آقای مرتضی حاجی در پاسخ به سوالات خبرگزاری فارس که در مورخ ۱۸ مرداد ۱۳۹۱منتشر گردید، چنین واکنش نشان داد:
سوال: آیا خاتمی در انتخابات ریاستجمهوری آینده شرکت میکند؟
پاسخ: خبر ندارم؛ سؤال پرسیدن از من ممنوع است.
جناب آقای حاجی سوال پرسیدن را ممنوع کردن، پاسخی گویا به این سوال اساسی است که: نکند شما و دولت متبوعتان با شعار پاسخگویی بر سر کار آمدید تا مردم را سر کار بگذارید؟!
آیا مردم حق ندارند از شما که شعار شفاف سازی و پاسخگویتان گوش فلک را کر کرده بود!! و ۸سال در سمت وزارت دولت پاسخگو! بوده اید سوال کنند و بدانند حال فعلی شما چیست؟! چرا شما و جریان متبوعتان همواره نگران دفاع از عملکرد خود هستید؟ چرا هنگامی که از عملکردتان سوال می شود می ترسید به مانند ترس جن از بسم الله…
شما همچنین در پاسخ به این سوال که برنامههای حضور اصلاحطلبان در انتخابات آینده چیست؟ چنین عنوان داشتید که: این مسئله را از اصلاحطلبها بپرسید؛ من اصلاحطلب نیستم.
مگر اصلاح طلبان چه گناه بزرگی مرتکب شده اند که شما حاضر می شوید با یک دروغ بزرگ کل سابقه درخشان!! خود را زیر سوال ببرید؟! آیا تصور کرده اید که با پاک کردن صورت مسئله، می توانید از پاسخگویی در مقابل افکار عمومی فرار کنید؟!
البته هم داستان شدن اصلاح طلبان با جریان برانداز در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ و حوادث پس از آن ، آنان را ناگزیر کرده که برای تطهیر چهره بر ملا شده خود افسانه ها بسازند تا سیاست های خود را تحت لوای آن توجیه کنند! اما نه تا این حد که صورت مسئله را پاک کنند!! ضرب المثل معروفی است که می گوید دروغ هر چه بزرگ تر باشد باور کردن آن راحت تر است.
بهتر است بدانید که جریانات برانداز و ضد انقلاب معمولا کسانی را بیشتر به بازی می گیرند که کمتر بازی بلدند، لذا به شما و جریان اصلاحات توصیه می کنیم که کمی قواعد بازی را یاد بگیرید تا چنین بازی نخورید که ناگزیر شوید برای تبرئه خود از خطاها، کل سابقه عیان و آشکار خود را زیر سوال ببرید؟!
اصلاح طلبان با همین دروغهای بزرگ سر کار امدند.البته دیگه دورانشان تمام شد شما هم خوب مچ گیری میکنید .موفق باشید
خیلی عالی نوشتید دستتان درد نکند
انانیکه با آموزش و پرورش سر و رو کار دارند خو ب می دانند دبیری که از کلاسهای بابل بر خاسته و با هزار سریش خویش را به سطوح فو قانی حکومت چسبانده و از یمن تظاهرات رفر میستی خو یشتن را به حکو مت و صدارت جناب خاتمی رسانده به ضعیف ترین شکل وزارت اموزش و پرورش را اداره کرده و منابع انرا فرصت سوزی کرده و برای انکه از مواهب مادی وزارت آموزش وپر ورش تمتعّ بیشتر برد با رانت جویی اخوی گرانقدر خویش را که معلوم نبود از چه کانال و گودال و دالانی پیدا شده یک شبه ریاست صندوق ذخیره فر هنگیان بخشیده تا در سازمان بورس و واحد های سر مایه گذاری به خرید و فروش سهام پر داخته و یا ساخت و ساز های فر هنگیان را رهبری کند و ایجاد سود کند و لابد هم رانت پشت رانت ایجاد کر ده که چشمان تاکتیکی حسابرسان را بدو نرسد و چون در اداره سازمانها و وزارت آموزش باز مانده پدر معنویش جناب خاتمی اوراپس از اسیضاح همسلکانش در مجلس به وزارت تعاون رسانده که در آنجا چراخی از او روشن نشد و پس از ختم حاکمیت پر تنش تو سعه سیاسی که اولین قر بانی آنان هم جناب هاشمی رفسنجانی بود فر جام به دفتر گفتگوی تمدنها خزید تا در آنجا مشق باران کند و مترصد شود هر وقت ملت را در خواب دید چون دیگر ور شکستگان سیاسی داعیه مشارکت سیاسی و حضور در عرصه اجتماعی نماید و خواب ریاست جمهور را ببیند و آنهمه فدا کاریهای ملت و مردم و شهدا و جانبازان و آزادگان را با ابهامات و اهواه خواهی و تخیلات تو سعه سیاسی خواهانه به ملعبه برند و زایل سازند غافل از آنکه : شتر در خواب ببیند پنبه دانه *****گهی لپ لپ خورد گه دانه دانه .فتتدبر
نه اینکه دوران طلایی اقای صلواتی ویارانشاندر اموزش وپرورش نیست که همه یه روز کارمند جز بودند بعد پیشرفت کردن مگه در دولت فعلی افرادی که پست گرفتند چه رزومه ای داشتند البته اقای صلواتی از این جناح کاملا میترسه کمی به امارهای دولت خاتمی نگاه کنید اون بهتر بود یا این انحراف ضد ارزش