فرمانده سپاه از سیدمحمد صالح خواست به هر قیمتی که شده سلاح تهیه کند حتی اگر شده یک هفت تیر.سید محمد صالح وارد موضوع شد و رفتیم دنبال اسلحه.
به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق ، با پیروزی انقلاب اسلامی ایران ، تمامی کشورهایی که با ایران قرارداد نظامی داشتند ، تعهدات خود را به حالت تعلیق درآوردند. البته انبارهای نظامی ایران از خریدهای قبلی آکنده بود اما کارشکنی ها و خیانت ها باعث می شد که همین موجودی نیز به صورت مناسب در اختیار نیروهای انقلابی و قرار نگیرد.
در همین ایام بود که سپاه به فکر تامین اختصاصی منابع تسلیحاتی خود افتاد و اقداماتی را در این زمینه آغاز نمود. در این مرحله بود که یکی از سربازان ناب نهضت امام خمینی ، نقش تاریخی خود را ایفا نمود.
آن چه خواهید خواند روایت آقای سید محمدصادق الحسینی در باره دریافت اولین محموله خارجی سلاح توسط پس از انقلاب اسلامی است:
جنگ تحمیلی که شروع شد، ما در تمام زمینهها ازجمله سلاح در تحریم کامل بود. یک جنگ جهانی شرق و غرب بر علیه ایران آغاز شده بود. فرمانده سپاه از سیدمحمد صالح خواست به هر قیمتی که شده سلاح تهیه کند حتی اگر شده یک هفت تیر، چون ایران هیچ امکاناتی نداشت. بنیصدر خیلی جلوی سپاه و تشکلهای چریکی را میگرفت و سلاح نمیداد. آن زمان تیمسار «كتيبه» رييس وقت «ركن دو ارتش» بود كه به همراه آقاي «كفاش زاده» در حال مذاکره با سوریه برای همین موضوع بودند و البته نتوانستند کاری از پیش ببرند. سید محمد صالح وارد موضوع شد و رفتیم پیش حافظ اسد و مسئله حل شد.
در همین ایام بود که سپاه به فکر تامین اختصاصی منابع تسلیحاتی خود افتاد و اقداماتی را در این زمینه آغاز نمود. در این مرحله بود که یکی از سربازان ناب نهضت امام خمینی ، نقش تاریخی خود را ایفا نمود.
آن چه خواهید خواند روایت آقای سید محمدصادق الحسینی در باره دریافت اولین محموله خارجی سلاح توسط پس از انقلاب اسلامی است:
جنگ تحمیلی که شروع شد، ما در تمام زمینهها ازجمله سلاح در تحریم کامل بود. یک جنگ جهانی شرق و غرب بر علیه ایران آغاز شده بود. فرمانده سپاه از سیدمحمد صالح خواست به هر قیمتی که شده سلاح تهیه کند حتی اگر شده یک هفت تیر، چون ایران هیچ امکاناتی نداشت. بنیصدر خیلی جلوی سپاه و تشکلهای چریکی را میگرفت و سلاح نمیداد. آن زمان تیمسار «كتيبه» رييس وقت «ركن دو ارتش» بود كه به همراه آقاي «كفاش زاده» در حال مذاکره با سوریه برای همین موضوع بودند و البته نتوانستند کاری از پیش ببرند. سید محمد صالح وارد موضوع شد و رفتیم پیش حافظ اسد و مسئله حل شد.
سرانجام سید محمد صالح توانست دو هواپیمای C-130 را پر از کلاشینکف و تفنگ و امکاناتی در حد متوسط کند و بفرستد تهران. من و رفیقدوست و محمد صالح و چند نفر دیگر هم در هواپیمای اول بودیم . این دو هواپیما را هم با کلی زحمت آوردیم چون هر لحظه ممکن بود دشمن ما را از آسمان ترکیه شناسایی کند.
روحمان با یادش شاد