دلایل و زمینه های رشد وتوسعه اقتصادی ترکیه در دوران اخیر
*مجید محمدی
چکیده:
تركيه در ميان كشورهاي خاورميانه يك استثناي تمام عيار است .این کشور به لحاظ جغرافيايي و تمدني شرقي است اما به لحاظ مناسبات سياسي و اقتصادي، فني و فرهنگي، غربي است. تردیدی نیست که این کشور در ادوار اخیر تحولات قابل ملاحظه ای را در رشد وتوسعه اقتصادی تجربه کرده است.قراین وشواهد نشان می دهند که رشد وتوسعه اقتصادی در این کشور ناشی از دلایل وزمینه هایی است.علی الخصوص که با روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه،رشد وتوسعه واقتصادی، تحولی بزرگ در تاریخ معاصر ترکیه به شمار می آید. مطلب حاضر تلاش دارد که دایل وزمینه های رشد وتوسعه اقتصادی ترکیه در دوران اخیر را مورد بررسی وارزیابی قرار دهد،لذا در در پاسخ به این پرسش اصلی تنظیم یافته است که دلایل وزمینه های رشد وتوسعه اقتصادی ترکیه در دوران اخیر چیست؟ فرضیه ای که در پاسخ به این این پرسش اصلی مورد سنجش و آزون قرار می گیرد آن است که رشد وتوسعه اقتصادی ترکیه در دوران اخیر از دلایل و زمین هایی تحولات سیاسی در ابعادی چون عرضه دموکراسی نمایندگی،وجود انتخابات آزاد،احزاب سیاسی و وجود مطبوعات مستقل، جنگ با تروریسم(ک.گ.پ)، اسلام گرایی نوین و ترویج فرهنگ تسامح نسبت لائیتسه ومیراث کمالیسم،ناشی شده است.شایان ذکر است که روش ماهیت مطلب، حاضر علی وتبیینی است.
کلید واژگان:
ترکیه،رشد وتوسعه اقتصادی،تحولات سیاسی، دموکراسی نمایندگی، انتخابات آزاد،احزاب سیاسی،مطبوعات مستقل، جنگ با تروریسم(ک.گ.پ)، اسلام گرایی، ،لائیتسه، کمالیسم.
مقدمه:
گفته می شود که نظام سياسي ترکیه از درون خلافت اسلامي بيرون آمد و رنگ لعاب سکولار به خود گرفت. اینکه این کشور بخشی از هویت وموجودیت خود را مرهون نظام خلافت وبخشی دیگر را مرهون آموزه های سکولاریسم بوده است،خود متضمن توجه بیشتر به ساختار سیاسی ترکیه از بدو موجودیت این کشور است. قراین ونشانگان موجود حکایت از آن دارند که از همان سالهاي نخست قرن بيستم كه منازعه نظام كهن و انديشههاي جديد در تركيه وارد مراحل پاياني ميشد، دو جناح به ظاهر متضاد در برابر يكديگر صفآرايي كردند. در يك سوي منازعه، بقاياي حكومت عثماني يا خلافت ايستاده بود و در سوي ديگر افسران جمهوريخواه. تصوير بيروني اين منازعه اين بود كه گروههاي واپسگرا و نوگرا به جدال برخاستهاند. اما واقعيت چيز ديگري بود. زيرا از نظر عناصر نوگرايي، نظام خلافت عثماني با نظام جمهوريت افسران تضاد بنيادي نداشت، بلكه صرفا متباين از آن بود. در نظام خلافت، از جنبه نظري اصل بر راي يا بيعت بود كه آن را به نظام جمهوريت نزديك ميکرد.از سوی دیگر پيوندهاي تاريخي این کشور با مغرب زمين متضمن پذیرش آموزه های سکولار در بطن نظام سیاسی واجتماعی شد ودر این هماوردی سياسي و ايدئولوژيك بيشتر تركها كوشيدند زبان فرهنگي و سياسي رقيب را بياموزند. اين الزام، تركيه را به تدريج با سپهر فرهنگي غرب آشنا كرد. اين بازي به صورت طبيعي، عثماني را كه از اوايل قرن بيستم ديگر «مرد بيمار» خوانده ميشد، به سوي سپهر فرهنگي غرب سوق ميداد.حكومت تركيه جديد كه در سال 1924 شكل گرفت،در واقع برآيند و محصول اين تنازعات و تحولات بود. اين حكومت، دين را از دولت جدا كرد اما توانايي و شايد سوداي حذف دين از سپهر فرهنگي جامعه را نداشت. با افزايش تماس تركيه با غرب و به موازات آن جدا شدن پارههاي عربي خلافت، آنچه براي تركها باقي ماند، بيشتر معطوف به آموختههاي آنان از دنياي جديد بود تا داشتههاي آنها از سپهر فرهنگي عربي و اسلامي. اسلام پس از عصر خلافت در تركيه بيش از آنكه ايدئولوژي و نشانه تشخص در برابر ايرانيان، غربيها يا عربها باشد، پديدهاي فرهنگي و آئيني بود.به همين علت به جاي وارد شدن به مبارزه سياسي به «ترويج و تبليغ» گرايش يافت. در اين تبليغ و ترويج همواره يك اصل ملحوظ و محفوظ ماند كه همانا تضمين دادن پيوسته در اينباره بود كه مسلمانان در پي تغيير نظام سياسي تركيه نيستند، بلكه در پي ترويج معنويت و درستكارياند و كارآمدي را بر ايدئولوژي ارجح ميدانند.تحولات دهههاي 70، 80 و 90 در تركيه، زمينه را براي ورود اسلامگرايان به صحنه سياسي، هموارتر كرد. در دهه 1970 نظاميان آخرين تلاشها را براي تحكيم قدرت خود به كار بستند.
در دهه 1980 اصلاحات عصر تورگوت اوزال انجام شد و به افزايش اعتماد بين ارتش و سياستمداران انجاميد و در دهه 1990 به موازات افزايش اعتماد بين ارتش و سياسيون، انگارههاي ايدئولوژيك رنگ باختند و كارآمدي جاي ايدئولوژي را گرفت. اين تحول باعث شد سه حزب سياسي عمده تركيه يعني مامميهن، راه راست و جمهوريخواه خلق، به تدريج از قالبهاي پيشين در آيند و مبناي كار خود را نه جدال فكري بلكه كاركردگرايي قرار دهند.
اين رويه جديد، بيش از هر حزب و گروهي به نفع اسلامگرايان تركيه شد. اسلامگرايان كه در تمام دوران تركيه جديد، تا همين اواخر از قدرت دور بودهاند بهتر از هر حزبي ميتوانستند با ادعاي تحول وارد گود سياسي شوند.
تحولات سیاسی، رشد و توسعه اقتصادی دوران اخیر ترکیه
همانگونه که گفته شد، رشد و توسعه اقتصادی ترکیه ناشی از وجود وعملیاتی شدن تحولات سیاسی در ابعادی چون: عرضه دموکراسی نمایندگی،وجود انتخابات آزاد،احزاب سیاسی و وجود مطبوعات مستقل، جنگ با تروریسم(ک.گ.پ)، اسلام گرایی نوین و ترویج فرهنگ تسامح نسبت لائیتسه ومیراث کمالیسم بوده است. نظر به اینکه در ادوار اخیرترکیه حزب عدالت وتوسعه به عنوان یک طیف سیاسی از اواخر دهه 1990 در مقام يك نيروي موثر سياسي،بیشتر توانسته عهده دار رشد وتوسعه اقتصادی ترکیه در دوران اخیر باشد،ضروری است که به چگونگی روی کار آمدن حزب عدالت توسعه و استراتژی های آن پرداخته وسپس رشد وتوسعه اقتصادی حاصل از تحولات سیاسی حزب مذکور نمایانده شود.
1) حزب عدالت توسعه: تجربه جدید در نظام سیاسی ترکیه:
سال های 1996 و1997 را باید نقطه عطفی برای شکل گیری حیات سیاسی حزب عدالت و توسعه قلمداد کرد. گفته شده است که حزب عدالت وتوسعه در این سال ها،به لحاظ سیاسی و ایدئولوژیکی وامدار میراث اربکان بود. جدای از شرایط موجود در سال های مذکور،اسنادی که دلالت بر فراهم شدن زمینه برای شکل گیری حیات سیاسی حزب عدالت وتوسعه می کرد، و در حقیقت عاملی شتابزا به شمار می رفت، جراحی اقتصادی ترکیه به وسیله تورکوت اوزال بود .شاید بتوان این دهه را کلیدی ترین فرصت برای روی کار آمدن حزب عدالت وتوسعه بود.
محتاج به توضیح است که جراحی اقتصادی اوزال بدون معایب موجود بر فرایند و روندهای اقتصادی ترکیه میسر نبود. از روی تاکید باید خاطر نشان کرد که معایب موجود، مربوط به فاصله دهه 50 تا اواخر دهه 70 بود که ترکیه را گرفتار مصائب اقتصادی کرده بود.در حقیقت از دهه 50 تا اواخر دهه 70،اقتصاد ترکیه همانند اقتصاد بسیاری از کشور های در حال توسعه،اقتصاد مبتنی بر جایگزینی واردات بود که در آن کنترل تجارت،ارز خارجی واعتبارات بانکی توسط دولت، اصلی ترین ویژگی اقتصادی بود و باعث بدتر شدن موازنه حساب جاری و منفی شدن نرخ بهره می گردید. افزون بر این،انباشت سرمایه به جای آنکه مبتنی بر بازار باشد، به شدت وابسته به سیاست های دولتی وعرصه سیاست بود. در این راستا کارآفرینان کاملاً وابسته به دولت و بورکراسی بودند و به جای بهره گیری از فرصت های ایجاد شده توسط بازار،در صدد استفاده از یارانه های دولتی بودند. این فضای سیاسی و اقتصادی باعث رشد رفتار های رانت جویانه در میان تجار و مردم شد. اما در پی بحران ایجاد شده در موازنه پرداخت ها در اواخر دهه 70،ترکیه به تاثیر پذیری از جریان های جامعه بین المللی در صدد بر آمد دولت محوری در اقتصاد را تغییر دهد. در پی این بحران اقتصادی ترکیه به محل آزمون برنامه مشترک بانک جهانی وصندوق بین المللی پول برای پیشبرد برنامه اصلاحات اقتصادی به منظور خروج از بحران ها تبدیل شد. هدف از اجرای برنامه این نهاد های بین المللی در ترکیه،با ثبات کردن و آزاد سازی اقتصاد بسته و درونگر ترکیه و تبدیل آن به یک اقتصاد برونگر ومدلی برای سایر کشور های کمتر توسعه یافته بود.
تورکوت اوزال که بعد از استعفای دمیرل در سال 1971 در واشگتن، شغلی در بانک جهانی پیدا کرد، از تجارب سامان اوغلو یک اقتصاد دان ترک در بانک جهانی بهره فراوان برد. اوزال بعد از بازگشت به ترکیه، مدیر یک بخش خصوصی اقتصادی شد و طی آن توانست سیاست اقتصادی دولت نظامی وقت را که مبتنی بر اقتصاد بود، به پیش برد. اودر انتخابات سال 1983 با حزب تازه بنیاد خود،حزب مام میهن توانست در انتخابات برنده شده و نخست وزیر شود. اوزال بعد از نیل به مقام نخست وزیری، توانست با استفاده از تجارب موفقیت آمیز برخی از کشور های آمریکای لاتین از جمله آرزانتین ومکزیک در پیشبرد اصلاحات اقتصادی وخصوصی سازی کمک شایانی به اقتصاد ترکیه کند،مزید آن او توانست با حاشیه نشین کردن نسبی نخبگان دولت گرا،زمینه انجام اصلاحات اقتصادی را فراهم کند.به عبارت دیگر مجاهدت ومساعی اوزال موجب گردش به چپ در رویکرد های اقتصادی شد، به این معنی از رویکرد های سوسیالیستی به رویکرد های نئولیبرال روی آورد. به این ترتیب معمار اصلاحات اقتصادی در ترکیه نهاد بوروکراتیک قدرتمندی را ایجاد کرد که مستقیماً به دفتر نخست وزیری وصل بود و مستقل ازسایر سازمان ها عمل می کرد. هدف اوزال از این کار، رفع موانع داخل حکومتی بر سر راه خصوصی سازی بود. اهمیت سیاست های نئولیبرال وسیاست های آزاد سازی دوران اوزال از آنجا ناشی می شد که جامعه ترکیه از زمان عثمانی یک جامعه دولت محور پدر سالار بود و این میراث مرده ریگ در دوران جمهوری هم تداوم پیدا کرده بود، باید خاطر نشان کرد که جراحی اقتصادی اوزال پیامد هایی نیز داشت که تضعیف سنت دولت سالاری،ظهور سرمایه سبز آناتولی، تقویت بخش خصوصی وتضعیف نسبی میراث کمالیسم از نشانگان بارز آنند.
این جراحی اقتصادی در ادوار بعد مورد استفاده حزب عدالت وتوسعه قرار گرفت والگوی درخشان در تعقیب سیاست های اقتصادی برای ترکیه شد. در حقیقت با به قدرت رسیدن حزب عدالت وتوسعه در سال 2002 از یک سو با پذیرش پیشنهاد عضویت ترکیه در اتحادیه در سال 1999 و از سوی دیگر با میراث به جای مانده از بحران مالی 2000تا 2001 همراه بود. در چنین بستری حزب عدالت وتوسعه با در درس گرفتن از برخی از تجربیات موفق و نیز از برخی اشتباهات احزاب رفاه وفضیلت از شکاف های اجتماعی موجود در جامعه ترکیه ونیز نا رضایتی مردم از احزاب برسر قدرت نهایت استفاده را برد و توانست اکثریت مطلق را در پارلمان ترکیه به دست آورد که در نوع خود طی یک دهه گذشته امری بی سابقه بود. اردوغان با آگاهی به این امر نزدیکی هر چه بیشتر به اتحادبه اروپا و آغاز مذاکرات الحاق را در سر لوحه برنامه ها وسیاست خارجی خود قرار داد تا بتواند در عرصه داخلی مخالفان خود را غیر مستقیم تحت فشار قرار دهد. با این حال رهبران حزب به خوبی واقف بودند که پیروزی،تضمین کننده موفقیت آنان نیست. این حزب در زمان تبلغات انتخاباتی شعار هایی متعددی چون اقتصادی سیاسی واجتماعی را مطرح کرده بود. در دل شعار های سیاسی او، مولف هایی چون:عرضه دموکراسی نمایندگی، انتخابات آزاد، مبارزه با تروریسم و عرضه اسلام گرایی نوین و ترویج فرهنگ تسامح نسبت لائیتسه و میراث کمالیسم و بسیار دیگری از مولفه های سیاسی وجود داشت که به نظر می رسید شرط لازم وکافی رشد اقتصادی و مآلاً اهداف غایی که همان پیوستن به اتحادیه اروپا می باشد،بوده است
2) حزب عدالت توسعه: برنامه ها واستراتژی ها
.حزب عدالت و توسعه در دوران مدیریت خود بر ترکیه، توانسته است چند تغییر اساسی درشاکله قدرت سیاسی و اجتماعی ایجاد کند به همین جهت امروز میتواند با تکیه بر مولفه هایی با خیالی آسوده بر افکار عمومی مستولی شود و با صدای بلندتری نسبت به رقبا انتخاباتی خود آینده ترکیه را ترسیم نماید. این مولفه ها چیزی جز پویش های سیاسی و اقتصادی حزب وعدالت و توسعه نیست وآن اینکه:
1) افزایش توان اقتصادی در سایه اتخاذ سیاست های واقعگرایانه از جمله نکات مبرز این دوره ترکیه است که با سیر صعودی تولید ملی و افزایش سرمایه گذاری و حضور در صنایع مختلف و فعال سازی تجارت خارجی در ده سال اخیر حاصل گردیده است. در عین حال ایجاد مزیتهای نسبی در عرصه تجارت، بانکداری و خدمات عمومی و ایجاد دانش و تکنولوژی روز برای ایجاد درآمدهای بیشتر از نکات مهم بوده است.
2) کمرنگ کردن نقش نظامیان در تصمیم سازی سیاسی از جمله دیگر اقدامات حزب عدالت و توسعه در راستای چرخش روال عمومی جامعه تعبیر میشود چرا که در گذشته نه چندان دور همیشه سایه نظامیان و امرای ارتش در جای جای تصمیمات در ترکیه بروز ظهور داشته و این اقدام تا آنجا پیش رفت که در حال حاضر شورای امنیت عالیملی این کشور را نیز در بر گرفته و برخلاف گذشته این شورا نیز عدهای از غیرنظامیان را درچرخه تصمیم گیری خود جای داده است.
3) تسهیل شرایط زندگی با کاهش نرخ تورم به حدود 7 درصد ،افزایش حقوق در بخشهای مختلف جامعه به همراه کاهش بدهی های خارجی و در مقابل افزایش سرمایه گذاری در داخل و سیر صعودی آورده ترکهای مقیم خارج و ایجاد شرکت های متعدد متنوع فعال ترک برای اشتغال در فضای کسب و کارحتی در بیرون مرزها و فرصت سازی بهینه درتمامی نقاط قابل دسترسی این کشور سبب شد تا متغیرهای نزولی این کشور در دهههای گذشته به سیر صعودی تغییر جهت دهد و از ترکیه قدرت هفدهم اقتصادی جهان را بسازد.
4) حوزه سیاست خارجی فعال همراه با واقعگرایی از دیگر محصولات دوره حاکمیت حزب عدالت و توسعه است که تا کنون توانسته است برکات زیادی برای ترکیه به بار آورد چرا که آنکارا در روز اول حاکمیت عدالت وتوسعه توانسته بود به سرپلهای جدید خاورمیانه و کشورهای اسلامی متصل شود و به نوعی چرخشی 180 درجهای از نظام بینالملل به نظام منطقهای داشته باشد، اما اسلامگرایان در دوره دوم حاکمیت خود توانستند با سیاست واقعگرایی فرصت ساز ضمن حضور و حتی مداخله مثبت در تحولات خود را میدان دار بسیاری از حوادث و تحولات معرفی نمایند و همزمان با افزایش نقش بازیگری خود در سطح منطقه و بینالملل از این طریق به ایجاد فرصتهای جدید نیز نائل شوند که مجموعه قراردادهای اقتصادی با کشورهای اسلامی، عرب و حتی شرق دور و روابط به جای مانده از گذشته با غرب توانسته است بنگاههای اقتصادی این کشور را به شدت شکوفا کرده و کوک آن را برای حضور قدرتمندانه در میدان ساز نماید.
5) حزب عدالت و توسعه برای سال 2023 با محوریت مسائل اقتصادی، آزادیهای فردی و اجتماعی و ارتقای جایگاه این کشور با ایجاد شبکه ارتباطات بین المللی برنامه های کلانی را برای آینده دارد که توجه بسیاری از مردم را به خود جلب کرده است.
6) شخصیت کاریزماتیک اردوغان به جهت قابلیت های فردی و برخورداری از یک پشتوانه قوی سیاسی و تشکیلاتی بنام حزب و عدالت و توسعه در رقابت های نفسگیر انتخاباتی سبب شده مردم و لایه های اجتماعی و حتی احزاب و گروه های سیاسی رقیب به جدیت حزب عدالت و توسعه در سیاست و حضور در قدرت واقف شوند. به همین جهت بسیاری معتقدند این روحیه می تواند در جلب توجهات عمومی بسیار موثر افتد چرا که اردوغان در همه پرسی تغییر قانون اساسی گذشته اعلام کرد در صورت شکست، رهبری حزب را واگذاری کند و در مبارزات انتخاباتی اخیر نیز این رجز خوانی را تکرار نمود.
7) سیرصعودی جایگاه حزب عدالت وتوسعه به همراه خستگی ناپذیری مردان سیاست درآن بر ادامه حاکمیت در کنار دیدگاههای سیاسی واقتصادی جدید از جمله تغییر قانون اساسی، افزایش حقوق وآزادیهای فردی و اجتماعی ، تدوین نقشه راه برای آمادگی جهت برگزاریجشن صدمین سال تاسیس جمهوری ترکیه وتغییر سیستم سیاسی از نظام پارلمانی به ریاست جمهوری از جمله راهکارهایی است که می تواند آرای بالایی از مردم را به حساب آک پارتی واریز نماید.
8) درعین حال احزاب رقیب به دلایل مختلف از جمله رقابت های درونی، جایگاه متوسط اجتماعی، بروز فساد در سران آن و در برخی موارد نمایندگی بخش کوچکی از جامعه و حتی اقلیت ها دارای وزن و جایگاه مهمی در رقابت سیاسی با حزب عدالت و توسعه نیستند.
3) الزامات تحولات سیاسی حزب عدالت وتوسعه:
حزب عدالت وتوسعه نسبت به دولتهاي قبلي دو وجه تمايز داشت. اول اينكه نخستين حزبي بود كه در دو دهه اخير توانسته بود دولت مستقل و بدون نياز به ديگر احزاب تشكيل دهد و دوم اينكه به صراحت از مشي اسلامي خود دفاع ميكرداسلامگرايان تركيه براي دور كردن ترس بنيادگرايي از ارتش و غرب، شيوه اعتدالي پيشه كرد و به جاي تاكيد بر باورهاي ايدئولوژيك، مبناي كار خود را بر تحولات سیاسی در ابعادی چون عرضه دموکراسی نمایندگی،وجود انتخابات آزاد،احزاب سیاسی و وجود مطبوعات مستقل، جنگ با تروریسم(ک.گ.پ)، اسلام گرایی نوین و ترویج فرهنگ تسامح نسبت لائیتسه ومیراث کمالیسم مآلاً در جهت رشد وتوسعه اقتصادي و مبارزه با فساد گذاشت. اين برنامه ها با اقبال عمومي روبهرو شد و به دولت جديد فرصت داد، برنامههاي اصلاحي دهه 1980 كه در كشاكش احزاب سياسي رنگ باخته بود، بار ديگر احيا شوند.
الف) عرضه دموکراسی نمایندگی
دموکراسی، (Democracy) یک روش حکومتی است برای مدیریت کم خطا بر مردم حق مدارکه در آن مردم، نه فرد یا گروهی خاص، حکومت میکنند. گونههای مختلف دموکراسی وجود دارد.میان انواع گوناگون دموکراسی، تفاوتهای بنیادین وجود دارد. دموکراسی نمایندگی یکی از گونه های دموکراسی است.دموکراسی نمایندگی به این معناست که تصمیمات مربوط به جامعه، نه بدست اعضای آن، بلکه توسط افراد ویژهای که مردم برگزیدهاند؛ گرفته میشود. شکلهای گوناگون دموکراسی نمایندگی در بسیاری از سازمانها هم وجود دارد.
در عرضه دموکراسی و دموکراسی نمایندگی ترکیه عواملی دخیل بوده اند که می توان به نقش نخبگان،میراث کمالیسم، اشاره کرد. در این راستا،ترکیه امروزی بسیاری از مولفه ها واصول مربوط به دموکراسی را از زمان نهضت ترک های جوان تاکنون علی الخصوص در زمان صدارت حزب عدالت وتوسعه،در حیات سیاسی خود اجرا کرده است. دولت مردان این کشور اصل تسامح،انتخابات،انتخابی بودن حاکمان، نسبی بودن اصا دموکراسی،تعدد احزاب ونظام تکثر گرایی،جدایی دین از سیاسیت واصل تفکیک قوا را پذیرا شده اند و عدول از آن را مخالفت با دموکراسی می دانند.اما ویژگی اصلی دموکراسی در ترکیه دموکراسی نمایندگی است. به هر حال ترکیه گذار به دموکراسی را تا حد زیادی پشت سر نهاده و در کار تثبیت دموکراسی است.
ب) وجود انتخابات آزاد
انتخابات جریانی رسمی است که هر گام آن از پیش تعیین شده می باشد. انتخابات برای تصمیم گیری مردم یا بخشی از مردم است که شخص یا اشخاصی را برای مقام، پست یا مسولیتی و برای مدتی معلوم با ریختن رای خود به صندوقهای انتخاباتی می گزینند. هدف اصلی از انتخابات سیاسی انتخاب نمایندگان مردم میباشد که به آن دموکراسی نمایندگی می گویند. گفته می شود که انتخابات آزاد واجد ویژگی هایی است. این ویژگی ها عبارتند از:
1) حق داشتن یک رای : کسانی که واجد شرایط برای انتخاب کردن هستند می توانند یک رای به صندوق بیاندازند.2)برابری: هر انتخاب کننده تنها می تواند یک بار یک رای بدهد و همه رایها برابر می باشند و یکسان شمرده می شوند.3) مخفی بودن رای: در جریان و پس از انتخابات می باید همه انتخاب کنندگان اطمینان داشته باشند که این که به چه کسی رای داده اند مخفی می ماند.4) تقلب در رای: آرای داده شده مردم را نمی توان تغییر داد، نمی توان نابود کرد و هیچ رایی را نمی توان پس از پایان انتخابات به آرای داده شده اضافه کرد.5)کنترل انتخابات: هر انتخاب کننده حق این را دارد که هر زمان که بخواهد درستی شرایط نام برده در ۱ تا ۴ را برای اطمینان خود کنترل کند.
اگر بخواهیم انتخابات را به عنوان وجهی از تحول سیاسی ومولفه ای قابل توجه در دموکراسی تلقی کنیم که بتواند زمینه را برای رشد وتحولات اقتصادی مثلاً در کشوری چون ترکیه آماده کند، این وجه از تحولاتی سیاسی بیشتر در زمان حاکمیت حزب عدالت و توسعه خود را نشان داده است. تمامی انتخاباتی که در زمان حاکمیت حزب عدالت وتوسعه بر گزار گردیده است برپایه قانون و نظم و با برخورداری از شفافیت، نظارت ملی و ارزیابی مثبت بینالمللی بر خوردار بود.بنابر این بهترین الگوی انتخابات آزاد در نظام سیاسی ترکیه بیشتر با رویکردهای دموکراسی خواهی حزب عدالت وتوسعه سازگاری دارد تا دولت های قبلی.بنابراین،الگو ها ورویکرد های این حزب می تواند بهترین نمونه الگوهای دموکراسی گرایی در وجه انتخابات آزاد باشد ومبنایی برای تحلیل قرار گیرد.
ج) احزاب سیاسی
احزاب سیاسی مرکب از گروهی از شهروندان کم و بیش سازمان یافته است که به عنوان یک واحد سیاسی عمل می کنند و با استفاده از حق رای خود می خواهند بر حکومت تسلط پیدا کنند و سیاست های عمومی خود را عملی سازند. به عبارت دیگر،احزاب سیاسی گروه سازمان یافته شهر وندانی است که دارای نظریات سیاسی مشترکند و با عمل به مثابه یک واحد سیاسی می کوشند بر حکومت تسلط یابند. هدف اصلی یک حزب این است که عقاید وسیاست های خود را در سطح سیاسی رواج دهند. گفته شده است که احزاب سیاسی چرخ دنده ماشین دموکراسی است،اگرچه احزاب سیاسی سابقه بیشتری از دموکراسی های نو دارند، اما رشد آنها با تکامل دموکراسی همزمان بوده است.
با توجه به بررسی های و پژوهش های انجام گرفته، مشخص شده است که از گذشته تا کنون حدود 33 حزب در داخل کشور ترکیه فعالیت داشته اند که برخی از آنها احزاب اصلی وبرخی دیگر در واقع به نوعی وابسته به این احزاب بوده وفعالیت سیاسی داشته اند.
از مهمترین احزاب سیاسی در ترکیه می توان به احزابی چون: حزب مام میهن، حزب دموکراسی خلق، حزب عدالت، حزب بزرگ ترکیه، حزب کمیته وحدت ملی، حزب دموکراتیک،حزب دموکراسی،حزب چپ انقلابی، حزب دموکرات، حزب کارگران مستقل وآزاد،حزب کارگران کردستان، حزب رفاه، حزب گرایش اسلامی،حزب اجتماع بزرگ، حزب چپ دموکراتیک، حزب جمهوری خلق،حزب راه راست ترکیه، حزب عدالت وتوسعه نام برد.
از مهمترین کار ویژه های احزاب مذکور در ترکیه باید رقابت انتخاباتی با هدف پیروزی،تدوین سیاست های عمومی،برخورد و انتقاد از حکومت،واسطه میان حکومت و مردم، تسهیل کار حکومت پارلمانی و گرد هم آوری همفکران می باشد. در این میان کار ویژه این احزاب در ترکیه مستلزم موفقیت دموکراسی در ترکیه بو.ده است. این احزاب در موقعیت های مختلف کشور را از آشوب نجات داده اندو موجب جلوگیری از استیداد قوه مجریه و در کنار آن اعتبار قوه مقننه شده اند. علاوه برآن کارویژه این احزاب در ترکیه موجب انتخابات آسان، هماهنگی بین ار گانهای حکومتی،آموزش وسیع مردم در پذیرش پرنسیب های دموکراسی و نیز موجب روحیه انضباط مردمی شده است.
اما فعالیت این احزاب در راستای ارتباطی که میات توسعه سیاسی واقتصادی وجود دارد، موجب توجه دولت های لیبرال غرب و در راس آنها اتحادیه اروپا شده است.در حقیقت وجود احزاب سیاسی وفعالیت چشمگیر آن در فراگرد حیات سیاسی این کشور،به معنی تحرک در چرخ دنده های ماشین دموکراسی در این کشور محسوب می شود.در حقیقت درک نخبگان اتحادیه اروپا متضمن این مسئله گشته است که آنان کشوری را که روند فعالیت احزاب در آن چشمگیر است، بیشتر مورد توجه قرار داده اند.
به باور آنان روند تصاعدی فعالیت احزاب در کشوری چون ترکیه نشانگر گرایش به لیبرالیسم وآرمان های دموکراسی است،پس مناسبات وتعاملات اقتصادی با چنین کشوری عاری از هرگونه مخاطراتی است که در پیوند با کشور های غیر دموکراتیک یا کشور های فاقد احزاب سیاسی اند،جریان می باید.در حقیقت توجه اتحادیه اروپا به ترکیه موجب توجه سایر کشور ها برای تعاملات اقتصادی با این کشور شده است.
در این زمینه یک نمونه از مهمترین مکانیسم های موجود از طرف اتحادیه اروپا برای ترکیه تعاملات اقتصادی ومآلاً تشویق سایر کشور ها در فرایند سرمایه گذاری است. یعنی کشور های که به لحاظ سیاسی همسو با ترکیه می باشند.بدون تردید تمهید چنین مکانیسمی از سوی اتحادیه اروپا می تواند موجب سرمایه گذاری در ترکیه شود که به نوبه خود این سرمایه موجب توسعه اقتصادی می شود. در جدول زیر نشان داده می شود که وجود احزاب در ترکیه ورقابت آنان در اداوار اخیر تا چه اندازه با توسعه سیاسی ومآلاًتوسعه اقتصادی پیوند داشته است که به دنبال خود توجه اتحادیه اروپا وسایر کشور های برای مناسبات اقتصادی با ترکیه جلب کرده است.
د) مطبوعات مستقل
روزنامه به طور خاص و مطبوعات به طور عام در تکوین افکار عمومی بسیار موثرند. برای نشان دادن اهمیت سیاسی مطبوعات بود که بر آن نام رکن چهارم دموکراسی نهادند. لیپمن روزنامه را کتاب مقدس دموکراسی نامید. روزنامه در دولت دموکراتیک نو نیروی شگرفی استودر توسعه دموکراسی سهم فراوانی داشته است. درباره نقش مطبوعات در بسط وتحکیم دموکراسی ترکیه باید گفت که نخبگان سیاسی این کشور خود را وامدار آموزه های لیپمن می دانند،به این معنی که از مطبوعات در این کشور همانند بسیاری از کشور های توسعه یافته،رکن چهارم دموکراسی وکتاب مقدس دموکراسی نام برده می شود.
برخی از معروفترین روزنامه ملی ترکیه به قرار زیر است:باکیر کوی پستاسی، حریت، صاباح،زامان(زمان)، فاناتیک، تاکویم(تقویم)، پاس فوتو ماچ، ملیت، واطان(وطن)،ترکیه،آکشام،شوک، وتاکیت،جمهوریت، بیرگون، اوزگورگوندم،اورتا دوغو،رفرانس،یئتی آسیا، اونچه واطان(وطن)،اورنسل، یئتی مساج، دونیا(دنیا) هورسس.
با توجه به توسعه چشمگیر کمی و کیفی رسانه های نوشتاری در ترکیه(مطبوعات)،این کشور را باید،پایبند به پرنسیب های دموکراسی دانست. در حقیقت چنین توسعه ای ناشی از درک نخبگان سیاسی این کشور نسبت به دموکراسی است که زمینه را برای رشد اقتصادی فراهم می آورد. امروزه چنین توسعه ای در زمینه رسانه های نوشتاری، توجه بسیاری از قدرت های اقتصادی از جمله اتحادیه اروپا را برای تعاملات اقتصادی به خود جلب کرده است.در حقیقت چنین قدرت هایی رشد رسانه های نوشتاری را نشانه و زمینه ای برای رشد و توسعه اقتصادی در نظر می گیرند.کارویژه این رسانه ها،نقد وضع موجود،نقد سیاست های کشور،افشای رانت خواری واختلاس وفساد اداری واخلاقی و مالی است. از سوی دیگرتشویق سیاست های اجرایی وتوسعه ای،عملکردها مناسب،تقویت رویکردهای روبه رشد،تجویز رهیافت ها و ارائه راهکار ها برای توسعه سیاسی ومآلاً توسعه اقتصادی است.
فرایندحیات رسانه های نوشتاری ترکیه در زمان حاکمیت حزب عدالت بیش از هر زمان دیگر روند تصاعدی به خود گرفته و نشانه ای وفاداری به آرمان های دموکراسی و آموزه های لیپمن است.قراین نشان داده است که فرآیند حیات فعالیت رسانه های نوشتاری در ترکیه باعث توجه به آزادی هایی در عرصه های رسانه ای کشور شده است.به گونه ای که می توان این فرایند را نشانگر حرکت کشور به سمت بلوغ رسانه ای از نظر ساختار قلمداد کرد.. آنچه از فرآیند حیات رسانه ای نوشتاری مورد توجه قدرت های برتر در مناسبات اقتصادی قرار گرفته است آن است که به باور این قدرت ها رسانه های نوشتاری در ترکیه وابستگی کامل به احزاب سیاسی ندارند وضمن توجه به جریان های سیاسی به جای احزاب سیاسی، در برخی موارد از مرز جریان ها عبور می کنند و در حیطه حرفه ای گری و بی طرفی گام بر می دارند.
س) جنگ با تروریسم
جنگ با تروریسم یا جنگ علیه ترور یک رشته عملیات جنگی است که ایالات متحده آمریکا به همراه تعدادی از همپیمانانش مثل بریتانیا به منظور نابود کردن گروههای تروریستی و دولتهای حامی آنها، آغاز کردند. منظور و استدلال رپیس جمهور سابق آمریکا جرج دبلیو بوش از کشورهای پشتیبان تروریسم، کره شمالی، لیبی، عراق، ایران، افغانستان و کوبا بودند. این کشورها از دیدگاه دولت آمریکا تهدیدی برای آمریکا و کشورهای غربی و جهان محسوب میشدند. اصطلاح جنگ با تروریسم بیشتر برای تروریسم اسلامی و القاعده به کار میرود.
قراین ونشانگان حکایت از آن دارند در شرایط کنونی ترکیه در دو جبهه در حال مبارزه با تروریسم است. جبهه اول مبارزه بیشتر رنگ و لعاب داخلی دارد که در مواجهه با پ.ک.ک ،پژاک وارگنه کن جریان می یابد و در جبهه دوم ترکیه در گیر جنگ و مبارزه با تروریسم در قالب مواجهه با القاعده می باشد. به هرتقدیر حاصل این مبارزات هر چه باشد به سود سیما وماهیت اقتصاد ترکیه است. هم اینک ترکیه گویا به پاداش چنین عمل و مبارزاتی، موج سرمایه گذاری های کشور های توسعه یافته وصنعتی را به خود جلب کرده است،چراکه ظاهراً سرمایه و فرآیند سرمایه گذاری میل به ثبات سیاسی دارد که حاصل آن رشد اقتصادی است. تردیدی نیست که بخشی از این ثبات از مبارزه با تروریسم به دست می آید که برایند آن ترکیه را در رسیدن به اهداف دیگر اقتصادی که همان پیوستن به اتحادیه اروپاست،یاری می دهد.
ش) اسلام گرایی نوین وتوجه به میراث لائیسیته وکمالیسم
ترکیه وارث تاریخ پرفراز و نشیبی در مقایسه با اسلام ، غرب و اندیشه های سکولاریستی ، ملی گرایی و چپ گرایی بوده است. تاریخ معاصر این کشور به ویژه دورانی از تضادها و تنش های ایدئولوژیک و سیاسی را به نمایش می گذارد. که از دورانی که با فروپاشی خلافت عثمانی (که در لوای دین اسلام توجیه می شد) با روی کار آمدن اسلام گراها با رأی مردم در ترکیه (در قالب احزاب رفاه، فضیلت و عدالت و توسعه) مردم این کشور تجربه های سخت و مفیدی را پشت سر نهادند که دوران حاکمیت آتاتورک و برنامه اسلام زدایی و تحمیل یک حکومت سکولار بر مردم مسلمان ترکیه از نقاط کلیدی تحولات سیاسی و فکری این کشور به شمار می رود. در اسلام گرایی نوین ترکیه دموکراسی با پرنسیب های مختص به خود مجال انعکاس دارد.
در تحلیل اسلام گرایی همراه با کمالیسم باید گفت که ملت تركيه امروز دو پدر، دو آتاتورك دارد: مصطفي كمال و رجب طيب اردوغان. رجب طيب اردوغان براي تركيه مسلمان آتاتوركي ديگر است. اگر آتاتورك مساله خلافت و جمهوريت را به عنوان مصداقي از رابطه دين و سياست طرح و اين دو را از هم جدا كرد و حتي با تسخير نهادهاي ديني سعي كرد دين را دولتي كند، رجبطيب اردوغان از عهده حل مناسبات پيچيدهتر ميان دين و سياست در تركيه برآمد.اردوغان اما از درون نهادهاي اجتماعي وارد سياست شد و براي پرهيز دادن ارتش از كودتا بيش از همه سعي كرد استقلال شريعت را از سياست حفظ كند
اردوغان با گذار از اسلامگرايي به اسلامخواهي، با عبور از اسلام حكومتي به اسلام مدني عصر تازهاي را در جنبشهاي اسلامي خاورميانه آغاز خواهد كرد. عصري كه بر بستر لائيسيته به اسلام منتهي ميشود. دفاع از دين در ظرف تجدد، استقرار شريعت بر بستر جمهوريت. جمهوريت را آتاتورك ساخت اكنون آتاتوركي ديگر در جامعه مسلماني آن را پيراسته خواهد ساخت. كار بزرگ اردوغان بازگشت از ايدئولوژي اسلامي به فرهنگ اسلامي است، تبديل اسلامگرايي از صورت يك ايدئولوژي به اسلامخواهي همچون يك فرهنگ.آتاتورك هرگز به خواب نميديد كه از خاكستر لائيسيته او اسلامخواهي سر برآورد. اكنون اما اين صدايي آشناست كه در گوش مصطفيكمال ميخواند: «آتاتورك آسوده بخواب كه اردوغان بيدار است.»
4) رشد وتوسعه اقتصادی ناشی ازنشانگان تحولات سیاسی ترکیه در دوران اخیر
همچنانکه که گفته شد نشانگان تحولات سیاسی کشور ترکیه در دوران اخیر یعنی عرضه دموکراسی نمایندگی،وجود انتخابات آزاد،احزاب سیاسی و وجود مطبوعات مستقل، جنگ با تروریسم(ک.گ.پ)، اسلام گرایی نوین و ترویج فرهنگ تسامح نسبت لائیتسه ومیراث کمالیسم پیش شرط رشد تحولات اقتصادی این کشور در دوران اخیرشناسایی شده اند. اما روند تصاعدی رشد اقتصادی ترکیه در دوران اخیر هنگامی بیشتر به چشم می آید ونمایانده می شود که ما بخواهیم تصویری هر چند مستعجل از وضعیت اقتصادی ترکیه از فاصله سال های 1991 تا 1997 ارائه دهیم.
به عنوان مقدمه کار باید اشاره کرد،اقتصاد ترکیه آمیزه ای از یک اقتصاد صنعتی مدرن با اقتصاد کشاورزی است. طبق آمار سال 2004، 9/35 در صد نیروی کار در بخش کشاورزی،8/22 در صد در بخش صنعت و2/41درصد در بخش خدمات مشغول هستند. بر اساس آمار 2002 نزدیک به 20 درصد جمعیت زیر خط فقر هستند. همچنین در سال 2004 سرانه تولید ناخالص داخلی 7400 دلار بود که در مقایسه با کشور های صنعتی اروپا فاصله زیادی دارد. همین طور مطابق گزارش موسسه آمار دولتی،کل نیروی کار شاغل در ترکیه در سال2004، 8/21میلیون نفر و نرخ اشتغال 6/43 در صد بوده است. در همین سال نرخ بیکاری نزدیک به 10 در صد وجمعیت بیکاران در حدود4/2 میلیون نفر بود. در مقایسه با دوران پیش از قدرت گرفتن حزب عدالت وتوسعه آمار ها بهبود قابل ملاحظه ای نشان داده اند.
مشخصه های اقتصادی ترکیه در قبل از ادوار اخیر رشد کمتر،تورم بیشتر و بهبود در عملکرد و بازده بازرگانی خارجی می باشد. تولید نا خالص ملی در سال 91 با 3 درصد در مقایسه با سال 90 با7/9 درصد رشد کمتری داشت. مشکلات مالی و عدم اطمینان ثبات در بازار به علت تشدید بحران خلیج فارس در نیمه اول سال و افزایش نرخ های بهره و ارز خارجی در پی آن، باعث رکود در فعالیت های اقتصادی گردید. بخش صنعتی با 2/3 درصد رشد نسبت به سال 90 با 1/9 درصد رشد،در صد پایین تری را نشان می داد. صادرات ترکیه 13 میلیارد و593 میلیون دلار و واردات آن 21 میلیارد و47 میلیون دلار بود،و در نتیجه کسری تجاری خارجی با 4/20 درصد کاهش نسبت به سال 90 به 7 میلیارد و440 میلیون دلار رسید. سهم کشور های( OECD )از کل صادرات ترکیه از 68 درصد به 65 درصد کاهش و سهم این سازمان از واردات ترکیه از 64 درصد به 67 درصد افزایش یافت. حساب های جاری سال 1991 با یک مازاد 272 میلیون دلاری روبه رو بود، در حالی که در سال 90 کسری 2 میلیارد و625 میلیون دلاری در تراز پرداخت ها داشت. این مازاد ناشی از کاهش کسری تجاری و همچنین کمک های بلاعوض خارجی بود. عواید توریستی ترکیه در سال 91 با 18 درصد کاهش از 3 میلیارد به 225 میلیون دلار در سال 90 به 2 میلیارد و654 میلیون دلار در سال 91 رسید .حجم ارز انتقالی کارگران ترک مقیم خارج 13 درصد کاهش داشت و3 میلیارد و246 میلیون دلار در سال 90 به 2 میلیارد و819 میلیون دلار در سال91 رسید. ترکیه در سال 91 جمعاً مبلغ یک میلیارد و884 میلیون دلار تحت عنوان کمک های ناشی از جبران خسارت وارده بر اقتصاد این کشور از بحران خلیج فارس از کشور های مختلف دریافت نمود. ترکیب و میزان کمک های دریافتی ترکیه از کشور های مختلف در سال 91 به شرح زیر بوده است:
کاهش تدریجی تورم و تحرک بخشیدن به رشد اقتصادی از اهداف اصلی سیاست اقتصادی ترکیه در سال 1992 بود،ولیکن باید اذعان داشت که در این خصوص آمار و ارقام عدم موفقیت دولت را در اجرای سیاست های اعلام شده خود نشان می دهد. در این سال تورم رشد بی سابقه ای یافت و به مرز70 درصد نزدیک شد. سال 92 با توجه به عدم موفقیت دولت در مهار تورم، رشد بیکاری،نابرابری و بی عدالتی در توزیع در آمد ها و واگذاری موسسات دولتی به بخش خصوصی سال بدی از نظر اقتصادی بود. دولت ترکیه متعاقب آن در طی سال های 1992 تا 1996 دولت ائتلافی تشکیل داد ابن دولت ائتلافی از احزاب راه راست و سوسیال دموکرات خلق تشکیل شده بود. این دولت شاهد شدید ترین بحران های اقتصادی در طول تاریخ جمهوری در ترکیه بوده است. احزاب تشکیل دهنده دولت ائتلافی که با دادن وعده های فراوان مبنی بر بهبود اوضاع اقتصادی این کشور قدرت را به دست گرفتند، نتوانستند به قول های داده شد عمل نمایند واقتصاد ترکیه به وضعیت بدتری نسبت به سال های گذشته بود بر اساس آمار منتشره از سوی منابع رسمی وغیر رسمی نرخ تورم از 3/56 در صد در سال 91 به 7/52 درصد در آغاز سال 93 وبه حدود 75 در صد در سال94 وبه حدود 150 در صد سال 94 و آغاز سال 1995 بالغ گردید.
نرخ برابری لیر ترک در قبال یک دلار آمریکا در ماه اول سال91 برابر با 4 هزار و946 لیر ترک بود که در آخر سال 92 به میزان 41 هزار لیر ترک در برابر یک دلار آمریکا رسید. رشد اقتصادی ترکیه در سال91،3 درصد بود که این رقم در سال92 به 4/6 درصد و در سال93 به 3/7 درصد و درسال 94 به منفی 6 درصد بالغ گردید. واردات ترکیه در سال91 بالغ بر 31 میلیلارد دلار بود که در سال های 92 به 33 میلیارد دلار در سال93 به حدود 30 میلیارد دلار و در سال94 به میزان 23 میلیارد دلار رسید. صادرات ترکیه در همین دوره از 13 میلیارد دلار در سال91 به 14 میلیارد دلار در سال 92، 15 میلیارد دلار در سال 93 و به 5/16 درصد میلیارد دلار در سال 94 افزایش پیدا کرد. کسری بودجه ترکیه نیز در سال 91 برابر با 5/33 هزار میلیارد لیر ترک بود که در سال 92 به 3/47 ودرسال 93 به 4/129 ودر سال 94 به 199 هزار میلیارد لیر ترک افزایش پیدا نمود.
رشد اقتصادی که در سال 2002، 8/7 در صد و در سال 2003 9/5 درصد بود ودر سال 2004 به 9/9 درصد رسید. که ناشی از توجه وجهد بلیغ ترکیه به تحولات سیاسی در ابعادی چون: عرضه دموکراسی نمایندگی،وجود انتخابات آزاد،احزاب سیاسی و وجود مطبوعات مستقل، جنگ با تروریسم(ک.گ.پ)، اسلام گرایی نوین و ترویج فرهنگ تسامح نسبت لائیتسه ومیراث کمالیسم بود. در سال 2004 ترکیه در میان کشور های عضو سازمان توسعه و همکار های اقتصادی بیشترین نرخ رشد اقتصادی راداشت. مهمترین دلیل این افزایش نرخ رشد افزایش سرمایه گذاری در بخش خصوصی بود. همچنین همینطور نرخ تورم مصرفی که در ژانویه2002، 2/73 در صد بود،در ما مه 2005 به 7/8 درصد رسید. بانک مرکزی ترکیه برای پایان سال 2005 و با وجود چالش افزایش قیمت نفت نرخ تورم 8 درصدی را پیش بینی کرده است،با وجود این نرخ رشد سرمایه گذاری مستقیم خارجی آنگونه .که انتظار می رفت،موفقیت آمیز نسبت به دوره های قبل بوده است. ازدهه 80 ترکیه سالانه بیشتر از یک میلیارد دلار سرمایه گذاری خارجی جذب نکرده است. از زمان وعده اروپا در مورد آغاز مذاکرات پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا در 17 دسامبر 2004 نرخ جذب سرمایه در ترکیه افزایش محسوسی داشته است.
نتیجه گیری واستنتاجات نظری
در این میان با توجه به عرضه دموکراسی نمایندگی،وجود انتخابات آزاد،احزاب، مطبوعات، مبارزه با تروریسم وآشتی مذهب ودموکراسی واحترام به میراث کمالیسم، به عنوان نشانگانی از تحولات سیاسی آنهم برای رشد و توسعه اقتصادی بیشتر تلاش برای پیوستن به اتحادیه اروپاست.آنچنانکه قراین نشان می دهند، روابط تركيه با اتحاديه اروپا بخشي از فرايند طولاني غربي شدن اين كشور است كه ريشه هاي آن به دوران گذشته نسبتا دور برمي گردد. اما پيشرفت هاي عمده در روابط اين دو به طور رسمي از دهه 1950 آغاز شد .در خواست رسمي تركيه براي پيوستن به جامعه اروپا در 14 آوريل 1987 ارائه شد.از 12 دسامبر 1999 تركيه به طور رسمي به عنوان كانديداي عضويت در اتحاديه اروپا شناخته شد.با اين حال روند مذاكرات براي الحاق تركيه از 13اكتبر2005 آغاز شد،روندي كه به يك دوره 10ساله از مذاكرات مشروط شده است.
از سال 1999 که احتمال پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا به صورت قابل توجهی افزایش یافت تمایل نخبگان، برای خروج از چرخ های پوپولیستی نیز زیاد شد.در همین راستا نکته مهم برای ترکیه و دولت مردان قبل از حاکمیت حزب وعدالت وتوسعه آن بود که ساختار های اقتصادی،سیاسی واجتماعی ترکیه عامل اصلی تداوم عدم همگرایی میان این کشور با اتحادیه اروپا بوده است.اما هم اینک رهبران حزب وعدالت وتوسعه خوب می دانند که نگاه اتحادیه اروپا به تحولات جهان بیشتر یک نگاه اقتصادی است تا سیاسی. به عبارت دیگر تحولات سیاسی پیش در آمد تحولات اقتصادی می باشد. در وضعیت کنونی در داخل ترکیه یک جریان غالب که به سوی تقویت شرایط پیوستن این کشور به اتحادیه اروپا جهت گیری شده باشد، به وجود آمده است. از همین رو عملکرد نخبگان همراه با تحولات مناطق پیرامون ترکیه ونظام بین الملل،اصلی ترین متغیر در نزدیکی بیشتر ترکیه به اتحادیه اروپاست. تحت بهترین شرایط ترکیه می تواند در دهه پیش رو همکاری های مشترک خود را با اتحادیه اروپا گسترش دهد. از این منظر اتحادیه اروپا نقش مثبتی در پیشبرد روند اصلاحات اقتصادی در ترکیه ایفا کرده است. از طرف دیگر تشکیل حکومت توسط حزب عدالت و توسعه و داشتن اکثریت در پارلمان و از سرگیری تحولات سیاسی از سوی این حزب، اعتماد سرمایه گذاران به بازارهای مالی ترکیه را افزایش داده و موجب افزایش سرمایه گذاری خارجی در این کشور شده است. بررسی شاخص های اقتصادی کلان در ترکیه در سال های اخیر موید این امر بوده است. قراین نشان داده است که به جهت از سرگیری تحولات سیاسی سالهای حکومت حزب عدالت و توسعه از پایان سال 2002 ترکیه را قوی تر از هر دوره دیگری در مسیر تغییر و تحول قرار داده است به همین خاطربسیاری از روشنفکران و گروههای مختلف درترکیه از اردوغان و دولت او حمایت می کنند. در چنین شرایطی با توجه به فضای سیاسی،اجتماعی واقتصادی ترکیه،کارتهای سیاسی امروز بار دیگر مخلوط شده اند و خواهند شد و این امر مورد توجه قرار می گیرد که در سالهای آینده دیگر مسئله ،موضوعی چون خطر کودتای نظامی ارتش و یا مسئله منع حجاب در ترکیه نخواهد بود، بلکه موضوع مهم یک قانون اساسی جدید و توسعه و پیشرفت و به وجود آمدن دستاوردهای دموکراسی جدید و برقراری شکل جدید دموکراسی در این کشور خواهد بود. در این راستا،اردوغان در راستای منافع ملی، کشوری ساخته است که اکنون ثروتمندتر و باثبات تر از گذشته است. مشارکت سیاسی مردم آن افزایش یافته و نقش منطقه ای و پرستیژ بین المللی، آن را چشمگیر تر کرده است. سایر عوامل تاثیرگذار بر آینده و نقش جهانی ترکیه عبارتند از: موقعیت ژئواستراتژیک این کشور میان اروپا و خاورمیانه،.توسعه خطوط هوایی بین المللی بویژه خطوط هوایی (Turkish Airways) با مرکزیت استانبول، رشد اقتصادی همپای چین و هند، قرار گرفتن در جرگه هفدهمین اقتصاد بزرگ جهان، عضویت در G20، عضویت در ناتو آنهم به عنوان بزرگترین ارتش ناتو بعد از آمریکا، افزایش نقش پررنگ و تاثیرگذار در خاورمیانه و در قبال اسرائیل و حمایت از فلسطین. هدف عالی ترکیه تا سال 2023 که صدمین سال تاسیس جمهوری دراین کشوراست،آنست که به یکی از ده کشور پیشرفته جهان تبدیل شود.
بنظرمی رسد با پیروزی مجدد وقابل توجه حزب عدالت وتوسعه در انتخابات پارلمانی اخیر(ژوئن 2011)، حزب عدالت و توسعه به رهبری اردوغان، این کشور بسوی هدف مذکور ونیز عضویت در اتحادیه اروپا نزدیکتر شده است.از روی تاکید باید اذعان داشت که نتایج انتخابات راه تقویت نهادهای دموکراتیک و مدرنیزه کردن ترکیه را مطابق با استانداردهای اتحادیه اروپا هموار کرد و انگیزه جدیدی برای مذاکرات عضویت این کشور در اتحادیه اروپا ایجاد نموده است. اینها همه عواملی است که برای اتحادیه اروپا بسیار سخت و مشکل خواهد بود از این همسایه پر توان خود، هر چند مسلمان چشم پوشی کند.
در کنار همه مسائل مورد نظر ترکیه واتحادیه اروپا، مسئله عضویت این کشور در اتحادیه اروپا به چالش جدی تری تبدیل خواهد شد و صف آرایی های جدید با سیاستهایی جدید میان اعضای موافق و مخالف در این اتحادیه شکل خواهد گرفت. در این زمینه با توجه به زمینه های همگرایی ترکیه به ویژه در بخش نظامی با آمریکا ،این کشور می تواند نقش قابل ملاحظه ای را در پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا ایفا کند. بنابر این یکی از دغدغه های مهم آمریکا در روابط با ترکیه،پیوستن این کشور به اتحادیه اروپاست. به همین دلیل این کشور در دوره های مختلف فشار هایی را بر اتحادیه اروپا وارد کرده است.از جمله در مورد پیوستن ترکیه به اتحادیه گمرگی با اروپا در سال 1995. طی چند سال گذشته نیز آمریکا به یونان فشار آورده تا از طریق مذاکره مشکلات خود را با ترکیه حل کند. گرچه این اقدامات منجر به اصطکاک در روابط آمریکا و برخی کشور های اروپایی شده است،ولی از نظر این کشور پیوستن ترکیه به اتحایه اروپا می تواند منافع استراتژیک آمریکا را درمنطقه تضمین کند،زیرا در نتیجه این امر،توسعه اقتصادی و دموکراسی در ترکیه تقویت شده و زمینه های ایجاد یک نظام با ثبات سیاسی در منطقه حیاتی فراهم خواهد شد.
با همه مجاهدتی که دولت اردغان وحزب عدالت و توسعه در به کارگیری تحولات سیاسی از جنس لیبرالی به انجام رانده اند، و از سوی دیگر حمایت های مرئی آمریکا در پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا محسوس است، مسئله آن است که چرا و به چه علت سناریوی پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا با تعیوق وتعلیق مواجه شده است؟ آنچنانکه گفته شد، اگر نگاه اروپا به تحولات جهان بیشتر یک نگاه اقتصادی است تا سیاسی،مگر اقدامات سباسی واقتصادی نئولیبرال ترکیه در دوران اخیر، برای پیوستن به اتحادیه اروپا کافی نیست؟ مگر همراهی قدرت بزرگی چون آمریکا، نباید چنین راهی را برای عقبه استراتژیک خود هموار کند؟ پاسخ را در باید در رویکرد های احزاب راست گرای اتحادیه اروپا شنید. احزاب راستگرای اتحادیه اروپا را (فرانسه وآلمان)باور برآن است که جمهوری کنونی ترکیه از دل امپراتوری عثمانی به وجود آمد و از برخی جهات میراث خوار بسیاری از خصوصیات های این امپراتوری و از جمله اقتدار گرایی است. شکی نیست که این ویژگی ها ماحصل زیستن در یک فضای اجتماعی،روانی وتاریخی بوده و به آسانی نمی توان آنها را کنار گذاشت. این ویژگی ها رانمی توان در حوزه مفهوم سیاست بقا، مورد بررسی قرار داد. مخصوصاً در مورد کشور هایی مانند ترکیه که در منطقه حساسی از نظر نظام سرمایه داری قرار گرفته اند. این سیاست بازتاب خرد جمعی بوده و نسل به نسل منتقل شده است. در باور جناح راست گرای اتحادیه اروپا واقعیت آن است که به رغم گذشت نزدیک به هشتاد سال از اعلام جمهوریت وتشکیل دولت مدرن در ترکیه ساختار های سیاسی واقتصادی واجتماعی این کشور تفاوت های بارزی با کشور های اروپای غربی به عنوان اصلی ترین و موثر ترین اعضای اتحادیه اروپا ئدارد. از منظر کشور های اروپای غربی،ترکیه به لحاظ داخلی،تحولاتی را تجربه می کند که آن کشور ها در اواخر قرن نوزدهم تجربه کرده اند. قراین نشانگان در باور جناح راست گرای اتحادبه اروپا حکایت از آن دارند که دولت سالاری و بروکراسی بر جامعه مسلط بوده و مانع رشد وتقویت جامعه مدنی است. ناسیونالیسم با معیار های اوخر قرن نوزدهم تعریف می شود و بافت جامعه از نظر فرهنگی هنوز کاملاً مدرن نیست. با توجه به چنین دیدگاهی در نزد جناح راستگرای اتحادیه اروپا، پیوستن به اروپا وغربی شدن را می توان ستاره قطبی سیاست خارجی ترکیه از زمان تشکیل جمهوری تاکنون دانست. ستاره ای که گاه کم سو و گاه پرسو بوده ولی هیچگاه باعث نشده تا مسافری به نام ترکیه در مقصد و ایستگاهی به نام جامعه اروپا و اتحادبه اروپا پذیرفته شود. اکنون پس از چهار دهه روابط پر فراز ونشیب میان ترکیه و اروپا به نظر می رسد این رابطه به یکی دیگر از نقاط عطف خود نزدبک شده است. پیوستن یا نپیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا تاثیری عمیق بر رویکرد ترکیه به جهان خارج و مناطق اطراف این کشور خواهد داشت.رویکردی که می تواند با هسایگان متعدد و متنوع را نیز تحت تاثیر قرار دهد. با این همه راه برون رفت از دشواری های موجود برای پیوستن به اتحایه اروپا از سوی ترکیه چیست؟ ترکیه از جهت آنکه بتواند راه رسیدن به اتحادیه اروپا که بر آمده از تحولات سیاسی و اقتصادی است را هموار کند، ناچار به تقویت راه هایی است که به پندار نگارنده حائز اهمیت است. ترکیه در برون رفت از چنین وضعی که به نظر برای او حیات و واجد اهمیت است باید به اصلاحاتی جدی در ساختار سیاسی،اقتصادی،اجتماعی وفرهنگی، خود مبادرت نماید، ازجمله بخش خصوصی را قدرتمند نماید، ناسیونالیسم را تقویت وضمن احترام به آرمان های کمالیسم تحولات چشمگیر سیاسی واقتصادی نئولیبرال را در دستور کار قرار دهدو در حل مسئله قبرس رویکرد مسالمت آمیز اتخاذ کند.در کنار این اقدامات دولت حال حاضر ترکیه نباید از احترام به حقوق مدنی مطالبات سیاسی و حقوق شهروندی غافل شود.مزید آن پاس داشت شریعت به همراه دموکراسی با توجه به آنکه اغلب این کشور از مسلمانان تشکیل می شود، و پاس داشتن میراث اربکان و در کنار آن میراث کمالیسم و نیز تعاملات وثیق آنهم در راستای بهبود وضعیت اقتصادی می تواند از جمله راهکار هایی باشد که این دولت را در نیل به مقاصد غایی ونهایی یاری دهد و این جمله، همگی از مقوله ها واهدافیست که برای کشوری چون ترکیه ونوع دولت آن، با توجه به اولویت های آن در جغرافیای آسیای صغر و آناتولی دور از انتظار نیست.
منابع و مآخذ:
الف) منابع فارسی
1) آندرو رینولز،بن رایلی و آندرو الیس ودیگران، دانشنامه نظام های انتخاباتی، ابوذر رفیعی قهساره،تهران،پژوهشکده مطا لعات راهبردی،1390.
2) باشگاه اندیشه،آشتی مذهب وسیاست در ترکیه.
3) رضا زاده ، سخاوت، استراتژی خاورمیانه ای ترکیه ومحدودیت ها ومطلوبیت های ایران، تهران،پژوهشکده تحقیقات استراتژیک،تهران،1387.
4) صولت، رضا، ،نقش وکار کرد احزاب سیاسی در ترکیه،کتاب آسیا(ویژه مسائل ترکیه)،تهران، موسسه فرهنگی مطالعات بین المللی ابرار معاصر تهران،1384،
5) قادری، حاتم، ، اندیشه های سیاسی قرن بیبستم،تهران،سمت.
6) قهرمان پور، رحمان، اصلاحات اقتصادی در ترکیه وچالش های پیش رو، کتاب آسیا،تهران، موسسه فرهنگی مطالعات وتحقیقات بین المللی ابرار معاصر تهران،1384.
7) قهرمان پور، رحمان، ، تاثیر انقلاب اسلامی بر ترکیه، فصلنامه مطالعات خاورمیانه،سال هفتم، شماره 4، زمستان1379.
8) عالم عبدالرحمان، ، بنیاد های علم سیاست،تهران،نشر نی،1381.
ب) منابع لاتین
– P1mg Deniir. “A Failure Story: Politics and Financial Liberalization in
Turkey, Revising the Revolving Door Hypothesis,” World Development.
Vol.32. No.5. 2004
2- Edniond Bmke, 4bougMs on the coos. of Present Oiscontent,a in die of Edmand Bu*e, vol. 2. (todon: Hollniw & Iopt. 1949) vol. 2. p. 82. 3-j..A.schumpeter,Capitallism,Socialism and Democracy,5thed.london Allen unwin,1650.
4- http://www.zaman.com.Ir.
5- http://www.yenisafak.com.tr/go2.htmI.
6- httpi/www.webo4.mihr.comilurkce.
به نظر من قدمت تاریخ وتمدن کشورها از علل موفقیت شونه;الان آذربایجان رو ببینید به گفته تلوزیون ایران کشورش به سرعت در حال ترقیه.
با سلام مقالتون جالب وکمک خیلی خوبی در راه تحقیقات من در خصوص کشور ترکیه بود..
با سلام
از اینکه زحمت کشیدید و این مقاله رو جهت کمک به جامعه ی علمی ارائه فرمودید خیلی سپاس گذارم میخواستم بگم که شما میتونید یک عده ی خاص رو که به ترور روی اوردند تروریست بخونید اما هیچ وقت یک ملت رو که برای اخقاق خقوقشون دارن با جون و دل چه از راه مصالمت امیز و چه رادیکال میجنگند نمیتونید تروریست خطاب کنید نمیخوام زیادی به فرهنگ و تاریخ کردی بنازم ولی اینو میدونم که حکومت باکفر میمونه اما با ظلم هرگز اگه قبول ندارید به من جواب ندید بلکه به قران جوابگو باشید.((عبدلله اوجلان@ انسانیت پیروز خواهد شد))
عالی بود اظلاعاتتون. میخواستم بینم آیا مطلبی دز موزد نظام اداری ترکیه دارین؟ اگه بتونین کمکم کنید ممنون میشم
اقای رسولی شما چطور ب خودتون جرات میدین اوجالان (سردسته ی گروهک تروریستی پ ک ک )رو با نلسون ماندلا مقایسه کنین !اگ اسمی از تروریسم میاد منظور ملت کرد ترکیه نیستن بلکه تعداد اندکی از کردهای گمراهن ک سر بریدن سربازای بیگناه بزرگترین افتخارشونه!
باسلام وتشکر از مقاله ومطالب جامع وخوب شمااگه ممکنه کتبی رادرمورداحزاب سیاسی ترکیه برام معرفی کنید دانشجوی ترم آخرروابط بین الملل
مقالتان خوب بود ولی بازم ترکیه کشور پیشرفته است عضو کشور ناتو است
برای مطالعه چیز خوبی است ولی برای استناد علمی نیست.
باسلام
من دانشجوی ارشد اقتصادم دنبال مقاله ای برای ترجمه برای ارائه میگردم با عنوانsources of economic groth in turkey لطفا کمکم کنید
مقایسه ماندلا با اوجالان تروریست با چه منطقی???