میخواهم خودم راجای یک ایرانی اهل شهری غیرازساری مثلا اهل جنوب کشور قراردهم که تصمیم گرفته بهمراه خانواده به شمال کشور آنهم به مرکز استان مازندران یعنی شهرساری سفرکند.
او وخانواده اش اززیباییهای شمال کشور بسیار شنیده اندازجنگلها کوهها ی بلند ودریای خزر وبا این
تصور که درشمال میتواند بهمراه خانواده ایام خوشی را سپری کند پس از طی مسافتی طولانی حدود ساعت 12 ظهر به ورودی شهر میرسد که با خوشامدگویی شهرداری ساری که برروی تابلوی منصوبه در کنار اتوبان مواجه میشود .خوشحال ومسرور ازاینکه سالم وتندرست این مسیر طولانی طی شده است .اوشنیده است که درشهرساری فعالیتهای عمرانی خوبی انجام شده وجاذبه ها ونقاط تفریحی زیادی دارد(شنیدن کی بود مانند دیدن )
درابتدای شهر درمیدان امام ساری در همان ابتدا باترافیک بسیار سنگینی روبرو میشود گویا ورودی شهر بسته است اما اونمیداند که این داستان روزانه برای شهروندان ساروی در حال تکرار است پس از توقف طولانی از ترافیک سنگین خلاص میشود واز شهروندی آدرس اماکن تفریحی را پرس وجو میکند که با شنیدن اسامی چون پارک جنگلی شهید زارع ودریا وسدشهید رجایی واماکن مذهبی وتفریحی روبرو میشود وبا خانواده برنامه ریزی میکند که چند روزی در این شهر بمانند.
مقصد اول آنان دریای فرح آباد است که در این مسیر مجددا با ترافیک میدان دوم شهر (خزر) برخورد میکند در همان نگاه اولیه با دیدن پل بزرگی که در آن محدوده احداث شده ازخود میپرسد پلی که دراین محل احداث گردیده ومطمئنا هزینه زیادی برای آن صرف گردیده نتوانسته معظل ترافیک راحل کند؟آیا مسولین شهری با چشم انداز حل مشکل ترافیک پل را احداث نکرده اند ؟اگر چنین تفکری داشته اند چرا همچنان با ترافیک روبرو هستند ؟نتوانست پاسخی برای سوال خود مثل شهروندان ساروی پیدا کند.به امید اینکه در دریای فرح آباد اوقات خوشی داشته باشد این مشکل راهم تحمل میکند.وقتی به دریا رسید دریغ از کمترین امکانات رفاهی که درمقابل افراد خانواده شرمنده میشود که این همه مسافت راطی کرده است ولی ………اما غروب دریا برای اوزیبایی خاصی دارد .سراغ پارک وشهر بازی ساری را ازحاضرین میگیرد که در کمال ناباوری به این پاسخ میرسد شهر ساری فاقد شهر بازی است .
بهر حال تصمیم میگیرد که جایی را برای اسکان پیدا کند که شب را با همه خستگیهای راه ونومیدیهای موجود به استراحت بپردازد .شب اول حضورشان درساری را به امید اینکه فردای بهتری درانتظارش باشد به خواب میرود.
صبح تصمیم دارند بهمراه خانواده به مراکز خرید شهر بروند تا ازاین سفر سوغاتی داشته باشند وپرسان پرسان سراغ این مراکز را میگیرند ودوباره باپاسخی که درساری مراکز خرید متمرکزی به آن صورت وجود ندارد مواجه شده وبرای خرید میبایستی به مرکز شهر بروند .در ابتدای ورودی شهر با طرح ترافیک برخورد کرده وبناچار مجبور میشوند که بقیه مسیر را بدون خودروی شخصی طی کنند وتصمیم به پارک خودرو در پارکینگ شهری میشوند زهی خیال باطل پارکینگ درست وحسابی یافت نمیشود.مجبور میشود خودروی خود را در یکی از محلهایی که از سوی شهرداری در نظر گرفته شده پارک نماید بازحمت فراوان منتظر خروج خودرویی میشوند تاجای آن پارک کنند.بالاخره پس از 20 دقیقه خوشحال میشونداز اینکه خودرویی درحال خروج است واومیتواند بجای اوپارک نماید .با خانواده پیاده وارد مرکز شهر میشوند ولی جای مشخصی را برای خرید بصورت متمرکز پیدا نمیکنند وبا اعصابی خسته وناراحت خریدهایی را انجام میدهند وپس از آن به محل اقامت خود برمیگردند تا بعد از استراحتی مختصر به پارک جنگلی شهید زارع بروند تا رویاهای سفر خود را در این مکان محقق کنند.وپس از گذر از ترافیک خروجی شهر (پل تجن وپل ذغال چال )وارد محدوده پارک شده وبا پرداخت ورودی وارد پارک میشوند اما امکانات قابل ملاحظه ای در آنجا پیدا نمیکنند.او بدلیل اینکه مشوق خانواده برای سفر به ساری بوده برای اینکه خیلی نزد خانواده شرمنده نباشد از سرسبزی ساری میگوید. شب دوم آنها تصمیم به ترک ساری میگیرند تا به غرب استان که امکانات بهتری دارد بروند.
شهروندان گرامی مرکز استان با این همه منابع خدادادی نتوانسته امکاناتی فراهم کند که یک مسافر 2روز در این شهر دوام بیاورد .براستی چگونه ساری میتواند توریست ومسافر جذب کند ؟چرا برای تبدیل شدن ساری به یک شهر توریستی فکری اندیشیده نمیشود؟برای یک لحظه درخیال خود ساری ورودخانه تجن را با اصفهان ورودخانه زاینده رود قیاس کنید آیا تفاوتی مشاهده میکنید ؟
میان ماه من تاماه گردون تفاوت از زمین تا آسمان است
سیدعباس جمالی
عامل اصلی نابسامانی و اوضاع اسفبار ساری شورای شهر ومحمد….. است که با حمایت رانتی از ح… مردم را با مصیبتی عظیم گرفتار کردند خدا هرگز از مسببین نگذرد!