هراز :خطبه های رهبر معظم انقلاب اسلامی درست يك هفته پس از انتخابات رياستجمهوري دهم، بی شک از “تاريخيترين خطبههاي پس از انقلاب اسلامی” بود که ضمن دادن رهنمودهایی ارزشمند به دوستان و حامیان انقلاب اسلامی، حجت را بر جریانی که رای مردم را زیر سوال برده و در مقابل قانون ایستاده بود، تمام کرد.
در این میان برخی جملات رهبر انقلاب بسیار پرمعنی و راهگشا بودند که مرور آن ها در دومین سالروز نماز جمعه ۲۹ خرداد ۸۸ نشانگر برخورد کریمانه ایشان با جریانی بود که یک هفته تهران را به آشوب کشیده بود؛ همچنین نشان دادن خط و مسیر درست به همه دلسوزان نگران انقلاب اسلامی.
تاسف بسیار که سردمداران فتنه و خواص بی بصیرت، غافل و جاهل در خیالات از پیش ساخته خود غرق بودند و بی توجه به منش کریمانه رهبر انقلاب، تصور می کردند کشتی “آشوب” بزودی به ساحل “ابطال انتخابات” خواهد نشست؛ خیال خامی که خیلی زود و به دست حماسهساز ملت ایران و رهبری داهیانه امام خامنه ای، – در 9 دی ماه 88 – بر باد رفت.
– در اين قضيه انتخابات، خطاب به شما مردم عزيز عرض ميكنم كه هر چه با مبالغه صحبت بكنم، زياد نيست؛ حتّي اگر بوي تملق هم بدهد، ايرادي ندارد. كار بزرگي كرديد. انتخابات ۲۲ خرداد يك نمايش عظيمي بود از احساس مسئوليت ملت ما براي سرنوشت كشور.
– نسل جوان ما بخصوص نشان داد كه همان شور سياسي، همان شعور سياسي، همان تعهد سياسي را كه ما در نسل اول انقلاب سراغ داشتيم، دارد.
– اين انتخابات، عزيزان من! براي دشمنان شما يك زلزله سياسي بود؛ براي دوستان شما در اكناف عالم يك جشن واقعي بود؛ يك جشن تاريخي بود.
– اعتماد به نظام جمهوري اسلامي در اين انتخابات آشكار شد. دشمنان همين اعتماد مردم را هدف گرفتهاند … ميخواهند اعتماد را بگيرند تا مشاركت را بگيرند، تا مشروعيت را از جمهوري اسلامي بگيرند. اين، ضررش بمراتب از آتش زدن بانك و سوزاندن اتوبوس بيشتر است.
– اين خط (تقلب) را از پيش از انتخابات هم شروع كردند؛ از دو سه ماه پيش از اين. من اول فروردين در مشهد گفتم هي دارند دائماً به گوشها ميخوانند، تكرار ميكنند كه بناست در انتخابات تقلب بشود.
– اين چهار نفري كه وارد عرصه ي اين انتخابات جدي شدند، همه شان جزو عناصر نظام و متعلق به نظام بودند و هستند … البته اختلاف نظر دارند، اختلاف برنامه دارند، در جهت گيريهاي گوناگون سياسي با هم تفاوتهاي متعددي دارند.
– البته بنده همه ي ديدگاههاي اين آقايان را قبول ندارم؛ بعضي از نظرهايشان و عملكردهايشان از نظر من بدون شك قابل انتقاد است؛ بعضي را براي خدمت به كشور مناسبتر از بعضي ديگر ميدانم؛ اما انتخاب به عهده ي مردم بوده و هست. مردم انتخاب كردند. خواست من، تشخيص من، نه به مردم گفته شد، نه مردم لازم بود آن را مراعات كنند.
– اين مناظره ها اين را نشان داد. يقيناً يكي از علل افزايش ده ميليوني آراء نسبت به آخرين حد نصابِ دوره هاي قبل همين بود كه ذهن مردم، فكر مردم مشاركت داده شد، به عرصه آمد و آنها تشخيص دادند، وارد ميدان شدند.
– ۲۲ خرداد يك حماسه بود. اين حماسه، تاريخي شد، جهاني شد. اگرچه بعضي از دشمنان ما در اطراف دنيا خواستند اين پيروزي مطلق نظام را، اين پيروزي حتمي را، به يك پيروزي مشكوك و قابل ترديد تبديل كنند. حتّي بعضي خواستند اين را به يك شكست ملي تبديل كنند! خواستند كام شما را تلخ كنند و نگذارند بالاترين نصاب مشاركت جهاني را دنيا به نام شما ثبت كند.
– مردم اطمينان دارند؛ اما برخي از طرفداران نامزدها هم اطمينان داشته باشند كه جمهوري اسلامي اهل خيانت در آراء مردم نيست. ساز و كارهاي قانوني انتخابات در كشور ما اجازه ي تقلب نميدهد. اين را هر كسي كه دست اندركار مسائل انتخابات هست و از مسائل انتخابات آگاه است، تصديق ميكند؛ آن هم در حد يازده ميليون تفاوت!
– بنده زير بار بدعتهاي غيرقانوني نخواهم رفت. امروز اگر چهارچوبهاي قانوني شكسته شد، در آينده هيچ انتخاباتي ديگر مصونيت نخواهد داشت.
– اگر واقعاً شبهه اي هست، از راههاي قانوني پيگيري بشود. قانون در اين زمينه كامل است و هيچ اشكالي در قانون نيست. همانطور كه حق دادند كه نامزدها نظارت كنند، حق دادند كه شكايت كنند، حق دادند كه بررسي بشود.
– آن كساني كه به يك نحوي يك نوع مرجعيتي در افكار مردم دارند … اينها خيلي بايد مراقب رفتار خودشان باشند؛ خيلي بايد مراقب گفتار خودشان باشند. اگر آنها كمي افراطي گري كنند، دامنهي اين افراطيگري در بدنهي مردم به جاهاي بسيار حساس و خطرناكي خواهد رسيد كه گاهي خود آنها ديگر نميتوانند آن را جمع كنند، كه ما نمونههايش را ديدهايم.
– اگر نخبگان سياسي بخواهند قانون را زير پا بگذارند، يا براي اصلاح ابرو، چشم را كور كنند، چه بخواهند، چه نخواهند، مسئول خونها و خشونتها و هرج و مرجها، آنهايند. من به همه ي اين آقايان، اين دوستان قديمي، اين برادران توصيه ميكنم بر خودتان مسلط باشيد؛ سعه ي صدر داشته باشيد؛ دستهاي دشمن را ببينيد.
– انتخابات براي اين است كه همه ي اختلافها سر صندوق رأي حل و فصل بشود. بايد در صندوقهاي رأي معلوم بشود كه مردم چي ميخواهند، چي نميخواهند؛ نه در كف خيابانها … من از همه ميخواهم به اين روش خاتمه بدهند. اين روش، روش درستي نيست. اگر خاتمه ندهند، آنوقت مسئوليت تبعات آن، هرج و مرج آن، به عهده ي آنهاست.
– همين چند نفري كه در اين قضايا كشته شدند؛ از مردم عادي، از بسيج، جواب اينها را كي بناست بدهد؟ واكنشهائي كه به اينها نشان داده خواهد شد – تو خيابان از شلوغي استفاده كنند، بسيج را ترور كنند، عضو نيروي انتظامي را ترور كنند – كه بالاخره واكنشي به وجود خواهد آورد، واكنش احساسي خواهد بود. محاسبهي اين واكنشها با كيست؟ دلش خون ميشود از بعضي از اين قضايا؛ بروند توي كوي دانشگاه، جوانها را، دانشجوها را – آن هم دانشجوهاي مؤمن و حزباللهي را، نه آن شلوغ كنها را – مورد تهاجم قرار بدهند، آنوقت شعار رهبري هم بدهند!
– تن دادن به مطالبات غير قانوني، زير فشار، خود اين، شروع ديكتاتوري است. اين اشتباه محاسبه است؛ اين محاسبه ي غلطي است.
– من از همه ي اين دوستان، اين برادران، ميخواهم بنا را بر برادري بگذاريد، بنا را بر تفاهم بگذاريد، قانون را رعايت كنيد. راه قانون باز است … البته اگر كساني بخواهند راه ديگري را انتخاب بكنند، آنوقت بنده دوباره خواهم آمد و با مردم صريحتر از اين صحبت خواهم كرد.
– از قول رئيس جمهور آمريكا نقل شد كه گفته ما منتظر چنين روزي بوديم كه مردم به خيابانها بريزند. از آن طرف نامه بنويسند، اظهار علاقهي به روابط كنند، ابراز احترام به جمهوري اسلامي بكنند، از اين طرف اين حرفها را بزنند. كدام را ما باور كنيم؟
– احمقها خيال كردند جمهوري اسلامي، ايران و اين ملت عظيم هم مثل آنجاست(گرجستان). ايران را با كجا مقايسه ميكنيد؟! مشكل دشمنان ما اين است كه هنوز هم ملت ايران را نشناختند.
– آن چيزي كه در اين بين از همه بدتر و زشتتر به چشم من آمد، اين حرفهائي بود كه به عنوان دلسوزي از حقوق بشر و سختگيري به مردم، از زبان اين دولتمردان آمريكائي صادر شد كه: ما از اينكه با مردم چنين رفتار بشود، مخالفيم؛ ما نگرانيم! شما نگران مردميد؟! شما چيزي به نام حقوق انسان را اصلاً قبول داريد؟! افغانستان را كي به خاك و خون كشيد و هنوز هم دارد ميكشد؟ عراق را كي زير چكمهي نظاميان خودش تحقير كرد؟ در فلسطين چه كسي به دولت صهيونيست ظالم اين همه كمك سياسي و مادي كرد؟
– اين مسئولان و سياستمداران اروپائي و آمريكائي قدري بايستي شرم و حيا را هم براي خودشان وظيفه بدانند.
– يك خطاب آخري هم عرض كنم به مولامان و صاحبمان، حضرت بقيةاللَّه (ارواحنا فداه): اي سيد ما! اي مولاي ما! ما آنچه بايد بكنيم، انجام ميدهيم؛ آنچه بايد هم گفت، هم گفتيم و خواهيم گفت. من جان ناقابلي دارم، جسم ناقصي دارم، اندك آبروئي هم دارم كه اين را هم خود شما به ما داديد؛ همهي اينها را من كف دست گرفتم، در راه اين انقلاب و در راه اسلام فدا خواهم كرد؛ اينها هم نثار شما باشد. سيد ما، مولاي ما، دعا كن براي ما؛ صاحب ما توئي؛ صاحب اين كشور توئي؛ صاحب اين انقلاب توئي؛ پشتيبان ما شما هستيد؛ ما اين راه را ادامه خواهيم داد؛ با قدرت هم ادامه خواهيم داد؛ در اين راه ما را با دعاي خود، با حمايت خود، با توجه خود، پشتيباني بفرما.