در خبرها آمده بود که یک پسر بچه 12 ساله ، تحت تأثیر سریال “5 کیلومتر تا بهشت” خود را حلق آویز کرده تا مانند “امیرحسین” سریال ، روح شود و به جاهای دور و نزدیک سرک بکشد و سپس برگردد! نتیجه نیز مرگ مغزی این کودک و نهایتاً فوت او بوده است.
در این باره ، اظهار نظرهای مختلفی در سطح جامعه به وجود آمده است که عمدتاً بر محور “ضعیف” ، “خرافی” و “کلیشه ای” بودن سریال می چرخند.
در این نوشتار ، بر آن نیستیم سریال 5 کیلومتر تا بهشت را نقد کنیم و چون ، یک قربانی هم در میان است ، فرصت را برای حمله به آن مغتنم شماریم چه آن که درباره این سریال و نقاط ضعف و قوتش ، بسیار گفته اند و پرداختن به آن هم اساساً فایده ای ندارد.
تنها دو نکته فوق العاده مهم در این میان وجود دارد که توجه به آنها می تواند مانع از رویدادهای غم انگیزی مانند مرگ این کودک معصوم باشد.
1 – سریال “5 کیلومتر تا بهشت” بعد از افطار و در پربیننده ترین ساعت تلویزیون و درست در زمانی که همه اعضای خانواده در کنار هم بودند ، پخش می شد و این در حالی است که اولاً با توجه به طرح موضوعاتی مانند روح و مرگ و کما و قتل و سرقت و … این سریال هرگز مناسب کودکان نبود.
ثانیاً در حالی که تنها سریال طنز رمضانی (سه دونگ سه دونگ) در ساعت پایانی شب (23:15) ، آن هم از شبکه استانی تهران پخش می شد ، سریال غم انگیز ” 5 کیلومتر تا بهشت” همان اول شب روی آنتن می رفت.
این طرز چینش ، نهایت بدسلیقگی در سیما بود. انتظار می رود سیما سریال هایی که برای کودکان مناسب نیست را در ساعات پربیننده و اوایل شب روی آنتن نفرستد و دستکم از ساعت 10 شب به بعد پخش کند و در مقابل ، با توجه به نیاز مبرم جامعه به شادی ، سریال ها و فیلم های طنز را در پربیننده ترین ساعات عرضه نماید.
مثلاً اگر در همین ماه رمضان ، سریال “سه دونگ سه دونگ” همان اول شب پخش می شد و روح بازی های امیر حسین و رفقا به زمانی که بچه ها خواب بودند موکول می شد ، هم مردم بیشتر شاد می شدند و هم ای بسا حادثه ناگوار خودکشی این کودک برای تبدیل شدن به روح رخ نمی داد و او اکنون خود را مهیای سال جدید تحصیلی می کرد.
البته ناگفته نماند که بخش بزرگی از کودکانی که این سریال را دیده اند ، هنوز هم با این موضوع درگیری ذهنی دارند و آن کودک 12 ساله تنها قربانی این سریال نبوده است.
2 – در همه دنیا مرسوم است که اگر فلیم و سریالی مناسب گروه های سنی خاص نیست ، در ابتدای پخش و نیز در تمام مدتی که روی آنتن است با هشدارهایی مانند 16+ و نظایر آن موضوع را به اطلاع بیننده و مشخصاً پدر و مادرها می رسانند تا تمهیدی برای ندیدن اثر توسط کودکان بیندیشند اما این مهم در تلویزیون ما چندان جدی گرفته نمی شود و گویا ابتکاراتی مانند هشدارهای 12+ و 12- و … تزئیناتی بیش نیستند!
سریال “5 کیلومتر تا بهشت” بی گمان مناسب گروه سنی زیر 12 سال نبود ولی صدا و سیما نه تنها آن را درست در زمانی روی آنتن فرستاد که همه بچه ها سر سفره افطار و بعد از آن پای تلویزیون بودند ، بلکه کوچکترین اشاره ای هم به نامناسب بودن آن برای گروه های سنی خاص نداشت.
پدر و مادرها اگر می دانستند سریالی که به همراه کودکانشان دارند نگاه می کنند ، به جاهایی می رسد که مناسب کودکان نیست ، لابد با وظیفه شناسی شان مانع از تماشای سریال می شدند و ای بسا به خاطر بچه هایشان ، خود نیز از خیر تماشایش می گذشتند اما وقتی کوچکترین اشاره ای به این موضوع نمی شود ، والدین از کجا باید متوجه می شدند که اثر در حال پخش تاثیرات سوئی بر روی روح و روان کودکانشان دارد؟
این را هم فراموش نکنیم که همه مردم روانشناس نیستند و این وظیفه رسانه است که اثرات احتمالی فیلم ها و سریال هایش را به مخاطب گوشزد کند ؛ این کار را حتی شرکت های دارویی هم انجام می دهند و بر روی جعبه محصولات یا کاتالوگ هایشان هشدارهای لارم را به مصرف کنندگان می دهند.
از صدا و سیما انتظار می رود از این پس علاوه بر کارشناسی دقیق تر ساعات پخش ، طرح طبقه بندی آثار نمایشی بر اساس مخاطب را جدی بگیرند و درباره هر اثری که محدودیت مخاطب دارد ، اطلاع رسانی کنند.
در پایان به والدین توصیه می شود منتظر کارشناسی های صدا و سیما هم نمانند و با وسواس بیشتری تماشای تلویزیون توسط کودکانشان را مدیریت نمایند.