کتاب منتشر شده توسط دیوید سنجر خبرنگار نیویورکتایمز در کاخسفید، در واقع گزارشی از فعالیت 3 ساله اوباما بعد از پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری است؛ سندی از همه فعالیتهای انجام شده علیه جمهوری اسلامی و ترس کاخسفید از ایران و امکانات نرمافزاری، سختافزاری، جنگ سایبری و الکترونیکی کشورمان.
از زمانی که ایران مساله پدافند غیرعامل را مطرح و اعلام کرد با راهکارهای در نظر گرفته شده برای احداث تاسیسات هستهای جدید، امکان نابودی آنها با حملات هوایی وجود ندارد، کاخسفید وحشتی جدید از برنامه هستهای ایران را تجربه کرد.
ایالات متحده که در هر جنگی با اتکا به نیروهای هوایی و دریایی، خود را پیروز میدان میدید، این بار در برابر کشوری قرار گرفته بود که بنا داشت تاسیسات هستهای خود را مانند فردو به زیر کوهها منتقل کند تا از هر گونه حملهای در امان باشد. به همین دلیل همانطور که در کتاب مواجهه و اختفا، کتاب مشهور روزنامهنگار نیویورکتایمز بیان شده است «در دسامبر سال 2011 سازمان سیا یکی از هواپیماهای بدونسرنشین آمریکایی به نام RQ170 را از مجموعه هواپیماهای موجود در افغانستان از پنتاگون «قرض گرفت» تا برای انجام عملیات مخفیانه راهی ایران کند».
دیوید سنجر در این کتاب به نقل از مقامات آگاه کاخسفید بیان کرده است: «هیچ کس تاکنون به صورت آشکارا راجع به اهداف پرواز این هواپیما صحبتی به میان نیاورده است اما این عملیات بخشی از یک عملیات طولانی مدت 3 ساله برای شناسایی صدها و بلکه هزاران تونلی بود که در تمام طول کشور (ایران) کشیده شده بودند و بخشی از مکانهای مخفیای بودند که ممکن است برنامههای هستهای ایران در آن مکانها در جریان باشد.
به گفته این مقام مطلع دولت اوباما: «تمام این تونلها و سایتهای زیرزمینی بخشی از برنامهای است که ایرانیان به آن «دفاع غیرعامل» میگویند و بر اساس آن تاسیسات هستهای به صورت پراکنده و زیر زمین یا زیر کوهها ساخته میشود تا از حملات هوایی و بمب در امان باشد. یکی از روسای سابق سازمان انرژی اتمی ایران سالها پیش خبر داده بود تاسیسات ایران به زیر کوهها ميرود و در تمام شهرهای کشور پراکنده خواهد شد».
وي همچنین اضافه کرده بود: «با این کار ما نیازی به دفاع از این تاسیسات به صورت مستقیم نخواهیم داشت چرا که با این دفاع غیرعامل کسی نمیتواند به آنها دست پیدا کند».هواپیمای مخفی سیا در این میان بهترین گزینه برای نفوذ به خاک ایران و شناسایی اهداف بالقوه در کوهها بود.
یک مقام ارشد اطلاعاتی در این باره گفت: «تمام برنامهها و مراحل دارای برنامهریزی استاندارد بود». البته مخفی بودن این هواپیمای بدونسرنشین تنها مزیت آن نبود. هواپیمای RQ170 همان پرنده شناوری بود که هفتهها بر سر ابوت آباد به طور مخفیانه پرسه میزد تا بتواند مخفیگاه اسامه بنلادن را در پاکستان پیدا کند.
به گزارش «وطنامروز»، در کتاب مواجهه و اختفا در این زمینه آمده است: «زمانی که وجود نسخه مخفی هواپیمای بدون سرنشین RQ170 بعد از انجام شدن عملیات ابوتآباد رسانهای شد، جیمز کلاپر، مدیر سازمان اطلاعات ملی خشمگین بود چرا که انتظار نداشت وجود این هواپیما و عملیات مخفیانه آن به این زودیها لو برود.
وی از اینکه وجود این نوع هواپیما در پنتاگون فاش شود، احساس خطر میکرد اما حوادث بعدی نشان داد که مساله مهم درباره شناخته شدن این هواپیما مساله مرور زمان بود چرا که ایران در حال حاضر اطلاعات زیادی راجع به این هواپیما دارد. مساله فاش شدن عملیات مخفیانه هواپیمای آمریکایی اما بعد از پرواز این هواپیما به داخل خاک ایران به مشکل بزرگ کلاپر تبدیل شد. وقتی RQ170 در آسمان ایران شروع به پرواز کرد، سنسور سرعت آن دچار مشکل شد».
ایران چگونه هواپیما را شکار کرد؟
یکی از مقامات اطلاعاتی دولت آمریکا که به طور کامل در جریان عملیاتهای این هواپیما قرار داشت در گفتوگو با دیوید سنجر، نویسنده این کتاب به بیان جزئیاتی از نحوه فرود هواپیما در خاک ایران اشاره کرده و گفته است: «سنسور سرعت نشان میداد سرعت هواپیما به حدود 15 هزار مایل در ساعت رسیده است، رقمی بسیار بالا که هیچ وقت سرعت هواپیما به این حد نرسیده بود. در این میان اما سیستم اتوماتیک دیگری شروع به کار کرد و دستوراتی را که خلبان جدید از راه دور به او میداد اجرا کرد و در نهایت فرود نسبتا آرامی در یک منطقه کمجمعیت ایران داشت.
کنترلکنندههای هواپیما با وحشت به یکدیگر نگاه میکردند. آنها درمانده و نگران به یکدیگر خیره شده بودند چرا که یکی از سریترین هواپیماهای ایالات متحده تا حد زیادی دستنخورده و سالم، با روکشی از مواد منحصر به فرد و جدید که توانایی جذب سیگنالهای رادار را داشت و هیچگاه نمیشد مستقیما رهگیری شود، در جایی که نباید فرود آمده بود».
یکی دیگر از مقامات رسمی ارتش نیز مدتی بعد از این حادثه به خبرنگار نیویورکتایمز گفت: «این اتفاق واقعا قبل از این نیفتاده بود. حداقل نه در جایی که ما نگران این هواپیمای لعنتی بشویم. شما همان موقع میتوانستید صدای مردم را بشنوید که به خاطر این کار به ما لعنت میفرستادند!»
واکنش اوباما
به گفته سنجر، بعد از این جریان اولین سوالی که از رئیسجمهور پرسیده شد این بود: «حالا چه باید بکنیم؟ آیا یگان ویژه نیروی دریایی را برای نجات هواپیما به ایران میفرستید؟» یکی از مقامات رسمی دولت اوباما در این باره گفت: «تعدادی از ما با یادآوری فاجعهای که 33 سال پیش در ایران رخ داده بود یعنی زمانی که جیمی کارتر در سال انتخابات ریاستجمهوری تیم ویژه خود را برای نجات گروگانهای آمریکایی به ایران فرستاد و عملیات «کویر یک» را رهبری کرد، حدس میزدیم که همان حادثه دوباره تکرار شود و چنین تصمیمی اجرایی نشد».
یادآوری حادثه طبس و از بین رفتن هلیکوپترها و هواپیماهای نظامی آمریکایی در ایران موجب شد مشاوران اوباما به او اجازه ندهند برای ردیابی و پس گرفتن هواپیمای بدون سرنشین آمریکایی به ایران نیرو بفرستد. بر اساس این کتاب «برخی مشاوران نیز پیشنهاد دادند هواپیما بمباران شود اما RQ170 از مواد خاص جذب سیگنالهای رادار تولید شده بود که در دمای بسیار بالا هم نابود نمیشد. اوباما در نهایت به این نتیجه رسید که هیچ کاری انجام ندادن، امنترین راه برای برخورد با قضیه است البته با این امید که اگر هواپیما به دلیل نقص فنی سقوط کرده باشد، کسی در آن منطقه دور و بدون سکنه آن را پیدا نکند یا اینکه حداقل کسی به اهمیت آن پی نبرد. این استراتژی تنها در عرض چند روز شکست خورد و کار هواپیمای مخفی آمریکا به خیابانهای تهران کشید. هواپیما به سرعت به نمادی برای تبلیغات تلویزیونی ایران تبدیل شد که نشان میداد «شیطان بزرگ» با هواپیماهای بدونسرنشین خود مناطق ایران را مورد شناسایی قرار میداده است».
مدارک غیرقابل انکار
با مطالعه کتاب دیوید سنجر، روزنامهنگار نیویورکتایمز هر روز با ابعاد جدیدتری از اقدامات برنامهریزی شده و منظم دولت اوباما برای تاثیرگذاری بر فعالیتهای هستهای کشورمان روبهرو میشویم. این کتاب اگر با جنجال رسانهها و وارد شدن دادگاه عالی قضایی ایالات متحده و کنگره آمریکا به ماجرای درز اطلاعات روبهرو نشده بود، آنقدرها مورد توجه واقع نمیشد اما درز اطلاعات از کاخسفید و پیگیری دادگاه عالی فدرال درباره چگونگی درز این اطلاعات و درخواست بازجویی کنگره از برخی مشاوران و معاونان اوباما نشان میدهد این اطلاعات بسیار مهم و محرمانه با اهداف خاصی منتشر شدهاند. تام (توماس) دونیلون، مشاور امنیت ملی اوباما که رسانههای آمریکایی معتقدند دست راست اوباما در برخی عملیاتهای اطلاعاتی و امنیتی است، مهمترین گزینه برای درز این اطلاعات است. کنگره آمریکا هفته پیش فهرستی از افرادی را که اعتقاد داشت در ماجرای درز اطلاعات نقشی داشتهاند منتشر کرده و از اوباما خواسته بود اجازه دهد کمیته امنیتی کنگره از آنها بازجویی کند. توماس دونیلون تنها منبع اطلاعاتی خبرنگار نیویورکتایمز است که بدون هیچ پردهپوشی و با نام خود اطلاعات را مطرح کرده و از این منظر یکی از گزینههای مطرح کنگره برای بازجویی است. نقش دونیلون در درز اطلاعات کاخسفید تنها یکی از جنبههای اهمیت این فرد در سیستم امنیتی آمریکاست و حوادث اتفاق افتاده طی چند روز اخیر نشان میدهد همانطور که رسانههای آمریکایی اعتقاد دارند دونیلون تنها یک مشاور نبوده و دست راست اوباما در بسیاری از کارهای مربوط به مسائل اطلاعاتي و امنیتی و حتی سیاست خارجی آمریکاست. درست یک روز قبل از اینکه هیلاری کلینتون برای آخرین بار در دوران وزارتش به سرزمینهای اشغالی سفر کند، دونیلون به عنوان مشاور امنیتی اوباما سفری محرمانه به اورشلیم داشته و با بنیامین نتانیاهو نخستوزیر، ایهود باراک وزیر جنگ رژیم صهیونیستی و «یاکوو امیردر» مشاور امنیتي نتانیاهو دیدار داشته است.
رسانه صهیونیستی هاآرتص در گزارش خود از سفر کلینتون به سرزمینهای اشغالی، بیان کرده است که سفر دونیلون از بعد اهمیت کمتر از سفر کلینتون نبوده چرا که محور اصلی مذاکرات دونیلون، ایران و برنامه هستهای این کشور بوده و از سوی دیگر درست یک هفته قبل از سفر میت رامنی نامزد جمهوریخواه انتخابات ریاستجمهوری آمریکا به اسرائیل انجام شده است.
وزیر خارجه بعدی ایالات متحده کیست؟
دونیلون از منظر دیگری هم مورد توجه رسانههای صهیونیستی است. زمانی که عملیاتهای مربوط به حمله سایبری علیه تاسیسات هستهای ایران در کاخسفید سازماندهی و رهبری میشده و ویدئوکنفرانسهای مشترک و بسیار محرمانهای در این باره بین اوباما و مسؤولان رژیم صهیونیستی برپا میشد، دونیلون یکی از مقاماتی بوده که در اکثر جلسات حضور داشته و با برگزاری جلساتی با مقامات موساد در دفتر کارش در کاخسفید، در واقع رابط میان کاخسفید و موساد و مسؤولان رژیم صهیونیستی بوده است. دونیلون همانطور که پیش از این در گزارشهای «وطنامروز» آمده بود، عنوان کرده بود که تا به حال در هیچکدام از دورههای ریاستجمهوری کسی شاهد چنین هماهنگی و همکاری مستقیمی میان سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل نبوده و از این بابت جوش و خروش زیادی در کاخسفید وجود داشت تا عملیاتهای سایبری علیه ایران به درستی هدایت شوند. از سوی دیگر هاآرتص معتقد است اگر اوباما بار دیگر به عنوان رئیسجمهور آمریکا انتخاب شود، دونیلون را به عنوان وزیر خارجه خود انتخاب کرده و آن را در سمتی میگذارد که هماکنون در دست هیلاری کلینتون است. اما هدف دونیلون از سفر به سرزمینهای اشغالی آن هم به صورت کاملا محرمانه چه بوده؟ دلایل زیادی درباره این سفر وجود دارد که چند محوری که در زیر به آنها پرداخته میشود تنها نمونههای کوچکی از پیچیدگی روابط موساد، سیا و نیروهای اطلاعاتی و نظامی آمریکا و رژیم صهیونیستی برای مقابله با ایران هستهای است.
آنطور که روزنامههای صهیونیستی مانند هاآرتص بیان کردهاند هدف دونیلون از سفر به اورشلیم اطمینان دادن به مقامهای اسرائیلی درباره تاثیرگذاری تحریمها علیه ایران است. دونیلون در سفر خود و دیدارهایی که داشته بیان کرده هدف اصلی اوباما از آغاز کردن دور تازه تحریمها کاستن از میزان فروش نفت ایران و رساندن آن به 50 درصد فروش قبلی است و اینکه آمریکا هنوز هم به تحریمها اعتقاد دارد. این تاکید بر تحریمها اما به این دلیل صورت میگیرد که بنیامین نتانیاهو بارها اعلام کرده تحریمها علیه ایران بیاثر است و ایران به هیچ عنوان دست از فعالیتهای هستهای خود نمیکشد. دومین محور این سفر هماهنگی 2 دولت برای ادامه حملات سایبری است؛ مسالهای که در واقع وظیفه اصلی دونیلون در کاخسفید است. تاکید بر موثر بودن حملات سایبری علیه ایران اما تنها با یک هدف دنبال میشود و آن هم جلوگیری از فشار رژیم صهیونیستی برای حمله به تاسیسات هستهای ایران است. اوباما به رای لابی صهیونیستی برای پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری ماه نوامبر نیاز دارد. به همین دلیل با پررنگ کردن مساله تاثیر حملات سایبری بر فعالیتهای هستهای کشورمان به دنبال آرام کردن فضا و جلوگیری از هرگونه تنش احتمالی با ایران است. از این منظر دونیلون فردی است که معجزههای بسیاری برای اوباما کرده است! ماجرای درز اطلاعات کاخسفید به رسانهها و نوشته شدن کتاب «مواجهه و اختفا» توسط روزنامهنگار نیویورکتایمز کمک بسیار زیادی به اوباما کرد که نشان دهد برنامهریزیهای بزرگی برای ایران دارد که میتواند جای حمله نظامی علیه این کشور را بگیرد و انتشار این کتاب موجب شد طی یک هفته لابی صهیونیستی رای بسیاری از رایدهندگان آمریکایی را به سمت اوباما بکشاند. دونیلون هماکنون به عنوان مشاور اوباما و یکی از گزینههای مطرح برای وزارت خارجه ایالات متحده پاداش فاش کردن اطلاعات محرمانه کاخسفید و انتشار این کتاب را دریافت میکند و با سفر به تلآويو از تبعات سفر میت رامنی به سرزمینهای اشغالی نیز میکاهد.