به گزارش سرویس سیاسی بی باک، سابقا متذکر شدیم که یکی از مسائلی که همواره نگرانی دلسوزان نظام را در پی داشته و از مهمترین عوامل عدم وحدت اصولگرایان در انتخابات مجلس نهم در تهران گردید، عدم مرزبندی شفاف برخی اصولگرایان با فتنه گران و همچنین ارتباطات پنهان و آشکار برخی از آنان با مردودین فتنه بوده است.
محمدرضا باهنر بعنوان یکی از گزینه های مورد حمایت برخی جریانات اصولگرایی در انتخابات مجلس نهم، چندی پیش در گفتگو با یکی از رسانه های کشور تصریح کرده بود که استاد لابی در ایران است و در اظهاراتی عجیب مدعی شد: «سیاست بدون لابی جلو نمیرود! چاره ای جز لابی نیست. لابی جزء لاینفک سیاست است.»
اگرچه باهنر صادقانه استادی خود در امر لابی گری را تائید می کند و لابی را جزء لاینفک سیاست اعلام می کند اما رایزنی های باهنر با چهره هایی که رویکردی اصولگرایی نداشته این سئوال را در ذهن مردم بوجود می آورد که بالاخره باهنر اصولگراست یا اصلاح طلب؟
البته تفاوت نگاه حزبی و گفتمانی کردن به مسائل و اتفاقات پیرامون در همین است که دوستداران احزاب، برای رسیدن به قدرت حاضر به پوشیدن هر لباسی می شوند و با هر سیاستمداری نشست و برخواست داشته و عهد و پیمان امضاء می کنند اما یک سیاستمدار انقلابی که تنها بر اساس موازین اسلامی و آرمانهای انقلاب حرکت می کند، هیچگاه قدرت را هدفی برای توجیه ابزار و لوازم آن نمی داند.
اوایل سال جاری بود که ” بی باک” از نشست محرمانه آقایان باهنر و هاشمی رفسنجانی در ارگ بم خبر داد. خبری که بعد از یک هفته سکوت دو طرف، نهایتا با اعتراف دفتر اقای هاشمی رفسنجانی و شخص اقای باهنر همراه شد.
آنروز برخی صلاح ندیدند که به این موضوع ریشه ای و فراجناحی نگاه کنند تا اینکه استاد لابی سیاست بار دیگر پایش به مجلس باز شد و از همان ابتدا حتی خدمات و نقش جبهه متحد اصولگرایی در راهیابی اش به مجلس را فراموش کرد و به گزینه های این جبهه برای انتخابات داخلی مجلس دست رد زد تا بار دیگر منش حزبی و لابی گرایان را به نمایش بگذارد.
حال به انتخابات ریاست جمهوری یازدهم نزدیک می شویم. انتخاباتی که شرایطش از انتخابات مجلس نهم بسیار حساس تر بوده و شاید بخاطر همین موضوع است که استاد لابی ایران علاوه بر رایزنی با برخی اصولگرایان، تعامل با اصلاح طلبان و حتی فتنه گران را نیز در دستور کار خود قرار داده است.
اخیرا يكي از رسانه هاي منتسب به آقای باهنر با انتشار نامه فرزند يكي از سران فتنه به مسئولين نظام آن هم به عنوان خبر ويژه خود، علاوه بر اینکه عملا به تریبون فتنه گران تبديل شد و با انتشار كامل نامه فرزند كروبي اتهامات وي به نظام را تبليغ كرد، برگی دیگر از منش و نگاه سیاسی آقای باهنر را به معرض نمایش گذاشت.
عملکردی که نشان می دهد رسیدن به قدرت؛ توجیه گر هر وسیله ای می باشد حتی بلندگو شدن برای فتنه گرانی که دستشان به خون جوانان این کشور آغشته است و عامل مستقیم دشمنان نظام و انقلاب برای براندازی در داخل بودند.
يكسان دانستن رژيم پهلوي و جمهوري اسلامي و همچنين مقايسه فردي كه حتي از آراي باطله هم محبوبت كمتري در ميان مردم دارد با فردي چون امير كبير (!) نه تنها مهر تائیدی بر دیدگاه منتقدان آقای باهنر دارد بلکه نشان از رویکرد جدید استاد لابی ایران و عدم تصمیم وی برای جبران عملکرد نامطلوبش در ایام فتنه دارد.
عملکرد رسانه آقای باهنر تا حدی زننده بود که حتی یکی از رسانه های حامی جبهه متحد، در انتقاد از این عملکرد رسانه منتسب به آقای باهنر نوشت: دعوت از اصلاح طلبان و درخواست رفع حصر كروبي در خوشبينانه ترين حالت جاهلانه بودن رفتار طيف خاصي از جامعه مهندسين را نشان مي دهد. عدم شناخت فضا و همچنين انتشار اخبار مشكوك در راستاي اهداف اصلاح طلبان براي شركت در انتخابات آتي رياست جمهوري آن هم در يك رسانه به ظاهر اصول گرا اگر عامدانه نباشد قطعا جاهلانه است.
