آقای «م-آ» با وجود سابقه سیاه خود به ریاست هیئت مدیره یکی از شرکت‌های بزرگ اقتصادی نظام منصوب می‌شود، مدتی بعد، وقتی سوابق او برملا می‌شود، به ریاست هیئت مدیره یک شرکت دولتی بزرگ کوچ می کند

خبرگزاری فارس: افشاگری‌های شریعتمداری درباره چند مفسد بزرگ اقتصادی

به گزارش هراز نیوز ، حسین شریعتمداری در یادداشت امروز کیهان نوشت:

1- خدا رحمت کند «حاج حسین پیاده» را. نامش حسین محمدابراهیم بود ولی به حاج حسین پیاده شهرت داشت. از وسایل نقلیه استفاده نمی‌کرد و همه جا پیاده می‌رفت. 2 بار پای پیاده به مکه و چند بار به کربلا و مشهد رفته بود. وقتی به عنوان زندانی سیاسی وارد بند شد- سال 1354- پیرمردی هشتاد ساله بود. پشتی کاملا خمیده و نزدیک به 90 درجه داشت. در شیراز دستگیرش کرده و به تهران منتقل شده بود. رساله حضرت امام(ره) و تصاویری از شهید آیت الله غفاری را با خود داشت و برای گفت وگو با دانشجویان به دانشگاه شیراز رفت و آمد می کرد.

از زندان و شکنجه کمترین ترسی نداشت و مقاومتش زیر شکنجه های وحشیانه رژیم شاه همه را به حیرت واداشته بود. حاجی پیاده زیر شکنجه با الفاظ رکیک به شاه و ایل و تبارش فحش می داد. بارها به همین علت شکنجه شده بود، ولی شکنجه‌ها هرچه بیشتر می‌شد، آتش خشم حاجی پیاده را تیزتر و فحش ها را آبدارتر می کرد، تا آنجا که رئیس و ماموران زندان فقط سعی می کردند پیش چشم حاجی آفتابی نشوند. حاج پیاده می گفت فحش دادن به ستمگران و غارتگران مثل شاه و سردمداران آمریکا و شوروی و انگلیس که حرف حساب و منطق سرشان نمی شود، هیچ عیبی ندارد! حاجی پیاده، آدم خوش قلب و ساده دلی بود و حضورش در زندان سیاسی رژیم شاه برای زندانیان روحیه بخش بود.

و اما، آن روزها- زمستان سال 1354- در زندان چهار موقت که به «قرنطینه» و «زیر دادگاه» معروف بود، به زندانیان سیاسی اجازه هواخوری نمی دادند و نرمش کردن در راهروی بند هم ممنوع شده بود. از این روی بر و بچه‌ها درون سلول‌ها- اتاقک هایی بزرگتر از سلول های کمیته مشترک- تعدادی از نرمش‌های ایستاده یا نشسته را انجام می دادند. آن روز وقتی در حال انجام نرمش مخصوص عضله شکم بودیم و حالتی شبیه به حالت رکوع داشتیم، حاج پیاده که گوشه ای ایستاده بود، جلو آمد، دستش را روی پشت «پرویز-ن» یکی از مارکسیست ها گذاشت و گفت؛ «بگو سبحان ربی العظیم و بحمده، نماز همینه دیگه، کار سختی نیست که زورت میاد بخونی»!

پرویز گفت؛ آخه حاجی من مارکسیستم و به اسلام اعتقاد ندارم که نماز بخونم و حاج پیاده با تعجب پرسید؛ اگر به اسلام اعتقاد نداری اینجا توی زندان شاه چه می کنی؟ شاه و دار و دسته اش هم مثل تو به اسلام اعتقاد ندارند پس سر چی با هم دعواتون شده؟! و بلند خواند؛ الکفر مله واحده… پرویز برای این که ماجرا تمام شود گفت؛ اما حاج آقا! به خاطر گل روی شما میگم سبحان ربی العظیم و بحمده و حاجی لبخند رضایتی بر لب هایش نشست و گفت؛ همین اندازه هم غنیمت است، بعداً درست میشی!… فردای آن روز به حاج پیاده گفتم؛ این ذکر رکوع فلانی چه فایده ای دارد؟ و حاجی در پاسخ گفت؛ حالا بذار بگه. قرار نیست او را پیشنماز کنیم که دلت شور میزنه!

حاج حسین پیاده چند سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی – که آرزوی دیرینه اش بود- دار فانی را وداع گفت. از

سرنوشت پرویز-ن بی خبرم. ان شاءالله که به صراط مستقیم هدایت شده باشد.

2- نگارنده، این روزها وقتی غریبه‌هایی را می بیند که سابقه ای سیاه در مخالفت های علنی با انقلاب و نظام داشته اند ولی امروزه با تظاهر آبکی به آموزه ها و مبانی جمهوری اسلامی، در برخی از مراکز حساس جا خوش کرده اند، به یاد مرحوم حاج حسین پیاده می افتد. آن مرد پاک و خوشدل علی رغم ساده اندیشی مفرط به این نکته توجه داشت که با یک ذکر رکوع- بخوانید زورکی یا مصلحتی!- نمی توان و نباید، طرف را به کارها و امور حساس گمارد ولی برخی از دست اندرکاران محترم نظام از این نکته منطقی و بدیهی غفلت می ورزند و افرادی را در بعضی مراکز حساس به کار می گیرند که در سوابق و کارنامه آنها کمترین نشانه قابل اعتمادی برای اعتماد کردن به آنان دیده نمی شود. این غفلت اگرچه با توجه به ساختار نظام- که به آن اشاره خواهد شد- نمی تواند بادوام باشد ولی نباید از آسیب های بعضا سنگین و دردسرآفرین آن برای مردم و مخصوصا اقشار مستضعف که ولی نعمت هستند، غافل بود. مثلا؛

آقای «ج-پ» از اساس و بنیان با آموزه های اسلامی و انقلابی در اقتصاد سر ناسازگاری دارد. فلان دانشجوی کارشناسی ارشد اقتصاد را به همین علت از کلاس اخراج می‌کند، آشکارا به نمادهای ارزشمند و ضد استکباری نظام اهانت می کند و… همین آقا در هر سه دولت سازندگی، اصلاحات و دولت اصولگرای کنونی، قدر می بیند و در کانون های تصمیم ساز و سیاست پرداز اقتصادی نظام بر «صدر» می‌نشیند و فریاد و هشدار دلسوزان راه به جایی نمی برد تا اینکه…

آقای «م-آ» با وجود سابقه سیاه خود به ریاست هیئت مدیره یکی از شرکت های بزرگ اقتصادی نظام منصوب می‌شود، مدتی بعد، وقتی سوابق او برملا می شود، به ریاست هیئت مدیره یک شرکت دولتی بزرگ کوچ می‌کند و چند ماه قبل که طشت رسوایی او با سر و صدا از بام سوءاستفاده های اقتصادی فرو می افتد، مسئولان محترم متوجه اصل ماجرا می‌شوند و از آنجا که خود، علی‌رغم کم توجهی و ساده اندیشی، پاکدست و دلسوز هستند، آقای مورد اشاره را به دادگاه معرفی کرده و تحت تعقیب قرار می دهند. ایشان هم اکنون با قرار کفالت 500 میلیون تومانی آزاد شده و اگر مانند خاوری از کانادا سر در نیاورد، ان شاءالله محاکمه خواهد شد.

آقای «م-ک» که ماه گذشته درباره او نوشته بودیم، سال 58 از آمریکا وارد ایران می شود، در دوران دولت سازندگی معاون وزیر صنایع است. در دوران دولت اصلاحات معاون وزیر بازرگانی است، در دوران دولت نهم در حالی که معاون وزیر تعاون است بازنشسته می شود. اما این پایان کار ایشان نیست و بلافاصله به مدیریت عامل یکی از شرکت های بزرگ اقتصادی نظام منصوب می شود. آقای «م-ک»، از چند هفته قبل در بازداشت به سر می برد و همین چند روز پیش، از طرف آقای «م-ر» یکی از مسئولان سابق، سندی به ارزش 8 میلیارد تومان به عنوان وثیقه برای آزادی او به دادگاه ارائه می‌شود ولی از آنجا که وثیقه مورد نیاز 10 میلیارد تومان است، با آزادی وی موافقت نمی‌شود.

دو هفته قبل، بعد از کشف سوء استفاده یکی از مدیران میانی بزرگترین مجموعه اقتصادی کشور، اعضای هیئت مدیره این شرکت که افرادی پاکدست و دلسوخته‌اند، مدیر متخلف و سوءاستفاده کننده را برکنار می‌کنند و روز بعد، در حالی که عازم محل کار خود بودند به آنان اطلاع داده می شود که خود آنها از کار برکنار شده اند!

3- سرمایه‌داری به مفهوم «حاکمیت سرمایه» یعنی همان «امپریالیسم» در تمامی نظام های سرمایه داری به «صبر و حوصله» شهرت دارد. مثلا در آمریکا، شرکت «وستینگهاوس» برای رقابت با شرکت «جنرال» قیمت محصولات مشابه خود را به صورت پلکانی کاهش می دهد و بعد از آن که حریف را ورشکسته و از میدان رقابت بیرون کرد، به افزایش پلکانی محصولات خود روی می‌آورد و در تمامی این مراحل که گاه به درازا می‌کشد، از همراهی و همخوانی نظام حاکم با پروژه ای که آغاز کرده است، اطمینان دارد.

اما در ایران اسلامی، برخلاف همه جای دنیا، کلان سرمایه داران نه فقط صبور و پرحوصله نیستند، بلکه به شدت عجول و شتاب زده نیز هستند. چرا؟! برای آن که ساختار نظام اسلامی، با کلان سرمایه داری همخوانی و مطابقت ندارد و کلان سرمایه داران و سوءاستفاده کنندگان می‌دانند که حرکت آنها، شنا کردن در جهت مخالف رودخانه است و نمی تواند دوام زیادی داشته باشد. از این روی به سوءاستفاده‌های کلان و شتاب زده متوسل می‌شوند. سرمایه خود را به جای تولید در عرصه های سیاه به کار می‌گیرند تا در صورت مواجهه با برخورد نظام، به آسانی قابل جمع کردن باشد.

این ساختار نظام، امتیاز برجسته و کارسازی است که تضمین کننده سلامت آن است و دقیقا به همین علت است که نظام اسلامی، عرصه مناسبی برای مفسدان اقتصادی نیست و راه برای مقابله قانونی و پیگرد قضایی آنان نه فقط بسته نیست بلکه باز و بدون بن بست نیز هست. برخورد قاطع با سوءاستفاده کلان بانکی و تعقیب برخی دیگر از سوداگران سوءاستفاد ه چی که به آن اشاره تلویحی رفت، گواه روشن و خالی از ابهامی در اثبات ادعای یاد شده است.

بنابراین آنچه امروز از مسئولان محترم نظام انتظار می رود، از یکسو، سرعت بخشیدن به حرکتی است که برای مقابله با مفسدان اقتصادی و رهایی گریبان مردم مظلوم این مرز و بوم و مخصوصا اقشار مستضعف از چنگال آنها آغاز شده است و از سوی دیگر، یک خانه تکانی بی ملاحظه برای پاکسازی مراکز حساس و تصمیم ساز نظام از حضور غریبه‌های دیگر است که هنوز در برخی از این مراکز حضور دارند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *