متن مصاحبه سیما با نصرالله به این شرح است:
رسالت جنبش حزبالله در دوره کنونی چه میدانید و آیا نسبت به گذشته تغییر کرده است؟
راه اصلی حزب الله در این سالها تغییر نکرده است. حزبالله در سال 1982 به دلیل اشغال لبنان و برای مقابله با این اشغالگری تاسیس شد و از آن سال با توطئههای اسرائیلی و آمریکایی روبرو شد که میخواهد بر منطقه مسلط شود.
پس از سال 2000 مستقیم با اشغالگران روبرو بودیم و توانستیم بیرونشان کنیم، اما لبنان امروز در معرض تهدیدات است. رژیم صهیونیستی فلسطین را اشغال کرده و تلاش دارد بر منطقه چیره شود. در صورتیکه وضعیت سیاسی تغییر کند ممکن است شکل مبارزات را تغییر دهیم اما جوهره اصلی همان است.
با وجودی که عملاً رژیم صهیونیستی در لبنان نیست، آیا حزبالله همچنان به مشی خود را ادامه میدهد؟
رژیم صهیونیستی هر روز لبنان را به وسیله جنگ تهدید میکند و هر روز از نیاز به آبهای لبنان صحبت میکند و ما باید هر روز آماده باشیم. علت آرامش بنت جبیل مقاومت است که دشمن نمیتواند به آن تجاوز کند. امروز عملیات جنگی در لبنان وجود ندارد اما حزبالله آمادگی مقابله با آن را دارد.
آیا آنگونه که ادعا میشود، حزبالله شیعه گری را دنبال میکند؟
حزبالله یک جنبش اسلامی و ملتزم به اسلام است. حزبالله متشکل از عدهای مردم است که به مکتب اهل بیت ایمان دارند آنها شیعیان هستند اما عملکرد این جریان برای تمام لبنان اعم از مسلمانان و مسیحیان است.
حزبالله از امت و ملتهای منطقه دفاع میکند، این اتهام یک اتهام نادرست است چرا که حزب الله در تاریخ خود حامی امت اسلامی است.
به طور عملیاتی همه مردم لبنان اعم از مسیحی و دیگر ادیان در حزبالله مشارکت و حضور دارند یا اجازه فعالیت در این حزب را ندارند؟
حزبالله در لبنان دارای یک سازماندهی و جریان است. در درون سازمان حزب الله جز شیعه وجود ندارد چرا که این یک حزب عقیدتی است. در سازماندهی حزبالله این قاعده استوار شد که اعضای آن شیعه باشند، اما سازمانهای دیگری وجود دارند که حزبالله با آنها همکاری دارد. توافق بر سر اینکه اسرائیل دشمن ماست در تشکلهای گوناگون وجود دارد که با آنها یک جبهه را تشکیل میدهیم.
میخواهید حزبالله نماد چه چیزی باشد و آن را نمایندگی کند؟
حزب الله میخواهد نماینده همه مردم لبنان، شیعیان، مسلمانان و آزادی خواهان باشد. حزب الله به دنبال ارائه سمبلی خوب و پیشرفته از یک جنبش اسلامی است، پس چهره مقاومت اسلامی و جهادی و پایبند به مبادی و ضوابط اسلامی و مبانی امت و اخلاقیات اسلامی است.
حزب الله فعالیتهای اجتماعی و سازندگی در لبنان دارد آیا مفهوم این تحرکات، تشکیل یک دولت در دولت در لبنان نبوده و موازی کاری نیست؟
اوضاع در لبنان با دیگر جاها متفاوت است. بجز مسائل نظامی، تمام گرایشهای دیگر میتوانند به طور قانونی عمل کرده و فعالیتهای اجتماعی داشته باشند که علت آن گوناگونی اقوام است و دیگر اینکه دولت همه این فعالیتها را انجام نمیدهد. پس این امر مخصوص حزب الله نیست و اتفاقاً حزب الله قدری دیرتر این کار را انجام داد. قدرت نظامی ما در مسائل داخلی درگیر نیست و هیچگاه با ارتش و سازمان امنیتی لبنان مقابله نمیکند. در جنوب لبنان کسی را با سلاح مشاهده نمیکنید چراکه نیروی حزب الله مخفی است و تا زمانی که رژیم صهیونیستی حمله نکند این جنبش نیروی نظامی خود را آشکار نمیکند.
آیا این موضوع تشکیل دولت-ملت در لبنان را با مشکل روبرو نمیکند؟
مشکل در این است که مقاومت سعی میکند کمبود موجود را پر کند. از شروع مقاومت در سال 1982 از دولت میخواستیم وظایف خود را انجام دهد و از کشور دفاع کند، اما این کار را نکرد، پس بخشی از مردم مسلح شدند تا این کار را انجام دهند.
اگر زمانی منافع حزب الله با منافع ملت و دولت لبنان در تضاد باشد کدام را ترجیح میدهید؟
ما همواره منافع ملی را بر منافع خود ترجیح میدهیم که طی 30 سال گذشته این طور بوده است.
علیرغم همه مسائل از دولت فعلی لبنان حمایت میکنید؟
حکومت دولت ملی عامل ثبات در کشور است. حکومت فعلی مانع از بروز فتنه است و به ثبات و امنیت کمک میکند. حکومت دیگری نمیتواند این کار را انجام دهد. البته در حکومت اختلافاتی در مورد موضوع سوریه وجود دارد، ولی ما از آن حمایت میکنیم.
در حکومت به اندازه درصد شیعیان به سهم خود قائلید؟
تقسیمات کنونی درصدهای موجود را رعایت نمیکند.
همه قبول دارند که نسبت مسلمانان بیشتر از مسیحیان است، اما در توافقنامه طائف این است که مناصب نصف نصف باشد و ما نیز فعلا بر این موضوع هستیم تا شرایط تغییر کند.
خروج رژیم صهیونیستی از لبنان یک اقدام تاکتیکی بود یا مجبور به عقب نشینی شدند؟
آنها مجبور به عقب نشینی شدند. آنها در سال 1982 تا بیروت رسیدند و نیمی از کشور را اشغال کرده بودند. مقاومت از همان زمان شکل گرفت و اسرائیل را متحمل ضربات سنگینی کرده و آنها را مجبور کرد که به سمت صیدا عقب نشینی کنند. اگر ارتش لبنان بود اسرائیل میماند اما زمانی که دید حزبالله فعال بود و عملیاتهای مستمری دارد، مجبور به خروج شد چرا که زیانهای زیادی از بمبارانها و عملیاتها میدید.
5 می 2000 شکست واقعی اسرائیل بود که خود آنها نیز بر این موضوع تاکید دارند.
پیروزی حزبالله در جنگ 33 روزه حاصل قدرت حزبالله بود یا ضعف رژیم صهیونیستی؟
این پیروزی نصرت بزرگ الهی بود و آنچه اتفاق افتاد شبیه یک معجزه بود. بدون شک ارتش اسرائیل از قویترین ارتشهای منطقه است و جنگ اصلی ما در نبرد هوایی بود.
بین حزبالله و ارتش هیچ تناسبی در تعداد، ابزارها و تواناییها نبود. گروهی از مجاهدان تکلیف خود را دانسته و به تکلیف خود عمل کردند و خداوند آنها را نصرت بخشید. براساس معادلات عادی نمیفهمم در این 33 روز چه گذشت چرا که دقیقاً میدانم ما چه داریم و اسرائیل چه دارد.
رمز اینکه این نصرت الهی نصیب شما شد چیست؟
خداوند زمانی نصرت خود را عطا میکند که آنها را آزمایش کرده باشد. آنچه در لبنان طی دهها سال انجام پذیرفت و بویژه از سال 1982 به بعد مردم مخلصی بودند که مقاومت کرده و شهیدان و مجروحان زیادی دادند و فداکاری و ایثار بسیار از خود نشان دادند. باور آنها به خدا پس از این سالها به ایمانی استوار تبدیل شد و آنها اثبات کردند که در این فداکاری بزرگ کاملاً آمادهاند. طی 33 روز موشکهایی که از سوی رژیم صهیونیستی به روی مجاهدین ریخته شد بیشتر از موشکهایی بود که در کل جنگهای اعراب و اسرائیل ریخته شد اما هیچیک از مجاهدان شانه خالی نکردند و میدان را ترک نکردند. این آمادگی معنوی نتیجه 20 یا 30 سال مقاومت بود.
رژیم صهیونیستی پس از جنگ 33 روزه اعلام کرد که تمام زیرساختهای حزب الله را از بین بردهایم و حزب الله توان قبل را ندارد. شما این حرف را چقدر تائید میکنید؟
اکنون خود اسرائیلیها میگویند حزبالله چندین برابر از سال 2006 قویتر شده است. قدرت حزبالله بیشتر و عظیمتر است و اسرائیل برای آن حساب ویژهای باز کرده است.
حزبالله امروز با سال 2006 چه تفاوتهایی کرده است؟
مردمی بودن حزب الله قویتر بودن آن در گذشته را باعث شده است. تعداد مجاهدان آن بیشترین تعداد از سالهای قبل تا کنون و قدرت سلاحهای آن بیشتر از گذشته است. موشکهای حزبالله هر هدفی در فلسطین اشغالی را هدف قرار میدهند و رژیم صهیونیستی بر آن باور دارد. مقامات خود رژیم صهیونیستی گفتهاند که قدرت موشکی حزبالله را 90 درصد از کشورها ندارند. قدرت نظامی حزبالله با گذشته غیرقابل مقایسه است.
عدهای اصرار دارند که حزب الله را خط مقدم ایران در خاورمیانه بدانند بطوریکه برخی جنگ 2006 را جنگ نیابتی ایران و آمریکا مینامیدند، آیا ارتباط حزبالله و ایران اینگونه است یا ایران حزبالله را به خاطر ماهیت اسلامی آن مورد حمایت قرار میدهد؟
آنچه در لبنان و منطقه ما معروف شده، این است که این جنگ بین حزبالله و رژیم صهیونیستی است. اما در پشت پرده سخنانی گفته میشود. مقام معظم رهبری در خطبههای نماز جمعه گفتند که ما جنبشهای مقاومت در منطقه را حمایت میکنیم. این یک حقیقت است. حزبالله یک حزب لبنانی است و رهبران آن نیز لبنانی هستند. روزی در میزگرد سیاسی لبنانی که همه افراد آن مسئولین لبنانی بودند حضور داشتم. یکی از آن افراد گفت حزبالله برای ایران میجنگد و من گفتم حزبالله برای لبنان میجنگد و ایران برای رضای خدا کمک میکند. اما او از قربة الی الله هیچ نمیدانست. به او گفتم یک نمونه داری که جنگ ما به سود ایران بوده و به سود لبنان نباشد که آنها هیچ نمونهای نداشتند. اگر حزبالله با حمایت جمهوری اسلامی ولی برای آزادسازی لبنان و سروری و کرامت و آزادی آبهای لبنان میجنگد چه مشکلی دارد. ما باید از ایران تشکر کنیم چرا که به ما این امکان را داد که از کشور خود دفاع کنیم. روابط ایران و حزب الله عقیدتی، ایمانی و اسلامی است. در این رابطه جمهوری اسلامی یک تکیه گاه و حمایت کننده برای رسیدن مقاومت به آرزوهای خود است.
هنگامی که اسرائیل شکست بخورد یا ضعیف شود منفعت مشترکی برای لبنان، فلسطین، مصر، ایران و همه کشورهای مسلمان است، ما به این رابطه از این دیدگاه نگاه میکنیم. این یک رابطه دو طرفه صرف سیاسی نیست، بلکه روابطی عقیدتی، دینی و سیاسی است.
رابطه شما با مقام معظم رهبری چطور است؟
خداوند بر من منت نهاد تا خیلی زود با ایشان آشنا شوم. زمانی که حزب الله تاسیس شد همه ما جوان بودیم. شهید موسوی 27 سال داشت و من 22 سال. زمانیکه به ایران میرفتیم و با مسئولان دیدار داشتیم، من حضور داشتم و همان زمان با مقام معظم رهبری آشنا شدم، آن زمان ایشان رئیس جمهور بودند. آن زمان من جوانتر بودم و به زبان فارسی آشنایی داشتم به همین خاطر بیشتر به ایران میرفتم و با امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری دیدارهای زیادی داشتم.
من و بسیاری از دوستانم به مقام معظم رهبری اعتقاد ویژهای داریم و معتقدیم در جهان اسلام و کره زمین کسی با علم، حکمت، درایت، شجاعت و مدیریت عقلانی ایشان نیست که توانایی رهبری امت را داشته باشد. این تجربه 30 ساله من است که معتقدم وی از جانب خداوند تعیین شده و میتوانم روزها در این خصوص دلیل آورم در تلویزیون سخنرانی کنم. معتقدم پس از امام خمینی(ره)، وی بزرگترین شخصیتی است که وجود دارد.
احتمال حمله آمریکا و رژیم صهیونیستی به ایران را چقدر میدانید؟
اساس این احتمال وجود دارد اما درصد وقوع آن است که 50 یا 60 یا 5 درصد است. در صحنه دشمنان جمهوری اسلامی ایران، با تحولات منطقه یعنی شکست رژیم صهیونیستی در لبنان و غزه، شکست آمریکا در عراق و افغانستان، مشکلات اقتصادی که آمریکا و اروپا با آن روبرو هستند، این امر مشکل است.
در صحنه دوستان جمهوری اسلامی، سال به سال نیرو و قدرتش بیشتر میشود و دوستان توانمندی در منطقه دارد. آمریکا و رژیم صهیونیستی میدانند که هر جنگی با ایران برای آنها سخت و زیانآور خواهد بود و من براساس این تحولات آن را بعید میدانم.
سخن از جنگ در این برهه فشار و جوسازی روانی علیه ایران برای گرفتن امتیاز در مذاکرات 1+5 است.
زمانی شما گفته بودید اگر جنگی رخ دهد، پیامدهای ناگواری برای آمریکا و رژیم صهیونیستی خواهد داشت. اگر تعرضی به ایران شود، حزبالله چه کار میکند؟
آمریکا و رژیم صهیونیستی معنای این سخن را میفهمند و این کفایت میکند.
آیا جمهوری اسلامی آنطور که برخی ادعا میکنند، خطر منطقهای است؟
نظرم مشخص است. این گزافهگوییهای دیگران از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران شکل گرفته و وجود داشته است. از آنجا که جمهوری اسلامی تهدیدی برای رژیم صهیونیستی است، از همان آغاز برپایی خواستند دشمنی را شکل دهند و این مسئله تازگی ندارد. عمر این پروژه از سال 1979 است یعنی پس از انقلاب اسلامی و من میگویم این پروژه شکست خورده است. از سالهای گذشته هنگامی که نظر سنجی از مردم منطقه گرفته میشد، آنها آمریکا و اسرائیل را دشمن و ایران را دوست خود میدانستند که این موضوع شکست پروژه آنها را نشان میدهد. هزینه زیادی صرف این پروژه کردند اما این پروژه موفق نشد.
امام(ره) گفت: خدا را سپاس که دشمنان ما را از احمقها آفرید. رژیم صهیونیستی و آمریکا هر چند سال یکبار یک جنگ در منطقه راه میاندازند و ایران به مردم این کشورها کمک میکند. همین موضوع باعث محبوبیت ایران بین ملتهای منطقه شده است.
آیا واقعاً معتقدید که اسرائیل از خانه عنکبوت سستتر است.
اسرائیل در دوران گذشته جنگ واقعی را تجربه نکرده است و من به این موضوع معتقدم. جامعه اسرائیل دارای تناقضها، دشمنیها، محدودیتها و فسادهای زیادی است. مشکل این است که محیط عربی محیط مقاومی نبود وگرنه اسرائیل سستتر از این حرفهاست. امام(ره) میگفت اگر مسلمانان جمع شده و یک سطل آب بر اسرائیل بریزند آنها را آب میبرد. اگر محیط عربی با اراده و پایمرد باشد، قدس شریف آزاد میشود.
اسرائیلیها آماده مردن نیستند اما ما آماده شهادت هستیم و این جاست که معادلات تغییر میکند، برای همین است که اسرائیل از لانه عنکبوت سستتر است.
اگر روزی معادلات عوض شود و دو کشور اسرائیل و فلسطین شکل گرفته و در سازمان ملل ثبت شوند و فلسطینیها نیز آن را قبول کنند، حزبالله آن را قبول میکند؟
اولاً این مسئله ممکن نیست. دوماً اسرائیلیها این موضوع را نمیپذیرند. فلسطین اشغالی جایی برای دو کشور مستقل ندارد. دو کشور یک طرح غیر واقعی است و این فرض که مردم فلسطین بپذیرند محال است.
راه حل چیست؟
همان که مقام معظم رهبری گفتند. برخی میگویند شما میخواهید یهود را بکشید و آنها را به دریا بریزید، ما میگوییم نه، راه حل یک کشور است که در آن یهودیان، مسلمانان و مسیحیان زیر نظر یک دولت در کنار هم زندگی کنند. این راه حل سختتر از برپایی دو کشور نیست.
براساس تحلیل و ارزیابی منطقهای و بینالمللی و شرایط سیاسی و اجتماعی اسرائیل است که میگویم حکومت صهیونیستی نابودشدنی است. روزی که ملت فلسطین به سرزمین خود برگردد، دور نخواهد بود.
امتیازی نیست که آمریکا به شما بدهد تا در راه حل اسرائیلی فلسطینی این کشور برای منطقه همراهشان باشید؟
ما شهدای زیادی را در این راه فدا کردیم که قابل معامله نیست. این یک حق آشکار است و فلسطین متعلق به فلسطینیان است. یهودیان باید به همانجایی که آمدهاند، برگردند. در پایان ملت فلسطین اعم از مسلمان، مسیحی و یهودی است که درباره دولت آینده تصمیم میگیرد.
بحران سوریه چگونه حل خواهد شد؟
ما مشکل در سوریه را مشکل اصلاحات نمیدانیم. زمانی که آمریکا، غرب، اسرائیل و برخی کشورهای عربی که موضع آنها در رابطه با اسرائیل مشخص است با القاعده، در سوریه به دنبال سرنگونی نظام اسد هستند، مشکلشان اصلاحات نیست. در برخی کشورهای عربی نه انتخابات، نه اصلاحات و نه گردش قدرت است اما با آمریکا روابط خوبی دارند، پس مشکل در سوریه اصلاحات نیست.
مصر، اردن و حکومت خودگردان فلسطین با اسرائیل سازش کردند و اگر حکومت سوریه وارد صلح با این رژیم میشد، مسئله سوریه حل شده اما حقوق فلسطینیان تباه میشد.
بشار اسد گفت آماده اصلاحات و گفتوگو است اما آنها نپذیرفتند پس دردشان اصلاحات نبود بلکه سرنگونی حکومت و یا تغییر نگاه آن به مسئله فلسطین است. تنها راه حل وارد شدن در گفتوگو است. هر راه حل دیگری به سرنگونی سوریه میانجامد و من میگویم آمریکا و اسرائیل قصد نابودی سوریه را دارند.
بعید میدانم که آمریکا،اسرائیل، ترکیه، عربستان و قطر به اصلاحات در سوریه معتقد باشند.
نگاه شما به تحولات چیست؟ آیا این تحولات را بیداری اسلامی میدانید یا مدیریت آمریکایی؟
جنبشهای مردمی در منطقه واقعی بود و سناریو یا تئاتر که برخی ادعا میکنند، نیست. این جنبش اکنون تحقق یافت گرچه دهها سال پیش انتظار آن میرفت. پیروزی انقلاب اسلامی الگویی برای منطقه بود و تحولات منطقه از آن آغاز شد که نیاز به وقت داشت. سپس جنبش مقاومت شکل گرفت، انتفاضههای فلسطین، جنگ 33 روزه و 22 روزه و شکست آمریکا در عراق بواسطه پایمردی ملت عراق پیش آمد که برای همه مردم افقی از آینده باز کرد. حکومتهای سازش پذیر و ضعیف و سست که هیچ کاری نمیکردند زمینه را فراهم کردند تا ملتها قیام کنند. عامل این تحولات را نباید به چند هفته پیش از انقلابها محدود کرد بلکه به دهها سال قبل مربوط میشود.
معتقدم این جنبشها واقعی است و زمانی که مقام معظم رهبری میگوید بیداری اسلامی، این درست است. مسئله اساسی این جنبشها پس از پیروزی این است که آیا این جنبشهای ملی میتوانند میوه خود را بچینند یا آمریکا و مزدوران آن میآیند که نتایج آن را مصادره کنند.
این موضوع در لیبی، تونس و مصر در جریان است اما در بحرین با سرکوب دچار مانع شده است.
چرا در مورد بحرین و سوریه مواضع یکسانی ندارید؟
نظام در سوریه شیعی نیست نظام سوریه سکولار است. ما از ابتدای دگرگونیها در تونس، لیبی، مصر، بحرین و سپس سوریه دو معیار داشتیم. اولی موضعگیری آن نظام با اسرائیل و دیگری آمادگی برای اصلاحات. اگر نظامی از در دوستی با اسرائیل درآمد و آماده اصلاحات نبود، ما خواهان سرنگونی آن هستیم، اما اگر از اصلاحات حمایت کند و دشمن اسرائیل باشد از سرنگونی آن حمایت نمیکنیم. ما از گفتوگو در این خصوص حمایت میکنیم.
در بحرین بیش از یک دیدگاه وجود دارد و برخی به سرنگونی و برخی به اصلاحات معتقدند. ما در بحرین دخالت نمیکنیم و به اراده ملت احترام میگذاریم، اما حکومت بحرین با اسرائیل رابطه داشته و به اصلاحات تن نمیدهد.
جنبش مردمی مسالمتآمیز است اما حکومت با کشتار به این اعتراضات پاسخ داد.
ماجرای حکم شما از امام خمینی (ره) چیست؟
در 22 سالگی با امام خمینی دیدار کردم و امام خمینی نیز به من حکمی را درباره امور حسبیه و سهمین امام داد که این چنین حکمی را به 7 یا 8 نفر از لبنانیها داده بود و من یکی از آنها بودم.
در مورد شهادت فرزندانتان محمد هادی بگویید.
من انتظار شهادتش را داشتم چون وی در مقاومت فعال بود و حادثه شهادت محمد هادی برایم ناگهانی نبوده است. شهادت محمد هادی افتخاری برای من است. زمانی که فرزندم شهید شد گفتم که خدا رویت را سفید کند.
من 4 فرزند دارم که شامل 3 پسر و یک دختر است که یکی از فرزندانم کوچک و 11 ساله است اما دوتای دیگر در حزبالله فعالیت دارند.
من به هیچکدام از فرزندانم هیچ چیزی را اجبار نمیکنم و آنها به اختیار خود فعالیت در حزبالله لبنان را انتخاب کردهاند. همانطور که تعدادی از بردارانم که از یک پدر و مادر هستند در جنبش شیعی “امل” در حال فعالیت هستند.
در مورد شهادت عماد مغنیه توضیح دهید.
ما بر انتقام خون عماد تاکید میکنیم و پاسخ قاتلان وی همچنان در دستور کار قرار دارد و پاسخی در شأن عماد مغنیه به قاتلان میدهیم اگر چه این کار تا کنون زمان برده است و شاید زمان بیشتر نیز نیاز داشته باشد.
دبیر کلی شما در حزب الله تا چه زمانی خواهد بود؟
دبیر کلی من در حزبالله دائمی نیست و ممکن است که شورای فرماندهی تصمیم بگیرد که مرا برکنار کرده و فرد دیگری را جایگزین کند.
ما در فرماندهی حزبالله به رهبری گروهی اعتقاد داریم. من رهبر حزبالله لبنان نیستم و در شورای فرماندهی به مشورت و بحث میپردازیم و تصمیم میگیریم و هر چه اکثریت تصمیم بگیرد حزبالله اجرا میکند.
اگر شما مسئولیت دبیر کلی این جنبش را نداشتید، مایل بودید به چه کاری بپردازید؟
در صورتیکه فردی پیدا شود و مسئولیت حزبالله را در دست بگیرد، دوست دارم همانند طلبهها کار کنم و درس بخوانم و تدریس کنم و از مسجدی به مسجد دیگر و از روستایی به روستای دیگر بروم.
علاقه شخصی من خواندن کتاب است و آخرین کتابی که خواندهام تفسیر قرآن یکی از علمای لبنان است.
درباره این کلمات اولین نظری که به ذهنتان میرسد را بگویید.
حزبالله: جنبشی ایمانی، مبارک و فداکار.
نصرالله: بنده فقیری که از خداوند حسن عاقبت را میخواهد.
ایران: ام القری و مرکز اسلام و آغازگر اصلاحات و تغییر در زمان معاصر.
اسرائیل: غده سرطانی.
آمریکا: شیطان بزرگ.
شهادت: آرزوی هر عارف و عاشق.
مقاومت: راه مجاهدان و عاشقان.
لبنان: کشوری زیبا که زیباترین چیز در آن روحیه شهادت است.
فلسطین: سرزمین مقدسات و قبله مجاهدان و شهداء که امیدواریم آزاد شود.
عملیات استشهادی: عملیاتی که اگر در راه درست و مشروع باشد همان شهادت در راه خداوند است.
عملیات انتحاری: عملیاتی که در راه نادرست بوده و قتل نفس به شمار میآید که عاقبت آن نیز جهنم است.
امام خمینی(ره): احیاگر دین و برانگیزنده احیاگری است که همه آرزوی او را دارند.
امام موسی صدر: بر من و زندگی کودکی من تاثیر زیادی داشت و معتقدم که دگرگونی زیادی که در لبنان به وجود آمد به وی مربوط میشود.
حضرت آیتالله خامنهای: او مثل خورشید است که دنیا را پر از نور میکند.
خاورمیانه: منطقه مشکلات.
دانشگاه: کارخانه مردان و رهبران آینده.
حوزه علمیه: ضمانت دنیا و دین.
شیعه: یتیمان آل محمد(ص).
سنی: برادران ما در اسلام.
مسیحی: برادران ما در انسانیت.
صهیونیسم: پروژهای که برای تاسیس اسرائیل ایجاد شد و در برگیرنده غده سرطانی.
محمد هادی[پسر شهید سید حسن نصرالله]: شهیدی که در دنیا و آخرت به او افتخار میکنم.
بیروت: پایتخت و سرزمینی که مقاومت از آنجا آغاز شد.
عماد مغنیه: شریک روح من.
سید عباس موسوی: استاد و پدر من.
پرز: شیطانی از شیاطین.
سيدحسن نصراله = نمونه يك انسان كامل ومقدس كه ابعاد آن سالها بعد مشخص ميشود
جانم به فدای امام خامنه ای وسید حسن نصرالله