این نوع منش و عملکرد سیاسی نه تنها از سوی شخص آقای باهنر به وفور مشاهده شده است بلکه حامیان وی نیز بعضا با چنین روحیاتی خو گرفته اند که در همین زمینه می توان به تغییر رویکرد سیاسی یکی از حامیان اصلی رسانه ای آقای باهنر اشاره کرد.
به گزارش خبرنگار ” بی باک”، آقای الف از اعضای جامعه مهندسی و مسئول سابق رسانه منسوب به آقای باهنر که خود از منتقدان افراطی دولت دهم به شمار می رفت، بعد از مدتی جنجال آفرینی علیه دولت، مسئولیت یک خبرگزاری دولتی را برعهده گرفت و از آن روز به بعد به تعریف و تمجید یک طرفه از دولت روی آورد!
به هر حال شاید هنوز هم دیر نشده باشد که اصولگرایان از این نوع اتفاقات درس بگیرند و بر سر اصول و ارزشها با احدی تسامح نکنند تا اینکه خدایی نکرده با دست خود ریشه درخت تنومند و به ثمر نشسته اصولگرایی را قطع نکنند.
گفتنی است، اخیرا باهنر در گامی دیگر برای جلب نظر اصلاح طلبان پروژه تشکیک در سلامت انتخابات را نیز در دستور کار خود قرار داد.
محمدرضا باهنر؛ نائب رئیس مجلس در گفتگویی وظیفه دولت در برگزار کردن انتخابات را تنها یک تفسیر از قانون اساسی دانسته و با اشاره به اینکه مجری انتخابات چه کسی باشد در قانون اساسی نیامده است گفته است: بنابراین واگذاری اجرای انتخابات به نهادی مستقل از دولت، قابل طرح است و خلاف قانون اساسی هم نیست.
باهنر در تشریح این نظر نیز افزوده است: تفسیر دیگری وجود دارد که اعتقاد دارد چون قوه مجریه خودش نتیجه انتخابات است مانند مجلس شورای اسلامی که نتیجه انتخابات است بنابراین نمی تواند برگزار کننده انتخابات باشد؛ بنابراین هم مجلس و هم دولت که نتیجه انتخابات هستند نمی توانند مجری انتخابات باشند. این بحثی است که قابل طرح است و خلاف قانون اساسی نیست اما اینکه امکاناتش وجود دارد و یا ندارد که یک نهاد مستقلی را ایجاد کرد، نیازمند زمان است.
رجا در اینباره نوشت: این استدلال که پیش از این و در جریان جنجالهای پیرامون فتنه از جانب اصحاب فنته از جمله موسوی لاری نیز بارها مطرح شده بود، در این روزها و این بار توسط محمدرضا باهنر بازگو میشود که سابقه سی و سه سال برگزاری انتخابات، نشان داده است بارها و بارها جریانات، دولتها و نمایندگان مخالف و غیر هماهنگ با دولت و جریان سیاسی حاکم پیروز انتخابات بودهاند که نمونه بارز این موضوع را در انتخاب سید محمد خاتمی در دولت هاشمی، انتخاب مجلس هفتم در دولت سید محمد خاتمی و انتخاب احمدی نژاد در دولت هشتم میتوان جستجو کرد.
با این وجود و در حالی که بجز انتخابات 88، انتخابات ایران بی حاشیه و بدون شائبه تقلب و یا تخلف برگزار شده است، مشخص نیست پیش انداختن موضوع اصلاح قانون انتخابات آنهم با استدلال نگرانی از احتمال ایجاد حاشیه در انتخابات چه ضرورتی داشته است. این در حالی است که باهنر زمان اجرای این قانون اصلاح شده را بر فرض تصویب، برای انتخابات سال 92 نیز نمیداند و عنوان میکند: تصویب و تدوین سیاست های کلی معمولا یک فرآیند هفت، هشت ماهه ای را طی می کند اگر ما منتظر باشیم که سیاست های کلی تعیین شود تا قانون اصلاح شود و بر اساس قانون جدید انتخابات برگزار شود به این انتخابات نمی رسد.
پس در شرایطی که این قانون قرار نیست در انتخابات آینده به کار گرفته شود و از سوی دیگر نمونه عینی قابل استنادی برای اثبات ضرورت اصلاح قانون انتخابات و سپردن امر اجرای انتخابات به سازمانی مستقل از دولت وجود ندارد، آیا طرح این شبهه جز کمک به تشکیک در سلامت انتخابات و ناآرام کردن فضای ذهنی مردم پیش از برگزاری انتخابات 92 میانجامد؟
پیش از این و در آستانه انتخابات 88 نیز هاشمی رفسنجانی در چند سخنرانی در نماز جمعه به بیان شائبه تقلب در انتخابات پرداخت که بسیاری این سخنان را زمینهساز کلید خوردن پروژه دروغ بزرگ تقلب در انتخابات 88 دانستهاند