هراز نيوز: حسين عليزاده در نشست نقد و بررسي آثار خود ،روشنفكران را قشري سازنده عنوان كرد كه گوش شنيداري خوبي براي موسيقي ندارند. او گفت: يکی از قویترین و سازندهترین بحثها در زمینه موسیقی و جامعه، بحثی است که میبایست با روشنفکرها شود. اما متاسفانه جامعه روشنفکری ما در این زمینه بسیار فقیر است. این فقر را از آن جهت عنوان میکنم که روشنفکر نیازهای بیشتری ازنظر فرهنگی دارد اما در زمینه موسیقی، شنونده خوبی ندارد.
به گزارش خبرنگار ايلنا، عليزاده در یازدهمین نشست نقد و بررسی موسیقی شهرکتاب كه روز گذشته(شنبه 12 شهریور) با نقد آثارش برگزار شد، با اعلام اين مطلب گفت: اثر هنری زمانی اثر هنری محسوب میشود که جامعه نسبت به آن آگاه باشد. هرچه سطح آگاهی جامعه بیشتر باشد، هنرمند متعهد هم بیشتر سر ذوق میآید و کار میکند و هم پویاتر ميشود.
وی با اشاره به تعاریفی که درباره هنر مرسوم است، تصریح کرد: این تعاریف “هنر برای هنر” یا “هنر برای مردم” تعاریف کاملی نیستند. درواقع هنر برای جامعهای با تمام روابط انسانیاش ساخته میشود. باتوجه به روابط انسانی و کش و قوسهای موجود در آن است که اثر هنری به وجود میآید.
علیزاده تاکید کرد: در هر جامعهای از نازلترین نوع موسیقی تا عالیترین نوع آن تولید میشود و هر کدام مخاطب خودش را دارد و این خاصیت آثاری است که در جامعه تولید و ساخته میشوند.
وی در ادامه با تبريك به موسیقیدانان كشور گفت: به همهي اين دوستان تبریک میگویم و دست آنها را میفشارم که همواره در جریانهای مختلف تاریخی و طوفانهای دورانهای مختلف، پرچم هنر و موسیقی این مملکت را بالا نگاه داشته و تلاش کردهاند تا شکی به موسیقی و موسیقیدان باقی نماند. شکی که در طول دورانهای مختلف تیشه به ریشه موسیقی ما زده است.
* نقد در ايران؛ يعني يك اثر خوب يا بد
اين هنرمند درباره جریانی که در مطبوعات کشورمان باعنوان نقد موسیقی وجود دارد، گفت: آنچه ما در این جلسات میتوانیم بهعنوان حداقل نتیجه به آن برسیم، این است که ببینیم نقد یعنی چه؟ نقد یعنی باز کردن، آنالیز کردن و شناساندن آنچه در ذهن یک هنرمند برای خلق یک اثر اتفاق افتاده است. متاسفانه در ایران اینگونه نقد در مطبوعات دیده نمیشود و معمولا فکر میکنند یا باید در مورد یک اثر خوب یا بد بنویسند. این هم دلیلاش این است که نمیتوانند به حیطه تکنیکی و شناخت عناصر تشکیل دهنده یک اثر وارد شوند. این خوب و بد نوشتنها در مطبوعات ایران نمیتواند ارزش محسوب شود؛ چراکه بهعنوان سلیقه شخصی مطرح میشود.
این آهنگساز در ادامه تصریح کرد: ما در ایران هنوز معیاری برای هنر نداریم و به تبع آن نیز برنامهریزی فرهنگی مناسبی نیز ازسوی دولت در این زمینه وجود ندارد.
هومان اسعدی در بخشي از این نشست، با توضیح درباره حسین علیزاده گفت: اولین منظر در نقد، به نقد فرمال یا فرمالیستی اختصاص دارد که یک اثر را ازنظر الگوها و فرم مورد بررسی قرار میدهند تا ببینند براساس ویژگیهای موجود، آن اثر هنری در کدام یک از ژانرها قرار میگیرد. علیزاده یکی از کارهایش شکستن این فرمها است. به عنوان مثال در”همنوازی ماهور” که در سال 54 اجرا شد، در قسمتهای بدون آواز کار سعی کرد از فرم سنتی رایج آن دوران آثار موسیقی فاصله بگیرد.
این استاد دانشگاه با ذکر مثالهای دیگری افزود: در آلبوم”نی نوا” که در سال 62 کار شد نیز علیزاده از فرم تک صدایی خارج شد و به فرم چند صدایی در آهنگسازی روی آورد که این موضوع نیز در آثار ایرانی آن زمان تازگی داشت. همچنین درمورد استفاده از ریتمهای لنگ نیز باید عنوان کرد که علیزاده در استفاده از این ریتمها بیشترین تاثیر را پذیرفته است.
وی در تعریف کلی روند حرکتی حسین علیزاده در طول سالهای فعالیت هنریاش گفت: شاید بهترین تعریفی که بتوان از علیزاده در فعالیتهای هنریاش ارائه کرد این است که بگوییم او ریشه در سنت دارد و با اندیشه خلاقانه روی این ریشهها حرکت کرده است.
اسعدی در ادامه افزود: وجه دوم نقد، به نقد تاریخی مربوط میشود که در آن یک اثر هنری به لحاظ تاثیرپذیری از مقطع تاریخی که در آن ساخته شده، مورد بررسی قرار میگیرد. برای مثال میتوان به آثاری که در سالهای انقلاب 57 ساخته شدهاند و میزان تاثیری که از فضای آن زمان گرفتهاند، اشاره کرد.
این منتقد تصریح کرد: سومین وجه نقد نیز به نقد بیوگرافیک اختصاص دارد. یعنی نقش و تاثیر اتفاقات زندگی شخصی در آثار هنرمند مورد بررسی قرار میگیرد. این وجه بیوگرافیک در آثار استاد علیزاده بسیار پررنگ است تا آنجاکه به یاد میآورم و شنیدهام ایشان برای هر قطعهای، داستان و ماجرایی دارند که باعث شکل گرفتن آن شده است.
* فقط تمركز روی موسیقی ردیف دستگاهی داشتهايم
در ادامه برنامه، حسین علیزاده پیشنهاد داد برای اینکه حاضران در جلسه از طولانی شدن و یکنواخت شدن بحثها خسته نشوند، برای هریک از بحثهای مطرح شده نمونهای صوتی نیز پخش شود.
علیزاده همچنین درمورد شکل گرفتن بسیاری از آثارش و داستانهایی که درباره آنها نقل میشود، گفت: واقعیت این است که در بسیاری از مواقع این آثار متاثر از اتفاقات بسیار ساده شکل گرفتهاند. برای مثال زمانی که من”سواران دشت امید” را میساختم 21 – 22 سال بیشتر نداشتم و گمان میکردم موسیقی ایرانی گرفتار نوعی رکود و رخوت شده است. در آن زمان جامعه ایرانی بسیار بد بود چراکه تصویر ساز را از تلویزیون پخش میکردند. البته نشان دادن ساز، در انتقال حس سکونی که من احساس میکردم در موسیقی ایرانی به وجود آمده، تاثیری منفی داشت. در فضایی که موسیقی برای هریک از کشورهای همسایه که با ما ریشههای فرهنگی مشترک داشتند و موسیقی را مانند نیایش میدانستند و برایشان زیبا بود، در کشورمان، ميديدم یک گروه بزرگ نشستهاند و براساس یک الگوی ثابت برنامهای را مینوازند که برای مخاطب جذابیتی آنچنانی نداشت.
وی تصریح کرد: آنگونه موسیقی من را به یاد فیلم فارسی میانداخت. در آن زمان ما ساکن خیابان خیام بودیم و معمولا همه فیلم فارسیها را در سینماهای نزدیک محلهمان میدیدم. در اینگونه فیلمها معمولا یک الگوی ثابت وجود داشت؛ یعنی معمولا یک دعوا در فیلم دیده میشد و در پایان هم دو نفر به هم میرسیدند. حتی یادم میآید که برخی 20 دقیقه آخر به سالن سينما بازگردند تا فقط آن لحظه وصال را که میدانستند حتما اتفاق میافتد، ببینند.
عليزاده با تشبيه موسيقي ايران به سينماي فارسي گفت: در موسیقی ایرانی نیز چنین الگوی ثابتی جا افتاده بود. آن زمان من با اینکه سنام پایین بود اما به خوبی این موضوع را میفهمیدم. اولین چیزی که به ذهنم رسید “همنوازان ماهور” بود که در سال 54 ساختم و بدون خواننده آن را اجرا کردم. شاید امروز اجرای برنامه بدون خواننده خیلی عجیب نباشد اما درآن زمان یک اتفاق عجیب محسوب میشد و معنی نداشت. من در آن اجرا به بچهها گفتم باید فکر کنید چراغها را خاموش کردهاند و شما باید از طریق ساز زدن جواب یکدیگر را بدهید.
این نوازنده تار ضمن انتقاد از توجه بیش از حد اهالی موسیقی به ردیف دستگاهی گفت: من در این جلسه درمورد موسیقی ایرانی صحبت میکنم نه درباره موسیقی ردیف دستگاهی. متاسفانه در سالهای اخیر با اینکه همواره اصطلاح “موسیقی ایرانی” را به کار بردهایم اما روی “موسیقی ردیف دستگاهی” تمرکز کردهایم. موسیقی ردیف دستگاهی بخشی از موسیقی ایران است و نباید از بخشهای دیگر موسیقی کشورمان که بسیار هم زیبا و هم متنوع است، غافل شویم.
در این بخش از برنامه، قسمتهایی از”همنوازان ماهور” برای حاضران پخش شد که از درآمد نوا و با صدای تک ساز تار حسین علیزاده آغاز میشد. علیزاده پس از آن گفت: سوژه ساخت”نی نوا” از همین جا برای من شکل گرفت. بعداز انقلاب وقتی خواستم ساخت “نی نوا” را آغازکنم، تکیهگاهام این اثر بود که در جشن هنر شیراز در سال 56 بطور زنده آن را اجرا کرده بودیم.
سپس قطعه “چهار مضراب شورانگیز” برای حاضران پخش شد و علیزاده درباره این اثر نیز تاکید کرد: برخی قطعات حالت فرمال دارند؛ مثلا همین قطعه چهار مضرابی که شنیدید؛ تفکر بسیار عجیبی پشت سر آن نبوده. فقط قرار بوده حس امید را به شنونده منتقل کند. من قطعات این آلبوم را براساس تکنیکهای داشته و نداشته شاگردانم ساختهام. از آنجا که از روی کتاب درس نمیدادم و برای همه شاگردان از یک نسخه واحد استفاده نمیکردم؛ تلاش میکردم برای هریک از شاگردان قطعهای را براساس تواناییهایشان بسازم و درس بدهم.
علیزاده ادامه داد: قطعه خزان نیز که تا لحظاتی دیگر برای شما پخش میشود را پس از اینکه من در سال 62 بنابه دلایلی از ایران رفتم و 4 سال از کشورم دور بودم ساختم. در ماههای اول که از ایران دور بودم؛ نامههای زیادی دریافت میکردم و دوستان از بازتابهای انتشار”نی نوا” برایم مینوشتند. در یکی از این نامهها که توسط شاگرد و دوست عزیزم آقای ارشد طهماسبی نوشته شده بود، فضای پاییزی تهران و ریزش برگها در خیابانهای تهران برایم توصیف شده بود و من براساس این نوشته، قطعه خزان را ساختم. درواقع من با موسیقی ایرانی به تصویرسازی پرداختم. در این اثر فرمها شکسته میشوند و من با مضرابها افتادن برگها را سعی کردهام تصویر کنم.
* به استاد صبا سجده ميكنم
عليزاده در ادامه با اشاره به ویژگیهای بزرگانی چون ابوالحسن صبا گفت: من اولین کسی نبودم که با موسیقی به تصویرسازی پرداختم. بزرگانی چون صبا که من به او سجده میکنم، این کار را کردهاند. متاسفانه سیاه و سفید کردنهایی که بعداز انقلاب اتفاق افتاد، باعث شد تا امروز حتی جامعه موسیقی ما امثال صبا و وزیری را آنگونه که باید و شاید نشناسد.
این موسیقیدان در ادامه گفت: شما وقتی دربرابر یک درخت 200- 300 ساله میایستید ناخودآگاه حس احترام عجیبی در درون شما نسبت به آن درخت به وجود میآید. آن حس به دلیل وجود ریشههای 200 – 300 ساله به وجود میآیند. در موسیقی و فرهنگ نیز اینگونه است. ما نمیتوانیم بدون توجه به ریشههایمان و با حذف آنها حرکتی داشته باشیم.
هومان اسعدی در این بخش به ادامه مباحث خود درباره منظرهای مختلف نقد پرداخت و گفت: نقد بازنمودی یکی دیگر از منظرهایی است که در نقد مورد برررسی قرار میگیرد. در این نقد آثار هنری باتوجه به بازنمایی که از طبیعت دارند، مورد برسی قرار میگیرند. در قطعه”خزان” و موسیقی فیلمهایی که علیزاده ساخته مانند موسیقی فیلم “آواز گنجشکها” این بازنمایی طبیعت را میتوان مشاهده و بررسی کرد. جنبههای تصویری آثار علیزاده بسیار قوی است.
در این بخش از برنامه، قطعه “باران” که از آلبوم “در اعصار” انتخاب شده بود، به عنوان نمونه دیگری از بازنمایی طبیعت در آثار حسین علیزاده برای مخاطبان پخش شد. علیزاده درباره این ویژگی آثارش گفت: مانند دیگر جاهای دنیا که فیلم و موسیقی فیلم دارند، در ایران نیز به واسطه ساخته شدن فیلم ما شاهد ساخته شدن موسیقی فیلم هستیم. من نیز در این عرصه تجربیاتی داشتهام و برای خودم این ماموریت را تعریف کردهام که از تمامی فرهنگهای موسیقایی ایران در این آثار استفاده کنم.
علیزاده افزود: من در فیلم “نیوه مانگ” از موسیقی کردی بسیار بهره گرفتم و در طول کار به یاد عزیزی بودم که موسیقی کردی را از او یاد گرفتم و او بسیار زود از میان ما رفت.
سپس قطعه “مرثیه” پخش شد. علیزاده نيز با اشاره به لالاییهای مادران ایرانی گفت: نمیدانم چقدر لالاییهای مختلف در ایران داریم اما میدانم که تنوع و گستردگی بسیاری در ایران از این منظر وجود دارد. من برای ضبط بخشی از موسیقی فیلم “گبه”از خانواده گرگین پور که در حفظ موسیقی قشقایی تلاش بسیاری کردهاند، کمک گرفتم. من در این موسیقی از صدای کشیده شدن شانه بر روی دار قالی و همچنین تنبورنوازی استفاده کردهام که همراه با لالایی شنیده میشود.
* هيچ كجا لالايي به مردان نسبت داده نميشود
اسعدی در بخش ديگري از سخنان خود به منظر دیگری از نقد اشاره کرد و گفت: نقد فیمنیستی به نقد و بررسی آثار موسیقایی باتوجه به تفاوتهای جنسیتی میپردازد. شکلگیری گروه همآوایان را میتوان از این منظر مورد نقد و بررسی قرار داد.
علیزاده نيز با اشاره به این منظر از آثار خود گفت: در هیچ کجای دنیا نمیتوان لالاییها را به مردان داد تا آنها را اجرا کنند. لالاییها جزو مقدسات موسیقایی ما هستند و وقتی من درباره لالایی و آواز مادران صحبت میکنم، قطعا سخنم با سخن یک مطرب تفاوت میکند و مطلبی جدی است. به گمانم حتی ایران میتواند در این زمینه در میان کشورهای اسلامی پیشتاز باشد و بگوید چه ایرادی دارد که لالایی با صدای مادران ضبط و پخش شود؟ اصلا مگر میشود لالایی را با صدای مردان ضبط کرد؟ نمیدانید شنیدن لالاییهای مادران در جامعه چه آرامشی ایجاد خواهد کرد؟
وی با انتقاد از سردرگمی که درمورد موسیقی خوب و بد در جامعه ایران وجود دارد، گفت: یکی از دلایلی که هرگز بحث موسیقیدانها و سیاستگذاران به جایی نرسیده، این بوده که در تعریف موسیقی خوب و بد تعریف مشخصی وجود نداشته است. در خارج، وزارت ارشاد وجود ندارد اما مردم هم حق انتخاب دارند و هم به شناخت مناسبی برای انتخاب رسیدهاند. برای رواج موسیقی خوب نیز ابتدا باید جامعه اصلاح شود و به بینش و تشخیص برسد.
سپس هومان اسعدی درباره یکی دیگر منظرگاههای نقد گفت: نقد روانشناسانه به بررسی کهنالگوها ونمادها و پنداشتهایی میپردازد که در ناخودآگاه شخص به خلق یک اثر هنری منجر شده است. برای مثال به یاد میآورم که آقای علیزاده میگفت من همواره در کلاسهای استاد شهنازی به این فکر میکردم چگونه میتوانم مانند شهنازی ساز نزنم و نوازندگی دیگری داشته باشم؟
حسین علیزاده در این قسمت از برنامه به شرح نقش کهن الگوها در ذهن خود پرداخت و گفت: من”ترکمن” را بدون اینکه به ترکمن صحرا رفته باشم، ساختم. ترکمن حاصل تصویری تخیلی بود که در ناخودآگاه من از موسیقی ترکمن وجود داشت و این نشان میدهد که در ناخودآگاه ما چه فرهنگهای دیگری وجود دارند که حتی خودمان نیز از آنها بیخبر هستیم.
این آهنگساز گفت: من برای اجرای “ترکمن” آواز ترکمنها و سلحشوری آنها را تخیل کردم. نوع سازی هم که در این کار زدهام شاید مورد قبول خیلیها نباشد اما من از ساز به عنوان یک ابزار برای بیان تفکرات و احساساتم استفاده کردهام. همانطور که یک کارگردان از تمام ابزارهای موجود برای بیان منظورش استفاد میکند؛ من نیز اینگونه رفتار کردهام.
اسعدی نیز در ادامه گفت: یکی دیگر از منظرهای نقد، به نقد مارکسیستی مربوط میشود که در آن اثر هنری باتوجه به طبقه اجتماعی و اقتصادی هنرمند مورد برررسی قرار میگیرد. همچنین در نقد تعلیمی که گونهای دیگر از نقد محسوب میشود ازنظر آموزندگی و پیامهای موردنظر هنرمند اثر او مورد بررسی قرار میگیرد.
ابوالحسن مختاباد هم ضمن ابراز خوشنودی از ادامه چنین جلساتی، به ارائه توضیحاتی کلی درباره فعالیتهای علیزاده و اسعدی پرداخت و گفت: با صحبتهایی که با آقای علیزاده صورت گرفته قرار شده نقد آثار ایشان طی چند جلسه متوالی برگزار شود و ما در دو جلسه آینده نشستهای نقد و بررسی شهر کتاب، ادامه این برنامه را برگزار خواهیم کرد كه حسين عليزاده به اين موضوع پاسخ مثبت داد.
در پایان این جلسه با تقاضای حاضران حسین علیزاده برای دقایقی به بداههنوازی با سهتار پرداخت.
منبع: ايلنا