مشرق: تقويم انتخاباتي كشور هرچند يازده ماه را تا زمان برگزاري انتخابات يازدهم رياست جمهوري نشان ميدهد اما برخي از چهرههای مطرح كشور در كنار گروهها ودستههاي مختلف سياسي با شروع زودهنگام فعاليتهاي انتخاباتي كوس رقابت را به صدا درآورده اند.
هرچند تجربه، شروع زودهنگام فعاليتهاي انتخاباتي را منجر به پديد آمدن پيامدهاي نامباركي براي جامعه ميداند اما در اين ميان آنچه قابل تامل و نيازمند واكاوي همه جانبه است دلايل تحركات پرحجم و پردامنه و البته زودهنگام طيف دوم خرداد و خيز پدرخواندههاي اين جريان سياسي براي كسب كرسي رياست جمهوري يازدهم است.
آنچه اين روزها كار احزاب اصلاح طلب را سخت كرده ، كارنامه غير قابل دفاع و البته كتمان آنها در فتنه 88 است و بر همين اساس بايد پذيرفت كه نفس اعلان حضور اصلاح طلبان حاوي ابهامات فراوان و سوالات بي شماري در جامعه شده است، از جمله اينكه مگر قانون انتخابات كشور با آنچه در سال 88 بود تفاوتي كرده است؟مگر نظامي كه به ادعای دروغین آنها در راي ملت دست اندازي كرده ، شوراي نگهبان، وزارت كشور يا مسئولين انتخاباتياش تغيير آنچناني كردهاند كه آنها اينگونه براي شركت در انتخابات به تب و تاب افتادهاند؟
اين تنها بخشي از مجهولات است و زماني روبه فزوني مي گذارد كه تصور كنيم منسوبين به اين جريان يك سال و اندي قبل از انتخابات اسب خود را براي پيروزي در اين كارزار زين كردهاند.
واقعيتهاي پيدا و پنهان حكايت از آن دارد كه اين طيف سياسي برنامههاي پيچيده و مدوني را براي شركت در انتخابات و پس ازآن بازگشت به حاكميت دارد كه بررسي آن بالطبع بسياري از سوالات را پاسخ ميدهد و پرده از استراتژي چندلايه اين جريان برمي دارد.
1- پدرسالارهاي دوم خردادي حاضر نيستند براي فعاليتهاي براندازانه خود در سال 88 هزينهاي بپردازند. برهمين اساس با اين تئوري كه ورود زودهنگام آنها به مباحث انتخاباتي ميتواند مساوي با عادي سازي شرايط حضورشان براي شركت درانتخابات يازدهم قلمداد شود از هم اکنون فعالیتهای انتخاباتی را کلید زدهاند.
این در حالی است که شرايط جامعه براي حضور و رقابت اين دسته سياسي بواسطه عملكرد آنها در فتنه 88 مهيا نيست زیرا اين دسته سياسي هنوز پاسخ مناسب و معقولي براي آتش افروزي وغائله آفريني خود در انتخابات دور گذشته رياست جمهوري به جامعه نداده ومردم نميتوانند، بپذيرند كه اين تفکر سياسي حتي بعنوان يك رقيب در انتخابات حضور داشته باشد. از این رو، حضور غير منتظره و پررنگ ميتواند زمينه و تمهيد مناسبي را براي زدودن ذهنيت منفي جامعه و ريختن قبح حضورشان داشته باشد.
2- معرفي جناح اصلاح طلب بعنوان يكي از طرفین ثابت رقابتهاي انتخاباتي به مانند دورههاي گذشته يكي ديگر از اهداف است. رسانه و شخصيتهاي مطرح اين جريان با دامن زدن به فضاي زودهنگام انتتخاباتي و معرفي كانديداهاي خود سعي دارند اين را به جامعه القا كنند كه فضاي انتخابات يازدهم هم به مانند دورههاي ماسبق، دوقطبي است كه يك طرف آن اصلاح طلبي است و اصلاح طلبي نیز از معادلات انتخاباتي حذف ناشدني است.
آماده كردن فضاي ذهني جامعه و باورپذير كردن اين نكته كه اصلاح طلبان هم ميآيند راه را براي حضور اصلاح طلبان در عرصه رقابت آسانتر ميكند.
3- سنجيدن ميزان اقبال عمومي به برخي از كانديداهاي منسوب به اين جريان براي انتخاب يكي از دو سناريوي پيش روي آنها (ائتلاف با برخي در ظاهر اصولگرایان يا حضور مستقلانه كانديداهايشان) بسيار حائز اهميت است و ميتواند سركردگان اين طيف را از سردرگمي ناشي ازآن نجات دهد.
4- تئوريسينها و رهبران دوم خردادي از ماهها قبل به خوبي آگاه بودند كه حرف از حضورشان در انتخابات 92 با مخالفت و واكنش جدي دلسوزان و اصولگرايان همراه خواهد شد. به همين دليل سعي دارند با اعلام حضور زودهنگام، مخالفتها را به حالت فرسايشي درآورده و اصولگرایان را نيز ملزم به پذيرش حضور اصلاح طلبان در رقابت انتخاباتی کنند.
5- برجسته كردن معضل انحراف در دولت و بزرگ نمایی ضعفهای دولت براي چشم پوشي و منحرف كردن افكار نسبت به حضور بدون هزينه اصلاح طلبان از ديگر اهداف تجديدنظرطلبان است.
آنها سعي دارند با تمركز رسانههاي خود درهفتههاي اخير برروي فعاليتها و باورهاي فكري منسوبين به جریان انحرافی، آن را به موضوع اصلي كشور و انتخابات يازدهم تبديل كنند. مصاحبه مفصل روزنامه شرق با شريف زاده در تاريخ 24 خردادماه با تيتر«من مدافع مشايي هستم» و يا عنوان «مشايي ماركس نيست» به فاصله يك روز پس از آن در همين روزنامه که با هدف ايجاد حساسيتهاي كاذب در گروههاي اصولگرا ورسانههايشان صورت گرفت تنها نمونههایی از تلاش اصلاح طلبان برای ايجاد موجي رسانهاي عليه افكار و آراي گروه انحرافي و غافل سازي اصولگرايان از تحركات انتخاباتي اصلاح طلبان است.
6- دوم خرداديها از يك تاكتيك هميشگي نيز غافل نشدهاند و آن بهره گیری از تضادهاي درون خانوادگي ميان جريان اصولگرايي است. در این راستا، تشكيل فراكسيوني جدا از فراكسيون مادر اصولگرايان، نواختن ساز مخالف با جريان اصولگرايي در خصوص گزينههاي مطرح براي رياست مجلس و حفظ مديريت گذشته برساختار مجلس نهم به رغم تغيير 70 درصدي، بااستقبال ويژه و همراهي چهرهها و رسانههاي اصلاح طلب قرار گرفت.
بر این اساس، طيف تجديد نظرطلب، كسب موفقيت در انتخابات يازدهم را تنها با تعميق شكاف بيشتر بين دستهها و شخصيتهاي اصولگرا ميبيند.
باور احزاب اصلاح طلب این است كه حمايت از برخي چهرههاي مطرح اصولگرا كه اساسا داراي ملاحظات نرم تري نسبت به اقدامات ساختارشكنانه اصلاح طلبان هستند، ميتواند به منظور استوار كردن اختلافات در جرگه اصولگرايان، نتايج ارزندهاي در بر داشته باشد.
تشديد و تعميق اختلافات اصولگرايان و موج سواري بر مشكلات معيشتي و اقتصادي و از جمله گرانيهاي بي سابقه اخير(مثل انعكاس پررنگ آن در رسانههاي خود با انتخاب عناويني نظير «انتقاد رييس مجلس از نقش كاستي “تدبير دروني” در گرانيها» شرق- 8تيرماه91) با هدف رو در رو قرار دادن اصولگرایان به صورت جدي مورد اهتمام جريان اصلاح طلب ورسانههاي آنهاست. البته دامن زدن به اين موضوع كه اصولگرايان با گزينههاي متعددي در انتخابات 92 حضور خواهند داشت هم در این راستا قابل ارزيابي است.
7- «ناكارآمد نشان دادن گفتمان و دولت اصولگرا» و لزوم معرفي دولت اصلاح طلب بعنوان تنها ناجي وضع موجود كشور از ديگر راهبردهاي اين جريان است. هرچند تمركز و مبالغه در وضع نابسامان اقتصادي مردم و مشكلات عديده حاصل از آن در سطح رسانهها، خط مشي هميشگي اين طيف سياسي براي ناتوان نشان دادن اصولگرايان در اداره كشور است اما فرقه انحرافي خواسته يا ناخواسته در اين بخش، در پازل دوم خرداديها بازي ميكند.”انحراف” با حاشيه سازيهاي گاه و بيگاه خود زمينه تخريب دولت را فراهم كرده و باعث خوراك تبليغاتي براي رسانههاي اصلاح طلب مي شود.
«روايت احمدينژاد از ريزش ياران»، «ادامه انتقاد دولتيها از مجلس هشتم»، «احمدي نژاد: فعلا من و همكارانم در “سيبل” هستيم»، « بقاي بقايي در دولت»، «علي مطهري: افكار جريان انحرافي “موهوم” است» و «كمتر از يكسال مانده به برگزاري انتخابات تغيير استانداران كليد خورد » تنها بخشي از عناوين پررنگ تنها يكي از رسانه هاي مكتوب دوم خردادي(روزنامه شرق) است.
رسانههاي دوم خردادی از يك طرف براي اقدامات حاشيه ساز احمدي نژاد وحلقه اطرافش كف و سوت ميزنند وازطرف ديگر سعي دارند كاركرد واقدامات دولتش را به باد تخريب بگيرند آنهم باهدف ناكارآمد نشان دادن اصولگراها.
حاشيه تراشي انحراف درعمل نتيجهاي جز تشديد اختلافهاي مجلس و دولت و كاهش اعتماد به كارآمدي مديريت اصولگرايان و ايجاد سرخوردگي و ياس در ميان مردم نخواهد داشت.اصلاح طلبان از همين بستر ميتوانند با ایجاد فضای تبلیغاتی و روانی، تنها راه نجات كشور را گفتمان اصلاحات معرفي كنند.
8- تقسيم وظايف هاشمي – خاتمي را هم نميتوان ناديده گرفت. تاكتيكي كه شروع آن به انتخابات مجلس نهم در اسفندماه سال گذشته برميگردد.(ماجرای شرکت خاتمی در انتخابات و رای دادن او).
تكليف خاتمي اتخاذ مواضع معتدل با هدف وارد کردن دوباره اصلاح طلبان به درون حاكميت است و سهم هاشمي نیز بيان مواضع تند.
تعديل مواضع خاتمي با شركت در انتخابات اسفندماه 90، تكرار ايده وحدت ملي، اصرار به فراموش كردن كينههاي گذشته(منظور همان فتنه 88 است) يا مصاحبه و سخنراني پياپي در ماههاي اخير كه در آنها به الزام شركت حضوراصلاح طلبان در انتخابات 92 آنهم بعنوان يكي از قطبهاي انتخابات تاكيد ميكند همگی شاهدی بر این مدعا هستند.
در مقابل، القای عدم سلامت انتخابات و اتخاذ مواضع دو پهلو و غیر شفاف در روز برگزاري انتخابات نهم مجلس از سوي هاشمي با بيان اين جمله كه: «انشاءالله نتیجه انتخابات همان رایی باشد که مردم به صندوق میاندازند» و در كنار آن مواضع پرابهامش در روزهای پایانی سال 1390 و در دیدار مسئولان فصلنامه مطالعات بین المللی درباره رابطه با آمريكا و يا پيشنهاد تشكيل شورای فقهی در روزهاي اخير همگي نشان دهنده آن است كه هاشمی همچنان به رويه نشانه دار چند سال اخير خود عمل میكند.
هدف از اين تقسيم كار، تعريف كردن اصلاحات در درون حاكميت و نه بيرون از آن و كمك به بازگرداندن اصلاح طلبان به صحنه رقابت و اريكه قدرت است.
9- ائتلاف با بخشي از شبه اصولگراها با پياده سازي مدل فراكسيون رهروان ولايت در انتخابات يازدهم يكي ديگر از برنامههاي اين جريان است. مدلي كه در آن، اقليت اصلاح طلبان مجلس با تن دادن به بازي دستهاي از اصولگرايان، صاحب امتيازاتي از هیئت رئيسه و كميسيونهاي تخصصي مجلس شدند. شراكت تجديد نظرطلبها با بخشي از اصولگرايان در صورتي قابل تصور است كه اصلاح طلبان از راي آوري گزينههاي مستقل نااميد شوند و با ائتلاف با اصولگرايان درصدد تصاحب برخي از وزارتخانهها بربیایند.
در راستاي همين خط فكري است كه رسانه هايي چون «اعتماد » و«شرق» به رغم تعارضات اساسي و ريشه اي با اصولگرايان در هفتههاي اخير از رياست يكي از روساي سه قوه اظهار رضايت كرده و براي حفظ جايگاهش مطالب ويژه اي را درج ميکنند!
به هر حال، به همان اندازه كه اصلاح طلبان با برگزاري جلسات منسجم و اتخاذ برنامههاي مدون در پي حضور مقتدرانه در انتخابات 92 هستند به همان ميزان گروههاي اصولگرا با صف بنديهاي كاذب و اصرار برخي از چهرهها مبني بر حضور مستقل در آوردگاه انتخابات، خود را براي رفتن به ميدان رقابت آماده مي كنند. ازسوي ديگر رسانهها و برخي چهرههای اصولگرا هم كم و بيش سرگرم تخريب يكديگر هستند كه افق مناسبي را براي اين جريان در عرصه انتخابات ترسيم نميكند.