به گزارش مشرق ، در تعریف دیپلماسی عمومی گفته اند: به تلاش حکومت ها و دولتها برای تاثیر بر افکار عمومی ملتهای دیگر و تفکرسازی در میان بدنه مردمان سایه کشورهای جهان دیپلماسی عمومی گفته می شود.
مهدی مظاهری استاد روابط بین الملل در همین زمینه می گوید: این اصطلاح از اواسط دههی 60 میلادی در ادبیات سیاسی جهان رایج شد. این مفهوم اولین بار توسط «گولیون» مطرح و در طول زمان معنا و کاربرد این واژه دچار دگردیسی شد. دیپلماسی عمومی به نوعی کسب قدرت و نمایش آن بدون اعمال مستقیم و قهرآمیز قدرت است و برای مردم جذابیت دارد. از این رو کاستیها و معایب آن نادیده گرفته میشود.
مفهوم مطرح شده توسط مظاهری البته شباهت های فراوانی نیز به مبانی امروزین از مفهومی به نام “قدرت نرم” دارد. مفهومی که نمایش و کسب قدرت و حتی تصرف خاک سرزمین های دیگر، تنها و تنها با روش های مختلفی غیر از جنگ سخت و فیزیکی میسر می نماید.
در واقع امروز، دیپلماسی عمومی به یکی از محملهای مهم در برخورد قدرت های نرم متخاصم جهان یا همان جنگ نرم بدل شده است. در واقع دیپلماسی عمومی، با قرارگیری در زیرشاخه های مفهوم بسیط قدرت نرم، تلاش می کند تا زمینه های اعمال این نوع از قدرت را فراهم کند.
روزنامه کیهان در این زمینه می نویسد: در حقيقت ديپلماسي عمومي يا مردمي، آن بخش از ديپلماسي است كه فراتر از سطح مناسبات دولت با دولت مي باشد و هدف آن تاثيرگذاري بر ذهن سازان و تصميم گيران اصلي ديگر جوامع و كشورها از طريق انتقال پيام هاي كليدي درخصوص وجه مثبت يك كشور است.
به سخن ديگر، ديپلماسي عمومي به معناي «تلاش هاي يك دولت براي درك، ارتباط و نفوذ در افكار عمومي كشورهاي هدف در جهت تحكيم منافع ملي آن كشور» به كار برده مي شود.
این گزارش همچنین ادامه می دهد: دراين روش، چهره كشور و ملتي به گونه اي تبليغ مي شود كه احتمال جذب، سرمايه، دانشجو و گردشگر را تقويت كمك كند و در نهايت به ارتقاي نفوذ و جايگاه خارجي و بين المللي و نيز سيطره دامنه نفوذ با ايجاد دوستاني موثر در بلند مدت بينجامد، زيرا بارها اين پيامد اثبات شده است كه «قدرت نرم مي تواند، تاثيرات سختي داشته باشد» و معادلات جهاني را تغيير دهد.
*ما ، دیپلماسی عمومی و یک سوال
طی چند سال اخیر، ما عموماً به این خو گرفته ایم که همواره از قدرت نرم آمریکا، دیپلماسی عمومی آمریکا، جنگ نرم با آمریکا و … صحبت کنیم. اما اکنون سوالی که در اینجا رخ می نماید این است که ما در جمهوری اسلامی ایران و در مفهوم دیپلماسی عمومی در چه جایگاهی هستیم، چه هدفی داریم و با توجه به افزایش تهدیدات نرم کشورهای متخاصم ایران طی چند سال اخیر چه تمهیداتی اندیشیده ایم؟!
مقام معظم رهبری طی سخنانی با مفهوم مشابه که آن را در سال 83 و در دیدار با اعضای مجلس خبرگان رهبری ایراد کردند، می فرمایند: “ما مايل نيستيم در دنياى اسلام منزوى باشيم، و منزوى هم نيستيم و نخواهيم شد. انزوا به معناى ديپلماتيك و رايج آن در دنيا، آنچنان مضر نيست كه انزواى از ملتها مضر است. امروز امريكا به حسب ظاهر منزوى نيست؛ حضور سياسى و حتى حضور نظامى او در همه جاى اين منطقه محسوس است؛ اما در حقيقت منزوى است؛ چرا؟ چون ملتها كه تعيينكننده و تصميمگيرندهاند، همه از حضور امريكا و سياستهاى امريكا متنفر و بيزارند؛ اين انزوا مضر است. جمهورى اسلامى در دنياى اسلام اين انزوا را ندارد.”
