همراهان نیوز:
دکتر محمد رضا عباسی، فرماندار دلاور خرمشهر در دوران دفاع مقدس و از جانبازان سرافراز و نخبگان دانشگاهی کشور با 70 درصد جانبازی دار فانی را وداع گفت .
تلخی این خبر را فقط شیرینی سالها هم صحبتی با وی می تواند تحمل پذیر کند.،او در زمان جنگ جلودار همه بود و خود را خادم نظام و انقلاب می دانست و هم بعد از جنگ . تعهدات فزون تر از توان خود میپذیرفت. دست رد به سینه احدی نمیزد.خدمات ارزنده ی وی در دوره ای که مسئول منطقه آزاد اروند بود زبان زد همه است.
وی مردی بود بغایت آزموده و به غایت فروتن. همپایه دانش، بینش داشت و باندازه تعلم، تجربه اندوخته بود. سخنانش مالامال از نکته های حکیمانه ، داستانهای شیرین و تجربه های ژرف بود. همواره در غایت ایجاز و با صلاحت سخن می گفت .
به عبادات، بسیار ملتزم بود. “نیاز نیمه شبی و گریه سحری” او هیچ گاه ترک نمی شد. خدمتگذاری به مردم را وظیفه خود می دانست ، همواره دغدغه خدمت به مردم محروم را داشت و در این بین ، برای آبادانی خرمشهر و آبادن از هیچ تلاشی دریغ نمی ورزید . راه امام را هنگام جوانی شناخت و تا آخر در این راه ماند ، خداوند او را با محبوبش ، امام (ره) و همرزمانش محشور کند …
ای ساکن جان من آخر تو کجا رفتی در خانه نهان گشتی یا سوی هوا رفتی؟
نه مرغ هوا بودی نه باد صبا بودی از نور خدا بودی در نور خدا رفتی ….
باورکردنی نیست…..
عشق به وطن را از او آموختم. با افتخار رفت. مرگی داشت شایسته سی سال ایثار و غیرت. تنها میتوان افسوس آرزوهایی را خورد که به حقیقت نپیوست. افسوس خرابه های خرمشهر که هنوز آباد نشده و …
همرزمان و دوستان، آرمانهای او، آرمان شماست. برخیزید بر پایه غیرت و پشتکارتان و اجازه ندهید آرزوهایتان را زیر خاک دفن کنند. به امید آبادی شهر پدری، پایتخت ایثار و از خودگذشتگی.
یا حی
زنده آنهایند که پیکار می کنند، آنها که جان و تنشان از عزمی راسخ آکنده است، آنهایی که در زندگی همواره یا در راه هدفی بزرگ می جنگند یا در راه عشقی مقدس پیکار می کنند آری زنده آنهایند
بشری جان قلب دکتر در جسنجوی فریادی بود که تمامی دردهای درونش را چون ریزش عظیم ترین کوه ها فرو ریزاند هر چه رفت همرهی نیافت
حب وطن آنچنان در جان عاشقش ریشه داشت که به عشق مردم سرزمینش هرگز خاموش ننشست و از ابتدا سخن گفت تا انتها ؛ از بی خردیها، بی عدالتی ها، بی مهری ها و نامردی هایی که مدیریت کشور را به خفت کشانده است سخن گفت.
آرمانها و رویاهای مردی از دیار خورشید را که همرهش هزاران خیر و نوید بود و مردم اعتماد عظیمی به او داشتند را با بی عدالتی نادیده گرفتند و رقیبانش بهای خون شهیدان و ایثار از خودگذشتگان را با خریدو فروش آراء به عرصه نمایش گذاشتند.
هیچ کس نفهمید که چه غمی بر دلش سنگینی می کرد و قلبی که از کینه نامردمان و بی خردان مالامال درد شده بود چگونه بارها و بارها شکست و در خود فرو ریخت اما آنچه که اندیشه ی این ویرانی ها و روزهای سخت را برایش تحمل پذیر می کرد اندیشه ی پایان استبدادهایی بود که بر روح و پیکره ی مملکت چیره شده است اندیشه ی پایان سلطه ی مفسدانی بود که در آستین کوتوله ها و دون پایگان اجرایی دولت ها بارها به مردم شهر و دیارش خرمشهر و ابادان خیانت کردند
انشاء ا… روزی خواهد آمد که کسی بسراید ممد نبودی ببینی شهر آباد گشته خون یارانت پرثمر گشته
یادمان باشد برای رفتن قدرت می خواهیم و برای قدرت ایمان و غیرت
روزی سیلی سختی بر پیکر نامردان و کوته اندیشانی خواهم زد که دل ایشان را آزردند.
ایشان پدری از جنس آسمان بودند.
سعدیا مرد نکو نام نمیرد هرگز . . .
یاد مردان بی ادعا خرمشهر بخیر ؛
مردانی که نامشان همچون ستاره ای روشن در آسمان تیره و تاریک خواهد درخشید.
روحش شاد و یادش تا ابد جاوید باد.
باسلام واحترام
مانند ایشان در این مملکت ندیده بودم
مرد-پاک-صادق- ودستگیر مستمندان وفقیران
مثل حضرت علی(ع) زندگی می کرد
روحش شاد ویادش تا ابد گرامی باد
بدون دکتر من عید ندارم بدترین سال برای من سال 91 بود
من افتخار هم با ایشان را داشتم ایشان 70درصد جانباز نبودن بلکه 65درصد جانباز بودن
بی ادعاترین مرد دنیاهم رفت
خداوند صبر جزیل به خانواده مرحوم عباسی عنایت فرماید امیدوارم علی عباسی راه پدرش را دنبال کند و همیشه به فکر خدمتگزاری به مردم باشد
سلام خیلی ناراحت بودم ناخوداگاه اسم آقای دکترو وارد سایت کردم خود به خود حتی با دیدن عکسشون آروم شدم.
برای مشکلی که تو شرکت داشتم یک روز رفتم پیششون . پدرانه نصیحت کرد و گفت هر کاری انجام میدی ببین چه قیمتی پرداخت میکنی و چیو هزینه می کنی . . .
خیلی بزرگ و دوست داشتنی بودند.
باسالام واحترام
من همیشه به یاد اوهستم و خاهم ماند. من خیلی دلم برای اوتنگ شده.
وقتی که فهمیدم که پدرم فوت شده باورم نمی شد فکر می کردم خانواده ام دروغ می گویند ووقتی فهمیدم راست می گویند گریه کردم .
ان واقعا پدری خوب بود.ان یک جانباز سرفراز خرم شهر بود.
من واقعااورا دوست داشتم ودارم من همیشه ازخدا و پدرم میخواهم که پدرم بیاید به خوابم
با دیدن فایل مصاحبه ایشون تو برنامه صندلی داغ به بزرگی ایشون پی بردم…مطمئنم جاشون تو اون دنیا بین بهترین هاست…حیف که بزرگ مردی همچون ایشون رو از دست دادیم و دو صد حیف که ایشون رو خیلی دیر شناختم.
من هم با دیدن کلیپ مصاحبه ایشان در برنامه صندلی داغ با ایشان آشنا شدم ….روحش شاد