به گزارش هراز به نقل از فارس، دقایقی پیش منابع خبری از مرگ عمر سلیمان، معاون حسنی مبارک، رئیس جمهوری مخلوع مصر و رئیس دستگاه اطلاعات و امنیت حسنی مبارک خبر دادند، کسی که در میان مردم مصر به دلیل سنگدلی و قساوت به “مرد آهنین” معروف بود.
اما عمر سلیمان که بود؟
” محمود عبده” نویسنده مصری در کتاب “دوستان اسرائیل در مصر” نگاهی به رابطه “عمرسلیمان”، رئیس سابق سازمان اطلاعات و امنیت مصر و معاون “حسنی مبارک”، رئیس جمهوری مخلوع این کشور با سران رژیم صهیونیستی و نقش وی در قرارداد صدور گاز مصر به این رژیم میاندازد.
نویسنده این کتاب در ادامه مینویسد: و در حالیکه دادگاه جنایات قاهره در حال محاکمه “حسین سالم”، سرمایهدار فراری مصری و “سامح فهمی”، وزیر سابق نفت به دلیل متهم بودن در این پرونده هستند، نامی از عمر سلیمان در این قضیه برده نمیشود، با اینکه اسناد و مدارک بیشماری وجود دارد که دست داشتن سلیمان در این پرونده را به اثبات میرساند ونیاز به گفتن نیست که وی چه موضعی در برابر ترور عرفات اتخاذ کرد و مقامات صهیونیستی در طول جنگ نوار غزه او را “ژنرالی نامیدند که یک قطره اشک هم برای شهدای فلسطینی نریخت” و از نقش انکارناپذیر وی در محاصره نوار غزه و 16 سال حضور وی در حکومت دیکتاتوری حسنی مبارک سخن گفتند.
انتخاب به سمت مدیر سازمان اطلاعات و امنیت مصر
عمر سلیمان در ژانویه 1993 به سمت مدیر سازمان اطلاعات و امنیت مصر منصوب شد، در دورهای که رژیم مبارک با نیروهای امنیتی خود رویاروییهای خشونتآمیزی را با گروههای اسلامگرای مصر آغاز کرده بود، اما با بروز عدم موفقیت و ناکامیش در این عرصه مجبور شد تا به گزینه آرام کردن اوضاع روی بیاورد به همین منظور “محمد عبد الحلیم موسی”، وزیر وقت داخلی مصر را مکلف کرد تا با رفتن نزد علمای بزرگ وقت وصر مانند شیخ “العشراوی” و شیخ “الغزالی” میان دولت و رهبران آن گروهها و جماعتها میانجیگری کنند، اما آمریکاییها با شیوههای مخصوص خود موفق شدند، پیش از آغاز وساطت و میانجیگریهای شیوخ مصر مبارک را به اصلاح و تعدیل سیاستهایش در برابر آن گروهها وادار سازد و در این گزینه بود که از عمر سلیمان کمک گرفته شد.
آغاز جنگی تمام عیار علیه اسلامگرایان
مدیر جدید سازمان اطلاعات و امنیت جدید مصر موفق شد، روند رویاروییها را تغییر دهد و برخلاف تصور نه تنها آن را آرام نکند، بلکه به جنگی عملی تبدیل کند و آنگونه که شاهدان عینی ان دوره سخن گفتهاند، در این جنگ از خشونتآمیزترین شیوهها و ادات برای مقابله و رویارویی با اسلامگرایان استفاده شد و طی آن نیروهای امنیتی از ترور و قتل و کشتار اسلامگرایان در هرجا حتی در خیابانهای شهرها و روستاها و سوزاندن و به آتش کشیدن مساجد و پاره کردن قرآنها واهمه نداشتند، این در حالی است که به موازات آن تلاشهایی برای نفوذ به داخل جماعتها و گروههای اسلامی و منحل و متلاشی کردن و از بین بردن اعضا و نیروی بشری آنها صورت گرفت و با توجه به موفقیتهایی که عمر سلیمان در این قتلها و کشتارها و بازداشتها کسب کرد، موفق شد تا لیاقت و شایستگی و در عین حال وفاداری و توانمندی و امادگی خود برای انجام هر اقدامی جهت خدمت به رژیم مبارک را به اثبات برساند.
نجات مبارک از ترور؛ تبدیل شدن به خواص مبارک
پس از آن نوبت به ژوئن 1995 میرسد که حسنی مبارک در “آدیس آبابا”، پایتخت اتیوپی در معرض تروری نافرجام قرار میگیرد تا سلیمان به فرد مورد اعتماد تام رئیس جمهور وقت مصر تبدیل شود. تدابیر اتخاذ شده توسط مدیر سازمان اطلاعات و امنیت مبارک جهت استفاده از خودروهای زرهپوش و ضد گلوله برای انتقال مبارک به آدیس آبابا و حصول اطمینان از در امان بودن جان رئیس جمهور مصر از هرگونه توطئه و گزند از جمله دلایل ناکامی و شکست ترور مبارک بود و زرهپوشهای بکار گرفته شده موفق شدند، در برابر موشکهای شلیک شده توسط ترورکنندگان مقاومت کند و مبارک را از تروری حتمی نجات دهد، ای در حالی است که سلیمان نیز به سرعت به راننده خودور مبارک دستور بازگشت به فرودگاه را صادر کرد تا تلاش توطئه ترور کاملا با ناکامی و شکست مواجه شود.
دیدگاه سلیمان درباره قضیه فلسطینی
بالطبع این حادثه موجب شد تا مبارک بیش از پیش سلیمان را به خود نزدیک کند و او به یکی از افراد مود اعتماد مبارک تبدیل شود، بهگونهای که مبارک طی ده سال آخر حاکمیت خویش پرونده رسیدگی به اموری را به وی محول کرد که به طور معمول همواره خود شخصا به آن رسیدگی میکرد و آن پرونده فلسطینیان – رژیم صهیونیستی بود و از اینجاست که مرحله ابراز خلوص و وفاداری عمر سلیمان به رژیم صهیونیستی و ارتباط وی با این رژیم آغاز میشود و نیاز به توضیح نیست که از زمان سپردن این پرونده به دست سلیمان چه مصایبی که برسر فلسطینیان نیآمد و بارزترین آن دست داشتن عمر سلیمان در ترور “یاسر عرفات”، رئیس وقت تشکیلات خود گردان فلسطینی در نوامبر 2004 بود و نقش انکارناپذیری که سلیمان برای فراهم کردن زمینههای روی کار آمدن افراد و شخصیتهایی در تشکیلات خود گردان بازی کرد که همکاری و همراهی بیشتری با رژیم صهیونیستی داشتند، افرادی چون “محمود عباس” و “محمد دحلان” که مزدوری و ارتباط آنها با رژیم صهیونیستی برای همه به اثبات رسیده است و زیر نظر عمر سلیمان بود که محاصره بر “نوار غزه” و “حماس” و همچنین حمله رژیم صهیونیستی به نوار غزه اواخر دسامبر 2008 انجام شد و در حالی که رژیم صهیونیستی از زمین و آسمان نوار غزه را بمباران و زنان و کودکان آن را به خاک و خون میکشید، دخلان و نیروهایش در مرزهای مشترک فلسطین و مصر در انتظار شکست حماس بودند تا به سرعت وارد نوار غزه شوند و کنترل نوار را به دست گیرند، اما چون با مقاومت و ایستادگی ساکنان غزه مواجه شدند، سلیمان بر حماس فشار شدیدی وارد کرد تا برای حفظ آبروی از دست رفته صهیونیستها یک طرفه اعلام آتشبس کنند و زیر نظر سلیمان بود که رژیم صهیونیستی اقدام به ساخت دو دیوار حائل یکی در داخل سرزمینهای اشغالی و دیگری برسر مرزهای مصر کرد و پس از آن اقدام به بستن گذرگاه رفح بر روی فلسطینیان کرد و قرارداد صدور گاز مصر به رژیم صهیونیستی منعقد شد.
سلیمان واسطه قرارداد صدور گاز مصر به اسرائیل
در 26 ژوئن 2011 روزنامه “المصری الیوم”، چاپ قاهره مدارک و اسنادی را منتشر کرد که در آن به گفته این روزنامه نقش اساسی و محوری عمر سلیمان در انعقاد قرارداد صدور گاز مصر به رژیم صهیونیستی به اثبات میرسد و بنابر آنچه این اسناد آن را برملا کردند، نامهنگاریهایی میان عمر سلیمان و “سامح فهمی”، وزیر وقت نفت مصر در 19 ژانویه سال 2000 صورت گرفته بود و در یکی از آن نامهها که مهر بسیار محرمانه و امضای شخص عمر سلیمان را به همراه داشت وی از وزیر نفت خواستار صدور گاز به رژیم صهیونیستی و ترکیه شده بود و برای این منظور چهار مرحله را در نظر گرفته بود.
در 26 ژانویه 2004 سلیمان نامه بسیار محرمانه دیگری برای وزیر نفت مصر میفرستد و در آن آشکار میکند که وی از جمله طرفهایی است که زمان امضای قرار داد صدور گاز به رژیم صهیونیستی را مشخص خواهد کرد و جالب آنکه در این نامه به وزیر نفت مصر یادآور میشود که قرارداد فروش گاز مصر به اسرائیل در خفا و پنهانی صورت میگیرد و تاکید میکند که براساس توافقات به عمل آمده با طرف اسرائیلی امضای نهایی قرارداد به نیمه دوم فوریه 2004 موکول شده است.
در 20 آوریل 2005 عمر سلیمان نامهای که بر روی آن مهر بسیار محرمانه خورده بود، برای وزیر نفت مصر ارسال و در آن توضیح میدهد که توافقهای لازم برای صدور گاز از مصر به اسرائیل صورت گرفته و از آنجا که “بنیامین الیزر”، وزیر ساختارهای زیربنایی اسرائیل تمایل دارد، میان شرکت تولید برق اسرائیل و شرکت صادرات گاز EMG مصر قراردادی منعقد کند، خواهشمند است، در اینباره اقدام کنید و 18 روز پس از آن نمایندگان شرکت تولید برق اسرائیل و شرکت مصری EMG نزد وزیر نفت مصر مراجعه میکنند تا زمینه امضای قرارداد مورد توافق میان خود را فراهم کنند. در این زمان نیز سلیمان با ارسال نامهای برای سامح فهمی، وزیر نفت مصر از وی میخواهد همکاریهای لازم در اینباره را انجام دهد و در این خصوص به شرکت EMG که از آن “حسین سالم”، سرمایهدار معروف و بزرگ مصری و از افراد نزدیک به مبارک قطعه زمین بزرگی در استان سینا شمالی اختصاص میدهد تا در 12 اکتبر 2005 با ارسال نامهای بسیار محرمانه برای وزیر نفت اختصاص این قطعه زمین به شرکت EMG را به وی اطلاع دهد و از سامح فهمی نیز بخواهد وزارتخانه متبوعش قطعه زمینی به مساحت 200 هزار متر مربع به شرکت صادرات گاز دریای مدیترانه در همان استان سینا شمالی و با همان شرایط و قیمت توافق شده میان وزارت نفت و استانداری سینا شمالی اختصاص دهد.
همانگونه که عمر سلیمان از ابتدا ناظر بر امضای قرارداد و فراهم کننده زمینههای انعقاد آن بود، مسئولیت از پیشرو برداشتن موانع در این راه را نیز برعهده گرفت و در نامهای که برای سامح فهمی مینویسد، از وی میخواهد تا شرکت نفت تمام تعهدات مالی خود به شرکت EMG را پرداخت نماید تا این شرکت راضی به امضای قرارداد صدور گاز با اسرائیل شود، به ویژه آنکه طرف اسرائیلی از بروز موانع در راه امضای این قرارداد بسیار خشمگین است و من به رئیس دفتر نخستوزیری اسرائیل وعده دادهام که موانع موجود در این راه را از پیشرو بردارم.
انتقال قدرت از مبارک به سلیمان
و پس از اینکه انقلاب 25 ژانویه به اوج خود میرسد و نشانههای پیروزی در آن نمایان میگردد و مبارک احساس میکند که در گرداب این انقلاب غرق خواهد شد، تصمیم میگیرد تا سلیمان را با دادن بسیاری از اختیارات به سمت معاون خود منصوب کند که با استقبال گسترده رژیم صهیونیستی مواجه میشود و آنها آرزو میکنند که قدرت به سلیمان، دوست دیرینشان منتقل شود، چون آنها سلیمان را به خوبی میشناسند و از خدمت وی به خوبی آگاه هستند.
جایی که یک صهیونیست درباره سلیمان مینویسد
در آن زمان “یوسی میلمن”، تحلیلگر امور اطلاعاتی روزنامه صهیونیستی هاآرتص با نگارش مقالهای تحت عنوان “عمر سلیمان .. مردی که در جنگ سرب مذاب یک قطره اسک هم نریخت” زوایای تازهای از زندگی این مرد را برملا کند. میلمن در مقاله خود تاکید میکند که وی برای بسیاری از کسانیکه در دستگاهها و سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی و جاسوسی اسرائیل مشغول به فعالیت هستند، آشناست و این صرف نظر از فرماندهان و افسران بلند پایه و ارشد ارتش و کارمندان بلند پایه وزارت جنگ و نخستوزیران و وزیران کابینههای اسرائیل است.
میلمن در ادامه میافزاید که سلیمان از زمان انتصاب به سمت ریاست سازمان اطلاعات و امنیت مصر همواره با سران سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی و جاسوسی اسرائیل از جمله موساد (سازمان اطلاعات و جاسوسی رژیم صهیونیستی) و شاباک (سازمان امنیت داخلی رژیم صهیونیستی) و امان (شعبه اطلاعات نظامی رژیم صهیونیستی) در ارتباط بوده است.
میلمن در این ارتباط به رابطه نزدیک و بسیار مستحکم سلیمان و سران سرویسهای اطلاعاتی موساد از جمله رئیس سابق موساد “شبتای شویت” اشاره میکند که به وی گفته بود که در دیدارهایش با سلیمان حتی به مسائل شخصی و خصوصی هم ارتباط پیدا میکرد و سلیمان برای وی از خانوادهاش و سه دخترش و نوههایش تعریف میکرد.
میلمن به نقل از “مارکارتبا پری”، مدیر “سازمان حل اختلاف نظرها” متخصص در امور تقریب دیدگاههای غرب و جنبشهای اسلامی میگوید: هنگامیکه انتخابات قانونگذاری فلسطینی به پایان رسیده و حماس در آن پیروز انتخابات اعلام شده بود، با سلیمان در حاشیه همایشی که در یکی از مراکز تحقیقاتی واشنگتن دایر شده بود، دیدار و از او در رابطه با پیروزی حماس در انتخابات سوال و تاکید کردم، شاید پیروزی حماس موجب برقراری ثبات و استقرار در حکومت فلسطینیان شود، اما سلیمان قاطعانه جواب داد که بیشک چنین نخواهد شد، من این مردمان را به خوبی میشناسم آنها اخوان المسلمون هستند و هیچگاه تغییری نمیکنند، آنها دورغگویند و تنها زبانی که میشناسند زبان زور است.
ژنرالی که برای کشتار فلسطینیان یک قطره اشک نریخت
میلمن میگوید: با توجه به شناخت صهیونیستها از سلیمان باید گفت که سلیمان برای صدها و هزاران فلسطینی که در جنگ اواخر 2008 نوار غزه کشته شدند، حتی یک قطره اشک هم نریخت و به نقل از یکی از فرماندهان یگانهای اطلاعاتی و جاسوسی اسرائیل مینویسد که سلیمان در آغاز انتفاضه دوم سلیمان در یکی از دیدارهای خود با یاسر عرفات هرآنچه میتوانسته وی را سرزنش کرده و ناسزا گفته بود، چون عرفات به هر طریق ممکن نتوانسته بود، جلوی انتفاضه را بگیرد.
این فرمانده اطلاعاتی صهیونیستی در ادامه به میلمن گفته که سلیمان از یاسر عرفات به سختی انتقام گرفت و به این نکته اشاره کرد که وقتی اسرائیل در سال 2002 حمله سپر دفاعی را علیه فلسطینیان به اجرا گذاشت، عرفات با سلیمان تماس گرفت و از وی خواست مصر به صورت سمبلیک وارد عمل شود و اقدامات اسرائیل را محکوم کند، اما سلیمان این خواسته وی را رد کرد و حتی پس از آن به تماسهای تلفنیاش هم پاسخ نداد و شرایطی را برای او فراهم آورد که موجب منزوی شدن عرفات و فروپاشی تشکیلات خود گردان در آن زمان شد.
اما درباره قرارداد گاز میلمن فاش میکند که شبتای شویت، رئیس سابق موساد و دوست شخصی و نزدیک سلیمان از این رابطه برای فراهم کردن زمینه انعقاد این قرارداد میان قاهره و تلآویو و شرکتی استفاده کرد که شویت خود صاحب آن است و در این قرارداد سهم بزرگی دارد.