اخلاق فردی/عقل /بی ارزش بودن دین بدون همراهی با عقل

 

1- حدیث اخلاقی (عقل)

1.1- بی‌ارزش‌بودن دین بدون همراهی با عقل

چهارشنبه‌ها در محضر کافی شریف بودیم. حدیث 31 را خواندیم که عُجب انسان، دلیل بر ضعف عقل انسان است. هرچه عقل آدم قوی‌تر شود، عُجبش کمتر می‌شود.

أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْعَاصِمِيُّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْجَهْمِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع قَالَ: «ذُكِرَ عِنْدَهُ أَصْحَابُنَا وَ ذُكِرَ الْعَقْلُ قَالَ فَقَالَ ع لَا يُعْبَأُ بِأَهْلِ الدِّينِ مِمَّنْ لَا عَقْلَ لَهُ- قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّ مِمَّنْ يَصِفُ‌ هَذَا الْأَمْرَ قَوْماً لَا بَأْسَ بِهِمْ عِنْدَنَا وَ لَيْسَتْ لَهُمْ تِلْكَ الْعُقُولُ فَقَالَ لَيْسَ هَؤُلَاءِ مِمَّنْ خَاطَبَ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ الْعَقْلَ فَقَالَ لَهُ أَقْبِلْ فَأَقْبَلَ وَ قَالَ لَهُ أَدْبِرْ فَأَدْبَرَ فَقَالَ وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي مَا خَلَقْتُ شَيْئاً أَحْسَنَ مِنْكَ أَوْ أَحَبَّ إِلَيَّ مِنْكَ بِكَ آخُذُ وَ بِكَ أُعْطِي».[1]

نزد حضرت امام رضا (علیه‌السلام)، ذکر اصحاب و عقل شد. اصحاب، صاحبان عقل هستند. حضرت فرمودند: « به اهل دین و افراد متدیّن اعتنا نمی‌شود، مگر کسانی که عقل دارند. و کسانی که عقل ندارند، به‌ آنها توجه نمی‌شود». تدین بر محور تعقل می‌چرخد. زمانی بحث شد که نسبت تعهد و تخصص و تدین چیست؟ اگر مسئولی را خواستیم انتخاب کنیم، باید چه کرد؟ باید سراغ انسان‌های عاقل برویم. انسان‌های عاقل به لحاظ علمی تخصص دارند و در برخی جهات، تدیّن دارند. به متدینین اعتنا نمی‌شود؛ مگر به کسانی که عقل دارند. گفته شد: «جانم به فدای شما! برخی از افرادی که ما سراغ داریم، این‌گونه نیستند». حضرت فرمودند: «این‌ها از کسانی نیستند که خدا زمانی که عقل را خلق کرد، به آنها خطاب کرد».

عقل، اول مخلوق است. عقل، همان‌طور که «أوّلُ ما خلق الله» است، در وجود هر کسی این امتیاز اطاعت را می‌آورد. اگر دیدید امّتی مطیع امام است، بدانید رشته‌ی عقل در آنها هست؛ چرا که عقل، وسیله‌ی اطاعت و اجابت است. وقتی بچه‌ی کوچکی فرمان می‌برد، می‌گویند عاقل است. ﴿… أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ …﴾.[2] این همان اطاعت است که در تفسیر گفتیم.

1.2- کم‌عقلی، مرز بین ایمان و کفر

عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: «لَيْسَ بَيْنَ الْإِيمَانِ وَ الْكُفْرِ إِلَّا قِلَّةُ الْعَقْلِ‌ قِيلَ وَ كَيْفَ ذَاكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ إِنَّ الْعَبْدَ يَرْفَعُ رَغْبَتَهُ‌ إِلَى مَخْلُوقٍ فَلَوْ أَخْلَصَ نِيَّتَهُ لِلَّهِ لَأَتَاهُ‌ الَّذِي يُرِيدُ فِي أَسْرَعَ مِنْ ذَلِكَ».[3]

امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: «مرز بین ایمان و کفر، جز قلّت عقل نیست». گفته شد: «چطور این امر، تحقق می‌یابد»؟ انسان که بی آرزو و مطلوب نیست. رغبت، یعنی طلب خاص. رجب هم ماه رغبت است. لیلة الرغائب هم در ماه رجب، ترجمه‌ی آن به شب آرزوها غلط است. «رَغایِب»، جمع «رَغیبة» است؛ مانند: جرائم و جریمه، ضمائم و ضمیمه. «رَغیبة»، یعنی طلب مخصوص. انسان به چیزی رغبت می‌کند که در ذائقه‌اش شیرین باشد.

امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: «انسان، رغبت و میل خاصش را به سمت مخلوق می‌برد. گمان می‌کند دیگران می‌توانند خواسته‌های او را انجام دهند. اگر نیّتش را خالص کند و رابطه‌ی خود و خدایش را خالص کند، در سریع‌تر از آن زمان انجام می‌شود». آفت انسان این است که حاجتش را به مخلوق می‌گوید. حوائج‌مان را به سمت حضرت حق ببریم. [عاقلان]، راغبین إلی الله هستند، نه إلی المخلوق. این عقل، مرز ایمان و کفر است. کفار، سراغ دیگران می‌روند، ولی مؤمنین، سراغ خدا می‌روند.

در آستانه‌ی ایام البیض هستیم و ایامی که مردم معتفک می‌شوند و در آستانه‌ی ولادت حضرت علی (علیه‌السلام) هستیم. ان‌شاء‌الله از حالات معتکفین بهره‌مند شویم.

 

 


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *