حجت الاسلام و المسلمین قرائتی شب گذشته در برنامه درسهایی از قرآن، درباره رعایت حقوق همسر و دیگران و توصیههایی از اهل بیت پیامبر(ع) و آیات قرآنی سخن گفت.
وی درباره تاکید امام زین العابدین در سحرهای ماه رمضان و دعای ابوحمزه درباره رعایت حقوق دیگران گفت: در این دعا میخوانیم: «الهی وَ مِنْ أَیدِی الْخُصَمَاءِ غَداً مَنْ یخَلِّصُنِی» روز قیامت كه طلبكارها دور من بنشینند، دور من را بگیرند بگویند حق من را بدهید، چه كسی میخواهد مرا از گیر طلبكارها نجات بدهد. مسأله چیست كه سیصد بار شب نوزدهم، شب بیست و یكم، شب بیست و سوم، سه تا دعای جوشن هر دعای جوشنی صد بار، سیصد بار ما باید شبهای قدر بگوییم، «خلصنا من النار یا رب» مگر ما در آتش هستیم؟ نمیگوید: «لا تدخلنا» نمیگوید: خدایا مرا در جهنم نبر. میگوید: «خلصنا من النار»، «خلصنا» یعنی چه؟ یعنی در جهنم هستیم. نجاتم بده. یا مثلاً شبهای سیزدهم، چهاردهم،پانزدهم، میگوید: «اجرنا من النار»
حجت الاسلام قرائتی همچنین به 2700 نکته حقوقی که در قرآن کشف شده است اشاره کرد و گفت: این حق، خیلی مهم است. عرض كردم حدود 2700 نكته حقوقی در قرآن ما كشف كردیم و بخشی از آن حقوق خانواده است. خدا میداند كه گاهی وقتها یك كسی میخواهد افطاری بدهد به خانمش دعوا میكند كه آخر چرا بد پختی؟ چرا عجله نكردی؟ یاالله! داد میزند كه من میخواهم افطاری بدهم. افطاری دادن مستحب است، داد زدن سر خانم گناه است. به چه دلیل شما این كار را كردی؟ گاهی وقتها میخواهیم روضهخوانی كنیم. گاهی وقتها به نظر خودمان مثلاً میخواهیم یك كار عبادی كنیم. مردمآزاری میكنیم، راهبندان میكنیم، بیوقت بلندگو میگذاریم، بیوقت مداحی میكنیم. بیوقت عروسی میكنیم. اینها بالاخره چه خواهد شد؟ قرآن یك آیه دارد میگوید: «نَكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ» (یس/12) آثارش را هم مینویسیم. در دادگستری گاهی پرونده را میآورند، میگویند: این پرونده باز باشد تا تكمیل شود. خدا میگوید: ما پروندههایتان را تكمیل میكنیم. «نَكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ» یعنی آثار.
وی همچنین در ادامه سخنانش به خاطرهای از یک کودک اشاره کرد و گفت: نمیدانم برایتان گفتم یا نه؟ یك بچه مدرسهای، ابتدایی نامه نوشته قرائتی تو اسراف میكنی، خدا تو را دوست ندارد. چون گچ كوچك دستت بود، افتاد، خم نشدی برداری، یك گچ دیگر دست گرفتی. این گچ زیر پایت له شد. همین مقداری كه گچ له شد اسراف كردی، اسراف گناه كبیره است. تو هم آدم بدی هستی. حالا باید از آن بچه تشكر كنیم، حالا اگر عیبهای مرا در بوق كنند، بگویند: هر كسی یك عیب پیدا كند. آنوقت معلوم میشود كه اصلاً ما هیچی برای گفتن در قیامت نداریم. اولین سؤال صفر، آن هم نه صفر ساده، یك صفر اندازه در یك قوری. صفر بزرگ! حالا فعلاً خدا ستار العیوب است.
حجت الاسلام قرائتی در ادامه سخنانش به عفو و مغفرت در برابر خطاهای همسر اشاره کرد و درباره آن گفت: گاهی وقتها آدم یك كسی را میبخشد، ولی میگوید: خوب بخشیدمت، اما دیگر از این غلطها نكنی، بسیار كار بدی كردی، خیلی غلط كردی. بابا ولش كن دیگر. اگر گذشتی دیگر به رویش نیاور. و لذا قرآن اول میگوید: هم بگذرید، غیر از اینكه بگذرید، سرزنشش نكنید، اصلاً شتر دیدی ندیدی! از ذهنت بیرون برود.
نكتهاش چیست؟ نكتهاش این است كه آقایان و خواهرهایی كه خوب هستید، به خوب كم قانع نباشید. نمیگوید: ببخشید! بالاتر، سرزنش هم نكنید. بالاتر، از فكرتان بیرون برود. اصلاً «تصفحوا» از صفحه هست. چرا به این كاغذها صفحه میگویند؟ صفحه كاغذ، صفحه یعنی ورق بزن برگردد. یعنی برگردان. یعنی ذهنت را ورق بزن.
حساب زن با بچه فرق میكند. با مردم قرآن میگوید: «وَ لْیعْفُوا وَ لْیصْفَحُوا» با همسر میگوید: «وَ إِنْ تَعْفُوا وَ تَصْفَحُوا وَ تَغْفِرُوا». هیچ جای قرآن هم این سه لغت كنار هم نیامده جز برای همسرداری! آیین همسرداری چیست؟ آیین همسرداری گذشت، ترك سرزنش، از یاد بردن. یادت میآید یكوقتی بیپول بودی، پول روغن نداشتی، نمیدانم پی میخریدی آب میكردی، یادت میآید یك زمانی، یادت میآید… یادت میآید… چه دامادهای پستی آدم میبیند. چه عروسهای پستی میبیند. یك داماد پست را برای شما بگویم.
جهازیه خانمش را كه دید، گفت: اِ… كمیته امدادی هستی؟ عروس به گریه زد. اولاً كمیته امداد بد نیست. كمیته امدادیها فرزندان امام هستند. امام خمینی به ما جهیزیه بدهد، افتخار میكنیم. طوری نیست. كمك كمیتهی امداد ننگ نیست، افتخار هم هست. پولی است از ولایت، از حكومت اسلامی، از مردم خیّر. حالا این پسر با این حرفش چه چیزی خواست بگوید؟ از آغاز زندگی دل عروس را شكست. آنوقت خدا میشكند. سی تا آیه در قرآن داریم میگوید: همانطور كه تو هستی من هم همانطور هستم. «فَاذْكُرُونی أَذْكُرْكُم» (بقره/152) «زاغُوا أَزاغ» (صف/5) «عُدْتُمْ عُدْنا» (اسرا/8) یعنی هرطور شكستی تو را میشكنم. شكستی تو را میشكنم. عین آن را هم خدا گاهی انجام میدهد. گاهی چنین كف مشت آدم میگذارد، میبینی عین عین عینش است.
یك كسی وسواسی بود. در «ولا الضالین» نمیتوانست بگوید، «والضالین». هی میگفت: «غیر المغضوب علیهم ولاالض…» نشد! «غیر المغضوب علیهم ولاالض…»، «ولاالض، ولاالض» هی میگفت: «ولاالض» گیر كرده بود. پشت سری گفت: مرض! مرض! مرض! مرض! خوب همه مسجدیها خندیدند. همین آقایی كه مسخره كرد، مرض مرض گفت، خودش در«لاوالض» وسواسی شد. گاهی وقتها طوری هست كه مو نمیزند، پیداست… دامادی كه عروس را بشكند، عروسی كه داماد را بشكند، از عمویت پول گرفتی داماد شدی؟ عجب زن گدایی شدی! حالا از عمویش وامی گرفته داماد شده، تو چرا به او نیش میزنی؟ عفو، صفح، تغفروا، «وَ إِنْ تَعْفُوا وَ تَصْفَحُوا وَ تَغْفِرُوا»… با مردم «وَ لْیعْفُوا وَ لْیصْفَحُوا». با همسر«وَ إِنْ تَعْفُوا وَ تَصْفَحُوا وَ تَغْفِرُوا». یعنی خانم یك چیزی بیش از باقی مردم. كلمات قرآن غوغا میكند