به گزارش باشگاه خبرنگاران؛ عليرضا نوري زاده عامل همزمان و قديمي چند سرويس اطلاعاتي بيگانه با جمع کردن چند عنصر ضدانقلاب خود فروخته از جنس خودش ، ضمن ارائه خبر پيشگفته ، ادعا نموده است که از اين پس شخصاً نقش مؤثرتري در مديريت اقدامات عليه جمهوري اسلامي بعهده خواهد داشت ! نامبرده افزوده است که بدليل جامعيت ارتباطات خود با اپوزيسيون ضد جمهوري اسلامي، و با رهبران و عناصر شاخص جنبش سبز مقيم خارج و داشتن ارتباط با طيف گسترده اي از اصلاح طلبان داخل کشور و با مقامات کشورهاي مهم خارجي لذا از اين پس نقش مؤثرتري در مديريت صحنه و ايجاد هماهنگي بين اپوزيسيون و مقامات خارجي (بخوانيد بين عوامل فتنه و ضد انقلاب و سرويس هاي اطلاعاتي بيگانه) و در تقسيم کار بين گروههاي مختلف ضد جمهوري اسلامي ايفا خواهد نمود.
عليرضا نوري زاده که رابط اصلي محمدرضا مدحي و رضا دنياديدة شيران با چند سرويس اطلاعاتي بيگانه و بيشتر از همه با مقامات ساده لوح سعودي بود ،پس از اينکه نامبردگان طي دو پروژه اطلاعاتي پيچيده ، سر از داخل کشور در آوردند و به افشاگري هاي تکان دهنده اي پيرامون اقدامات آمريکا و وهابيت سعودي عليه کشورمان پرداختند ، بشدت مورد خشم سعوديها قرار گرفت و حتي شنيده شده که توسط سرويس اطلاعاتي سعودي مورد تنبيه بدني قرار گرفته است! از آن پس نامبرده به دريوزگي مضاعفي افتاد و از سرويس اطلاعاتي سعودي خواست فرصت ديگري به او بدهند تا گذشته را (رسوائي هاي حاصل از پروژه هاي محمدرضا مدحي و رضا دنياديدة شيران) را جبران کند و سعوديها پس از گرفتن تضمين مجدد از او ، فرصت ديگري به غلام خانه زاد خود مي دهند.
نامبرده پس از گرفتن فرصت جديد ، دست به دامان اسرائيلي ها مي شود تا ياري اش نمايند و به اصطلاح خودش تا بتواند «آسي» براي خوشايند سعوديها رو کند. صهيونيست ها نيز که هميشه از همکاري نوري زاده بهره مند بوده اند کمک هايي به وي مي نمايند و بخش اصلي و مبنايي کار را به بهائيان واگذار مي کنند و از او مي خواهند هماهنگي اقدامات خود را (عليه جمهوري اسلامي) با بهائيت گسترش دهد و بدين ترتيب اميد تازه اي در اين عنصر خودفروخته مي دمد و فصل جديدي از روابط نوري زاده ،سعودي، فتنه گران و بهائيت ايجاد مي شود.
اين عنصر درماندة ضدانقلاب بلافاصله 3 نفر از همپالکي هايش را گردهم مي آورد و به اصطلاح «کانون مبارزاتي» جديد و کاملاً محرمانه اي شکل مي دهد و ضمن توضيح سناريوهاي اخير عليه جمهوري اسلامي مي افزايد:«در طراحي هاي جديد علاوه بر ادامة اقداماتي که تاکنون از آنها جواب مثبت گرفته شده ،ابعاد فرهنگي و راه کارهاي عمليات رواني عليه جمهوري اسلامي مورد بهره برداري بيشتري قرار خواهد گرفت و در اين نوع موضوعات فرانسه ،آلمان ، هلند و کانادا فعال تر خواهند شد! همچنين از امکانات و موقعيت جغرافيايي کشورهايي همچون ترکيه ، امارات و حکومت کردستان (؟!!) بيشتر استفاده خواهد شد».
عليرضا نوري زاده برخي از برنامه هاي جديد و خطوط کاري مصوب (توسط بيگانگان) را بشرح ذيل براي کانون مبارزاتي جديد! انشاء کرده است:
1-راه اندازي شبکة فارسي زبان جديدي با کمک سعوديها. نامبرده با اشاره به عدم موفقيت شبکه اي که او ، ابراهيم نبوي ،حسين باستاني و با پشتيباني مالي هلندي ها در حال راه اندازي آن بودند و شکست پروژه اي که قصد داشت همراه با «رضا دنياديدة شيران» پياده کند و عصبانيت ديوانه وار سعوديها از مصاحبة ناگهاني شيران در همان اطاقي که قبلاً محمدرضا مدحي مصاحبه کرده بود اضافه نموده است «وقتي رضا دنياديدة شيران سر از همان اطاق لعنتي درآورد و نقش من و عربستان سعودي در پروژة تأسيس تلويزيون را لو داد،آنها از اين موضوع بشدت عصباني شدند و حتي تهديد به قطع کمکها و قطع رابطه با اپوزيسيون ايراني کردند. لذا من اين بار قول شرف دادم (؟!) که بهر ترتيب ممکن تا قبل از انتخابات رياست جمهوري ايران يک شبکه تلويزيوني جديد فارسي زبان راه اندازي کنم. آنها هم گفتند حالا که همه چيز لو رفته است ،شبکه جديد ، وابسته به شبکه العربيه باشد. لذا قرار شد شبکه فارسي زبان جديد بصورت علني در قالب بخش فارسي شبکه العربيه باشد و شاهزاده ……….(يکي از شاهزاده هاي سعودي که در امارات متحده عربي هم دفتر دارد) پشتيباني مالي از آنرا بعهده گرفته است.همچنين بدنبال هماهنگي شاهزادة مورد نظر با انگليسي ها ، قرار شد شبکة بي بي سي فارسي نهايت همکاري را با ما بعمل آورد».
2-بخش ديگري از کار رسانه اي را بعهدة سعيد قائم مقامي گذاشته ايم و با کمک هايي که من از سعوديها و از دوستان بهائي برايش گرفتم ، راديو اينترنتي صداي مردم را راه اندازي کرد. البته دادن آن کمک ها مشروط بود به اينکه خط کاري راديو را با من هماهنگ کند و از من حرف شنوايي داشته باشد که او هم قبول کرده و قول داده است. همچنين دوستان بهائي ما قول دادند که شبکه «من و تو» به کمک سعيد قائم مقامي برود.
3-با توجه به اينکه کنفرانس هاي سياسي تا حالا جواب لازم را در ايجاد همگرايي و هماهنگي بيشتر اپوزيسيون نداده اند لذا ضمن اقداماتي براي بهبود وضعيت آنها ، قرار شد کنفرانس هاي فرهنگي ، تاريخي ، کنسرتهاي هنري و …. بيشتر از گذشته مورد توجه اپوزيسيون ايراني قرار گيرد. نامبرده افزوده است: «يک مشکل کنفرانس هاي سياسي ، صفت سياسي آنهاست که موجب مي شود بسياري از ايرانيان بترسند و شرکت نکنند. مشکل ديگر آنها دوري از ايران و عدم امکان مشارکت خيلي از ايرانيان فرهيخته در آنها بود. از طرف ديگر انقطاع اپوزيسيون از داخل کشور به حد وحشتناک رسيده و موجب شده دوستان غربي از اين پس اعتمادي به نظريه ها و تحليل هاي ما نداشته باشند. لذا تصميم گرفته شد کنفرانس هايي با وجهة غير سياسي ، که حساسيت حکومت ايران و شرکت کنندگان را برنيانگيزد ، نزديک مرزهاي ايران برگزار شود و حتي المقدور با مشارکت بعضي از دستگاهها و دانشگاههاي ايران باشد(!) تا بتوانيم ارتباط اپوزيسيون را با قشر نخبة ايراني برقرار سازيم». نوري زاده افزوده است:
«کنفرانس بين المللي ايران شناسي که عنقريب در ترکيه برگزار خواهد شد ،در همين چارچوب طراحي شده و مي خواهيم از تجربة آن در بسط اين نوع کنفرانس ها استفاده کنيم».
از طرف ديگر قرار شده است که اپوزيسيون و رسانه هاي عمدة همکاري کننده با اپوزيسيون ، از اين پس به برگزاري کنسرتهاي خوانندگان و نوازندگان ايراني ، خيلي بيش از گذشته توجه نمايند. قبلاً ما از امکانات و تسهيلاتي که امارات و جمهوري آذربايجان و ارمنستان و ترکيه (بخصوص جاهايي مثل آنتاليا) در اختيارمان مي گذاشتند ،بسيار بيشتر از حالا استفاده مي کرديم و حتي شبکه بي بي سي فارسي ، علناً و رسماً و بنام آن شبکه، کنسرت برگزار مي کرد و ايرانيان داخل را به اين کنسرتها فرا مي خواند و اپوزيسيون هم استفادة خودش را مي کرد. همگي اپوزيسيون استفاده مي کردند اعم از سلطنت طلبان تا فدائيان تا مجاهدين و حتي اصلاح طلبان از اين امکان استفاده مي کردند. حالا که افرادي مثل شجريان و شهرام ناظري از کشور خارج شده و اعلام آمادگي براي همکاري با اپوزيسيون کرده اند ،قصد داريم از پتانسيل آنها در اين پروژه حداکثر استفاده را بکنيم.
4-براي خارج کردن بدنة اجتماعي جنبش سبز از سکون و نااميدي ،راه کارهاي متعددي طراحي شده و به نمايندگان جنبش سبز ابلاغ شده است. به آنها گفته شده حداقل کاري که ممکن است انجام دهيد ، صدور بيانيه در مناسبت هاي ملي ، مذهبي و سالگرد وقايع قيام سبز (؟!)است. آنها قول داده اند اين بخش از کار را پوشش دهند و بطور جدي پي گيري کنند. تا لااقل خودشان فراموش نشوند!
5-اقداماتي مانند «خودسوزي» مي توانند منجر به يک غائله بسيار بزرگ شوند. همانند اتفاقي که در تونس افتاد. از گروههاي مختلف خواسته شده که افرادي را پيدا کنند تا در برخي مناسبت ها بصورت هماهنگ شده دست به خودسوزي ظاهري بزنند و به آنها قول دهند که بعد از خودسوزي و گرفتن چند عکس و فيلم ، بلافاصله توسط افراد هماهنگ شده به خاموش کردن آتش اقدام مي شود تا آنها آسيبي نبينند(!!).
6-همچنين به نمايندگان جنبش سبز گفته شده که چرا خاک مرده بر سرتان پاشيده اند؟ اگر عرضة اقدامات ايذايي در داخل کشور را نداريد ، در حد سخنراني و ميتينگ و تشکيل نمايشگاه و گرفتن سالگرد کشته شدگان حوادث 88 که مي توانيد. آنها هم قول داده اند اقدامات و تحرکاتي را شروع کنند و بعنوان اولين کار جديد ،با هماهنگي فرانسوي ها قرار شده نمايشگاهي از آثار ميرحسين موسوي و همسرش و نيز از کاردستي هاي (؟!) آقاي کروبي و همسرش در دوران زندان خانگي تشکيل دهند!!
عليرضا نوري زاده اضافه کرده است که اقدامات متعدد ديگري طراحي شده و با گروههاي مختلف و شخصيت هاي متعدد اپوزيسيون و ناراضيان ايراني (داخل و خارج از کشور) صحبت و هماهنگ شده تا هريک به نحوي اقدامي در اين رابطه انجام دهند. اين عنصر وامانده ،مکرراً تاکيد کرده است که در کل اين پروژه ها ، شخص خودش نقش محوري را ايفا خواهد کرد!
لازم به يادآوري است که عليرضا نوري زاده منبع کُددار و حقوق بگير رسمي سازمان امنيت رژيم منحوس پهلوي (ساواک) بوده است. طبق اسناد موجود ، ساواک ضمن به خدمت گرفتن نامبرده ، در عين حال از جاسوسي او براي انگليسي ها و رژيم اشغالگر قدس نيز مطلع بوده است. همچنين در اواخر حيات ننگين رژيم پهلوي ،ساواک از همکاري نوري زاده با عربستان نيز مطلع شده و نسبت به اين همکاري حساس شده بود.
در عين حال نامبرده پس از فرار از کشور ،به همکاري علني با سيا نيز پرداخت و چند بار آشکارا به اين سرسپردگي اقرار و افتخار نمود. خودبزرگ بيني جنون آميز ، پررويي زايدالوصف و دروغگويي فراوان، منجمله ويژگي هاي معروف نوري زاده بين ضد انقلاب مي باشد تا آنجا که نامبرده پس از پخش اعترافات محمدرضا مدحي ، تا مدتها اصل موضوع روابط خود با وي را تکذيب مي نمود! نامبرده عين همين رويه را در مورد اعترافات رضا دنياديدة شيران دنبال نمود تا آنجا که مورد تمسخر آشکار رسانه هاي عوامل فراري فتنه و ضدانقلاب قرار گرفت و لطيفه هاي زيادي در مورد او رواج پيدا کرد.