بعضی از مواقع که خبرنگاران برای تهیه گزارش به خطوط نبرد می‌آمدند، اتفاقات جالبی رخ می‌داد. یک روز نوبت به همرزم بسیجی ما رسید. خبرنگار به او گفت: «خودتان را معرفی کنید و اگر خاطره ای، پیامی، حرفی دارید بفرمایید»

خبرگزاری فارس: شما را به خدا کاغذ دور کمپوت‌ها را از قوطی جدا نکنید

فارس، در روزهای دفاع مقدس علاوه بر سختی‌هایی که وجود داشت گه‌گاه اتفاقاتی می‌افتاد که منجر به خنده بچه ها می‌شد و خستگی و کمبودهای موجود در جبهه‌های جنگ را  از یاد می‌برد . نمونه این خاطرات، مطلبی است که یکی از رزمندگان گردان مقداد لشکر 27 محمد رسول الله(ص) به یادگار برای من به ارمغان آورده است:

 

 

بعضی از مواقع که خبرنگاران برای تهیه گزارش به خطوط نبرد می‌آمدند، اتفاقات جالبی رخ می‌داد. یک روز نوبت به همرزم بسیجی ما رسید. خبرنگار میکروفن را گرفت جلو دهانش و گفت:

«خودتان را معرفی کنید و اگر خاطره ای، پیامی، حرفی دارید بفرمایید.»

او بدون مقدمه و بی معرفی صدایش را بلند کرد و گفت:

«شما را به خدا بگویید این کاغذ دور کمپوت‌ها را از قوطی جدا نکنند، آخر ما نباید بدانیم چه می خوریم؟ آلبالو می خواهیم، رب گوجه فرنگی در می آید. رب گوجه فرنگی می خواهیم کمپوت گلابی است.

آخر ما چه خاکی به سرمان بریزیم. به این امت شهید پرور بگویید شما که می فرستید، درست بفرستید. اینقدر ما را حرص و جوش ندهید.»

خبرنگار همینطور هاج و واج فقط نگاه می‌کرد.

By another

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *