فارس، یکی از مواردی که در فیلم موهن به ساحت رسول اعظم(ص) دستمایه قرار گرفته، تعداد ازدواجهای پیامبر(ص) است.
در سکانسهایی از این فیلم موهن، پیامبر(ص) را ـ نعوذبالله ـ فردی جاهطلب نشان میدهد که به یارانش دستور کشتن مردان قبایل غیر مسلمان میدهد تا به این ترتیب زنان آنها را به غنیمت گیرد! در ادامه سکانسهایی پخش میشود که زبان از توصیف آنها شرم دارد.
این شبهه موضوع جدیدی نیست و همواره از سوی معاندان در طول تاریخ اسلام مطرح میشود.
محمد حسن قدردان قراملکی در کتاب «درباره پیامبر اعظم(ص)» درباره علل ازدواجهای پیامبر(ص) چنین مینویسد:
* ازدواجهای پیامبر، تابع مصالح دینی و اجتماعی
انگیزههای ازدواج حضرت، نه از سر شهوترانی و خوشگذرانی، بلکه اساساً بر طبق دستور الهی و بر پایه مصالح و مقتضیات اسلام در آن مقطع زمانی صورت گرفته بود.
ابوسفیان این دشمن پیامبر، وقتی از ازدواج ایشان با دختر خود، زمانی که دخترش در حبشه تنها مانده بود، آگاه شد، گفت: «پشت این مرد به زمین مباد».
شرایط زمانی ازدواجها که در اوج سختی و فشار جنگها بود و از طرفی ازدواج با زنان بیوه که برخی چندین بار ازدواج کرده بودند و همسر نگرفتن از انصار که به راحتی اسلام را پذیرفته بودند و عدم انتقاد از ازدواجهای پیامبر در زمان ایشان همگی از این مطلب نشان دارد که این ازدواجها بر پایه مصالح و اقتضائات زمان بوده است نه از سر لذت که برخی در پی القای آن هستند.
انگیزههای ازدواجهای حضرت را به صورت کلی میتوان در سه بخش انگیزههای سیاسی و اجتماعی، اخلاقی و دینی تحلیل و تبیین کرد که به آنها اشاره میشود.
الف)انگیزههای سیاسی و اجتماعی (همبستگی با اقوام مختلف)
هنگامی که پیامبر ندای اسلام را بلند کرد، تنها بود و تا مدتها جز عدهای محدود به او ایمان نیاوردند، او بر ضد تمام معتقدات خرافی عصر و محیط خود قیام کرد و به همه اعلام جنگ داد، طبیعی است که همه اقوام و قبایل آن محیط بر ضد او بسیج شوند و باید از تمام وسایل برای شکستن اتخاذ نامقدس دشمنان استفاده کند که یکی از آنها ایجاد رابطه خویشاوندی از طریق ازدواج با قبایل مختلف بود؛ زیرا محکمترین رابطه در میان عرب جاهلی، رابطه خویشاوندی محسوب میشد و داماد قبیله را همواره از خود میدانستند و دفاع از او را لازم و تنها گذاشتن او را گناه میشمردند، قرائن زیادی در دست داریم که نشان میدهد ازدواجهای پیامبر لااقل در بسیاری از موارد، جنبه سیاسی داشته است.
در راستای این اهداف، پیامبر (ص) با عایشه دختر ابوبکر از قبیله بزرگ «تیم»، با حفصه دختر عمر از قبیله بزرگ «عدی»، با امحبیبه دختر ابوسفیان از قبیله نامدار بنیامیه، امسلمه از بنی مخزوم، سوده از بنیاسد، میمونه از بنیهلال و صفیه از بنیاسرائیل پیوند زناشویی برقرار کرد، ازدواج مهمترین پیوند و میثاق اجتماعی است؛ به ویژه در آن فرهنگ، تاثیر بسیاری از خود به جا میگذارد.
در آن محیط که جنگ، خونریزی و غارتگری رواج داشت، بلکه به تعبیر ابنخلدون، جنگ و خونریزی جزو خصلت ثانوی آنان شده بود، بهترین عامل بازدارنده از جنگها و عامل وحدت و الفت، پیوند زناشویی بود.
با دقت در ازدواجهای حضرت، به این نکته پی میبریم که همسران حضرت تنها از میان مهاجران و نه انصار بود، برای اینکه اتحاد و همدلی بین حضرت و انصار وجود داشته و به واسطهای نیاز نبود؛ اما بین حضرت و قبایل مهاجر، کدورت و دشمنیهایی اتفاق افتاده بود که عقد ازدواج آنها را به عقد دوستی و وحدت تبدیل میکرد، به همین جهت پیامبر (ص) با قبایل بزرگ قریش، به ویژه با قبایلی که بیش از دیگران با پیامبر (ص) دشمن بودند، مانند بنیامیه و بنیاسرائیل، ازدواج کرد؛ اما با قبایل انصار که از سوی آنان هیچ خطری احساس نمیشد و آنان نسبت به پیامبر (ص) دشمنی نداشتند، ازدواج نکرد.
«گیورگیو» نویسنده مسیحی مینویسد: محمد (ص) امحبیبه را به ازدواج خود درآورد تا بدین ترتیب داماد ابوسفیان شود و از دشمنی قریش نسبت به خود بکاهد، در نتیجه پیامبر با خاندان بنیامیه و هند زن ابوسفیان و سایر دشمنان خونین خود خویشاوند شد و امحبیبه عامل بسیار مؤثری برای تبلیغ اسلام در خانوادههای مکه شد».
ب)انگیزههای اخلاقی
نکته دیگری که بسیار حائز اهمیت است، اینکه با دقت در سیره پیامبر(ص) میتوان دریافت که هیچگاه مقصود ایشان از این ازدواجها، تمایلات جنسی نبوده است، با تأمل در ازدواجهای حضرت، ما شاهد انگیزههای اخلاقی نوعاً حمایت مادی یا معنوی از زنان (همسران) هستیم که شواهد زیر این ادعا را ثابت میکنند:
1. ایشان در طولانیترین بخش عمر خویش یعنی از 25 تا 50 سالگی فقط با همسر اول خویش حضرت خدیجه زندگی کرد و تا او زنده بود، همسر دیگری اختیار نکرد؛ در حالی که ایشان در سن جوانی بودند، بعد از خدیجه نیز تا یک سال ازدواج نکرد، ازدواجهای متعدد پیامبر(ص) در هفت سال آغازین هجرت بوده است؛ یعنی در حد فاصل سنین 54 تا 61 سالگی بوده است.
2. علاوه بر این شکی نیست کسانی که به زندوستی و شهوترانی نظر دارند، به طور معمول به دنبال جمال، زیبایی و زنان جوان هستند، ولی در سیره پیامبر اکرم(ص) نه تنها چنین چیزی وجود ندارد، بلکه ما شاهدیم که ایشان بعد از ازدواج با دختر باکره با بیوهزنان و حتی با زنان پیر ازدواج میکند و این با انگیزه شهوانی مشابهتی ندارد.
3. علت ازدواج ایشان با امحبیبه (رمله) دختر ابیسفیان به این خاطر بود که شوهرش در حبشه نصرانی شد، ولی او مسلمان باقی ماند؛ پس رسول خدا(ص) برای حمایت از او به صورت غیابی با ایشان ازدواج کرد و نجاشی حاکم حبشه از طرف پیامبر عقد را جاری ساخت.
در اینجا به صورت واضح میتوان انگیزه دینی و حمایتی پیامبر را دید و این کار با سخن کسانی که این ازدواجها را با انگیزه شهوت میدانند سازگار نیست؛ چون این زن در حبشه بود و حتی زمان برگشت او مشخص نبود.
4. ازدواج گاهی برای حفظ جان برخی از زنان مسلمان صورت میگرفت. درباره سوده بنت زمعه این جهت را بیان کردند؛ چون همسر خود را از دست داده بود و اقوام او همه کافر بودند که درباره او خطر کشته شدن یا اسارت و شکنجه وجود داشت، رسول خدا(ص) با ازدواج، او را نجات داده و در پناه خود قرار داد.
5. رسول خدا(ص) برای کمک و تأمین زندگی برخی از زنان که بیوه شده بودند، با آنها ازدواج کرد؛ مانند ازدواج با زینب بنت خزیمه که در جاهلیت به خاطر انفاق به فقرا و مساکین به اممساکین شهرت داشت، اما بعدها وی خود فقیر و تهیدست شده بود، پیامبر با ازدواج با او در پی حفظ آبروی وی برآمد.
6. انگیزه ایشان در ازدواج با امسلمه این بود که او دارای کودکان یتیمی بود که قادر به اداره آنها نبود.
7. در برخی از ازدواجها، انگیزه پیامبر، رهایی اسرا و آزادسازی آنها بود؛ چنانکه با صفیه دختر حیی بن اخطب یهودی ازدواج کرد که دختر بزرگ یهودیان بود و او را از اسارت آزاد کرد.
8. حضرت با ازدواج با جویره دختر حارث بن ابیضرار رییس طایفه بنیالمصطلق که به اسارت درآمده بود، موجبات آزادی همه اسرای این قبیله را فراهم آورد؛ چون مسلمانان دیگر وقتی دیدند این طایفه با پیامبر خویشاوند شدند، همگی اسرای این قوم را که در دست داشتند، آزاد کردند و مردمان بنیالمصطلق وقتی این رفتار را دیدند، همگی به اسلام گرویدند.
این تعبیر لطیفی است که نشان میدهد ازدواج پیامبر با زنان متعدد و مختلف برای حل یک سلسله مشکلات اجتماعی و سیاسی بوده است.
ج)انگیزههای دینی
چنان که اشاره شد، بعضی از ازدواجهای پیامبر (ص) به امر الهی و به منظور اثبات یک حکم دینی یا برداشتن سنت جاهلی بود که خود حضرت پیشقدم میشدند؛ اینجا میتوان به ازدواج با زینب بنت جحش اشاره کرد.
در اسلام «پسرخوانده» حکم پسر واقعی را ندارد و زن پسرخوانده بر مرد محرم نیست؛ در حالیکه در جاهلیت احکام پسر واقعی را بر پسر خوانده سرایت میدادند، از آن جمله زن پسرخوانده محرم بود، اسلام این حکم را باطل کرد. پیامبر (ص) به دستور خدا با زینب بنت حجش که همسر مطلقه زید بن حارثه، پسرخوانده پیامبر بود، ازدواج کرد، تا حکم جاهلی را در عمل باطل کند و مردم، پذیرای نقض حکم جاهلی باشند.
اگر این ازدواج صورت نمیگرفت، ممکن بود زید بن حارثه، یا پسرش اسامه بن زید، بعد از رحلت پیامبر به عنوان پسر و وارث پیامبر مطرح میشد و مسیر امامت و وراثت خاندان پیامبر (ص) دگرگون میشد.