رئیس جدید دانشگاه آزاد اسلامی علیرغم اینکه تنها 4 ماه از دوران مدیریتش سپری شده، روزانه با انتقادات متعدد هواداران ریاست سابق دانشگاه آزاد روبرو می شود.

اين داستان معروف را ( اگرچه با اختلاف درجزئيات) همه شنيده اند: فردي با يك چماق وارد داروخانه شد ، از متصدي داروخانه پرسيد: آقا نفت داريد؟» پاسخ متصدي داروخانه منفي بود.مشتري با چوب روي ويترين كوبيد و آن را شكست و گفت: مرده شور داروخانه اي را ببرد كه در آن نفت نمي فروشند.

 

روز دوم وارد همان داروخانه شد از همان آقا پرسيد، نفت داريد؟ و باز هم پاسخ منفي شنيد. مشتري دوباره با چماقش بخشي از ويترين را شكست و گفت: مرده شور داروخانه اي را ببرد كه نفت ندارد.

 

روز سوم، صاحب داروخانه براي جلوگيري از خسارت بيشتر، مقداري نفت تهيه كرد و در ويترين گذاشت. مشتري وارد شد و گفت: آقا نفت داريد؟ متصدي گفت: بله. او چماقش را محكمتر از دو روز گذشته بر ويترين زد و گفت: اين داروخانه است يا نفت فروشي؟ مرده شور داروخانه اي را ببرد كه نفت دارد!

روز چهارم باز هم مشتري وارد داروخانه شد. تا خواست بپرسد كه «نفت داريد؟» متصدي داروخانه گفت: نفت را بهانه نكن. زود باش شيشه را بشكن و برو تا به كارمان برسيم.

داستان رئیس جدید دانشگاه آزاد اسلامی با برخی هواداران ریاست شبه مادام العمر سابق دانشگاه آزاد هم چیزی شبیه به همین موضوع شده است. هوادارانی که در هر حالتی به گمان خود انتقاد و به واقع تخریب های جانانه خود را هر روز در روزنامه های زنجیره ای و از تریبون های مجازی خود نثار فرهاد دانشجو خواهند کرد و کاری هم ندارند که در واقع آنچه در دانشگاه آزاد اسلامی در حال وقوع است، خوب است یا بد؛ بلکه رسالت آنها گویی همان نقد-بخوانید فحاشی و تخریب- است و بس. و احتمالاً پس از برخی پاسخ های حلّی و نقضی آقای دانشجو به این انتقادات، بالاخره باید شاهد این جمله از وی نیز باشیم که “آقایان شما فحشتان را بدهید و بروید، دیگر چرا سوال می کنید؟”

آری، شاید برای آگاهان عرصه مدیریت و سیاست خیلی عجیب نباشد که چرا در حالی که هنوز بیش از 4 ماه از ریاست فرهاد دانشجو بر دانشگاه آزاد نگذشته، برخی روزنامه های زنجیره ای با محوریت روزنامه شرق وابسته به اولین حزب دولت ساخته در ایران (حزب کارگزاران سازندگی که توسط دولتمردان دولت به اصطلاح سازندگی تأسیس شد) اینچنین بی محابا وقت و صفحه قابل توجهی از خود را به تخریب وجهه فرهاد دانشجو اختصاص می دهند تا با ناکارآمد جلوه دادن وی در اذهان عمومی و افکار دانشجویان، اینگونه وانمود کنند که ای کاش به همان ریاست آقای جاسبی همگان رضایت می دادند تا هم چهره های وابسته به عناصر پشت پرده این روزنامه ها از نان خوردن در دانشگاه آزاد نمی افتادند و هم اینکه مثلاً اوضاع دانشگاه آزاد هم اینگونه رقم نمی خورد! و البته قضاوت هرچه بهتر درباره منصفانه یا غیرمنصفانه بودن این انتقادات به آقای دانشجو توسط این روزنامه های زنجیره ای آنجا راحت تر می شود که با رجوعی به آرشیو ذهنی خود به یاد بیاوریم که اصولاً این روزنامه ها هیچگاه نخواستند که ریاست آقای دانشجو بر دانشگاه آزاد و یا بهتر بگوئیم تکیه زدن وی بر جایگاه جاسبی را به رسمیت بشناسند و تا مدت ها سعی در تق و لق کردن حکم ریاست دانشجو بر دانشگاه آزاد اسلامی داشتند.

به عنوان نمونه هیچگاه روزنامه شرق ریاست فرهاد دانشجو بر دانشگاه آزاد را به رسمیت نشناخت و همواره در برهه های مختلف، ریاست وی را منوط به پذیرش هاشمی رفسنجانی عنوان کرد و حتی پس از انتخاب فرهاد دانشجو توسط هیئت امنای دانشگاه آزاد و پس از آن تأئید وی توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی، بر روی مخالفت هاشمی رفسنجانی با ریاست دانشجو بر این دانشگاه مانور داد و حتی پس از ابلاغ حکم دانشجو توسط وزیر علوم، مجدداً این صدور حکم را با تیتری استهزاگونه منتشر کرد و مجدداً در لفافه آن را به رسمیت نشناخت.

و البته پس از استقرار دانشجو بر صندلی ریاست دانشگاه آزاد نیز رویکرد انتقادی صرف را از همان روزهای اول و بدون اینکه هنوز دانشجو فرصتی برای فعالیت داشته باشد آغاز کرد و اتفاقاً اولین نقدهای خود را نیز از عرصه ای که انتظار می رفت آغاز کرد؛ انتقاد از تغییرات برخی مدیران سابق دانشگاه آزاد!!!

آری، پر واضح است که پس از از دست دادن جایگاه ریاست عالی دانشگاه آزاد، صاحبان منافع مختلف در این دانشگاه در سابق، مهمترین استراتژیشان در حال حاضر باید این باشد که نیروهای خاص و ویژه ای که در این دانشگاه منتصب کرده بودند، از جایشان تکان نخورند تا این پایگاه عظیم را بیش از این از دست ندهند، به همین دلیل است که روزنامه هایشان فوراً انتصابات حداقلی فرهاد دانشجو طی چند ماه اخیر را فوراً جدول بندی کرده و به تیتر یک خود تبدیل می کنند تا اینگونه القا کنند که گویی فرهاد دانشجو طی همین مدت اندک دانشگاه آزاد را شخم زده و همه ی مدیران را تغییر داده و این در حالی است که حتی برخی از دوستان آقای دانشجو و دوستداران نظام، وی را به کندی در تغییر و تحولات “لازم” در دانشگاه آزاد متهم می کنند و خواستار تسریع در این امر هستند.

لازم به گفتن نیست که آنچه در این سطور مندرج می شود ادعایی مبنی بر معصومیت فرهاد دانشجو از هرگونه خطا و اشتباهی نیست بلکه نگارنده خود از جمله افرادی است که معتقد است باید تغییر و تحولات در دانشگاه آزاد با سرعت بیشتری ادامه پیدا کند و با این وجود بایستی تأکید شود که دانشجو پس از حضور در ریاست دانشگاه آزاد و حتی ماه های پیش از آن با “بحران سازی ها”ی هواداران مدیریت سابق دانشگاه آزاد روبرو بوده وخواسته یا ناخواسته مجبور بوده بخشی از انرژی خود را صرف رتق و فتق اموری از این دست کند.

از روبرو شدن با بدهی سنگین 2600 میلیاردی در بدو ورود به دانشگاه آزاد که هر مدیر جدیدالورودی را مدت ها به کما فرو می برد تا مواجه شدن با هزینه ماهانه هزاران پوندی برای یک دانشگاه خیالی در آکسفورد! تا بسیاری از مسائل دیگر که شاید روزی فرهاد دانشجو مجبور به بازگو کردن آنها شود، همه و همه دست به دست هم داده اند تا فرهاد دانشجو در این مدت 4 ماه به صورت شبانه روزی از یک طرف اقدامات محیرالعقول سابقون را درست کرده و از طرف دیگری چاره ای برای مطالبات به حق دانشجویان و کارکنان دانشگاه آزاد بیندیشد. مطالباتی از قبیل افزایش حقوق کارکنان و کاهش شهریه دانشجویان و فراهم کردن شرایطی برای رفع دغدغه مراجع عظام تقلید برای تحصیل دانشجویان دختر در محل زندگی خودشان.

اما ماجرا آنجا جالب تر و مضحک تر می شود که دانشجو به خاطر اجرایی کردن این مطالبات به حق دانشجویان و دانشگاهیان و مراجع عظام تقلید نیز با استهزا و فحاشی برخی نزدیکان فکری مسئولان سابق دانشگاه آزاد روبرو می شود. فردی که در دوران گذشته دانشگاه آزاد دارای سوابق روشنی در برخورد خصمانه با مسئول نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه محل مدیریتش است و بسیاری از اعضای هیئت علمی دانشگاه خود را با برخوردهای خود به ستوه آورده بود، هم اینک فرهاد دانشجو را به سبب این اقدامات خود مورد مضحکه قرار می دهد و سخنانی بر زبان جاری می سازد که …

و اما هیچکدام از این موارد در روزنامه های زنجیره ای فوق الذکر پوشش داده نمی شود، نه سخنی از مدیریت های نسنجیده در دوران مدیریت گذشته دانشگاه آزاد به میان می آید، نه از دانشگاه خیالی آکسفورد خطی منتشر می شود، نه درباره بدهی 2600 میلیاردی پیگیری ای صورت می گیرد و نه …

همه ی دلیل روزنامه های فوق الذکر یک چیز است؛ گذشتگان “به هر قیمیتی” باید به دانشگاه آزاد برگردند!

* نویسنده: رضا همدانچی، مدیرعامل خبرگزاری آنا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *