میخواهم در مورد رفتار مردم در موسیقی گوش کردن با شما صحبت کنم. به نظر میآید در سالهای اخیر و با سرعت گرفتن پیشرفت تکنولوژی، مردم به سمت سلکشن یا مجموعه آهنگ گوش کردن رفتهاند. مردم دیگر حوصله گوش کردن یک آلبوم از اول تا آخرش را ندارند. شما هم این موضوع را در بین مخاطبان خودتان احساس میکنید؟
– البته اگر بخواهند سلکشن هم بکنند باید اول سی دیها را تهیه کنند و بعد از میان آنها آهنگهایی را که دوست دارند جدا کنند و در یک مجموعه بگذارند اما من هنوز این رفتار را حس نمیکنم. در کار ما هم نیست چون موسیقی ایرانی به گونه ایست که باید پیوسته باشد. ما از یک دستگاهی شروع میکنیم، بعد آوازش را میخوانیم، گوشههای مختلف آن را میخوانیم. بعد وارد یک دستگاه دیگر میشویم و در آن دستگاه تصنیف دیگری میخوانیم.
به خاطر پیوسته بودن آهنگهای یک آلبوم در موسیقی ایرانی این اتفاق کمتر میافتد. مگر اینکه تک آهنگهای معروفی که از ما منتشر شده است، مثل موسیقی تیتراژها یا تک آهنگها را در کنار هم جمع کنند و یک مجموعه درست کنند. مثل سرود وطنم که خیلی معروف شده است. ولی اگر کسی اهل موسیقی ایرانی باشد حتما ترجیح میدهد که کل آلبوم را داشته باشد و همه قطعات آن را گوش کند. به خاطر پیوستگی که وجود دارد.
فکر میکنید چند درصد از مخاطبان شما را این مخاطبان تخصصی موسیقی ایرانی تشکیل میدهند که ترجیح میدهند این موسیقی را به صورت پیوسته گوش کنند؟
– تا حالا که همیشه همین طور بوده. هر چند الان وقتها خیلی تنگ شده است و مردم بیشتر آلبومهایی را که تهیه میکنند در ماشین گوش میکنند. خود من هم همینطور هستم. با اینکه بهترین امکانات صوتی را دارم ولی بیشتر موسیقیهایم را در ماشین گوش میکنم چون وقت دیگری داریم. مردم هم همینطور هستند اما باز فرقی نمیکند. کاری که من و دوستان من انجام میدهند کار حرفهای و جدی است. کسی خوب آن را میفهمد که تمام آلبوم را خوب بشنود. این موسیقی هم زیاد عوام پسند نیست. یعنی هر کسی هم نمیتواند از اول تا آخر آن را گوش کند. خسته میشود.
اما به نظر این مخاطبان جدی موسیقی ایرانی که شما در موردش صحبت میکنید فقط یک بخش کوچکی از مخاطبان شما را تشکیل میدهند. گروهی که عمدتا آنها هم وقت و حوصله کافی برای گوش کردن یک آلبوم کامل را ندارند.
– بله، حتی خود من. خود من هم وقت نمیکنم کارهایی که منتشر میشود را گوش کنم. حتی خیلی از کارهای خودم را. میتراود مهتاب که تازه منتشر شده است را فقط یک بار گوش کردم. آن هم درست نتوانستم گوش کنم چون دوتا از تصنیفها که پخش شد رسیدیم به مقصد.
اینکه خودما هم وقت نمیکنیم همه آلبوم را گوش کنیم، چه برسد به مردم. ولی معمولا کسانی که سی دی را میخرند چه مخاطب خاص و چه عام، یک دور این موسیقی را گوش میکنند. بعد اگر کل آلبوم را دوست نداشتند، یک بخشی از آن را که دوست داشتند جدا میکنند.
من خیلی از هواداران یا مخاطبان شما را دیدهام که شما را فقط با تک آهنگهای معروفی که دارید میشناسند. حتی بعضا اسم هیچ کدام از آلبومهای شما را هم بلد نیستند.
– بله، اینها خیلی زیاد هستند. خود من هم قصد دارم ارکستری را جمع کنم که فقط این تک آهنگهایی که معروف شدهاند ومردم دوست دارند را اجرا کنیم. به نظرم از این کنسرت خیلی استقبال خواهد شد که بتوانیم هم مخاطب عام را داشته باشیم و هم خاص.
شاید یک تفاوت اصلی شما با بقیه همکارانتان هم این باشد که شما به سلیقه مخاطب عام بیشتر اهمیت میدهید. این را قبول دارید؟
– وقتی توانایی این هست که موسیقی را به جامعه بزرگتری ارائه کنیم، چرا باید خودمان را محدود کنیم؟ وقتی شما توانایی خواندن یک کاری را دارید برای چی نباید آن را بخوانید؟ من به محدودیت اعتقادی ندارم. در کشور ما هم اینگونه است. در کشورهای دیگر خواننده خودش را محدودبه سبک خاصی نمیکند. هر چه دوست داشته باشد میخواند.
البته که همیشه اینطور نیست. خیلی از خوانندههای مطرح هم هستند و بودندکه فقط یک سبک خاصی کار کردند.
– مثل کی؟
مثل پاواراتی و بوچلی.
– بله، آنها خواننده کلاسیک و اپرا هستند و تخصصصشان همین بوده. شما چرا سلندیون و مایکل جکسون را مثال نمیزنید که هر چیزی بهشان بدهید میخوانند؟
فکر میکنیم با سبکی که شما کار میکنید قابل مقایسه نباشد. اسم آن نوع موسیقی پاپ است و تکلیفش هم مشخص است. موسیقی عامه پسند و پاپ میتواند در هر سبکی باشد.
– بله درست است. من هم نمیگویم که هر کاری را باید خواند. اگر اینطور بود که من تا به حال صدها آلبوم داشتم. اتفاقا در این زمینه من خیلی گزیده کار هستم. من هر کاری را که میخواهم بخوانم قبلش چندین بار گوش میکنم و میبینم که به سبک من میخورد یا نه ولی اگر خودم دوست نداشته باشم و تشخیص بدهم که با سلیقه مخاطبانم سازگار نیست به هیچ وجه قبول نمیکنم. اتفاقا در این مدت خیلی از آهنگسازان پاپ با من تماس گرفتند. خیلیها هم میگویند صدای تو به درد موسیقی پاپ میخورد اما من هیچ وقت به سمت آن فضا نرفتم چون با سلیقه خودم و مخاطب سازگار نیست.
پس خط قرمز شما برای تولید یک اثر چیست؟ تا کجا حاضرید برای خواندن یک اثر متفاوت و البته عامه پسند پیش بروید؟
– آن خط قرمز را نمیشود گفت. در ذهن من است. باید کار را بشنوم. اصلا نمیتوانم دربارهاش حرف بزنم. یک ایده آلی هست که در ذهن خودم است. با شنیدن کار به آن میرسم. مثل یک بازیگر که قبل از بازی در یک فیلم میگوید که فیلمنامه را باید بخوانم. در کار موسیقی هم خط قرمزهایی وجود دارد. مثلا چیزی که زیاد به سمت موسیقی پاپ برود من نمیخوانم.
نمیترسید از اینکه این انتخابها سلیقهای بشوند؟
– بشوند. سلیقه من است دیگر. من سلیقه مردم را هم میدانم. میدانم که آنها چه چیزی را دوست خواهند داشت و چه چیزی را نه. حدود ۲۰ سال است که روی صحنهام و دیگر همه زیر و بم سلیقه مردم ایران را میدانم. برای همین زمانی که یک آهنگی را کوش میکنم اول از همه به این فکر میکنم که آیا میگیرد یا نه.
ببینید ما سه نوع اثر داریم. یکی اثری که خواننده را در همان سطحی که هست نگه میدارد. یکی دیگر اثری که باعث اعتلا و پیشرفت خواننده میشود و دیگری آثاری که حتی به پیشینه هنرمند هم آسیب میزند. من همیشه سعی کردم گروه دوم را انتخاب کنم اما گاهی اوقات هم هنرمند مجبور میشود برای مسائل مادی یا دیگر مسائل به سمت گروه اول هم برود.
کارهایی که خواندن و نخواندشان فرقی نمیکند اما همیشه سعی کردم از گروه سوم پرهیز کنم. گروه دوم با اساتید موسیقی به دست میآید. همیشه دنبال این هستم که با اساتید موسیقی کار کنم. با اساتیدی مثل آقای علیزاده، آقای درخشانی، مرحوم مشکاتیان و…
برگردیم به سوال اول. این برای شما ناراحت کننده نیست که مردم آهنگهای شما را در کنار یکسری آهنگهای پاپ و راک و حتی رپ گوش کنند؟
– اتفاقا چند وقت پیش که برای کنسرت خلیج فارس رفته بودیم آتلیه برای عکاسی، ضبطی که آنجا بود همه جور آهنگی را داشت میخواند. آن وسط دیدم که آهنگ «تبریز در مه» من را هم دارد پخش میکند. اتفاقا این به نظرم اتفاق خوشایندی است. من خیلی خوشحالم. این نشاندهنده این است که موسیقی مرز ندارد. مثل این میماند که شما هر روز قورمه سبزی بخورد. هیچ غذای دیگری هم نخورید. نمیشود فقط مردم را مجبور کردکه یک نوع موسیقی گوش کنند. مردم به موسیقیهای مختلفی نیاز دارند. موسیقی هم غذای روح است. به همه غذاها هم بدن نیاز دارد. یکی ممکن است که از موسیقی سنتی خوشش نیاید و گوش نکند. یکی دیگر از موسیقی پاپ خوشش نیاید و گوش نکند ولی ما نمیتوانیم مردم را محدود کنیم که چه موسیقی را گوش کنیم و نکنیم.
چیزی که در بین نسل جدید موسیقی دیده میشود، بازخوانی آثار قدیمی به نظرتان در وضعیت فعلی موسیقی ما، این بازخوانیها چقدر میتواند به فضای موسیقی ما کمک کند؟
– کارهایی که من در مایه ناز خواندم، چندتایش که اصلا توسط کسی شنیده نشده. شاید هم خیلی به ندرت و بین اهالی موسیقی شنیده شده باشد. مثلا همان تصنیف امید دل، قبل از انتشار مایه ناز اصلا جوانها نشنیده بودند. چون اولین آهنگی است که پرویز یاحقی در سن هفده هجده سالگی ساخته. تصنیف سبک بار از آقای حسن صدر سالک هم بود که اصلا تا به حال کسی نشنیده بود و من برای اولین بار آن را وارد موسیقی کردم. کارهای دیگر هم نسخه درستی از آنها در بازار موجود نبوده یا اگر بوده کیفیت مناسبی نداشته. این کار، یعنی جمع کردن تصنیفهای قدیمی که کمتر شنیده شدهاند یکی از علاقه مندیهای شخصی خود من است. برای همین دارم روی یک آلبوم دیگر که آن هم بازخوانی کارهای قدیمی است کار میکنم و دوست دارم که این کار را ادامه دهم. این بازخوانیها به نظرم چند خاصیت مهم دارد. اول اینکه از خیلی از این آهنگها نسخه درستی در دسترس نیست. یا آنهایی هم که در بازار وجود دارند، کیفیت بسیار پایینی دارند. بازخوانی آنها باعث میشود که با کیفیت بهتری به دست مخاطبها برسد و برای جوانهای بعد از ما هم ماندگار بماند. دلیل دیگرش هم این است که مردم ما خیلی اهل نوستالژی هستند و کارهای قدیمی را دوست دارند. حتی جوانهایمان. برای همین از این نوع بازخوانیها استقبال میکنند. البته نباید این بازخوانی هم از یک حدی فراتر رود و سهم بیشتر کارها را بگیرد. باید تعادل را هم رعایت کرد.
این نگرانی وجود ندارد که جوانان نتوانند با آثار سنگینی که در زمینه موسیقی سنتی ارائه میشود و در آن اصالتهای موسیقی رعایت شده است، ارتباط برقرار کنند؟
– وظیفه ماست که اینها را به نسل جوان معرفی کنیم. بسیاری از اصالتهای موسیقی سنتی ما در حال نابودی است و ممکن است نسلهای بعدی به شکل کامل آنان را به دست فراموشی بسپارند. بنابراین خوانندگان هم نسل من باید در این زمینه تلاشهایی را انجام دهند. کاری که من سعی کردم در آثاری چون «مایه ناز» و یا «عشق دیرین» انجام دهم. این کار به تایید استاد «فرامرز پایور» هم رسیده بود و آقای دلنوازی تنظیم و ضبط قطعات آن را که همگیشان جزو قطعات قدیمی موسیقی سنتی به حساب میآیند را زیر نظر ایشان انجام میداد.
خلاصه آنکه نسل ما باید به گونهای فعالیت کند که تاثیراتی مهم بر جای بگذارد و کارهایی ریشه دار انجام دهد، همانطور که هم اکنون استاد شجریان این اقدام را انجام دادهاند و حق بزرگی بر گردن بسیاری از موزیسینهایی دارند که هم اکنون فعالیت میکنند.