دكتر زهرا طباخي
روزهای اخیر که نابسامانیهای اقتصادی به مدد مدیریت ضعیف دولت بالا گرفت «بوی کباب» دوباره شامه اصلاحطلبان سابق و فتنهگران دیروز را نوازش داد. از طرفی قریب به 2 سال است که بر سر ادبیات 8 ماه جنگ تحمیلی امنیتی در پایتخت، فشار از پایین و چانهزنی در بالا را در دستورکار قرار دادهاند و اصرار دارند که از عباراتی مانند «ساکتین فتنه» یا حتی «سران فتنه» مردم و رسانهها استفاده نکنند. دلایلشان هم آراسته به کرامات انسانی و مفاهیم والای اخلاقی است. مثلا میفرمایند چنین برچسبهایی به روح «وحدت ملی» صدمه وارد میکند! ملت را چندپاره میکند! یا بعضی هم که مسند قدرت را دودستی چسبیدهاند شکایت دارند که اصلا چه کسی گفته ما ایام فتنه ساکت بودیم؟! ملت 9 دی تندروی کردند و افراط! خود عمارپندارها هستند که به رهبری صدمه میزنند اگرنه «همه» میدانند که عمارها از دسته خواص هستند نه آن 4 بسیجی یک لا قبا که کف خیابان کتک میخوردند و استوانههای کسوت نظام را متهم به همراهی با فتنه میکردند! فرض میکنیم بناست دولت وحدت ملی تشکیل شود و همه ارکان ثابت، حال و گذشته در انتخابات پیشرو و در کل آینده نظام جمهوری اسلامی نقشی برعهده بگیرند. آیا میشود از تاریخ گذشت؟ ملت و حكومتي که از گذشته درس نگیرد قطعا از یک سوراخ بارها گزیده خواهد شد، پس اجبار تاریخ پشت سر ما است تا زمانی که به حل و فصل قضایای گذشته بپردازیم. اولین مساله مهمی که هنوز مبهم باقی مانده اصل زیربنایی بروز فتنه 88 است
تقلب
گمانه احتمال بروز تقلب متاسفانه در پاییز سال ۸۷ و زمانی که چندینماه تا گرم شدن تنور انتخابات مانده بود توسط رئیس مجمع تشخیص مصلحت مطرح شد. وی در سخنانی که مناسبتی برای آن وجود نداشت، از لزوم «صیانت از آرا»ی مردم و اهمیت آن سخن گفت. هرچند این سخنان با بیتوجهی بخشی از سیاسیون همراه شد اما اصرار آقای هاشمیرفسنجانی بر طرح این موضوع از تریبونهای مهم، بسیاری را به تامل واداشت. وی در همایش جنجالی ۳۰ سال قانونگذاری که با دعوت علی لاریجانی، رئیس مجلس و با حضور برخی چهرههای مطرح اپوزیسیون برگزار شد، دیگر بار کوشید توجه افکار عمومی را به سوی ایده تقلب هدایت کند. رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در بخشی از سخنانش در این باره گفت: اگر مردم احساس کنند رأیشان در سرنوشت آنان بیاثر است و متولیانی پیدا شوند که رأی آنها را هر جوری که میخواهند بخوانند، آنگاه دلسرد میشوند، چون مردم مسلمانند و هیچ وقت به کشور خیانت نمیکنند. این سخنان نیز درست 6 ماه و ۱۰روز پیش از انتخابات ۲۲ خرداد بیان شد.
زمان گذشت و شامگاه انتخابات در حالی که هنوز رایگیری در برخی حوزهها به پایان نرسیده بود، موسوی در کنفرانسی خبری به صورت رسمی اعلام پیروزی کرد! اینگونه بود که با همراهی همه مهرههای درگیر، پروژه انقلاب مخملی با تکیه بر دروغ بروز تقلب گسترده در انتخابات شکل گرفت. خواص 8ماه فرصت داشتند تا اسناد و مدارک بروز تقلب را به مردم ارائه کنند. نه شکایتی نزد شورای نگهبان ثبت شد و نه در جلسه دوستانه با رهبری کسی سندی از بروز تقلب گسترده رو کرد. اصرار بر این بود ما نهاد قانونی شورای نگهبان را «قبول نداریم» پس در بازشماری 10 درصد کل آرای صندوقها، نمایندگان برخی کاندیداها حاضر نشدند و بر طبل فتنه کوبیدند.
عدهای پس از حضور میلیونی مردم و شکست فتنه نادم شدند و عدهای خفقان سکوت گرفتند تا به امروز! بخشی تواب شدند و گروهی نیز هنوز حساب پس میدهند اما نکته جالب توجه اینجاست که در طول زمان هیچیک از اصلاحطلبان از هیچ تریبونی حاضر نشدند اعتراف کنند اصل پروژه تقلب دروغ بوده است. همین هماهنگی گسترده در بیشرفی و اصرار بر هتک اطمینان مردمی به نظام، خود نشان از بیصاحب نبودن چنین پروژه سنگین و هزینهبری دارد. حتی اگر بخشنامهای رسمی در کشور مبنی بر صحبت نکردن درباره موضوعی میشد قطعا چند نفری برخلاف آن عمل میکردند اما « ادعاي تقلب» ناموس فتنهگران بوده و هست که خدشه وارد شدن بر آن برابر امضای سند خیانت و وطنفروشیشان است.
بازگشت به عرصه قدرت
اکنون یکی از سران اعظم فتنه، برخی اصلاحطلبان و گروهی از ساکتین فتنه مصر هستند که در انتخابات پیش رو مجددا شانسشان را امتحان کنند و آرای مردم را به سمت خود جذب کنند. سوال ما از همه گروههای دخیل در فتنه این است: آیا شرایط قانونی کشور تغییری کرده است؟ آیا رهبری از آرمانهای قانونیشان از جمله تاکید بر حفظ رای مردم و مبارزه با بیقانونی کوتاه آمدهاند؟ آیا ترکیب شورای نگهبان دستخوش تغییرات جدی شده است؟ آیا دولت قابل اطمینان و قانونی شده است؟!
با اتکا به چه «اطمینانی» اصلاحطلبان و فتنهگران حاضر شدهاند دوباره صندوقهای رای مردمی را به دولت جمهوری اسلامی و شورای نگهبان بسپارند؟ آیا از بروز تقلب گستردهای دیگر هراس ندارند؟! غیر از این است که همه فتنهگران و آشوبخواهان دوباره از «ارباب» دستور گرفتهاند تا در صحنهای جدید وارد شوند و این بار نسخههای بهروز شده جورج سوروس و جین شارپ را دوباره در ایران پیاده کنند؟ وزیر خارجه انگلیس و وزیر جنگ رژیم اسرائیل از کدام پتانسیل مردمی برای اغتشاش خیابانی صحبت میکنند که قادر است دولت را مجبور کند دست از برنامه هستهایاش بکشد؟ خائنان به مردم خوب میدانند تقلب در سطح کشور نه ممکن است و نه حقیقت دارد اما اصرار دارند بازی قدیمی را دوباره اجرا کنند.
توابین خیانتکار
در کل مدت 3 ساله بعد از وقایع فتنه تنها چند نفر از توابین اصلاحطلب حاضر شدند مقابل دوربینهای مردمی از دروغ بودن پروژه تقلب و هتکحرمت «قانون» جمهوری اسلامی و امنیت ملی کشور صحبت کنند. برخی مانند ابطحی بشدت از جانب اپوزیسیون تحت فشار قرار گرفتند تا پس از خروج از زندان مجبور شود تلویحا صحبتهایش را انکار کند. از طرفی گروههایی نیز از بیاعتباری اعترافات به جهت سختی «شکنجهها» دم زدند! اسناد متهم کردن نظام مقدس جمهوری اسلامی به تجاوز و شکنجه هم مثل اسناد تقلب ظاهرا در خانه فتنهگران اعظم گم شده است! حداکثر اعترافی هم که صورت گرفته به آن خدشه وارد شده، پس شرط مذاکره قطعا «پذیرش دروغ تقلب» است.
عواقب فتنه
آن که پذیرفت اسیر دروغ تقلب شده از 2 حال خارج نیست؛ یا توبهکار میشود که در این صورت سپردن کرسیهای حساس قدرت به تواب نهی صریح دینی دارد. آن که یک بار بر اثر غفلت، دنیاپرستی یا معاملهگری اسیر بازی دشمن شد و 8 ماه در تشخیص حق از باطل تعلل کرد باز هم میتواند اسیر پازل بازی دشمن شود.
اما آنها که آگاهانه چنین کردند و منفعت دنیا را در این دیدند که به امام حی و حاضر در میدان خیانت کنند باید پذیرای عواقب چنین بیشرفی بزرگی باشند. ننگ خونهای ریخته شده، خسارات اجتماعی تحمیل شده به جامعه، از بين بردن 8ماهه امنیت یک کشور را نمیتوان با یک عذرخواهی ساده از دامن پاک کرد. سیاسیونی که برای چنگ زدن چند ساله بر اریکه قدرت حاضر شدند بر سر حیات و ممات هموطنانشان با دشمن وارد قمار شوند باید عواقب شکست در چنین معامله سنگینی را با «جان بیقابل»شان بپردازند. حیا حکم میکرد زبان بر دهان گرفته و تا پایان عمر زیر سایه رافت اسلامی خفه کار کنند اما این رسم شیطان است که بازی را تا از بين بردن اندک آبروی مریدان مفلوکش ادامه میدهد. تا آنجا که خفتشان را علاوه بر خدا، خلق نیز ببینند و عبرت بگیرند.
تعارف از سر بیچارگی
اصلاحطلبان و فتنهگران خوب میدانند ورود به بازی قدرت در این مرحله حساس به منزله شروع بازی باخت- باخت است اما امیدشان به این است که با ثبتنام در فهرست قدرتخواهان خود را در نظر مردم «پاکباز» جلوه دهند و به نظام نیز اعلام کنند «ما مرتکب اشتباه نشدیم». مردم خطا کردند که احمدینژاد را به نظام تحمیل کردند و عواقبش را هم در 4 سال گذشته چشیدند. «بازگشت به گذشته» یعنی حذف برهه تاریخی 8 سال فتنهگری و آماده شدن برای کلید زدن «فتنهای جدید»! اگرنه مردم خوب میدانند که نه ناطقنوری دیگر حاضر است با طناب پوسیده قدرت حاجآقا به ته چاه «معصومیت از دست رفته» سقوط کند و نه حاجآقا حاضر است بار دیگر نقش سوپرمن فتنه را بازی کند. بازوان قدرتطلبی حاجآقا اکنون با شمشیر عدالت قطع شده و بصیرت ملت خیلی وقت است از مرتبه نازل آقایان بالاتر رفته است. این بار اگر فتنه جدیدی رخ دهد این سر معاویه است که بر نیزه خواهد رفت نه «آیههای قرآن». شمشیر مالک هنوز بر گردن خبائث است و چادر امیرالمومنین عليهالسلام از دست نابکاران به دور است چرا که یاران سید خراسانی سالهاست تشنه مشق شمشیر، بر آستانه فرمانش مترصد نشستهاند.
معلوم نیست این خانم سر در آخور کدام کشور بیگانه دارد که چنین از وحدت ملی در هراس افتاده است و منافع کدام کشور با وحدت ملی ما به خطر می افتد؟؟
سرتو درآخور کیست
من نبودم