عارف اولین چهره اصلاح طلبی بود که وارد عرصه انتخابات شد و چند ماه پیش با محوریت علی اکبر اولیا نماینده مردم یزد در مجلس اقدام به تاسیس ستاد انتخاباتی کرد. اما گویی آنگونه که انتظار داشت از طرف چهره های برجسته اصلاح طلب و گروه های سیاسی و حزبی اصلاح طلبان مورد حمایت قرار نگرفت و در حقیقت استقبال گرمی از حضور او در عرصه انتخابات نشد. بعدتر گفته شد که همین عدم استقبال و حتی برخی اعمال فشارها به عارف از سوی طیف هایی از مجموعه اصلاح طلبان، او را برای ورود به انتخابات دچار تردید کرده است. خبر انصراف عارف از نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری در پی همین اعمال فشارها و عدم استقبال رسانه های اصلاح طلب از وی منتشر شد. یکی از روزنامه های اصلاح طلب که مواضع هاشمی رفسنجانی را پوشش می دهد، حتی در گزارشی تحلیلی محمدرضا عارف معاون اول دولت اصلاحات را با محمود احمدی نژاد مقایسه کرد و شباهتی از میان آنها استخراج کرد،؛ افتخار هر دو به غیر حزبی بودن. روزنامه مذکور نوشته بود؛ « محمدرضا عارف شخصیتی است که در یک ویژگی با محمود احمدینژاد برابری میکند و آن هم افتخار به دور بودن از احزاب و گروههای سیاسی است. او تاکنون عضو هیچ حزب سیاسی نبوده است و زمانی که درمورد احزاب سوال میشود به فعال نبودن حزبها در کشور اشاره میکند…»
در گزارش یاد شده عارف چهره ای محافظه کار معرفی شده بواسطه عدم حضور رسانه ای و حزبی، فرجامی بهتر از فرجام مصطفی معین در انتخابات ریاست جمهوری سال 84 در انتظارش نیست.
با این حال خبرهای غیر رسمی و تشدید تحرکات اخیر عارف بیان گر این است که او به صورت جدی تر عزم حضور در انتخابات کرده است.
در سوی دیگر محمدعلی نجفی قرار دارد که بر خلاف عارف سابقه تشکیلاتی و حزبی دارد. جزو موسسین و اعضای شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی است. هر چند در مورد کاندیداتوری این عضو اصلاح طلب شورای شهر تهران، هم به صورت ایجابی سخنی از زبان چهره های برجسته اصلاح طلب و مشخصا رهبران این مجموعه سیاسی شنیده نشده، اما مورد بی مهری و بی توجهی هم نبوده و کسی از اصلاح طلبان در نفی و نقد او سخنی به زبان نرانده است. برای نمونه علی اکبر اعلمی از نمایندگان اصلاح طلب مجلس ششم و هفتم به تازگی اعلام کرده که محمدرضا عارف و حسین کمالی چهره و کاندیدای اصلاح طلب نیستند. این قبیل اظهار نظرها در مورد محمد علی نجفی دیده نشده است.
نشریه هایی همچون آسمان و مهرنامه هم نسبت به طرح نامزدی نجفی روی خوش نشان داده و گفتگوهایی با او انجام داده اند و عکسش را بر روی جلد خود برجسته کرده اند.
بر این اساس و با توجه به سوابق دو کاندیدای احتمالی اصلاح طلبان و کیفیت بازتاب نامزدی آنها در بین مجموعه های اصلاح طلب و رسانه های آنها، به نظر می رسد بخش حزبی و تشکیلاتی اصلاح طلبان تمایل بیشتری روی محمد علی نجفی دارند تا محمدرضا عارف. محور برجسته بخش حزبی و تشکیلاتی اصلاح طلبان در حال حاضر مجمع روحانیون مبارز و حزب کارگزاران سازندگی است. مجمع روحانیون با لیدری سید محمد موسوی خوئینی ها و سید محمد خاتمی و کارگزاران هم با لیدری معنوی هاشمی رفسنجانی.
با وجود این هیچ کدام از دو محور یاد شده، عارف و نجفی را گزینه های اصلی خود نمی دانند. مجمع روحانیون که تا حال حاضر روی خوشی به عارف نشان نداده و بی میل نیست که شرایط را برای کاندیداتوری سید محمد خاتمی فراهم کند. اتخاذ تصمیم کارگزاران هم معطوف به سیاست ورزی هاشمی رفسنجانی است و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام هم به نظر می رسد روی ایده دولت وحدت ملی تمرکز کرده است. مسلما نه عارف و نه نجفی هیچ کدام شانس اینکه گزینه دولت وحدت ملی باشند را ندارند.
بنابر این عارف و نجفی با وجود آنکه در حل حاضر مطرح ترین گزینه های اصلاح طلبان هستند، اما هیچ کدام گزینه های اصلی نیستند و حمایت مجموعه طیف های اصلاح طلب از آنها منوط به منتفی شدن حضور خاتمی و ایده دولت وحدت ملی است.
در صورت محقق شدن این شرایط یعنی منتفی شدن حضور خاتمی و ایده دولت وحدت ملی، بعید نیست که بدنه حزبی و تشکیلاتی اصلاح طلبان محمد علی نجفی را بیشتر مورد حمایت قرار دهند تا محمدرضا عارف. در طرف مقابل عارف بیشتر به جلب حمایت چهره های سنتی و پایگاه سنتی غیر منسجم اصلاح طلبان چشم خواهد داشت.
بخت عارف آنگاه بیشتر می شود که نجفی به هر دلیلی تا روز انتخابات در میدان رقابت باقی نماند. آنگاه عارف این شانس را خواهد داشت تا حمایت بخش هایی از بدنه تشکیلاتی اصلاح طلبان که در انتخابات شرکت می کنند را نیز جلب کند.
تا زمان انتخابات چند ماه دیگر باقی مانده و مجموعه گروه های اصلاح طلب به نظر می رسد به یک جمع بندی کلی در مورد انتخابات نرسیده اند. اختلافات موجود در بین طیف های مختلف این مجموعه هم مزید بر علت شده تا بلاتکلیفی و سردرگمی آنها تداوم داشته باشد. برجسته شدن عارف و نجفی نیز جلوه ای از همین اختلافات درون گروهی است. نجفی بیشتر به حمایت طیف های مدرن تر اصلاح طلبان و بخش حزبی آنها چشم دارد و عارف خود را نماینده اصلاح طلبان سنتی میانه رو می داند.
تحولات آینده مشخص خواهد کرد که کدام یک از گزینه های اصلاح طلب گزینه نهایی اصلاح طلبان خواهد بود. چه بسا اگر رایزنی ها و بحث های معطوف به وحدت اصلاح طلبان راه به جایی نبرد شاهد رقابت نامزدهای اصلاح طلب با همدیگر هم باشیم. عارف در گفتگویی اخیر خود با یک روزنامه اصلاح طلب گفته بود: « درهمه جريانات سياسي در حال حاضر حرف و حديثهايي هست، ولي فكر مي كنم اصلاح طلبان هم مثل گروههاي ديگر هنوز به نتيجه قطعي نرسيدهاند. بنده شك دارم اينكه دو جريان اصلي كشور در نهايت به يك اجماع برسند و هر يك با يك نامزد وارد صحنه انتخابات شوند. تجربه گذشته نشان داده كه اين اتفاق نخواهد افتاد…»