اکنون قریب به 8 سال از بیان این سخنان توسط رهبر انقلاب می گذرد و جهان شاهد یک پیچ تاریخی بزرگ با تابلوی “بیداری اسلامی” است. بیداری اسلامی بزرگی که البته ملت ها و شخصیت های بوجود آورنده و مقوّم آن بارها و بارها و به انحاء مختلف تصریح و تأکید کرده اند که خود را مرهون و مدیون انقلاب اسلامی جمهوری اسلامی ایران می دانند و ایران اسلامی را به عنوان قلب تپنده این بیداری می شناسند.
اما این تمام ماجرا نیست. وجه دیگر آن است که جدای از تأثیر پیام های اسلام ناب و انقلاب اسلامی ایران که در هر قالب شناخته و ناشناخته ای به جهان صادر شده است اما آیا نهادهای مسئول و پیکره ها و قشرهای مختلف جامعه ایران نیز وظیفه خود را در قبال پیشرفت و پیشبرد دیپلماسی عمومی جمهوری اسلامی ایران به درستی انجام داده اند؟
*ما و این همه سوال دیپلماسی عمومی انقلاب اسلامی از ما
آیا اساساً در نهادهای مسئول ما، عزمی برای پیشبرد مهندسی شده مقوله دیپلماسی عمومی در جزء به جزء آن وجود دارد یا اینکه همه چیز به صورت کلی و مبهم در حال رشدی ناموزون و تصادفی است و اساسا فعالیت های فرهنگی ما در حوزه دیپلماتیک از عزم مستقیم برای تأثیرگذاری در حوزه دیپلماسی عموم انقلاب اسلامی امام روح الله(ره) خالی است…؟!
رامین مهمانپرست، رئیس مرکز دیپلماسی عمومی وزارت خارجه در همین زمینه و در مصاحبه با روزنامه ملت ما، به جمله جالبی اشاره می کند. او می گوید: دیپلماسی عمومی نقش مکمل برای دیپلماسی کشورها دارد. به نظر من قدرت دیپلماسی رسمی کشورها چیزی حدود 20 تا 30 درصد بیشتر نیست.
مغز کلام این جمله آنست که اگر شما تمام فعالیت های سفارتخانه ای، کنسولی و دیدارها و پیغام ها در سطح مقامات دو کشور را با یکدیگر جمع بزنید، تنها 20 تا 30 درصد راه تأثیرگذاری را رفته اید و 70 درصد مابقی، سهمی است که دیپلماسی عمومی کشور باید ایفا کند.
این 70 درصد اما باید با یک تسهیم گسترده در میان عده و گروه های زیادی پخش شود.
نکته آنجاست که هم اکنون و در عنفوان اوج گیری بیداری اسلامی در خاورمیانه و بیداری در اروپا و آمریکا، اهمیت تلاش در عرصه دیپلماسی عمومی جمهوری اسلامی ایران به عنوان قلب تپنده بیداری در جهان کاملا آشکار است.
هریک از ما به عنوان اصحاب رسانه، فعال سیاسی، یک تشکل مردم نهاد، یک سازمان فرهنگی و هنری و … در این قبال وظایف خاصی بر عهده داریم که تماماً باید در یک همپوشانی کلی و با احساس مسئولیت مقامات دولتی به انجام برسد.
این در حالی است که جمله “تصویر خوبی از ایران ارائه نمی شود” را همه ما بارها و بارها از سوی اتباع کشورهای مختلف دنیا شنیده ایم. جمله ای که فقط به تنهایی گویای چند نتیجه کلی و صریح است:
اینکه ما رسانه های تأثیرگذاری در سطح جهان نداریم، فعالان سیاسی ما عموما و به هر دلیلی من جمله بلد نبودن زبان انگلیسی قاعده صحبت با رسانه های خارجی را بلد نیستند، بر فعالیت رسانه های خارجی در داخل و یا علیه جمهوری اسلامی ایران نظارت دقیقی برای رصد نیات استکبار صورت نمی گیرد، سفارتخانه های جمهوری اسلامی ایران در برخی کشورهای دنیا به وظایف انقلابی و دیپلماتیک خود خوب عمل نمی کنند و …
این واضحات را مقایسه می کنیم با اینکه امروز روز و در کشور خودمان نیز همگی اذعان داریم که کتب دانشگاهی ما، محتوایی غربی دارند، برخی چهره های داخلی، حرف های چهره های آمریکایی را بلغور می کنند، فیلم هایی برای تقدیس غرب و آمریکا در ایران ساخته می شود و …
در واقع نه تنها دیپلماسی عمومی ما به دلایل مختلف دارای بدنی به شدت نحیف است بلکه ما در مواجهه با دیپلماسی عمومی کشورهای ابرقدرت و به ویژه آمریکا نیز آنطور که باید به وظایف خود عمل نمی کنیم و اگر نبود هشدارهای مقام معظم رهبری پیرامون مفهومی به نام “جنگ نرم” معلوم نبود که تاکنون می بایست شاهد چه اتفاقات تلخی باشیم؟!
“انقلاب ما انفجار نور بود”. نوری که البته قرار بود و قرار هست که ما، بعنوان سربازان اعتقادی نظام جمهوری اسلامی ایران بارهای ساطع شدن آن را بر دوش بکشیم.
حضور معنوی انقلاب اسلامی ایران و نظام جمهوری اسلامی در میان ملل مختلف جهان و به ویژه ملت های محصور در کشورهای مدعی ابرقدرتی، (منهای تأثیرگذاری عمیق و مفهومی پیام اسلام ناب و انقلاب اسلامی)، از لحاظ سخت افزاری و پیروی از مدل های کانالیزه با علامت های سوال فراوان و نمره های پایینی برخوردار است.
*ما می توانیم، ما نمی توانیم!
ما هنوز نتوانسته ایم فیلمی را بعنوان معرفی کننده واقعی انقلاب اسلامی ایران به جهانیان عرضه کنیم. هنوز نتوانسته ایم رسانه ای را به دنیا نشان بدهیم که گویای پیام اصلی جمهوری اسلامی ایران باشد، ما در کشورهای دنیا، نمایشگاه هایی که حاوی فرهنگی اصیل اسلامی، ایرانی و انقلابی ما باشد را در حد وفور برگزار نمی کنیم. ما چرا نباید در آمریکا تئاتری با مضمون دفاع مقدس را بر روی صحنه ببریم اما آمریکا به راحتی می تواند شاهد برگزاری تئاترهایی با صحنه های مستهجن و یا مضامین فمینیستی در قلب ایران اسلامی باشد؟
ملت های دنیا کتابهای زیاد و پرطمطراقی از ما خوانده اند. از “شما که غریبه نیستید” هوشنگ مرادی کرمانی گرفته تا دیوان حافظ و غزلیات باباطاهر و … اما به راستی کدامیک از این کتاب ها گویای سخن انقلاب اسلامی ما بوده اند؟
نویسندگان و شعرای ما کدام کتاب ها و رمان ها را با ذائقه جهانی و با محتوای حرف و سخن انقلاب اسلامی ایران به جهان عرضه کرده اند؟
پاسخ تمام این سوالات روشن و حاکی از کم کاری ما در عرصه دیپلماسی عمومی است و البته سخن و حرف های نگفته و کمتر گفته شده نیز در این باره، بسیار تا بسیار زیاد است.
باید دانست که اگر امروز، بیداری اسلامی از جمهوری اسلامی ایران نشأت می گیرد و بیداری به تمام جهان صادر می شود، تمام اینها نه از کرامات ما و همه عناصر دخیل در دیپلماسی عمومی جمهوری اسلامی ایران که از ضرب دست امام راحل و درایت های مقام معظم رهبری است.
اگر امروز، مردم دنیا انقلاب اسلامی ما را با نام امام روح الله(ره) می شناسند، این مسئله به دلیل عملکرد مطلوب وزرای خارجه ما، دولت های ما و مسئولان و چهره های فرهنگی ما نیست که از مفهوم عمیق اسلام نابی است که بر دوش امام خمینی (ره) به جهان عرضه شد.
اما ناگفته پیداست که آنچه که بر عهده عناصر ذیربط در دیپلماسی عمومی است، به خوبی انجام نشده و این مسئله مهم در پیشبرد اهداف کشور، با ضعف مفرط روبه روست.
ضعف مفرطی که البته هیچ تضمینی نیست با کم کاری های همچنان همه مایی که به نوعی در این مسئله دخیل هستیم، به آسیب های خطرناک منجر نشود.