الهام غفوری همسر سیروس مقدم هم سهم بسیاری در موفقیت کاری او داشته و چند سال است تهیهکنندگی آثار او را عهدهدار است. به بهانه پخش سریال «دیوار» نگاهی به کارنامه هنری مقدم و تجربه همکاری او با همسرش داشتیم که در ادامه میخوانید:
آقای مقدم شروع فعالیت حرفهای شما به حضور در سریال «دایی جان ناپلئون» و دستیاری ناصر تقوایی برمیگردد؟
سیروس مقدم، کارگردان: من متولد 1333 هستم و سالی که «دایی جان ناپلئون» ساخته شد یک دانشجوی 22 ساله بودم. در رشته هنرهای تجسمی دانشگاه تهران قبول شدم. این رشته دو سال دروس عمومی داشت. از سال سوم دروس تخصصی میشد که من رشته نقاشی را انتخاب کردم. با ناصر تقوایی ارتباط فامیلی دارم. او پسر خاله من است و از همان زمان دانشجویی سر صحنههایی فیلمهایی که ایشان کارگردانی میکردند حضور داشتم. قبل از سریال «دایی جان ناپلئون» در فیلمهای «آرامش در حضور دیگران» و «صادق کرده» در خدمت تقوایی بودم.
به عنوان جوانی 18 ساله که کنجکاو و علاقهمند به کار سینماست، دوست داشتم از نزدیک ببینم یک فیلم چطور ساخته میشود. فیلمنامه چیست و چطور یک صحنه بازسازی میشود؟ وقتی سال 52 دانشگاه قبول شدم و رشته نقاشی را انتخاب کردم همان سال مدرسه عالی سینما و هنرهای دراماتیک وهنرهای تزئینی هم قبول شدم، اما هنرهای زیبا را انتخاب کردم.
از آنجا که تنها دانشگاهی بود که خوابگاه داشت و من هم از زادگاهم آبادان به تهران آمده بودم، ترجیحا دانشگاهی را انتخاب کردم که بتوانم از خوابگاهش هم استفاده کنم. اما جدیترین کار من سال 54 با سریال «دائی جان ناپلئون» آغاز شد و چون من نقاشی و گرافیک میخواندم، تقوایی این لطف را در حق من کرد که به عنوان دستیار صحنه و لباس در کنارش باشم.
«دایی جان ناپلئون» باعث شد من به دلیل کنجکاوی تمام رشتههای مختلف سینما را سرک بکشم. مدتی منشی صحنه کار شدم. در بخش گریم سرک میکشیدم، عکاسی میکردم و در گروه کارگردانی کمک میکردم. آن شش ماه برای من یک دانشگاه بزرگ و جدی بود. با الفبای تصویر سینما و تلویزیون آشنا شدم ولی همچنان دانشجوی رشته نقاشی بودم و تقوایی هم از کار من راضی بود، چون با انگیزه کار میکردم و علاقهمند بودم.
در طول این سالها یک ساعت هم سر هیچ کلاس دانشگاهی که مربوط به سینما باشد نرفتم. هر چه دارم از تجاربی است که از «دایی جان ناپلئون» کسب کردم و به دلیل همین علاقه دوران تدوین، صداگذاری و موسیقی «دائی جان ناپلئون» را هم در کنار دوستان بودم، بدون اینکه چشمداشت مالی داشته باشم. بعد از دانشگاه فارغالتحصیل شدم که هم زمان شد با زمانی که تقوایی سریال «کوچک جنگلی» را شروع کرد. به دلیل اینکه او احساس میکرد باز هم میتوانم کنارش باشم، این سریال را از قسمت نگارش فیلمنامه در کنارش بودم.
خاطرم است سکانس به سکانس را برای تایپ آماده میکردم. این سریال یک دوره تحقیق و پژوهش داشت. تمام آرشیو کتابخانه ملی، مرکزی، آرشیو روزنامه اطلاعات و کیهان را برای تحقیق درباره این سریال زیر و رو کردم. بعد که سریال به مرحله تولید رسید تقوایی به من اعتماد بیشتری داشت و مسئولیت بیشتری به من سپرد. این بار پرمسئولیتتر سریال «کوچک خان» را کنار تقوایی کار کردم. به دلایل متعدد بعد از مدتی تقوایی از کارگردانی سریال انصراف داد و بنا به توصیه و سفارش خودش من و زندهیاد نعمت حقیقی به عنوان فیلمبردار و خانم شیخالسلامی که برنامهریز کار بود ماندیم و با آقای بهروز افخمی کار را ادامه دادیم. سریال «کوچک خان» را دو سال در خدمت بهروز افخمی بودم.
بعد از سریال «کوچک جنگلی» خود شما رسما فعالیت کارگردانی را آغاز کردید؟
مقدم: بله بعد از این سریال، تلویزیون چون از کار من راضی بود، یک مجموعه تلویزیونی در حال تولید به نام «سلسله حکمت» را که 13 قصه از 13 نویسنده و برگرفته از ادبیات کهن ما بود، به من پیشنهاد داد. قرار بود هر قسمت را یک کارگردان بسازد. تلویزیون کارگردانی یک قسمت آن را به من جایزه داد. من کارگردانی قسمتی به نام «مار» را که برگرفته از یکی از اشعار مولانا بود انجام دادم. از آن 13 قسمت 4 قسمت بیشتر ساخته نشد که یک قسمت از آن را من ساختم.
همان سال که اولین یا دومین دوره جشنواره فیلم فجر بود، این فیلم در میان فیلمهای 16 میلیمتری در میان فیلمهای میانمدت دیپلم افتخار گرفت. از آن به بعد به طور جدی به عنوان مدیر برنامهریزی، مدیر تولید، طراح صحنه و لباس و دیگر سمتها را با دوستان تجربه کردم. با مسعود کیمیایی «گروهبان» را به عنوان مدیر تولید کارکردم، با تهمینه میلانی «افسانه آه» را کار کردم و همان سالها بود که یک فیلم سینمایی ساختم به اسم «گرگهای گرسنه» و بعد از آن سریال «امام علی (ع)» را در سمت مدیر تولید کار کردم.
البته قبل از آن فیلم «ای ایران» را هم در خدمت تقوایی بودم. زمانی که سریال «امام علی (ع)» شروع شد تلویزیون مسئولیت سنگینی را به عهده من گذاشت و مدیر تولید همه فازهای سریال بودم. سریال در چهار فاز متفاوت پیش میرفت و حجمی از کاردر تهران تصویر برداری میشد، بخشی از آن در ورامین، بخشی در کاشان و قسمتی هم در بندرعباس تصویربرداری شد. این سریال و همکاری با داود میرباقری دانشگاه خیلی خوبی برای من بود که بعد از آن سریال مستقلم «به سوی افتخار» را شروع کردم.
«شیخ مفید» و «شکوه بازگشت» هم قبل از سریال «امام علی (ع)» ساخته شد؟
مقدم: فیلم «گرگهای گرسنه» قبل از سریال «امام علی (ع)» ساخته شد، اما «شکوه بازگشت» و «شیخ مفید» بعد از این سریال ساخته شدند. «شیخ مفید» در واقع یک فیلم سینمایی نبود. سریالی بود که برای شبکه دو ساخته شد و مقداری از آن را فریبرز صالح کارگردانی کرد. کار او به دلایلی ادامه پیدا نکرد و مابقی سریال را من ساختم. از آن چیزی که به عنوان سریال بود یک فیلم سینمایی ساختم که شد «شیخ مفید» و بعد از آن اولین سالی که شبکه سه با مدیریت آقای جعفر صافی راهاندازی شد ساخت اولین سریال ورزشی تلویزیون با نام «به سوی افتخار» را شروع کردم. بعد سریال «روزهای زندگی» را برای شبکه سه کار کردم که در زمان آقای لاریجانی از آن تقدیر شد. بعد از آن سریال «پلیس جوان» را کارگردانی کردم. در آن زمان من را به عنوان یک سریالساز شبکه سه میشناختند.
در نهایت شما تلویزیون را برای ادامه فعالیتتان انتخاب کردید؟
مقدم: هیچ دلیل خاصی برای فعال نبودنم در سینما نیست. تا به امروز این علاقه از طرف من وجود داشته، اما شرایطی که در سینما وجود دارد شاید با شرایط من سازگار نباشد. اصولا وجود یک فیلمنامه خوب که حداقل یک پله از کارهای تلویزیونی من بالاتر باشد و یا موضوعاتی در آن مطرح شود که در سریالهای تلویزیونی تا به حال مطرح نکرده باشم و به لحاظ حرفهای بهتر باشد، به من پیشنهاد نشده، اما اگر فیلمنامهای به دستم برسد که با آن در سینما هم حرفی برای گفتن داشته باشم، طبیعتا کار سینمایی هم خواهم ساخت. شاید فیلمنامههای خوب به دوستان دیگر سفارش داده میشود یا اینکه تعداد این فیلمنامهها آنقدر انگشتشماراست که تعدادی از آنها که به دست من میرسد آنهایی نیست که من را به وجد بیاورد. میزان علاقهام به سینما آنقدر زیاد است که حاظر نیستم به هر قیمتی در آن فعالیت داشته باشم.
شما همیشه در آثارتان گوشه چشمی به مسائل اجتماعی دارید که این اتفاق در سریال «دیوار» هم اتفاق افتاده است. این از علاقهمندی خود شما به موضوعات اجتماعی است؟
مقدم: انسان به عنوان یک جانور اجتماعی تفاوتش با حیوانات در این است که بجز بحث زبان و گفتوگو از درک، فهم جهانبینی وفلسفه برخوردار است که او را از سایر موجودات متمایز میکند. سیروس مقدم به عنوان جانداری که در یک جامعه زندگی میکند و در آن نفس میکشد که مردمش مسائل خاص خودشان را دارند، هرگز نمیتواند به موضوعاتی بپردازد که ریشه در جامعه خودش و مردم نداشته باشد.
حتی اگر بخواهم یک کار تخیلی هم بسازم قطعا سوژهای راانتخاب میکنم که مربوط به تخیلات مردم سرزمینم باشد. این شانس را داشتم که موضوعات سریالهایم به گونهای انتخاب شود که تبدیل به موضوع روز شود. وقتی «چک برگشتی» را کار کردم، واقعا مهریه و ارز و سکه بحث داغ جامعه بود. در سریال «دیوار» هم همینطور. زمانی که داشتیم به قصه و طرح میرسیدیم من و سعید نعمتالله در صفحه حوادث هر روزنامه یکسری اخبار مشترک پیدا میکردیم. مثل اینکه کسی از طریق مامورنمایی اقدام به اخاذی کرده است. خود این موضوعات و ناآگاهی بخشی از مردم نسبت به حقوق شهروندیشان پایه اصلی فیلمنامه «دیوار» شد.
آیا انتخاب موضوعاتی که به نوعی برخی از آنها خطوط قرمز تلویزیون محسوب میشده، برای شما دردسرساز نشده است؟
مقدم: در مراسمی که در خدمت آقای ضرغامی بودیم. ایشان به نکته خوبی اشاره کردند که واقعا خطوط قرمز در ذهن آدمها شکل میگیرد. به نظر من بجز مواردی که قانون و شرع و عرف معین کرده، هیچ خط قرمزی در تلویزیون وجود ندارد. من تا به حال با آن برخورد نکردهام، مگر مواردی که قانون اساسی، شرع و عرف ما تعیین کرده است.
در قانون ما توهین به مقامات دولتی و مقدسات مذهبی و روحانیت جرم است. بجز مواردی که قانون و عرف و شرع تعیین کرده سایر موارد ساخته و پرداخته ذهن ما است یعنی اگر ما به موضوعاتی درست نپردازیم، حتی یک موضوع خیلی ساده ممکن است در بازخورد به خط قرمز تبدیل شود. از طرف دیگر میتوانید مسائل مهمی را که به نظر خط قرمز است با ظرافت و به گونهای مطرح کنید که به خط قرمز تبدیل نشود. مثلا در سریال «اغما» در ذهن بسیاری ممکن بود این ذهنیت ایجاد شود که الیاس قصه ما که نماد شیطان است از ظاهر مذهبی برخوردار است.
این میتوانست خط قرمز ما باشد، اما نتیجهگیری داستان به نوعی پیش رفت که همه متوجه شدند شیطان خودش را فریبنده جلوه میدهد. این سریال با اینکه میتوانست دچار خطوط قرمز شود مورد تقدیر روحانیت قرار گرفت. کافی است بدانید از یک مسئله چه نتیجهگیری کنید. دوستان فیلمساز اگر به این مسئله واقف شدند بیشتر از فضای سینما و تئاتر میتوانند در فضای تلویزیون مسائل اجتماعی را مطرح کنند و با مخاطب عامتری روبرو شوند.
الهام غفوری، تهیهکننده: من در سریال «چک برگشتی» متوجه شدم حرفهایی زده شد که شاید پرداختن به آنها خطوط قرمز بود. ولی اگر در یک اثر نسبت به یک موضوع واکنش درستی داشته باشی و منصفانه انتقاد کنی قطعا واکنش منفی نخواهی دید. مثلا ما در «چک برگشتی» گفتیم قیمت سکه بالا است، اما این نقد را منصفانه ارزیابی کردیم و گفتیم مردم و دولت چه سهمی در اوضاع به وجود آمده دارند. اگر منصفانه دو طرف را ببینید اجازه دارید بسیاری از موضوعات را مطرح کنید.
خانم غفوری از سریال «چار دیواری» به بعد کمی روند سریال سازی سیروس مقدم تغییر کرد و به نوعی با تولید هر سریالی روند پیشتولید اثر بعدی انجام میشد. چه شد که به این فرم از کار رسیدید؟
غفوری: از زمانی که من رسما تهیهکننده آثار سیروس مقدم شدم، روند سریالسازی او کمی تغییر کرد. تا پیش از این مقدم با یک متن کامل روبرو میشد و به نوعی در کیفیت نگارش آن نقشی نداشت و بعد آن را مقابل دوربین میبرد، اما در چند سال اخیر به محض اینکه ما با یک قصه یکخطی روبرو میشویم که توجه مقدم را جلب میکند، تمام مرحله نگارش بر اساس میل او جلو میرود.
در این سالها و بیست و هفت سریالی که من همراه سیروس مقدم بودهام، چه زمانی که به عنوان برنامهریز کنارش کار میکردم و چه الان که تهیهکننده آثارش هستم، سعی میکنم شرایط تولید کار را طوری فراهم کنم که همه چیز طبق برنامهریزی و در شرایط آرامتر پیش برود. بعد از این همه سال دیگر سلیقه مقدم رادر انتخاب لوکیشن و بازیگران میشناسم، بنابراین وقتی او مشغول انجام کاری است، به راحتی میتوانم شرایط تولید کار بعدی را فراهم کنم و چون ما بیشتر از یک تهیهکننده و کارگردان با هم در ارتباطیم و خارج از مسائل کاری زن و شوهر هستیم، بهتر میتوانیم برای کارمان و تبادل نظراتمان وقت بگذاریم. برای همین است که راحت کنار هم کار میکنیم.
مقدم: مثلا زمانی که «دیوار» ساخته میشد فیلمنامه «پایتخت 2» همزمان توسط تیم دیگری مراحل نگارش را زیر نظر خانم غفوری پشت سر میگذاشت. ما مدام مشغول فکر کردن به کار بعدی و اثر با کیفیت تری هستیم و زمان کافی را برای نگارش داستان میگذاریم.
چه شد که کارگردانی سریال «دیوار» به شما پیشنهاد شد؟
مقدم: وقتی ساخت «چک برگشتی» تمام شد، دوستان ناجیهنر ابراز تمایل کردند با مشارکت شبکه یک سیما کاری مشارکتی انجام دهند که من آن را کارگردانی کنم. ما جلسهای با دوستان در ناجیهنر داشتیم. آنها خواستهها و اهدافشان را مطرح کردند و من هم تصورم را از یک کار پلیسی ارائه دادم. ناجی هنر طرحی پیشنهاد داد که خوب بود، اما با سلیقه و روحیه من سازگار نبود. به همین خاطر اعلام کردم به هر قیمتی حاضر نیستم یک کار پلیسی بسازم، اما اگر شرایط ایدهآل فراهم باشد و قصهای را که دوست دارم نوشته شود آن را کارگردانی میکنم. به همین خاطر دوستان لطف کردند به ما یک هفته فرصت دادند تا به قصه ایدهآلمان فکر کنیم و در این یک هفته اوج خبرهای حوادث روزنامهها بود. با اخبار زیادی که مربوط به مامورنماها و سرقتهای اینچنینی بود برخورد کردیم و سعید نعمتالله را هم دعوت کردیم تا فیلمنامه این سریال را بنویسد. در نهایت بعد از آمده شدن فیلمنامه شبکه یک و ناجیهنر هم آن را پسندیدند و ما کار را شروع کردیم.
غفوری: حسن سریال «دیوار» این است که یک کار شعاری پلیسی صرف نیست و هم زمان یک قصه اجتماعی هم هست.
بازیگران این سریال چطور انتخاب شدند؟
مقدم: وقتی در فیلمنامه به شخصیت جمیل رسیدیم، اولین گزینهای که به ذهنمان رسید مهدی سلطانی بود که به نظر مردم نقش یک ضد قهرمان را به خوبی ایفا میکند. از طرفی برای نقش پسر داستان، مهرداد صدیقیان را انتخاب کردیم. دوست داشتم نقش امیرحسین قصه را کسی بازی کند که در عین خامی و کم تجربگی قدرتی در بازیگری داشته باشد. او این ویژگیها را داشت و آتیلا پسیانی هم تنها گزینهای بود که میتوانست نقش پلیس را به خوبی ایفا کند. سایر نقشها هم متناسب با فیلمنامه انتخاب شدند.
غفوری: باید از تمام گروه سریال «دیوار» تشکر کنم. این سریال یکی از سختترین کارهای ما بود به دلیل وجود صحنههای اکشنی که در کار وجود داشت. در طول کار من مدام دلواپس این موضوع بودم که برای بچهها اتفاقی نیفتد و خوشحالم با وجود همه این سختیها مردم از نتیجه کار راضی هستند.