باور کنید هیچ ارتباط پنهانی با هیچ خبرنگاری ندارم که بخواهم از حقوقشان دفاع و برای آنها مجیزگویی بنمایم. آنچه می گویم مطلبی است که با تمام وجود به آن اعتقاد دارم و در دنیای کنونی جایگاه خبرنگار را اینگونه می بینم.
چند جور خبرنگار داریم؟
1- خبرنگارانی که نان به نرخ روز می خورند و نانشان را در روغن می بینند و با تقویت ناداشته های مدیری و تبدیل آن به کارآمدی و توانمندی و حسن مدیریت شرف فروخته و نان چرب و چیلی به دست می آورد. این گروه دارای تعداد قابل توجهی هستند که گاهی به موقعیت هایی هم می رسند و خود سر از مدیریت هایی هم در می آورند.
2- خبرنگارانی که هنر!!! جاسوسی دارند و برای سرویس های بیگانه اطلاعات مورد نیاز را از نهادها و یا اشخاص تهیه کرده و به وسیله ای آن را به درخواست کننده می رسانند. این گروه از خبرنگاران گاهی شناسایی می شوند و گاهی هم شناسایی آنها خیلی به طول می کشد. اینان نه تنها شرف به گرو می گذارند و وجدان را زیر پا له می کنند بلکه در توطئه علیه مردم خویش شراکت داشته و جنایتکارانی پنهان هستند که با تروریست های عامل بیگانه اشتراک و هم پیوندی جدی دارند و به همان میزان هم در خیانت به مردم شریک هستند.
3- خبرنگارانی که هنر!!! جاسوسی ندارند ولی ناخواسته اطلاعات را مجاناً در اختیار سرویس هایی قرار می دهند که مورد استفاده شدید آنها قرار می گیرد و امنیت ملی را با مخاطره رو به رو می سازند و به نفع سیاست های دشمن هدفگذاری می کنند و سیبل ها را با چراغ قوه به دشمن نشان می دهند که دست به هدف بزند ولی نیت جاسوسی و ضربه زدن به ملت خود را نداشته و فقط از سر جهالت و عفلت دچار این مشکل شده است.
4- خبرنگارانی که جزء عناصر داخلی هستند و از جاسوسی تنفر هم دارند و کلی مواظب هستند که گاف ندهند و اطلاعات تهیه شده توسط ایشان به سرویس های جاسوسی سرویس ندهد. تعدادی از این دست خبرنگاران که قدرت تهیه اطلاعات بالایی دارند ممکن است از بعضی از مدیران در پائین دست نظام عصبانی باشند و بعضاً پاره ای از اطلاعات خود را می خواهند که بر علیه آنها تنظیم نمایند ولی اقدام آنها منجر به بروز تنش هایی حاد در بخش هایی از جامعه می شود و اعتقاد و باور جامعه را هدف می گیرد. این ها نقش تبدیل رویش به ریزش را بر عهده دارند و در اکثر قریب به اتفاق مواقع مانع از بروز رویش می گردند و فقط نقش زیادی در ریزش نیروها در جامعه دارند.
5- خبرنگارانی که از معضلات جامعه در رنج هستند و رنج مردم آنها را رنج می دهد و هم خود را در اطلاع رسانی صحیح به افکار عمومی بکار می برند. اینان بر اساس تعهد عمل کرده و گاه به خاطر اصرا و سماجت بر تعهدات خود جریمه های سنگینی می پردازند و محرومیت هایی را متحمل می گردند. صاحبان قدرت و مدیران معمولاً از این خبرنگاران چندان دل خوشی ندارند و آنها را موی دماغ خویش می بینند. سعی وافر می شود که اینها را از جایگاه واقعی فرود بیاورند و بر آنها مهجوریت تحمیل کنند. نوعی دوگانه در شغل آنها بوجود بیاورند که آنها را به سمت مجیزگویی هدایت کند. قلم این خبرنگاران ناخود آگاه یک تندی هایی را با خود به همراه دارد که قلب صاحبان قدرت را آزار می دهد و همیشه خدا از آنها دلخور و ناراحت هستند. در میان خبرنگاران معمولاً جایگاه خوبی دارند ولی در میان آنهایی که خبرنگاران را ارزیابی می کنند و هر ساله جوایز مستقیم یا غیر مستقیم را برای آنها در نظر می گیرند، محروم های همیشگی برای برخورداری از مواهب مدیریتی آنها هستند. حق حساب، زیرمیزی، باج سبیل، حق سکوت، و … در کارشان راه ندارد و معمولاً کارشان به اخراج از جلسات می کشد و خود تبدیل به سیبلی برای محرومیت از حضور در جلسات می شوند. تحمل این ها برای مدیران مثل تحمل استخوان در لابلای زخمها است و گاهی لبخندی زورکی و به شدت تلخ تحویل آنها می دهند که خود از عمق تنفرشان خبر می دهد.
باور کنید که می شود در میان اینان هم انواع زیادی را تقسیم بندی کرد ولی از آنجا که خبرنگار به معنی واقعی کلمه تنها به این گروه اخری متعلق است از تقسیم بندی بیشر آنها خودداری می شود. باور بفرمائید تنها اینان هستند که شایسته تجلیل در روز خبرنگار هستند و باید قدر اینان را دانست. اگر ارزشمداری ارزشمند نباشد و معیاری برای ارزشگذاری نشود، دوغ و دوشاب یکی می شود و سره از ناسره ناشناخته مانده و خرمهره به جای لعل جایگذاری می گردد. البته تنها در دنیای خبرنگاری این امر حاکمیت ندارد و در دنیای مدیریت این وضع اسف بارتر است. واقعاً تعداد قابل توجهی از مدیران مصادیق ادبیات بالا هستند و خبرنگاران باید پالایشگر آنها باشند. زبان خبرنگار باید هدایتگر باشد و سیاست مداران هم باید به این زبانهای از سر صدق ایمان و اعتقاد داشته باشند و به نظرات آنها بها بدهند ولی افسوس که چنین نیست.
باز هم نمیدانم حق خبرنگار متعهد و انقلابی و ارزشمدار را ادا کردم یا نه!!!