فرزندان، قربانيان والدين ناآگاه
تربيت فرزندان نياز به والديني صبور،با سلامت رواني در سطوح مناسب و آشنا به سبک هاي فرزندپروري مناسب دارد.
مدتي قبل، دخترم رو به باشگاه برده بوده بودم و در سالن منتظر بودم که با صحنه سيلي خوردن پياپي دختري 9 ساله توسط مادرش مواجه شدم. در خلال صحبت هاي مادر متوجه شدم که ماجرا از اين قرار است که: مادر روبروي باشگاه دخترش را از ماشين پياده مي کند و تا کمي جلوتر ماشين را پارک کند و به همراه دخترش به داخل باشگاه بيايد.
اما جاي پارک پيدا نمي کند و به آرامي حرکت مي کند تا هر جايي که توانست پارک کند در نهايت هم چند خيابان جلوتر در پارکينگ عمومي ماشينش را پارک مي کند و با اين تصور که دخترش کنار باشگاه است.
به سمت باشگاه حرکت مي کند که شماره اي ناشناس با او تماس مي گيرد و دخترش از پشت گوشي با گريه مي گويد که در يک مغازه روبروي پارکينگ است و در واقع دخترش به دنبال ماشين مادر حرکت کرده بود و وقتي که مادر وارد پارکينگ مي شود او را گم مي کند.
مادر از اينکه دخترش به حرف او گوش نداده و کنار باشگاه نمانده بود عصباني مي شود و به محض ديدن دخترش در خيابان به صورت او سيلي مي زند و تا باشگاه فحاشي و سيلي زدن ادامه دارد.
دختر را از او جدا کردم تا به تمرينش برسد و با مادر صحبت کردم و متوجه شدم که مادر داراي اختلال افسرگي شديد و سابقه خودکشي مي باشد. با همسرش به شدت اختلاف دارد و در کنترل خشم با فرزندانش دچار مشکل مي باشد.
در پايان تمرين دختر به کنار مادر امد و با صدايي لرزان و بسيار آرام گفت: “مامان مي دانم که کار اشتباهي کردم ولي ترسيدم که من را رها کرده باشي و ديگر دنبالم نيايي. خودت بارها در دعوا با پدر گفتي که يا اين که دخترانم را مي کشم و يا در خيابان رهايشان مي کنم که داغش را به دلت بگذارم”.
نظر کارشناس
براي داشتن فرزنداني سالم و موفق، نياز است که والدين اصول فرزندپروري مقتدرانه را بدانند اما نکته مهمي که وجود دارد اين است که پيش نياز اجراي اصول فرزندپروري مقتدرانه، الف) سلامت روان والدين ب) داشتن مهارتهاي ارتباط موثر و کنترل هيجانات منفي و ج) روابط خانوادگي سالم مي باشد.
فردي که دچار افسردگي شديد مي باشد با کاهش انرژي و سوخت رواني روبرو است و در صورت عدم درمان مي تواند موجب آسيب به خود و يا افراد نزديک به خود گردد. اين افراد احساس ارزشمندي پاييني دارند که منجر به افکار منفي در مورد خود، ديگران و زندگي خواهد شد.
پرخاشگري و عدم کنترل خشم از جمله مشکلاتي است که هم ابتلايي بالايي با افسردگي دارد. افسردگي در برخي از افراد خود را به صورت خشم انفجاري و غيرقابل کنترل نشان مي دهد اين افراد داراي آستانه تحمل پاييني بوده و به شدت تحريک پذير مي باشند، و ممکن است که به خاطر چيزهاي بي اهميت يا ناتواني در کنارامدن با ناکامي هاي کوچک خود را نشان دهند.
مشکلات خانوادگي مي تواند ناشي از افسردگي باشد و يا بالعکس علت ان باشد. در هر حال در اجراي اصول صحيح فرزندپروري هماهنگي بين والدين از ارکان لازم مي باشد،والديني که اختلافات شديدي به جهات مختلف دارند از ميزان هماهنگي پاييني نيز در اصول فرزندپروري برخوردارند.
از طرفي اختلافات خانوادگي مي تواند يکي از دلايل خشم هاي انفجاري و تحريک پذيري بالاي والدين در ارتباطات خانوادگي باشد و والدين عدم رضايت زناشويي را به صورت خشم هاي نامتناسب در ارتباط با ضعيف ترين اعضاي خانواده يعني فرزندان نشان مي دهند.
بنابراين از انجايي که اجراي اصول صحيح فرزندپروري نيازمند صبرو آرامش، توانايي در مهارتهاي کنترل خشم، تفکر خلاق، حل مساله و کاهش هيجانات منفي مي باشد پس سلامت روان والدين و توانايي در مهارتهاي زندگي نيز پيش نياز اول اين اموزش ها مي باشد.
و از آنجايي که براي اجرا هماهنگي هر دو والد ضروري مي باشد حل اختلافات زناشويي نيز پيش نياز دوم اين مساله مي باشد و تنها در صورت داشتن هر دو پيش نياز مي توان انتظار داشت که در صورت آگاهي داشتن از مهارتهاي فرزندپروري ، فرزنداني سالم تربيت گردند تا در آينده از بروز آسيب هاي اجتماعي و فردي پيشگيري گردد.