زندگینامه شهید مصطفی تیرگران
در هیاهوی روزگار، داستان زندگی و شهادت برخی از فرزندان این مرز و بوم، تلنگری عمیق بر وجدان آدمی میزند. شهید مصطفی تیرگران، یکی از همین ستارگان درخشان است که یاد و خاطرهاش پس از سالها گمنامی، همچنان در شهر هزار سنگر آمل زنده است.
مصطفی در سال 1347، در شبی که با بیست و یکم ماه مبارک رمضان تقارن داشت، در شهرستان آمل چشم به جهان گشود. او که فرزند اول خانوادهای متدین و مهربان بود، از همان دوران کودکی با اخلاق نیکو و احترام به والدین، زبانزد خاص و عام شد. پدرش رحمت، و مادرش فرح حقیقت، در دامان پرمهر خود فرزندی را پروراندند که صمیمیت و مهربانیاش شامل حال تمام اعضای خانواده و دوستان میشد.
شهید تیرگران پس از اتمام تحصیلات ابتدایی، دوره متوسطه را در رشته علوم تجربی با موفقیت به پایان رساند و موفق به اخذ مدرک دیپلم گردید. اما روح بلند و تعهد او به اسلام و انقلاب، مسیری فراتر از تحصیلات آکادمیک را در برابرش گشود. وی با حضور فعال در مسجد و پایگاه بسیج محله، فعالیتهای فرهنگی و مذهبی خود را با شور و اشتیاق دنبال میکرد.
در جنگ تحمیلی 8 سال دفاع مقدس، مصطفی لبیکگویان به فرمان امام (ره)، از طریق بسیج عازم جبهههای نبرد حق علیه باطل شد. او که دل در گروی دفاع از میهن داشت، سرانجام در تاریخ پنجم دی ماه 1365 در منطقه عملیاتی امالرصاص عراق، به درجه رفیع شهادت نائل آمد و نام خود را در دفتر پرافتخار شهدای ایران اسلامی جاودانه ساخت.
پس از شهادت، پیکر پاک این شهید بزرگوار به مدت ۹ سال مفقودالاثر باقی ماند و خانوادهاش طعم تلخ انتظار را با صبری زینبگونه چشیدند. سرانجام در تاریخ ۱۳ مرداد ماه سال ۱۳۷۳، پلاک و بقایای پیکر مطهر شهید مصطفی تیرگران تفحص و به زادگاهش بازگردانده شد.
مردم شهیدپرور آمل در مراسمی باشکوه، با این پرستوی مهاجر وداع کرده و پیکر پاک او را در آستان مقدس امامزاده ابراهیم (ع) این شهرستان به خاک سپردند تا آرامگاه ابدیاش، میعادگاه عاشقان و دلسوختگان فرهنگ ایثار و شهادت باشد. شهید تیرگران در هنگام شهادت مجرد بود و با نثار جان خود، درس آزادگی و فداکاری را برای نسلهای آینده به یادگار گذاشت.
نامه شهید اسدالله حقیقت به شهید مصطفی تیرگران
(لازم به ذکر است شهید حقیقت پسردایی شهید مصطفی تیرگران می باشد)
به نام الله پاسدار خدمت خون شهیدان و با سلام و درود به پیشگاه رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی و با سلام و درود بر همه شهدای انقلاب اسلامی از شهدای کربلای حسین تا شهدای کربلای ایران نامه ام همه را شروع می کنم.،
خدمت پسر عمه عزیزم برادر مصطفی تیرگران سلام علیکم، امیدوارم حال شما و آقای تیرگران و عمع جون و آقا مجتبی و آقا مسعود و محبوبه خانم خوب باشد و هیچ ناراحتی نداشته باشید و اگر احوالی از این بنده کوچک خواسته باشید خوب می باشم و به دعاگوئی شما مشغولم،
امیدوارم که سلام گرم مرا که از کوه های بلند کردستان به شما می فرستم بپذیرید و مورد قبول شما باشد. راستی آقا مصطفی، حال آقا مجید و آقا اصغرزاده و عمه جون و آقا اسماعیل و مریم خانم و محسن و لیلی چطور است. از طرف من به آن ها هم سلامم رابرسان و حال من خوب می باشد. راستی وضع امتحانات شما چطور است، امیدوارم که در امتحان موفق باشید بتوانید از عهده آن برآیید.
ما فعلا در مریوان بسر می بریم و اگه بخواهید نامه ای برای من بفرستید به همین آدرس بفرستید به دستم می رسد. دیگر سر شما را درد نمی آورم و همان شما را به خدا می سپارم و از طرف من به خانواده و حاجی آقا و همه سلام برسانید. خداحافظ والسلام
28/08/1362 اسدالله حقیقت
متن کامل مصاحبهٔ هرازنیوز با پدر شهید را میتوانید در لینک زیر مشاهده کنید.
تصاویر شهید: