از استعمار تا انقلاب؛ نقدی بر روایت نادرست نوری‌زاد

 

هراز نیوز : مقاله‌ی محمد نوری‌زاد یک تحلیل تاریخی ارائه می‌دهد که چندین خطای اساسی دارد. نقد این تحلیل را می‌توان در چند محور بررسی کرد

 

۱. اشتباه در مفهوم استعمار و سلطه‌گری جهانی

نویسنده مدعی است که کشورهای دارای حق وتو (آمریکا، انگلیس، چین، روسیه و فرانسه) صاحبخانه‌های جهان هستند و سایر کشورها صرفاً مستأجرانی هستند که باید مال‌الاجاره بدهند. این دیدگاه یکسان‌سازی بیش از حد و ساده‌سازی غیرعلمی از روابط بین‌الملل است. اگرچه سلطه‌گری قدرت‌های بزرگ واقعیت دارد، اما کشورهای مختلف در سطوح مختلف از استقلال و نفوذ برخوردارند. برای مثال:

– ژاپن و آلمان

پس از جنگ جهانی دوم تحت نفوذ آمریکا بودند، اما به قدرت‌های اقتصادی مستقل تبدیل شدند.

– چین

در دهه‌های اخیر مسیر خود را از سلطه‌ی غرب جدا کرده و به یک ابرقدرت جهانی تبدیل شده است.

– برزیل، هند و آفریقای جنوبی

نیز به عنوان قدرت‌های منطقه‌ای نقش مهمی در سیاست جهانی دارند.

 

بنابراین، روایت “مستأجر و صاحبخانه” یک تعبیر بیش از حد ساده‌انگارانه از پیچیدگی‌های جهانی است.

 

 

۲. اشتباه در تحلیل تاریخ ایران و نقش بریتانیا و آمریکا

ادعای نویسنده درباره‌ی نقش بریتانیا و آمریکا در ایران چندین مغالطه‌ی تاریخی دارد:

– رضاشاه و بریتانیا:

این درست است که رضاشاه در ۱۹۲۱ با حمایت ضمنی بریتانیا به قدرت رسید، اما سیاست‌های او در دهه‌های بعد از استقلال‌طلبی برخوردار بود. به همین دلیل هم بریتانیا و شوروی در ۱۳۲۰ او را برکنار کردند.

– محمدرضا شاه و آمریکا: شاه پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تحت نفوذ آمریکا قرار گرفت، اما در دهه‌ی ۱۳۵۰ سیاست‌هایی اتخاذ کرد که موجب نارضایتی غرب شد (مانند افزایش قیمت نفت و گسترش روابط با بلوک شرق). برخلاف آنچه مقاله ادعا می‌کند، شاه به دلیل نارضایتی داخلی و انقلاب مردمی سقوط کرد، نه صرفاً به دستور غرب.

– انقلاب ۵۷ و تغییر مستأجر: ادعای اینکه امام خمینی فقط جایگزین شاه شد بدون اینکه ماهیت سلطه تغییر کند، نادیده گرفتن تغییرات بنیادی در سیاست ایران پس از انقلاب است. جمهوری اسلامی نه‌تنها روابط خود را با آمریکا قطع کرد، بلکه در سیاست‌های منطقه‌ای و بین‌المللی مسیر متفاوتی در پیش گرفت که همچنان ادامه دارد.

 

۳. تناقض در تحلیل بشار اسد و نقش ایران در سوریه

نویسنده ادعا می‌کند که بشار اسد مانند دیگر مستأجران باید چمدان می‌بست و می‌رفت، اما دستور نداشت. این تحلیل نادیده می‌گیرد که:

– دلیل بقای اسد حمایت روسیه و ایران بود، نه صرفاً تصمیم یک ابرقدرت.

در حالی که غرب به دنبال سرنگونی او بود، اما مداخله‌ی نظامی روسیه و ایران مانع این امر شد.

– مقایسه‌ی ناقص با دیگر مستأجران:

برخلاف صدام و قذافی که حمایت خارجی خود را از دست دادند، اسد همچنان متحدانی در سطح جهانی داشت.

– ایران چرا در سوریه مداخله کرد؟

ایران با هدف جلوگیری از نفوذ گروه‌های تروریستی و حفظ مسیر مقاومت در منطقه، از سوریه حمایت کرد. این تحلیل به‌طور کامل نادیده گرفته شده است.

 

۴. ادعای بدون سند درباره‌ی اموال ایران در بانک‌های غربی

نویسنده بدون ارائه‌ی سند معتبر مدعی است که مجتبی خامنه‌ای و قالیباف هزار میلیارد دلار را در بانک‌های انگلیس ذخیره کرده‌اند، اما امکان برداشت آن وجود ندارد. این ادعا چند اشکال اساسی دارد:

– هیچ منبع مستقل یا سند معتبری برای این ادعا ارائه نشده است.

– نظام بانکی غربی شفافیت بالایی دارد و چنین رقم بزرگی بدون افشاگری رسمی بعید است.

– تجربه‌ی تحریم‌های ایران نشان می‌دهد که دارایی‌های بلوکه‌شده عمدتاً متعلق به دولت ایران هستند، نه افراد خاص.

 

۵. مغالطه در وضعیت داخلی ایران

نویسنده مدیریت ایران را به “پای منقل تریاک” تشبیه کرده و نتیجه گرفته که حکومت در حال فروپاشی است. این نوع تحلیل احساسی و کلی‌گویی است:

– اگرچه مشکلات اقتصادی و مدیریتی وجود دارد، اما مقایسه‌ی آن با “مدیریت پای منقل” یک توهین سطحی است.

– نادیده گرفتن زیرساخت‌های اقتصادی، پیشرفت‌های نظامی، و نفوذ منطقه‌ای ایران باعث می‌شود که این تحلیل یک‌جانبه و نادرست باشد.

– در طول ۴۵ سال گذشته، ایران بارها با بحران‌های شدید روبه‌رو شده اما سقوط نکرده است. چنین تحلیل‌هایی بیشتر مبتنی بر آرزو هستند تا واقعیت.

 

جمع بندی

تحلیل نوری‌زاد دارای چندین مغالطه‌ی تاریخی، ساده‌سازی بیش از حد، و ادعاهای بدون سند است. او روابط بین‌المللی را بیش از حد سیاه و سفید ترسیم کرده و پیچیدگی‌های تاریخی و سیاسی را نادیده گرفته است. اگرچه نقدهای جدی به وضعیت داخلی ایران وجود دارد، اما این مقاله بیشتر یک متن احساسی و جهت‌دار است تا یک تحلیل علمی و مستند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *