هراز نیوز : جنبش عدم تعهد از جمله بازیگران تاثیر گذار در عرصه بین المللی از آغاز پیدایش خود بوده است اما این جنبش در یک دهه گذشته در شرایطی قرار گرفته که می توان به آن “پوست اندازی” جنبش در شرایط فعلی جهان نام نهاد.
به گزارش خبرگزاری مهر، جنبش عدم تعهد که از آن به “غیر متعهدها” یا با کلمه اختصاری “نم” نیز یاد می شود یکی از سازمان های فرامنطقه ای و بازیگران اصلی در عرصه بین المللی از زمان تاسیس (رسمی) خود در سال 1961 بوده است.

این جنبش بـه عنوان بزرگترین ندای جمعی رویکرد مستقلانه  سیاسی، نظامی و اقتصادی کشورهای مستقل جهان و دوران جنگ سرد بود. دورانی که ویژگی اصلی نظام حاکم بر جامعه جهانی بر مبنای دو قطب بزرگ سیاسی- نظامی آن دوران یعنی بلوک شرق به رهبری شوروی و بلوک غرب به رهبری ایالات متحده شکل گرفته بود.

مهمترین اهداف این جنبش؛ حق تعیین سرنوشت، حاکمیت و استقلال ملی، نپیوستن به پیمان‌های نظامی چند جانبه، استقلال عمل کشورهای عضو در مقابل نفوذ بلوکهای سیاسی قدرت‌های بزرگ، مبارزه با امپریالیسم، نفی نژادپرستی و اشغال خارجی، دموکراتیزه کردن روابط بین‌الملل و همکاری اقتصادی براساس اصل برابری در حاکمیت بودند.

تداوم مسائل جهانی، تبعیض، شکاف میان کشورها، مشکلات زیست محیطی، حقوق بشر و لزوم اجتناب از برخورد‌های گزینشی و بسیاری دیگر از این معضلات سبب شده تا جنبش در طول سال‌های گذشته در نیل به آرمان‌های خود و همچنین در راستای تحقق مقاصد و اصول ملل متحد به‌گونه‌ای بارز به ایفای نقش بپردازد.

با پایان جنگ سرد و فروپاشی شوروی و تغییر برخی مبانی مناسبات بین‌المللی، به دلیل تداوم روح سلطه‌گری و تبعیض توسط قدرت‌های بزرگ و در مقابل، فلسفه وجودی عدم تعهد، اعضای جنبش با استفاده از همان روح استقلال‌طلبی و دموکراتیزه نمودن روابط بین‌الملل با انرژی تازه‌ای روندهای جدید نظام بین‌الملل را به حوزه‌های همکاری خویش اضافه نمودند و همین مسئله سبب شد تا غیر متعهدها تاکنون بدون چالش جدی و خطرناک به کار خود ادامه دهند.

چالش های پیش روی جنبش؛ تغییر در مؤلفه های منافع ملی برخی اعضا
یکی از مهمترین مسائل و چالش ها برای تمام سازمان های بین المللی برخورد این سازمان ها با چالش های در پیش روی آنهاست. چالش های که به نوعی موجودیت آنها را تهدید  کرده و فلسفه وجودیشان را هم زیر سؤال می برد. جنبش غیر متعهدها هم از این قاعده مستثنی نبوده و در برهه های مختلف تاریخی با این چنین چالش هایی روبرو بوده است.

یکی از مهمترین اینها  که تقریبا پس از فروپاشی بلوک شرق و نظام های ایدوئوژیک تحت حاکمیت آن پدیدار شد تغییر در مؤلفه های منافع ملی برخی از اعضای آن بود. هند، سنگاپور و مصر از جمله کشورهایی بودند که این تغییرات در آنها بیشتر مشهود بود.

هند و تغییرات در مؤلفه های منافع ملی

هند بعنوان یکی از بنانگذاران اصلی و اولیه جنبش تا مدتها بعنوان عضو پایدار آن تلقی می شد و چون تاسیس پایه های اولیه این جنبش کمی پس از استقلال این کشور رخ ‌داد جنبش تحت تأثیر جهان بینی ماهاتما گاندی نیز قرار داشت. این کشور برای چند دهه در جنبش نقش محوری و رهبری ایفا کرد و در شرایطی که دو قطب شرق و غرب در صدد صف آرایی بودند دهلی نو گرایش خاصی به آنها نداشت و همین مسئله سبب شده بود تا جنبش با حضور این کشور گامهای محکمی را در مسیر استقلال سیاسی از بلوک های آن زمان بردارد. اما با مرور زمان و پس از فروپاشی اتحاد شوروی اختلافات دامنه دار تر شد و دهلی نو رویکردهای مستقل خود از جنبش را نمایان‌تر کرد. این کشور پس از فروپاشی بلوک شرق به علت برخی رقابت های منطقه ای با پاکستان، وارد همکاری های سیاسی و نظامی با برخی کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای شد و همین مسئله استقلال سیاسی آن را بعنوان یک عضو اصلی جنبش زیر سؤال برد.

همکاری های نظامی هند با رژیم صهیونیستی و همکاری هسته ای دهلی نو با واشنگتن و توافق این کشور برای دریافت کمک های هسته ای از آمریکا رویکرد مستقلانه هند در جنبش را بیش از گذشته زیر سؤال برد. همین رویکرد سبب شد تا دهلی نو بعنوان یکی از اعضای “نم” نتواند در خصوص موضوع هسته ای ایران تصمیم مستقلانه ای اتخاذ نماید و با رای علیه ایران در شورای حکام آژانس کاملا وجهه خود را از دست داد.

“پرافول بیدوای” تحلیلگر هندی طی مقاله ای تحت عنوان “بازنده رای ایران؛ در آژانس بین المللی انرژی اتمی” می نویسد: هند با رای خود در آزمایش و امتحان رهبری جهان سوم شکست خورده است.

این کارشناس همچنین می گوید: دهلی بطور کامل در این امتحان شکست خورد و سیاست مستقل خود را قربانی کرد و حتی منافع حیاتی خود را قربانی رابطه با واشنگتن کرد و در این فرآیند شکافی را در نم (جنبش عدم تعهد) و کشورهای جنوب جائی که خود متعلق به آنان است، ایجاد کرد.

سنگاپور و تغییرات در مؤلفه های منافع ملی
یکی دیگر از کشورهایی که نتوانست رویکرد مستقلانه خود را در جنبش غیر متعهدها حفظ کند سنگاپور بود. رویکرد این کشور در قبال مسائل مربوط به کشورهای جنبش یکی از چالش های مهم “نم” در طول دو سه دهه اخیر بوده است. سنگاپور بعنوان یکی از کشورهایی که بیشترین در هم آمیختگی را با جهان سرمایه داری دارد در تصمیم گیری های مهم این جنبش رویکرد مستقلانه ای را در پیش گرفت و همین امر تهدید کننده یکپارچگی و وحدت در این نهاد فرامنطقه‌ای در دو دهه گذشته بوده است.

رویکردهای ضد ایرانی این کشور یکی از مهمترین تغییرات در مؤلفه ها در منافع ملی آن بوده است. سنگاپور معمولا در نشست های شورای حکام نیز علیه فعالیت های هسته ای ایران موضع می گرفت. این کشور در اوایل خرداد 1385 از موضع مثبت جنبش غیر متعهدها در قبال موضوع هسته ای ایران ابراز ناامیدی کرد. رئیس هیئت نمایندگی سنگاپور رد آن زمان در نشست غیر متعهدها در پوتراجایا مالزی از آنچه که از آن به مقاومت سرسختانه برخی از اعضای غیر متعهدها در خصوص محتوای بیانیه این جنبش در قبال موضوع هسته ای ایران خوانده است ابراز نا امیدی کرد.

نماینده سنگاپور در توضیح و تبیین موضع کشورش گفت: حتی با وجودیکه این بیانیه نسبت به بیانیه پیشین از توازن نسبی برخوردار است اما هنوز در بسیاری از شیوه‌ها، نارضایتی هایی وجود دارد و احساس من بر این است که متن بیانیه، نگرانی های بین المللی درباره موضوع هسته ای ایران را به اندازه کافی منعکس نمی کند.

این مقام سنگاپوری همچنان گفت که کشورش توازن شفاف تری را بین تعهدات ایران و حقوق این کشور ترجیح می دهد.

مصر و تغییرات در مؤلفه های منافع ملی
مصر یکی از کشورهای بنیانگذار جنبش عدم تعهد بشمار می رود. جمال عبدالناصر به همراه جواهر لعل نهرو، و دکتر سوکارنو رؤسای وقت حکومت هند، و اندونزی در سال ۱۹۵۵ در کنفرانس باندونگ در اندونزی پایه های اولیه جنبش را پی ریزی کردند.

کیش شخصیتی ناصر در آن زمان به ویژه در جهان عرب سبب شده بود تا جنبش از اساس در جهان عرب زا پایگاه مهمی برخوردار شود. اما طولی نکشید که سیادت و پایبندی مصر به این جنبش رنگ ببازد و با مرگ ناصر و روی کار آمدن انور سادات و پس از آن حسنی مبارک میزان تاثیر گذاری مصر در این جنبش به حداقل رسید.

مصر پس از کمپ دیوید و صلح با اسرائیل در واقع به نوعی به یک عضو منفعل این جنبش بدل شد و حضور این کشور در جرگه کشورهای عربی سازشگر با اسرائیل و بعنوان متحد منطقه ای آمریکا و حامی تل آویو دیگر اجازه ایفای نقش را به آن نداد.

بیداری اسلامی که مصر یکی از بسترهای مهم آن بود سبب تغییرات گسترده و بنیادین در این کشور شد. لذا با این اوصاف مقام های این کشور امروزه با یک انتخاب مهم در برابر رویکرد کلی به ویژه در برابر این جنبش روبرو هستند. حرکت در مسیری که در رسانه های غربی از آن به “واقع گرایی سیاسی” و در ادبیات سیاسی جنبش از آن به “انفعال” یاد می شود می تواند قاهره را از گردونه تاثیر گذاری در غیر متعهدها خارج کرده و برای همیشه این کشور با رهبری اخوان المسلمین را به یک مهره بی تاثیر در سطح منطقه ای و بین المللی بدل سازد.

جنبش نیازمند اصلاحات
یکی دیگر موضوعات مطرح در باره جنبشهای بین المللی بویژه با کارکرد سیاسی نیاز آنها به اصلاحات است که غیر متعهدها هم از این قاعده مستثنی نیست. این جنبش امروز برای مقابله با چالش های جدید به ویژه در برهه و شرایط فعلی خاورمیانه نیاز به  روزآوری دارد.
رئیس دانشگاه روابط بین‌المللی هند با تاکید بر دوران پسا استعماری در شرایط کنونی در عرصه جهانی گفت: باید بازتعریف جدیدی از اتحاد در چارچوب غیرمتعهد‌ها شود.
سریرام چالیا، امروز (7 اوت سال 2012) در نشست کارگروه علوم سیاسی و روابط بین‌المللی نخستین کنفرانس بین‌المللی پیرامون جنبش غیر متعهد‌ها در تهران با تاکید براینکه باید این جنبش به آینده نگاه کند گفت: ‌در شرایط کنونی ترکیب قدرت درعرصه جهانی تغییر پیدا کرده و کشورهای نوظهوری وارد عرصه بین‌المللی شده‌اند که در این میان می‌توان به کشورهایی مانند ترکیه و هند اشاره کرد.
این استاد دانشگاه ادامه داد: در گذشته عدم تعهد به معنای وابسته نبودن به دو قطب بزرگ جماهیر شوروی و آمریکا بود اما پس از فروپاشی شوروی شرایط تغییر کرده و در حال حاضر بسیاری از کشورهای نوظهور و قدرتمندی وارد عرصه شده‌ و ایران نیز به عنوان قدرتی در منطقه محسوب می‌شود بر همین اساس باید تعریف جدیدی از جنبش عدم تعهد شود.
وی با بیان اینکه تضاد‌هایی در میان کشورهای عضو جنبش وجود دارد، خاطرنشان کرد: باید به کشورهای در حال ظهور کمک کرده تا آنها به صورت ابرقدرت مطرح شوند در همین راستا جنبش باید اقداماتی را در جهت ارتقای نقش خود در آینده انجام دهد.
رئیس دانشگاه روابط بین‌الملل هند با تاکید بر اینکه سیاست جنبش در حوزه اقتصادی براساس موازنه میان عرضه و تقاضا باشد،‌ گفت: در گذشته استعمار به صورت سنتی در کشورهای آفریقا و غیره انجام شد اکنون دوران استعمار جدید با حضور نظام‌هایی در برخی کشورها آغاز شد که باید با دوران پسا استعماری مقایسه کنیم و اتحاد جدیدی را تاکید کنیم که این اتحاد با اتحاد پنجاه سال گذشته که توسط رهبران اولیه این جنبش مطرح شده بود متفاوت است. در همین راستا باید تعریف جدیدی ازاتحاد با توجه به دوران پسا استعماری ارائه شود.
علی اکبر ولایتی مشاور رهبر معظم انقلاب در امور بین الملل نیز (امروز 17 مرداد) در نخستین کنفرانس علمی بین المللی پیرامون جنبش عدم تعهد بر لزوم اصلاحات در این جنبش تاکید کرد و گفت: جنبش غیرمتعهدها نیازمند اصلاح و تغییرات ساختاری و محتوایی است و باید یک طراحی اساسی برای ایجاد اصلاحات و تغییرات لازم در این جنبش شکل بگیرد.

جنبش و راز ماندگاری
علی رغم تمامی این چالش هایی که عنوان شد جنبش عدم تعهد سازمانی پویا، فعال و خود ترمیم است و مشخصه دینامیکی آن در چند دهه گذشته میزان تاثیر گذاری آن را در سیاست بین المللی نشان داده است. همین مسئله سبب ماندگاری جنبش شده و به هیچ وجه این سازمان فلسفه وجودی خود را از دست نداده است.

هیچ‌گاه نباید از نظر دور داشت که نفی سلطه‌گری و سلطه پذیری عدم تعهد در طول چند دهه گذشته از زمان تشکیل جنبش از مهمترین موانع بر سر راه سیاست‌های سلطه‌گرایانه برخی قدرت‌های بزرگ بوده است؛ همین مسئله یکی از خصیصه های ماندگاری این جنبش بوده است. با وجود آنکه بیش از نیم قرن از زمان تشکیل این جنبش سپری شده است اما با این وجود دغدغه‌های جنبش با پیچیده شدن معضلات بین‌المللی پایان نپذیرفته و همچنان رویدادها در جهان فلسفه وجودی آن را توجیه می کند.
————————————-
* حسین امیری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *