باید به این اندیشید که چهره های گهگدار یادشده در صحبت های اصلاح طلبان برای ائتلاف، چه خصلت هایی داشته اند که مروّجان تئوری های لیبرالیستی در فرهنگ و اقتصاد، پشتیبانان تئوری فتح سنگر به سنگر نظام و از این دست، از ائتلاف و گفتگو با آنان سخن می رانند؟
به گزارش گروه سیاسی مشرق، سال 87 بود. یک سال قبل از وقوع فتنه. اصلاح طلبان مثل امروز، با “آمدن و نیامدن”، بحث های انتخاباتی را به صورتی زودهنگام شروع کرده بودند.
صحبت از این بود که خاتمی بیاید یا موسوی. روزنامه کیهان اما گزارش داد که این مسئله یک بازی فریب بیشتر نیست و این میرحسین موسوی است که دست آخر پا به عرصه خواهد گذاشت.
کسی اما آنطور که باید و شاید صدای کیهان را نمی شنید. رسانه های اصلاح طلب اخبار خود را به صورتی هماهنگ منتشر می کردند و برخی اصولگرایان نیز دانسته یا نادانسته نسبت به کارت هایی که هر روز توسط اصلاح طلبان رو می شدند واکنش نشان می دادند.
نکته بارز اما یک چیز بیشتر نبود. بوی شریرانه اغتشاش به مشام می رسید.
اصلاح طلبان در حرکتی هماهنگ، “ستادهای صیانت از آرا” را تشکیل داده بودند.
این حرکت، آنهم چندماه قبل از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری دولت دهم چه معنایی می توانست داشته باشد؟!
از سوی دیگر، نحوه رفتار اصلاح طلبان در تعامل با هوادارانشان نیز یک تعامل معمولی نبود. آنها به جای تعامل با هواداران در حال پرورش یک اولیگارشی سیاسی بودند. (اقلیت شورشگر). این نکته آنقدر وضوح داشت که در همان روزها نیز در لابه لای صحبت ها و نوشته های برخی از سیاسیون جلوه گر شد و تا آنجا پیش رفت که عده ای از دلسوزان نظام حتی از تریبون های رسمی نیز خطر وقوع پدیده ای به نام “فتنه” را گوشزد کردند.
و ماجرا گذشت تا اینکه پس از انتخابات فتنه ای دامنگیر همچون یک بیماری به جان کشور افتاد و شد آنچه که نباید می شد.
ما اکنون از صورت ظاهری فتنه به سلامت عبور کردیم اما آیا نباید از رفتار بوجود آورندگان فتنه، برای امروز تا همیشه آینده درس گرفت؟!
اصلاح طلبان بدون تعارف، دو فتنه را به فاصله ده سال و در مقاطع تیرماه سال 78 و خردادماه سال 88 به ایران اسلامی تحمیل کردند.
دو فتنه ای که رهبر عظیم الشأن انقلاب ما در هر دوی آنها مجبور شد با وجود قدسی امام زمان(عج) و در پیشگاه مردم از این بگوید که حاضر است جانش را برای حفظ اسلام و انقلاب فدا کند.
آیا می توان دستان تا مرفق آلوده به فتنه اصلاح طلبان را در این دو مقطع ندید؟!
ضمن آنکه مگر می توان ماجرای پرونده مشکوک چهره هایی از اصلاح طلبان را در ماجراهایی مثل انفجار دفتر نخست وزیری، القای خط جدایی در میان انقلابیون در روزنامه کیهان، تشکیل حلقه کیان، ترور مشکوک شهید لاجوردی و غیره را از سال 1360 تا اواخر دهه 70 از یاد برد؟!
این در حالی است که هیچ تضمینی برای آینده و عدم فتنه گری دوباره اصلاح طلبان نیز در دست نداریم. چه اینکه سران این طیف سیاسی هنوز هم با جسارت از حاکمیت و نظام! با لحنی تعارض گونه صحبت می کنند. هنوز هیچ برائت رسمی از سوی آنها پیرامون فتنه صورت نگرفته. و آنها هنوز هم از تجسّد کلی تفکرات سابق خود خروج نکرده و حرف های سال 76 و حتی قبل از آن تا امروز را یکسره تکرار می کنند.
با این تفاسیر ناظر به اخبار!، حتما از منطق به دور است اگر از رفتارهای امروز اصلاح طلبان تفسیر درستی نداشته باشیم.
تئوریسین های آنها نظیر عباس عبدی و سعید حجاریان به تازگی از این گفته اند که مهم نیست رئیس جمهور دولت یازدهم چه کسی باشد بلکه مهم این است که شخص اشاره شده حاضر باشد که راه را برای اصلاح طلبان باز کند.
از سوی دیگر نگاهی به مواضع افرادی نظیر صادق زیباکلام و داریوش قنبری، پرده از کنایه هایی برمی دارد مبنی بر اینکه اصلاح طلبان حاضر به گفتگو با چهره هایی مثل محمدباقر قالیباف و یا محسن رضایی هستند.
این در حالی است که به ناگاه یادداشت مرموز سعید حجاریان نیز در روزنامه شرق منتشر می شود که از منطق “گفتگو و مفاهمه” برای پیشرفت! سخن می گوید.
این رخدادها به هیچ وجه تصادفی نیستند و صد البته سمت خاصی را نشان می دهند.
سمت خاصی که در مسیر آن عده ای از چهره های اصولگرا ایستاده اند که به هر دلیلی مطمع نظر اصلاح طلبان قرار گرفته اند.
باید به این اندیشید که چهره های گهگدار یادشده در صحبت های اصلاح طلبان برای ائتلاف، چه خصلت هایی داشته اند که مروّجان تئوری های لیبرالیستی در فرهنگ و اقتصاد، پشتیبانان تئوری فتح سنگر به سنگر نظام و از این دست، از ائتلاف و گفتگو با آنان سخن می رانند؟
آیا این محل سوال و اشکال جدی و حساسیت زا نیست؟!
چه می شود که شاه بیت هایی مثل “افراط و تفریط” و عدم استفاده صریح از واژه “فتنه” در ادبیات برخی چهره های اشاره شده و اصلاح طلبان تبدیل به فصل مشترک می شود؟!
رخدادهای اشاره شده خبر از آینده ای می دهد که در آن غبار فراوانی به هوا برخواهد خواست.
غبار فراوانی که اگر تمام چهره هایی که قصد پای گذاردن در انتخابات را دارند مواضع صریح خود پیرامون مقولاتی مثل اصلاح طلبان، فتنه، سازش با نظام سلطه و غیره را بیان نکنند؛ این غبار نه تنها فرو نخواهد نشست که فضا را نیز جز برای عده ای غیر قابل دید خواهد کرد.
و نکته آنجاست که مشخص نیست از فضایی که دیده نمی شود چه مفهومی به دنیا می آید؟!
این غبار موجب خواهد شد مفهوم سربرآورده پس از انتخابات آتی، شاید معنایینزدیک به سال های سیاه استیلای اصلاحات و یا ترک تازی های کارگزاران را داشته باشد.
این غبار را باید از هم اکنون فرونشاند.