شده است.
چه طور شد در دهه 70 که ورود به عرصه بازيگري مشکل بود و به راحتي نمي شد ستاره شد به ستاره سينماي ايران تبديل شديد؟
* هيچ وقت فکر نمي کنم ستاره سينما شدم، چون سينما ستاره اي ندارد؛ در واقع سينما هيچ ارزشي ندارد که ستاره اي داشته باشد. جايي که به راحتي خيلي ها پول مي دهند و در آن بازي مي کنند يا آن شخصي که بدون گذراندن دوره بازيگري و تحصيل در اين رشته بازي مي کند. به بازيگراني که در اين رشته تحصيل کرده و تئاتر خوانده اند کار نمي دهند. بنابراين بازي در سينما عشق و انگيزه اي ندارد و خيلي خوشحالم که در آن کمتر حضور دارم.
پس خودتان چگونه وارد سينما شديد؟
* من در اين رشته تحصيل کردم و در تئاتر بازي مي کردم. روزي آقاي «بهروز افخمي» به تئاتر شهر آمد و من را براي بازي در فيلم «عروس» انتخاب کرد. البته آن مقطع تصور مي کرد من به هيچ عنوان سينما را نمي شناسم البته من براي بازي خودم سخن نمي گويم بلکه راجع به آدم هايي صحبت مي کنم که خيلي به گردن اين سينما حق دارند.
به طور مثال چه کساني؟
* آدم هايي که سوخته اند و ديگر در سينما نيستند. خيلي ها زحمت کشيده اند و ديگر نيستند. من، «اکبر عبدي» و «خسرو شکيبايي» و امثال اين دوستان سال ها نقش اصلي را در فيلم ها بازي کرديم. متأسفانه عده اي ديگر در سينما نيستند، داستان اين است که عده اي در اين رشته تحصيل کرده اند و اکنون دارند آواز مي خوانند! نمي دانم يعني چه. خيلي بد است که ما در اين شرايط هستيم.
در دهه 70 چهره اي محبوب و مشهور بوديد. داشتم به اين فکر مي کردم که شايد برخي اتفاق ها در زندگي يک هنرمند باعث مي شود که از مسير اصلي اش دور شود، چون در برنامه «هفت» گفتيد که درگذشت خواهرتان شوکي به شما وارد کرد و وقفه اي طولاني در فعاليت شما ايجاد کرد.
* من وقتي بازي در فيلم «قرمز» را نپذيرفتم به «فريدون جيراني» برخورد و 5 سال درباره ام مطلبي در هفته نامه خودش منتشر نکرد، اما کناره گيري ام ربطي به حاشيه ندارد. من مبتلا به سرطان ريه شدم. سال ها پيش که در فيلم «بهشت پنهان» در پاريس بازي مي کردم ضربه اي به من خورد که 2 روز در بيمارستان بستري بودم و بعد از پايان فيلم به تهران آمدم و بيماري ام را پيگيري نکردم تا اين که در مجموعه «وضعيت سفيد» حالم بد شد و 11 روز در کما بودم و جراحي داشتم. اين نکته را هم بگويم که سوپراستار نبودم که کناره گيري کنم.
قبول داريد که عده اي به عشق «ابوالفضل پورعرب» به سينما مي رفتند و عکس شما روي جلد مجله ها و بيلبورد بر فروش گيشه تأثير داشت؟
* من خودم را باور نداشتم، چون هيچ زمان خودم را درگير اين مسائل در زندگي ام نکردم و نخواستم مغرور شوم. وقتي انساني تغيير مي کند، علامت خطري است و بايد خيلي از لحاظ آسيب هاي اجتماعي مراقب خود باشد. در هر حرفه اي اين مشکلات وجود دارد، مهم اين است که وقتي انسان کار مي کند، رفتاري معقولانه و انساني داشته باشد. من درگير شهرت نبودم. چندين مرتبه در جشنواره فيلم فجر نامزد دريافت سيمرغ شدم، اما به من جايزه ندادند! و بعد از 7 سال که نامزد بازيگري در جشنواره شدم به من جايزه دادند. معتقدم هنرمندان بايد مراقب شخصيت خود باشند تا آسيب نبينند و اين سينما چيزي ندارد که انسان بخواهد در آن کار کند.
چرا اکنون هر پيشنهادي که براي بازي به شما مي شود مي پذيريد؟
* رابطه دوستانه اي با «محسن توکلي» کارگردان فيلم «جاودانگي» داشتم و باعث شد در آن بازي کنم. کارگردان گفت مي خواهم امضاي تو پاي فيلمم باشد هم چنين توليد يک فيلم سينمايي 2 ماه طول مي کشد و من به دليل بيماري و ناتواني ام نمي توانم کار کنم. البته کيفيت فيلم هاي سينمايي هم پايين آمده است، ما به واقع داريم به بيراهه مي رويم.
با بازي در فيلم «عروس» بهروز افخمي به شهرت رسيديد و در جشنواره فيلم فجر از بازي تان تجليل شد. نظرتان درباره آن چيست؟
* فيلم نامه اي نوشته مي شود و ما بازي مي کنيم، وقتي فيلمي اکران مي شود برخورد مردم برايم اهميت دارد و با همه مسائل موجود چه خوب و چه بد براي نقش زحمت مي کشم و نمي توانم بگويم که براي ارائه نقش انرژي نمي گذارم. همان گونه که اشاره کردم در تئاتر شهر مشغول بازي در نمايش «حاکم يک شبه» بودم که هم بازي هايم «مصطفي کاري»، «مجيد مظفري» و «جهانگير الماسي» بودند که به انتخاب «بهروز افخمي»، داماد فيلم «عروس» شدم.
بازي قابل تحسين تان در فيلم «مردي شبيه باران» سيمرغ بهترين بازيگر جشنواره فيلم فجر را برايتان به ارمغان آورد و اين تنها سيمرغي بود که گرفتيد. هنگام دريافت اين جايزه چه احساسي داشتيد؟
* هنوز هم سيمرغم را دارم. وقتي بعد از 7 سال در جشنواره فيلم فجر به من جايزه دادند و پرسيدند چه احساسي داري گفتم خيلي وزنش سنگين بود! جوايز بسياري گرفته ام. جايزه تأثيري در روند کاري ام نداشت. وقتي که کار مي کنم نمي توانم کم بگذارم، مردم برايم اهميت دارند.
دستمزدي که از بازيگري مي گيريد راضي کننده است؟
* اکنون 3 برابر آن دوران دستمزد دريافت مي کنم. شعرهايم هم قرار است به زودي چاپ شود.
نسل جديد سوپراستارهاي سينماي ايران را چگونه مي بينيد؟ آيا توان جذب تماشاچي به سينما را دارند و فروش گيشه را تضمين مي کنند؟
* هر دوره اي جوان خودش را دارد. اکنون به طور مثال «محمد رضا گلزار» مطرح شده است و خيلي خوب هم بازي مي کند و عده اي علاقه مند دارد. مسلما عده اي به خاطر عکس روي جلد او به سينما مي روند. آن موقع که جوان بودم تصور نمي کردم که مردم به خاطر من به سينما مي روند اما اکنون که 50 ساله شده ام با زمينه فکري و مطالعاتي بيشتري کار مي کنم.
اگر سخني در پايان باقي مانده است بفرماييد.
* من فيلم نامه «طلاق» را نوشته ام که برگرداننده فيلم «عروس» است و اگر «بهروز افخمي» نسازد خودم فيلم را خواهم ساخت. با «نيکي کريمي» هم درباره اين فيلم مذاکراتي کرده ام. هم چنين صحبت هايي با «ضياء هاشمي» کرده ام و «نيکي کريمي» پيشنهاد داد که به طور مشترک سرمايه گذار فيلم باشيم .صدا و سيماي خراسان شمالي هم پيشنهاد ساخت فيلم و مستندي درباره اين استان داده است که اميدوارم بتوانم با آن ها همکاري کنم.