ایران اسلامی امروز در اوج افتخار است و همه جا صحبت از ایران است. هیچ تحول و انقلابی در جهان صورت نمی‌گیرد مگر آنکه به گفته کار‌شناسان جهانی، شعاعی از انقلاب اسلامی ایران در آن یافت نشود. تهران این روز‌ها پایتخت قلب‌های مسلمانان جهان است که جامعه ایده‌آل خود را در آن یافته‌اند و تجلی یافته می‌بینند… اما این روز‌ها که ماه رمضان است و بزرگ‌ترین جشن مسلمانان، خبری از برنامه‌ریزی برای این فرصت تاریخی و استثنایی نیست.

جهان نیوز – مهدی خانعلی زاده: «شگفتا اجتماع دشمنان بر باطل خود و تفرقه شما در حق خویش، دل را می‌میراند و غم و اندوه را تازه می‌کند.» این سخن امیرالمومنین (ع) را شاید زیاد شنیده باشیم و در کتاب ادبیات فارسی دبیرستان هم خوانده باشیم اما این روز‌ها که المپیک لندن رسما آغاز شد و همزمان با ماه رمضان به پیش می‌رود، بیش از پیش و با تمام وجود، تلخی ناله امام اول را درک می‌کنیم که کام ما را می‌آزرد.

 

بریتانیای کبیر امروز در باتلاق ریاضت اقتصادی دست و پا می‌زند؛ جوانان انگلیسی از سلطنت ملکه خسته شده‌اند و هر جا که راه فراری از دیکتاتوری پلیس و نیروهای امنیتی پیدا کنند،‌‌ همان می‌کنند که سال گذشته با لندن کردند و این شهر را برای چند روز تبدیل به ناامن‌ترین نقطه جهان کردند… اما امروز، بریتانیای کبیر راه حل خوبی برای تقویت وحدت ملی و ایجاد روحیه همگرایی اجتماعی یافته است: بازی‌های المپیک ۲۰۱۲ لندن.

 

انگلیسی‌ها در مراسم افتتاحیه که چند روز پیش برگزار شد، نشان دادند از کوچک‌ترین عاملی که بتواند اندکی قلب‌های ملتشان را بهم نزدیک کند هم نمی‌گذرند؛ حالا می‌خواهد جوان کاتلین رولینگ و معجزه هری پا‌تر باشد یا حتی روآن اتکینسون و مسخره بازی‌های مستربین! وقتی دوربین ورزشگاه افتتاحیه، آرام آرام از پیانو رویال خوش رنگ بالا رفت و روی چهره مستربین متمرکز شد، گوش من و شما شاید تنها

” ایران اسلامی امروز در اوج افتخار است و همه جا صحبت از ایران است. هیچ تحول و انقلابی در جهان صورت نمی‌گیرد مگر آنکه به گفته کار‌شناسان جهانی، شعاعی از انقلاب اسلامی ایران در آن یافت نشود. تهران این روز‌ها پایتخت قلب‌های مسلمانان جهان است که جامعه ایده‌آل خود را در آن یافته‌اند و تجلی یافته می‌بینند… اما این روز‌ها که ماه رمضان است و بزرگ‌ترین جشن مسلمانان، خبری از برنامه‌ریزی برای این فرصت تاریخی و استثنایی نیست. “

صدای هورا و جیغ و فریاد کر کننده جمعی از تماشاگران را شنید اما دولتمردان انگلیسی، به برافروخته شدن قدرت اتحاد و روشن شدن نور مهربانی در دل‌های شهروندانشان اندیشیدند.

 

بریتانیای کبیر که حتی در مستعمرات نزدیک خود مانند ایرلند هم نمی‌تواند خشم مردم از سلطنت خاندان ملکه را پنهان کند – و نمونه‌اش را در ماجرای دست ندادن بازیکن تیم راگبی ایرلند به ملکه دیدیم – از یک کمدین دست چندم برای جبران و فروکش کردن این خشم استفاده کرد. الحق که باید دست‌ها را بالا برد و اعتراف کرد به مکار بودن روباه پیر.

 

ایران اسلامی امروز در اوج افتخار است و همه جا صحبت از ایران است. هیچ تحول و انقلابی در جهان صورت نمی‌گیرد مگر آنکه به گفته کار‌شناسان جهانی، شعاعی از انقلاب اسلامی ایران در آن یافت نشود. تهران این روز‌ها پایتخت قلب‌های مسلمانان جهان است که جامعه ایده‌آل خود را در آن یافته‌اند و تجلی یافته می‌بینند… اما این روز‌ها که ماه رمضان است و بزرگ‌ترین جشن مسلمانان، خبری از برنامه‌ریزی برای این فرصت تاریخی و استثنایی نیست.

 

رمضان، هدیه رسمی خداوند به مسئولان جمهوری اسلامی است تا بتوانند همه اقشار جامعه را حول این ریسمان الهی جمع کنند و با استناد به «وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ» و نور ایمان که ایرانیان با شیر مادر از آن بهره برده‌اند، میخ اتحاد و همدلی مردم را در قلب همگان بکوبد. نگاهی به سطح شهر و مردمان پایتخت و حتی کسانی که اقلیت دینی هستند یا به هر دلیلی روزه نمی‌گیرند، فریاد می‌زند که این ماه، یک ماه ویژه است؛ وقتی یکی از بزرگان روایت می‌کرد که از سوی یکی از دوستانش که اهل نماز و روزه نبود، به افطاری دعوت شد و وقتی با تعجب، علت را جویا شد، «شریک شدن در ثواب روزه او» را دلیل دعوتش اعلام کرد.

 

اما ما چه کرده‌ایم؟ بریتانیای کبیر هزاران میلیون‌ پوند خرج کرد تا «اتحاد و همدلی مصنوعی» را به زور مستربین و هر پا‌تر در حلق مردمانش بریزد اما متولیان فرهنگی کشور سر و ته این هدیه رایگان الهی را با چند سریال تهوع برانگیز و برنامه‌های تکراری و کلیشه‌ای و نهایتا کنسرت فلان خواننده پاپ در فلان بوستان شهرداری تهران جمع کرد و تو چه می‌دانی رمضان چیست… «شهر رمضان؛ الذی انزلت فیه القرآن…»

 

ما هری پا‌تر نیاز نداریم؛ چون آش رشته افطاری داریم.

” بریتانیای کبیر امروز در باتلاق ریاضت اقتصادی دست و پا می‌زند؛ جوانان انگلیسی از سلطنت ملکه خسته شده‌اند و هر جا که راه فراری از دیکتاتوری پلیس و نیروهای امنیتی پیدا کنند،‌‌ همان می‌کنند که سال گذشته با لندن کردند و این شهر را برای چند روز تبدیل به ناامن‌ترین نقطه جهان کردند… اما امروز، بریتانیای کبیر راه حل خوبی برای تقویت وحدت ملی و ایجاد روحیه همگرایی اجتماعی یافته است: بازی‌های المپیک ۲۰۱۲ لندن. “

ما مستربین نیاز نداریم؛ چون زولبیا و بامیه داریم. ما ارکس‌تر سمفونیک و نور‌پردازی و هزارتا چیز دیگر نیاز نداریم تا به زور بتوانیم اندکی دل‌های مردم را به هم نزدیک کنیم؛ چون ما رمضان داریم. آمار تصادفات رانندگی کم می‌شود. راننده‌ها دیگر بر سر هم فریاد نمی‌زنند. در خیابان فحش نمی‌شنویم. خبری از دعوا در خیابان نیست… و همه این‌ها از «الا بذکر الله تطمئن القلوب – همانا یاد خدا آرامبخش دلهاست» است.

 

اما ما چه کرده‌ایم با این سرمایه رایگان و عظیم و ارزشمند که در اختیار ماست؟ شبکه ملی تلویزیون را در اختیار مردی گذاشتیم که زن و بچه دارد و با زنان دیگر هم حشر و نشر. شبکه جوان تلویزیون را به بچه دزدی و سقط جنین و اعتیاد سپردیم. از بقیه برنامه‌ها هم نگوییم، سنگین‌تریم. اگر نبود زلال کلمات فرزاد جمشیدی در اوقات سحر، رسما تفاوتی میان روزهای دیگر نبود. کدام نهاد فرهنگی ما از این فرصت طلایی برای نشر مهربانی میان مردم استفاده کرد؟ کدام سازمان عریض و طویل دولتی به جای چسباندن بنرهای تکراری بر دیوار ادارات خود، دو دقیقه پای درددل کارمندان خود نشست؟ نیروی انتظامی عزیز ما که از یک ماه مانده تا رمضان، هشدار صریح و قاطع برای برخورد با متظاهرین به روزه‌خواری داد، برای چشاندن شهد این ماه عسل کدام اقدام را در دستور کار خود قرار داد؟

 

نه؛ هنوز حتی به اندازه دولت روباه پیر هم عظمت مهربانی مردم با یکدیگر و تاثیر وحشتناک آن در رفع مشکلات اجتماعی را درک نکرده‌ایم. رمضان می‌تواند هزار برابر المپیک لندن، امیت روانی و آسایش عمومی اجتماع را تضمین کند. ظرفیت شب‌های قدر که – ما چه می‌دانیم شب قدر چیست – آنقدر عظیم است که می‌تواند کل جهان را تکان دهد. پس چرا ما نمی‌توانیم با آن، چهار تاری موی فلان دختر را داخل روسری کنیم و یقه باز فلان پسر را ببندیم؟ یعنی توانایی ما از انگلیسی‌ها هم کمتر است که به زور یک جشن پوچ ۴ ساعته، تمامی مستعمرات خود را به وجد می‌آورد تا فراموش کنند تحت سایه کدام فرانروایانی زندگی می‌کنند؟

 

در زمانه‌ای که مستربین می‌تواند یک امپراطوری سلطنتی را از فروپاشی نجات دهد، جا دارد خون گریه کنیم که نمی‌توانیم از «ماه خدا» برای نزدیک کردن قلب ۷۵ میلیون هموطن استفاده کنیم. طلا بگیریم این سخن مولا را که «شگفتا اجتماع دشمنان بر باطل خود و تفرقه شما در حق خویش، دل را می‌میراند و غم و اندوه را تازه می‌کند.»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *