– کدام مان می دانیم ظرف هشت ماه، بسیج چند شهید تقدیم انقلاب اسلامی کرده است؟ کل اینترنت و خبرگزاری ها رو هم زیر و رو کنی نمی توانی آمار شهدای بسیج را در بیاوری . ولله این ملت عاشورایی ، به صورت سران فتنه یک سیلی حیدری بدهکار است. گمنام تر از بسیجیان خمینی، بسیجیان خامنه ای هستند.


– وقتی که آل صفین در خیابان های اشراف نشین تهران،شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه سر دادند و با سر نیزه ی  فتنه قصد ستاندن جان انقلاب را داشتند،مالک اشتر ها شمشیرهایشان را که با قدرت بصیرت قلب فتنه را می شکافت، بر کشیدند و برای یاری علی(ع)به خیابان ها ی تهران آمدند.


– شهید کبیری از نیروهای آماده باش بود و ساعت 12 شب 25 خرداد با اعلام اغتشاش در اطراف سعادت‌آباد، به همراه فرمانده گردان عاشورا و نیروی بسیج اکیپ موتور‌سوار به سمت سعادت‌آباد رفتند.


– گروه شهید کبیری و 4 نفر از دوستانش کنار جاده با موتور ایستاده بودند که پراید مشکی رنگ با وارد کردن ضربه سختی به شهید کبیری متواری شد.

 


2

فتنه, فتنه88, شهدای فتنه, شهدای فتنه 88, اولین شهید فتنه, شهید کبیری, شهید حسین غلام کبیریفتنه, فتنه88, شهدای فتنه, شهدای فتنه 88, اولین شهید فتنه, شهید کبیری, شهید حسین غلام کبیریفتنه, فتنه88, شهدای فتنه, شهدای فتنه 88, اولین شهید فتنه, شهید کبیری, شهید حسین غلام کبیریفتنه, فتنه88, شهدای فتنه, شهدای فتنه 88, اولین شهید فتنه, شهید کبیری, شهید حسین غلام کبیریفتنه, فتنه88, شهدای فتنه, شهدای فتنه 88, اولین شهید فتنه, شهید کبیری, شهید حسین غلام کبیریفتنه, فتنه88, شهدای فتنه, شهدای فتنه 88, اولین شهید فتنه, شهید کبیری, شهید حسین غلام کبیریفتنه, فتنه88, شهدای فتنه, شهدای فتنه 88, اولین شهید فتنه, شهید کبیری, شهید حسین غلام کبیریفتنه, فتنه88, شهدای فتنه, شهدای فتنه 88, اولین شهید فتنه, شهید کبیری, شهید حسین غلام کبیریفتنه, فتنه88, شهدای فتنه, شهدای فتنه 88, اولین شهید فتنه, شهید کبیری, شهید حسین غلام کبیریفتنه, فتنه88, شهدای فتنه, شهدای فتنه 88, اولین شهید فتنه, شهید کبیری, شهید حسین غلام کبیریفتنه, فتنه88, شهدای فتنه, شهدای فتنه 88, اولین شهید فتنه, شهید کبیری, شهید حسین غلام کبیریفتنه, فتنه88, شهدای فتنه, شهدای فتنه 88, اولین شهید فتنه, شهید کبیری, شهید حسین غلام کبیریفتنه, فتنه88, شهدای فتنه, شهدای فتنه 88, اولین شهید فتنه, شهید کبیری, شهید حسین غلام کبیریفتنه, فتنه88, شهدای فتنه, شهدای فتنه 88, اولین شهید فتنه, شهید کبیری, شهید حسین غلام کبیریفتنه, فتنه88, شهدای فتنه, شهدای فتنه 88, اولین شهید فتنه, شهید کبیری, شهید حسین غلام کبیری


فرزند آسمان

حسین غلام  کبیری

تولد : 9/8/1370 شهر ری

شهادت : 25/3/1388 تهران . سعادت آباد

—————————————————————————————

۱- دکتر گفت : دیگر دیر شده . بچه که زردی می گیرد آن هم به این شدت زود باید جراحی شود .

دلم شکست . ملحفه پیچیدم و بردمش خانه . گفتم یا صاحب الزمان (عج) این پسر همنام جد بزرگوار شماست . او را بیمه موسی بن جعفر (ع) کرده ام . . .

خیلی گریه می کرد . آرام زدم به پهلویش . برای معاینه که بردیم گفتند : همان ضربه کوچک ، کار خودش را کرد . دیگر به عمل نیازی نیست . رئیس بیمارستان می گفت : عکسش را بدهید می خواهم این معجزه را به همه نشان بدهم .

۲- پیاده می رفت مدرسه و می آمد . تعجب کردم . پیگیر که شدم فهمیدم پول توجیبی هایش را می دهد به پیشنماز مسجد تا به نیاز مندان برساند .

۳- داشت مرد می شد ! راه می رفت و درباره انقلاب می پرسید . تحقیقاتش که کامل شد گفت : من به این نظام اعتقاد دارم .

چون با منطق پذیرفت دیگر کوتاه نمی آمد .

۴- درس که نداشت می رفت سر کار . برایش کم نمی گذاشتیم . اما می خواست روی پای خودش بایستد .

۵- با آن همه کار ، دم افطار دیگر رمق نداشتیم . حسین تازه می رفت صف نانوایی ، سنگک گرم ببرد سر سفره . می گفتم : عجب حالی داری تو .

می گفت : تو چرا بی حالی ؟!

۶- خودش می نشست لباسش را اتو می کرد . نامرتب بیرون نمی آمد . می خواستیم با او جایی برویم مجبور بودیم دستی به سر و وضعمان بکشیم .

۷- خستگی اش را ما ندیدیم . به کار ، نه نمی گفت . فرق نمی کرد روضه هیئت باشد یا عروسی بچه بسیجی ها در فرهنگسرا . پای کار محکم می ایستاد .

۸- می گفتم : بابا این از تو بزرگتر است . نگاه به هیکلش بکن . هوس کتک داری ؟

این حرف ها برایش معنا نداشت . می گفت : کسی که امنیت نوامیس جامعه را به خطر می اندازد باید نهی از منکر شود .

۹- تازه به آن محل رفته بودیم . غریب بودم . بچه های هم سن و سال من یک گوشه نشسته بودند . داشتم رد می شدم .چشمش به من افتاد . آمد جلو . زود گرم گرفت و مرا کشید وسط دوستانش . شدم بچه هیئتی . دیگر احساس غریبی نداشتم .

۱۰- بابام می گفت : آهان . . . ! رفیق یعنی این .

خیلی های دیگر هم به مادرش می گفتند : خوش به حالت . چه پسری داری .

۱۱- جانشین معاون عملیات پایگاه بود . پایگاه حجتیه شهر ری . با بسیجی هایی از محله شهادت که یکی از مذهبی ترین و پرافتخارترین نقاط این شهر است . کارت فعال نداشت اما فعال بود . اولین نفری بود که وارد پایگاه می شد و آخرین نفر بود که بیرون می رفت . کارش در بسیج از روی تکلیف بود .

۱۲- رفتیم فلافلی . قرار بود من مهمانش کنم . سیصد تومان بیشتر نداشت . همان را با اصرار گذاشت توی جیبم . می گفت : تو زن و بچه داری . لازمت می شود .

۱۳- زیارت شاه عبدالعظیم برایش تکراری نمی شد . دلش که می گرفت یک راست می رفت همان جا . انگار نه انگار این همان حسین قبلی است ! شوخی هایش کنار می رفت . روی صورتش فقط اشک بود و اشک .

۱۴- عشق زیارت بود ! هر برنامه ای بود خودش را می رساند . این وسط ، حال و هوایش در جمکران دیدنی تر می شد .

۱۵- منتظر مجلس نمی ماند . برای خودش هر جا که بود روضه می خواند و سینه می زد . همیشه زیر لب نجوا داشت . گفتم : پسر ! شاید مردم فکر کنند دیوانه ای ! گفت : من حسینم . عشق من هم حسین است .

۱۶- همه اش می گفت : من آخر شهید می شوم . می خندیدم . می گفت : حالا نگاه کن . اگر آخرش شهید نشدم !

به مادرش هم این را گفته بود .

۱۷- استعداد خوبی داشت . یک بار هم تجدید نیاورد . طرح ساختمانی اش در جشنواره مقام آورد و سکه گرفت . برای دانشگاه یک بار که امتحان داد قبول شد آن هم در شهر خودش ، بدون کلاس کنکور .

به آینده اش خیلی امید داشتیم .

۱۸- نگاهی به قبرها کرد و گفت : می خواهم بدهم سنگ قبرم را بنویسند . ورودی امامزاده عبدالله بود . شوخی کردم اما . . . توی حال خودش بود . گفت : برای رفتن خیالم راحت است . داشت استغفار می کرد . درست دو روز قبل از شهادتش .

۱۹- از راه که رسیدم دیدم ناراحت و افسرده است . هیچ وقت این طور ندیده بودمش . شروع کردم به حرف زدن . نمی خواستم چیزی روی دلش سنگینی کند . بغض کرده بود .

توی خیابان با چند نفر بحثش شده بود . می گفت : بر فرض تقلب شده ، دیگر چرا به عکس امام اهانت می کنید ؟

۲۰- قیافه اش ، صورتش ، حالتش ، نگاهش عوض شده بود . بگویم معصومیت یا نورانیت در چهره اش پیدا بود ، اغراق نکرده ام . از شوخی های همیشگی اش خبری نبود . گفت : می خواهند برایم زن بگیرند ! گفتم : برو تو که بچه ای هنوز ! چند ثانیه نگاهم کرد .

با هم شروع کردیم به نقشه کشیدن . با آن برنامه ریزی عجب مراسمی می شد . مگر چند روز طول کشید ؟ دنیا روی سرم خراب شد.

۲۱- از حمام که درآمد لباس های مرتبی پوشید و نشست سر سفره . گفت : مادر ، روزت مبارک . به شوخی گفتم : این طوری که قبول نیست ! سرش را پایین انداخت . گفت : الان دستم خالی است اما کار می کنم و . . .

از دلش درآوردم . اما ته دل خودم ماند . طاقت شرمندگی اش را نداشتم . چه می دانستم این آخرین روز دیدار است .

۲۲- جلوی آینه ایستاد . تمام قد ، خودش را ورانداز کرد . شب های قبل می گفتم : شلوغ است . خطر دارد مادر . اوباش از پشت خنجر می زنند ! آن شب زبانم باز نشد . برگشت نگاهم کرد . نگاهی که هنوز دلم را می لرزاند .

۲۳- بچه ها همه شان خسته بودند . صبح باید می رفتند سر کار . شب هم درگیری . یکی کاسب بود . یکی کارمند یا کارگر . فرقی نمی کرد . بسیجی ، بسیجی است .

حسین هم خسته بود . فقط یک لقمه نان خورد که گفتند عملیات است . راه افتاد و رفت سعادت آباد .

۲۴- دلم می خواهد آن راننده پرایدی که نصف شب بچه بسیجی ها را زیر می گرفت  ببینم . همان که حسینم را شهید کرد .

کاری اش ندارم به خدا ! فقط می خواهم بپرسم دلت آمد پسر به این قشنگی را از مادرش بگیری ؟!

۲۵- در آن اطراف شهیدی نبود که پیکرش را بیاورند و او به تشییعش نرفته باشد . برای شهدا از دل و جان مایه می گذاشت .

تشییع خودش هم دیدنی بود . در قطعه 55 همسایه شهدا شد . حالا هم به برکت شهدا اسمش سر زبان ها افتاده است .

۲۶- رفته بودیم مشهد انگار . دور سفره ای بزرگ نشسته بودیم . صدایی بلند شد : آقا دارد می آید . . . حسین پرید . آماده آماده بود . زد روی شانه من . گفتم : نه . من نمی توانم .

معطل نماند . رفت که رفت .

۲۷- خون شهید هیچ وقت هدر نمی رود . دیدید یک دفعه شورش ها خوابید . فتنه گرها رسوا شدند . خون پاک او چهره زشت و حیوانی منافقان را برملا کرد و سندی شد بر اثبات مظلومیت ناگفته بسیجیان امام خامنه ای .

بر اساس خاطراتی از : حسن غلام کبیری ( پدر شهید ) – مادر شهید –  حبیب غلام کبیری ( برادر شهید ) – آقایان : هومن آذرمیر – علی جوالی – امیر ناصری – حامد ملا – محمد جواد سعیدی – اصغر برزگری .

جمع آوری خاطرات : مهدی جعفری

تنظیم وبازنویسی : سید حمید مشتاقی نیا

 


3

فتنه, فتنه88, شهدای فتنه, شهدای فتنه 88, اولین شهید فتنه, شهید کبیری, شهید حسین غلام کبیریفتنه, فتنه88, شهدای فتنه, شهدای فتنه 88, اولین شهید فتنه, شهید کبیری, شهید حسین غلام کبیریفتنه, فتنه88, شهدای فتنه, شهدای فتنه 88, اولین شهید فتنه, شهید کبیری, شهید حسین غلام کبیریفتنه, فتنه88, شهدای فتنه, شهدای فتنه 88, اولین شهید فتنه, شهید کبیری, شهید حسین غلام کبیریفتنه, فتنه88, شهدای فتنه, شهدای فتنه 88, اولین شهید فتنه, شهید کبیری, شهید حسین غلام کبیریفتنه, فتنه88, شهدای فتنه, شهدای فتنه 88, اولین شهید فتنه, شهید کبیری, شهید حسین غلام کبیریفتنه, فتنه88, شهدای فتنه, شهدای فتنه 88, اولین شهید فتنه, شهید کبیری, شهید حسین غلام کبیریفتنه, فتنه88, شهدای فتنه, شهدای فتنه 88, اولین شهید فتنه, شهید کبیری, شهید حسین غلام کبیریفتنه, فتنه88, شهدای فتنه, شهدای فتنه 88, اولین شهید فتنه, شهید کبیری, شهید حسین غلام کبیریفتنه, فتنه88, شهدای فتنه, شهدای فتنه 88, اولین شهید فتنه, شهید کبیری, شهید حسین غلام کبیریفتنه, فتنه88, شهدای فتنه, شهدای فتنه 88, اولین شهید فتنه, شهید کبیری, شهید حسین غلام کبیریفتنه, فتنه88, شهدای فتنه, شهدای فتنه 88, اولین شهید فتنه, شهید کبیری, شهید حسین غلام کبیریفتنه, فتنه88, شهدای فتنه, شهدای فتنه 88, اولین شهید فتنه, شهید کبیری, شهید حسین غلام کبیریفتنه, فتنه88, شهدای فتنه, شهدای فتنه 88, اولین شهید فتنه, شهید کبیری, شهید حسین غلام کبیریفتنه, فتنه88, شهدای فتنه, شهدای فتنه 88, اولین شهید فتنه, شهید کبیری, شهید حسین غلام کبیری


ما عرضه نداریم!


25/3/88 سعادت آباد چه خبر بود كه تو شهید شدی؟ اصلا تو آنجا چه كار ‌می‌كردی؟

صدا و سیما كه تازه همین چند روز پیش حرفهای امام را پخش كرد كه «اگر اشخاصی بدون مجوز وزارت كشور اقدام به تجمع كنند، بر همه واجب است با آنها برخورد كنند.»

چرا صبر نكردی محسن رضایی و سایر آقایان با نامه نگاری‌هایشان آرامش را به كشور بازگردانند.

چرا صبر نكردی خداجویی اراذل را در روز عاشورا ببینی؟

چرا صبر نكردی علی مطهری پیام بدهد كه مردم در روز 22 بهمن با هم برادرانه رفتار كنند؟ ‌راستش را بگو. به هوای كیك و ساندیس رفته بودی؟ سكه؟ پول نقد؟ هر چه بوده نوش جانت. آنقدر حلال بوده كه با آن یك قبر وسط قطعه 55 برای خودت دست و پا كرده‌ای و همسایه دیوار به دیوار شهدا شده‌ای.

ما ماهواره نداریم، اینترنت پر سرعت و بدون فیلتر هم نداریم. اما آنقدر برای ندا و ترانه وسهراب و … فیلم و كلیپ و عكس دیده ‌ام كه همه‌‌شان را می‌شناسم. تو را ولی هیچ كس نمی‌شناسد. علی مطهری راست می‌گوید. از بس شما به اندازه كافی مدافع دارید. راست می‌گوید. همه آنها كه در آن قطعه بهشت زهرا خوابیده اند به اندازه كافی مدافع دارند. شما كه خونتان از سید الشهدا رنگین تر نیست. خود حضرت هم منتظر این الطالب بدم المقتول است.

بگذار برای ندا و ترانه، بی بی سی و مریم رجوی ختم بگیرند. بگذار خواص حرف زیادی بزنند و بگویند از بیانیه ها و توصیه‌‌هایشان به سران نفاق است كه 22 بهمن هیچ درگیری نشد. اصلا كسی با نماد سبز نبود كه بخواهد درگیری بشود. ما كه می دانیم باز هم خون شهدا بود كه این نظام را حفظ كرد. باز هم غیرت شما شهدا بود كه این آقایان می‌توانند با لباسهای روحانیتشان راه بروند.

بضاعت ما همین قدر است. همین چند مگابایت كه امپریالیزم به ما روا داشته. امام گفت شهید نظر می‌كند به وجه الله. برای همین ما هم عافیت طلبانه شما را رها كردیم تا خلوتتان به هم نخورد.

ما عرضه نداریم عكس شماها را پیراهن عثمان كنبم و در راهپیمایی ها دست بگیریم. ما لیاقت نداریم بیاییم منزل مادرانتان و به آنها سرسلامتی بدهیم.

و هنوز ما …



4

فتنه, فتنه88, شهدای فتنه, شهدای فتنه 88, اولین شهید فتنه, شهید کبیری, شهید حسین غلام کبیریفتنه, فتنه88, شهدای فتنه, شهدای فتنه 88, اولین شهید فتنه, شهید کبیری, شهید حسین غلام کبیریفتنه, فتنه88, شهدای فتنه, شهدای فتنه 88, اولین شهید فتنه, شهید کبیری, شهید حسین غلام کبیریفتنه, فتنه88, شهدای فتنه, شهدای فتنه 88, اولین شهید فتنه, شهید کبیری, شهید حسین غلام کبیریفتنه, فتنه88, شهدای فتنه, شهدای فتنه 88, اولین شهید فتنه, شهید کبیری, شهید حسین غلام کبیریفتنه, فتنه88, شهدای فتنه, شهدای فتنه 88, اولین شهید فتنه, شهید کبیری, شهید حسین غلام کبیریفتنه, فتنه88, شهدای فتنه, شهدای فتنه 88, اولین شهید فتنه, شهید کبیری, شهید حسین غلام کبیریفتنه, فتنه88, شهدای فتنه, شهدای فتنه 88, اولین شهید فتنه, شهید کبیری, شهید حسین غلام کبیریفتنه, فتنه88, شهدای فتنه, شهدای فتنه 88, اولین شهید فتنه, شهید کبیری, شهید حسین غلام کبیریفتنه, فتنه88, شهدای فتنه, شهدای فتنه 88, اولین شهید فتنه, شهید کبیری, شهید حسین غلام کبیریفتنه, فتنه88, شهدای فتنه, شهدای فتنه 88, اولین شهید فتنه, شهید کبیری, شهید حسین غلام کبیریفتنه, فتنه88, شهدای فتنه, شهدای فتنه 88, اولین شهید فتنه, شهید کبیری, شهید حسین غلام کبیریفتنه, فتنه88, شهدای فتنه, شهدای فتنه 88, اولین شهید فتنه, شهید کبیری, شهید حسین غلام کبیریفتنه, فتنه88, شهدای فتنه, شهدای فتنه 88, اولین شهید فتنه, شهید کبیری, شهید حسین غلام کبیریفتنه, فتنه88, شهدای فتنه, شهدای فتنه 88, اولین شهید فتنه, شهید کبیری, شهید حسین غلام کبیریفتنه, فتنه88, شهدای فتنه, شهدای فتنه 88, اولین شهید فتنه, شهید کبیری, شهید حسین غلام کبیری


حسین جان سلام

نگو که نمیشناسی ، منم امیر علی ، یه نسل سومی مثل خودت ، یکی از همرزمات …
منم یه بسیجی بی کارت درست مثل خودت . منم یکی که میخوان دامادش کنن درست مثل خودت سه روز قبل شهادتت،

اصلا اجازه بده تعارف رو کنار بذارم ،

منم یه لباس شخصی که اگه قابل بدونی بگم از جنس خودتم.
امــــــــــا نــــــــه ، من کجا حسین کبیری کجا …

داداش،شنیدم بد جوری درد دین داشتی . امـــــا تو رو بخدا قسم بگو بدونم درد دین سنگین تر بود یا درد اون ضربه ای که بهت زدن… ؟؟؟
داداش شنیدم تازه که متولد شدی با بیمه موسی بن جعفر(ع) شفا گرفتی. امــا تو رو بخدا قسم بگو بدونم با بیمه چه کسی برات شهادت گرفتی… ؟؟؟

داداش شنیدم هم درس می خوندی،هم کار میکردی ، امــا بگو ببینم  تو این 17 سال چقدر سرمایه برا خودت جمع کردی که تونستی یه تیکه زمین تو قطعه 55 بهشت زهرا کنار دست شهدا دست و پا کنی ؟؟؟
خوش بحالت که چه همسایه هایی داری… عجب محله با صفایی…

داداش شنیدم خستگی تو وجودت راه نداشته . امـــا بگو بدونم از چیه این دنیا خسته شده بودی که بردنت… ؟؟؟از بی معرفتی های نان امام خورده ها یا از خوش رقصی اونایی که ادعای خط امامی بودن داشتن. از بی بصیرتی های شیخ مصلحت یا از پرسه زدن در مه بعضی ها. از نون به نرخ ثانیه خوردن ستون ها یا از بی ادبی نامه نویس ها. از دیکتاتوری که نمیفهمید 25 از 13 بزرگتر است یا از بیسوادی که نمیخواست بفهمد نـــــــــــــــــــــــــه بزرگ ملت رو به افکارش.

داداش بعضیا میگن بسیجیا بی ترمزن ،امــــــــــا بگو بدونم اون پرایدی که بهت زد بی ترمز بود یا تو؟

اصلاً بگو بدونم ترمز اون پراید رو کی بریده بود ؟؟؟
آقای زنده باد مخالف من؟، یا آقای ادب مرد به ز دولت او ؟،یا شایدم کار، کارِ شیخ بی حیا بوده …

داداش حسین شنیدم عشق زیارت بودی مخصوصاً زیارت شاه عبدالعظیم،  امــا اینو دیگه نمیخواد بگی آخه خوب میدونم حالا دیگه عشق زیارتت چجوری درمون میشه فقط تو رو خدا اگه قابل میدونی یه زیارت از روی دلآرای حسین(ع) بکن از جانب ما…

داداش حسین راست و حسینی میخوام بهت بگم خیلی مظلومی …
اصلاً ایکاش سر سنگ مزارت مینوشتن شهید گمنام.
اینجوری دیگه لااقل دل ما نمیسوخت که چرا بی نام ونشونی.

حسین جون شرمنده ام که سر و صدای ساز و آواز شهید دروغین رو تا ناکجا آباد بردن اما ندای حسین ما هنوز غریبه . داداش دارم دق میکنم از فشار مظلومیت تو …

امــــا الحمدلله که راهت غریب نیست… 9 دی حتماً تو هم بودی … دیدی ملت رو…

حسین جان نمیذاریم مظلوم بمونی… یکسال غریبی برای تو کم نبود ! … دیگه بس است غربت…

آخه تو هم نذشتی شهدا مظلوم بمونن …

حسین جون ،شهید سعید است حتی اگه تو فکه شهید بشه اما تو چه سعید بودی که خون  پاکت، تو سعادت آباد ریخته شد…

و تو چه آهی داشتی از روی نیاز که در باغ شهادت باز شد برات…

حسین دعا کن برامون …

دعا کن الان که شیپور جنگ نواخته شده و شناخت مرد از نامرد آسان است به اشتباه نیفتیم.
دعا کن لبیک های ما به ندای هل من عمارِ آقا روز بروز بلند تر بشه.
دعا کن روسفید بشیم تو این گرداب دنیا.
حسین عزیزم دعا کن … دعا کن

 

که سخت محتاجیم به دعا.


5

فتنه, فتنه88, شهدای فتنه, شهدای فتنه 88, اولین شهید فتنه, شهید کبیری, شهید حسین غلام کبیریفتنه, فتنه88, شهدای فتنه, شهدای فتنه 88, اولین شهید فتنه, شهید کبیری, شهید حسین غلام کبیریفتنه, فتنه88, شهدای فتنه, شهدای فتنه 88, اولین شهید فتنه, شهید کبیری, شهید حسین غلام کبیریفتنه, فتنه88, شهدای فتنه, شهدای فتنه 88, اولین شهید فتنه, شهید کبیری, شهید حسین غلام کبیریفتنه, فتنه88, شهدای فتنه, شهدای فتنه 88, اولین شهید فتنه, شهید کبیری, شهید حسین غلام کبیریفتنه, فتنه88, شهدای فتنه, شهدای فتنه 88, اولین شهید فتنه, شهید کبیری, شهید حسین غلام کبیریفتنه, فتنه88, شهدای فتنه, شهدای فتنه 88, اولین شهید فتنه, شهید کبیری, شهید حسین غلام کبیریفتنه, فتنه88, شهدای فتنه, شهدای فتنه 88, اولین شهید فتنه, شهید کبیری, شهید حسین غلام کبیریفتنه, فتنه88, شهدای فتنه, شهدای فتنه 88, اولین شهید فتنه, شهید کبیری, شهید حسین غلام کبیریفتنه, فتنه88, شهدای فتنه, شهدای فتنه 88, اولین شهید فتنه, شهید کبیری, شهید حسین غلام کبیریفتنه, فتنه88, شهدای فتنه, شهدای فتنه 88, اولین شهید فتنه, شهید کبیری, شهید حسین غلام کبیریفتنه, فتنه88, شهدای فتنه, شهدای فتنه 88, اولین شهید فتنه, شهید کبیری, شهید حسین غلام کبیریفتنه, فتنه88, شهدای فتنه, شهدای فتنه 88, اولین شهید فتنه, شهید کبیری, شهید حسین غلام کبیریفتنه, فتنه88, شهدای فتنه, شهدای فتنه 88, اولین شهید فتنه, شهید کبیری, شهید حسین غلام کبیریفتنه, فتنه88, شهدای فتنه, شهدای فتنه 88, اولین شهید فتنه, شهید کبیری, شهید حسین غلام کبیریفتنه, فتنه88, شهدای فتنه, شهدای فتنه 88, اولین شهید فتنه, شهید کبیری, شهید حسین غلام کبیری


و اما رسالت ما…

قرار است نگذاریم حسین غلام کبیری بیش از این مظلوم بماند .

شاید به خاطر این که تا بود نمی گذاشت شهدا مظلوم بمانند . شاید برای آن که نگذاشت انقلاب ، مظلوم بماند . شاید  . . . .

ما ، مدیون حسین و همه حسینیان شهید فتنه 88 هستیم .

باور داریم تا خون شهید نباشد ، هیچ کجا  سعادت آباد  نمی شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *