اين كلمات مبالغه‌آميز را حذف كنيد

رهبر معظم انقلاب چهارشنبه‌شب گذشته در آخرین دیدار خود در جریان سفرشان به نوشهر، با نیروهای مسلح منطقه‌ی شمال كشور و خانواده‌های آنان دیدار كردند. سخنان رهبری در این دیدار، نكات مهم بسیاری از جمله تفاوت‌های انقلاب اسلامی با بیداری اسلامی كنونی در منطقه و نیز پیشرفت‌های جمهوری اسلامی در عمق و سطح داشت، اما ایشان در آغاز این دیدار تكلیف شعری را روشن كردند كه جمعیت حاضر در ابتدای این مراسم خواندند:
كشتی ولایت را / ناخدای دورانی
ماه آسمان عشق / نور چشم ایرانی
بیم موج و طوفان نیست / تا تو نوح ما هستی
زنده‌ایم و وقتی تو / جان و روح ما هستی
http://farsi.khamenei.ir/ndata/home/1391/1391070419263580d.jpg
برخی تعابیر موجود در این شعر همچون «كشتی ولایت» و «نوح ما» كه همخوانی جمعی شد، مورد اعتراض رهبر انقلاب قرار گرفت. ایشان پیش از ورود به بحث اصلی خود تأكید كردند:
«من به شما عرض می‌كنم، به همه هم این را می‌گویم و گفته‌ام و تكرار می‌كنم: مبادا آن صفاتی، خصالی، مناقبی كه متناسب با وجود ولی‌عصر ارواحنافداه هست، این‌ها را تنزل بدهیم در سطح انسان‌های كوچك و ناقصی مثل این حقیر و امثال این حقیر. اینی كه گفته می‌شود كسانی كه در این سفینه سوارند، غم طوفان ندارند:
چه غم دیوار امت را كه دارد چون تو پشتیبان
چه باك از موج بحر آن را كه باشد نوح كشتیبان   [گلستان سعدی]
این نوح، امام زمان است، اما با یك نگاه عمومی به طول تاریخ اسلام وقتی نگاه كنیم -كه سعدی هم با همان نگاه این شعر را گفته است- وجود مقدس خاتم‌الانبیاء (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) نوحِ كشتیبان این امت است. […] نوحِ این كشتی اوست. پشتیبان این امت اوست. واسطه‌ی فیض الهی به یكایك آحاد ما، به دل‌های ما، به جان‌های ما، به ذهن‌های ما، به جسم‌های ما، به حیات فردی و اجتماعی، وجود مقدس خاتم‌الأوصیاء و در رتبه‌ی قبل از او، وجود مقدس خاتم‌الأنبیاء (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) است.» 

 

كلیپ صوتی: نوح كشتی‌بان

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gif جانم فدای اسلام
این بخش مهم از بیانات رهبر انقلاب البته چندان در رسانه‌ها انعكاس نیافت، اما به نظر می‌رسد یادآوری سوابق اعتراض‌های امام خمینی رضوان‌الله‌علیه و حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به این‌گونه تعابیر در كنار این مورد اخیر، قابل تأمل است.

رهبر انقلاب حدود پنج ماه پیش نیز در جمع فرماندهان نیروی زمینی ارتش به‌طور ضمنی از استفاده‌ی تعبیر «جانم فدای رهبر» در مراسم‌ رسمی نیروهای مسلح انتقاد و تصریح كرده بودند:
«ارتشى كه نه در خدمت قدرت‌طلبى‌هاى شخصى است، نه براى شخص می‌میرد. این را من باید تأكید كنم؛ نه خدا راضى است، نه احكام اسلام اجازه می‌دهد كه ما بگوییم ارتش ما، یا نیروهاى مسلح ما، یا عناصر ما، براى خاطر فلان آدم بمیرند؛ نه. بله، براى خاطر اسلام همه بمیرند؛ فلان آدم هم براى خاطر اسلام بمیرد. براى برافراشته نگهداشتن پرچم استقلال كشور كه كشور اسلامى است. همه آماده باشند براى مردن در این راه؛ كه این مردن اسمش شهادت است.»
پس از این بیانات و در دیگر مراسم‌ رسمی نظامی بعدی، شعار «الله اكبر جانم فدای رهبر» نیروهای نظامی به «الله اكبر پاینده رهبر» تغییر یافت.

بر این اساس، فرمانده كل قوا در دو دیدار نظامی نسبت به كاربرد تعابیر غلوآمیز صریحاً اعتراض كرده‌اند. این در حالی است كه خاصیت و اثر مراسم‌ نظامی، سان، رژه و از این قبیل در یك فرد عادی كه در رأس امور كشوری قرار گرفته، تقویت احساس خودبرتربینی و تكبر است و معمولاً هوای نفس فردی را كه مُهذّب نشده و نفس خود را تزكیه نكرده، ناخودآگاه به سمت بیان اظهاراتی با رگه‌های عُجب و غرور وامی‌دارد، اما ماجرا در مورد نظام جمهوری اسلامی و رهبری آن، كاملاً متفاوت و برعكس است. ولیّ فقیهی كه عدالت، تقوا، بینش صحیح سیاسی و اجتماعی، تدبیر و شجاعت جزو شرایط و صفات او است، در این زاویه نیز الگویی كاملاً دینی، عابدانه و متواضعانه ارائه می‌دهد. یعنی نه‌تنها هنگامی كه در جمع قوای مسلح تحت امر خود قرار می‌گیرد، گرفتار نفس و صفت شیطانی كبر و غرور نمی‌شود و سخنانی از این جنس نمی‌گوید، بلكه حتی تعابیری را كه دیگران، آن‌هم با انگیزه‌های عاطفی و احساسی و برخاسته از شور امت به امام، درباره‌ی او به زبان جاری می‌كنند، چنانچه شبهه‌ی تعارض با مبانی و اصول داشته باشد، برنمی‌تابد و از همان تریبون عمومی برای تذكر و اصلاح اقدام می‌كند.

درس دیگری نیز كه این سیره‌ی امام و رهبری برای همه دارد، پرهیز از شعارزدگیِ صِرف و توجه به عمق است. یعنی جوانان پرشور و انقلابی باید بخش عمده‌ی انرژی و توان خود را بر عمق‌دادن به معرفت دینی و بصیرت خود و پیگیری مطالبات مهم رهبری متمركز كنند.

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gif سَرور فقط خداست
این‌گونه روشنگری‌های برگرفته از اصول دین عزت‌بخش اسلام، پیش از این نیز در بیانات رهبر انقلاب سابقه داشته است. اتفاقاً یكی از این موارد باز به دیدار جمعی از نیروهای مسلح، یعنی فرماندهان سپاه در سال ۱۳۷۷ با ایشان بازمی‌گردد.

در تاریخ ۱۳۷۷/۶/۲۴ در دیدار با فرماندهان سپاه پاسداران، پیش از بیانات رهبر انقلاب سرودی اجرا شد كه در مصرعی از آن جمع با هم می‌خواندند: «سرور ما خامنه‌ای». ایشان در همان جلسه به طور جدی تذكر دادند و با انتقاد از خواندن این‌گونه اشعار تأكید كردند كه از شنیدن چنین مطالبی حقیقتاً متأذی می‌شوند:
«من خواهش مى‌كنم كه الفاظ اين اشعار و سرودها را از كلمات مبالغه‌آميز خالى كنيد. هم شأن شما اين است كه در اين راه‌ها پيشقدم باشيد و هم حقيقت قضيه اين است. بنده افتخارم به اين است كه بتوانم خدمتگزار شما و مردم باشم. «سَروَر» فقط خداى متعال است و به امر او و در پيروى و عبوديّت او بندگان صالحِ برجسته و معصومين عليهم‌السّلام‌اند. ما بندگانى ناقص، نارسا و ضعيف هستيم. بزرگ‌ترين هنر ما اين است كه بتوانيم در لابه‌لاى همه‌ی ضعف‌هايى كه داريم، كارى انجام دهيم كه ان‌شاءاللَّه طبق وظيفه باشد. اين كلمات مبالغه‌آميز را حذف كنيد. بنده، وقتى اين كلمات را مى‌شنوم، حقيقتاً متأذّى مى‌شوم.»

در تاریخ ۱۳۸۰/۸/۱۲ نیز در دیدار با جوانان اصفهان، پیش از سخنرانی رهبر انقلاب، یكی از حاضران، ایشان را «علی زمان» خواند. ایشان در همان جلسه این‌گونه تذكر دادند:
«وقتى كسانى اسم مبارك اميرالمؤمنين عليه‌السلام يا اسم مبارك ولىّ ‌عصر روحى‌فداه را مى‌آورند، بعد اسم ما را هم دنبالش مى‌آورند، بنده تنم مى‌لرزد. آن حقايق نور مطلق، با ما كه غرق در ظلمتيم، بسيار فاصله دارند. ما گياه همين فضاى آلوده‌ی دنياى امروزيم؛ ما كجا، كمترين و كوچك‌ترين شاگردان آنها كجا؟ ما كجا و قنبرِ آنها كجا؟ ما كجا و آن غلام حبشىِ فداشده در كربلاى امام حسين عليه‌السّلام كجا؟ ما خاك پاى آن غلام هم محسوب نمى‌شويم. اما آن‌چه كه حقيقت است، اين است كه ما به عنوان مسلمانانى كه راهمان را شناخته‌ايم، تصميم خود را گرفته‌ايم و نيروى خود را براى اين راه گذاشته‌ايم؛ با همه‌ی وجود در اين راه حركت مى‌كنيم و ادامه خواهيم داد.»
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/21018/smpf.jpg
همچنین سال گذشته در جریان دیدار سالانه‌ی نمایندگان مجلس، هنگامی كه یكی از نمایندگان اظهارات توأم با تعریف و تمجیدی از رهبری در حضور ایشان بیان كرد، رهبر انقلاب خاطرنشان كردند:
«می‌دانم از روى محبت و اخلاص و صفاست -در اين ترديدى نيست- ليكن اين‌جور بيانات، هم به ضرر من است، هم به ضرر خود گوينده است. نبايستى اين بيانات به اين شكل بيان شود. يك مجموعه‌ى زمانى تصادفاً كنار هم قرار گرفته‌ايم و داريم با هم كار می‌كنيم. من يك كار می‌كنم. شما يك كار می‌كنيد. اين‌جور تعبيرات، تعبيراتى نيست كه انسان را خوش بيايد يا كمكى به كار پيشرفت انسان بكند. ما همگى بندگان خدا هستيم و ان‌شاءالله خدمتگزاران مردم هم باشيم.»

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gif به خدا پناه مى‌برم از غرور
مواجهه و اظهار ناخشنودی در قبال بیان سخنانی كه شبهه‌ی اغراق دارند، در سیره و سخنان صریح مرحوم امام خمینی رحمه‌الله نیز سابقه دارد. در دیدار نمایندگان نخستین دوره‌ی مجلس شورای اسلامی با ایشان، مرحوم فخرالدین حجازی كه نفر اول منتخب مردم شهر تهران بود، به نمایندگی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی سخنانی را ایراد كرد و در بخشی از آن با بیانی بسار شیوا به تجلیل از امام پرداخت. وی سخنرانى خود را با جمله‌ی «بأبى أَنْتَ وَ امّى» آغاز كرد و بقیه‌ی سخنرانى را نیز به تعریف و تمجید از مقام والاى حضرت امام اختصاص داد. این سخنان مرحوم حجازی با واكنش حضرت امام مواجه شد. ایشان افراد را از بیان چنین تعاریف و تمجیدهایی برحذر داشتند و تذكر دادند كه انحطاط و سقوط اخلاقی افراد از همین‌گونه رفتارها و تمجیدها آغاز می شود. حضرت امام در آغاز سخنان آن روز خود تأكید كردند:

«من خوف این را دارم كه مطالبى كه آقاى حجازى فرمودند درباره‌ی من، باورم بیاید. من خوف این را دارم كه با این فرمایشات ایشان و امثال ایشان براى من یك غرور و انحطاطى پیش بیاید. من به خداى تبارك و تعالى پناه مى‌برم از غرور. من اگر خودم را براى خودم نسبت به سایر انسان‌ها یك مرتبتى قائل باشم، این انحطاط فكرى است و انحطاط روحى. من در عین حال كه از آقاى حجازى تقدیر مى‌كنم كه ناطق برومندى است و متعهد، لكن گله مى‌كنم كه در حضور من مسائلى كه ممكن است من باورم بیاید فرمودند. پیروزى ما مرهون اسلام است. نه مرهون من است و نه مرهون شما و نه مرهون هیچ قوه‌اى، مرهون اسلام است.»

سیره‌ی امام خمینی رحمه‌الله و حضرت آیت‌الله خامنه‌ای گویای این واقعیت است كه این بزرگواران در عین این كه مخالفتی با این رابطه‌ی عاطفی ندارند، ولی با انحراف، اِفراط و پیرایه‌های آلوده‌ای كه سكوت در قبال آن‌ها منجر به تثبیت و ترویج‌ آن می‌شود، مخالف هستند و مخالفت خود را بدون تعارف علنی می‌كنند.

همچنین سال ۱۳۶۶ در گردهمایی ائمه‌ی جمعه‌ی بلاد در حضور امام خمینی، مرحوم آیت‌الله مشكینی رئیس وقت مجلس خبرگان در تجليل از امام چنين گفت:

«…امام بزرگوار، مرجع اعظم تقليد شيعيان، رهبر عظيم‌الشأن مسلمانان، پناه مستضعفان جهان، عليك منّا سلام الله ابداً ما بقيت […]

اماما! امام زين‌العابدين عليه‌السلام در دعای روز جمعه و عيد فطر و عيد أضحی به جمله‌ای می‌رسند كه برای ما تكان‌دهنده است و آن اين است كه می‌گويد: الّلهم انّ هذا المقام لخُلفائِك و أصفيائك و مواضع أُمنائك فی الدّرجة الرفيعة التی خصصتهم بها قد ابتزوها: خدايا اين مقام مال اولياء الله است، مال اصفياء الله است، امناء الله است. و ابتزوها يعنی به جور و ظلم خدايا اين مقام را از ما سلب كردند. مزيد بر اين مطلب، امام باقر و امام صادق و امام حسن عسكری عليهم‌السلام و بلكه الان حضرت بقية ‌الله الأعظم هم همين جمله را با خدای خود صحبت می‌كنند.

اماما! ما در اين برهه‌ای از زمان چشم گشوديم و ديديم بر اين كه خدا اين مقام را به يكی از فرزندان لايق آن خاندان دوباره پس داد و عنايت كرد و به دست باكفايت آن حضرت تحويل داد.» (روزنامه اطلاعات مورخ ۱۳۶۶/۷/۱۸، گزارش سومين سمينار سراسری ائمه‌ی جمعه.)

امام خمینی در آغاز بیانات خود بلافاصله فرمودند:

«من قبلاً از آقای مشكينی گله كنم. ما آن‌قدری كه گرفتار به نفس خودمان هستيم، كافی است. ديگر مسائلی نفرماييد كه انباشته بشود در نفوس و ما را به عقب برگرداند. شما دعا كنيد كه آدم بشويم. دعا كنيد كه حتی به همين ظواهر اسلام عمل كنيم. ما كه چشم‌مان به آن بواطن نمی‌رسد لااقل به اين ظواهر عمل بكنيم.» (ج ۲۰ صحیفه، ص ۳۹۴)
نهی‌های مكرر امام خمینی و رهبر معظم انقلاب در خصوص كاربرد این‌گونه تعابیر اغراق‌آمیز یا مختص به ائمه‌ی معصومین علیهم‌السلام، یك درس اصلی برای ملتزمان به مكتب ولایت دارد؛ این كه اگرچه شور و احساس، جزئی از روحیات یك مؤمن است و در اسلام نیز نه‌تنها نفی نشده، در مواردی مانند اظهار ارادت به ذوات مقدسه‌ی معصومین و به‌ویژه حضرت سیدالشهدا علیهم‌السلام سفارش بسیاری هم نسبت به آن شده است، همچنین جزئی از اركان رابطه‌ی امام و امت در نظام ولایت فقیه همین رابطه‌ی عاطفی است، اما سیره‌ی مرحوم امام خمینی و حضرت آیت‌الله خامنه‌ای گویای این واقعیت است كه این بزرگواران در عین این كه مخالفتی با این رابطه‌ی عاطفی ندارند، ولی با انحراف، اِفراط و پیرایه‌های آلوده‌ای كه سكوت در قبال آن‌ها منجر به تثبیت و ترویج‌ آن می‌شود، مخالف هستند و مخالفت خود را بدون تعارف علنی می‌كنند. 

درس دیگری نیز كه این سیره‌ی امام و رهبری برای همه دارد، پرهیز از شعارزدگیِ صِرف و توجه به عمق است. یعنی جوانان پرشور و انقلابی باید بخش عمده‌ی انرژی و توان خود را بر عمق‌دادن به معرفت دینی و بصیرت خود و پیگیری مطالبات مهم رهبری متمركز كنند و تنها شعار دادن و ابراز عواطف چندان لطفی ندارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *