هراز نیوز علی مطهری مرد صریح لهجه مجلس هشتم در گفتگو پیرامون تشکیل جبهه نوبنیاد “پایداری”، از انگیزههای اعلام موجودیت این تشکل جدید پرده بر انداخته است. او میگوید تعاریفی که اعضای جبهه “پایداری” برای اصولگرا بودن فعالان سیاسی بیان کردهاند، بر خود ایشان صدق نمیکند.
به گزارش فرارو فرزند شهید مطهری مثل همیشه رک و بیپرده انتقادات خود را متوجه اعضای جبهه پایداری کرده است؛ علی مطهری با بیان اینکه اینان وصل به دولت هستند و از قدرت رسانهای، مالی و سیاسی خوبی برخوردارند، میگوید: «بعید میدانم پایگاه اجتماعی قوی داشته باشند.» همچنین وی در مورد درخواست جبهه پایداری برای داشتن سهم بیشتر در کمیته وحدت میگوید: «سهم آنها بیش از آنچه که برایشان قرار داده شده، نیست.»
جبهه پایداری از پیوند حامیان دولت در مجلس و برخی از اخراجیهای دولت تشکیل شد. آقاتهرانی، روح الله حسینیان، کوچک زاده، رسایی و زارعی نمایندگان دو آتشه حامی دولتهای احمدینژاد، در کنار صادق محصولی از نزدیکان رئیس دولت نهم و دهم قرار گرفتند؛ تا با حمایت آیت الله مصباح یزدی گرد هم جبهه پایداری را تشکیل دهند.
دیری نگذشت که ادعای اولیه جبهه پایداری برای حرکت در در فراکسیون اصول گرایان مجلس هم تعداد اینها از چهل پنجاه نفر تجاوز نمی کند و اکثریت اصول گرایان مجلس تفکر و عمل اینها را نمی پسندند. بنابراین سهم آنها بیش از آنچه که برایشان قرار داده شده نیست.
جریان وحدت با مطرح کردن درخواست سهم بیشتر از سوی برخی از اعضای این جبهه شکل دیگری یافت و سیل انتقادات را به سوی سهمخواهان به حرکت در آورد.
مطهری تاسیس جبهه پایداری را شبیه تاسیس مسجد ضرار در صدر اسلام میداند؛ وی میگوید: «در آن زمان عده ای به نام مسجد علیه اسلام فعالیت می کردند و پیامبر دستور تخریب آن مسجد را دادند. امروز نیز عده ای با تاسیس جبهه پایداری، به نام وحدت، تفرقه ایجاد می کنند.»
مشروح گفتگوی ما با علی مطهری را در زیر میخوانید:
♦ نظر شما درباره اعلام موجودیت جبهه پایداری انقلاب اسلامی چیست؟
اینها اعلام کرده اند که ما برای وحدت آمده ایم. اگر سخنان آقای مصباح و آقای حداد عادل در مراسم اعلام موجودیت را ملاک قرار بدهیم می توان امیدی به تحقق این هدف داشت اما اگر سخنان آقای حسینیان را ملاک قرار دهیم باید گفت این یک اقدام متناقض و مصداق کوسه و ریش پهن است، چون از یک طرف می گویند وحدت با اصول گرایان را هدف استراتژیک خود می دانیم و از طرف دیگر اصول گرایان را به مردودین و غیر مردودین در فتنه تقسیم می کنند و خود را غیر مردود و سرفراز میدان فتنه معرفی می کنند، در حالی که طرف مقابل هم می تواند بگوید که مردودین فتنه امثال شما هستند که با مدیریت غلط بحران و چشم پوشی بر خطاهای طرف خودی و نادیده گرفتن برخی رهنمودهای رهبری موجب تشدید این بحران و ضربه وارد شدن به جایگاه ولایت فقیه گردیدید.
مردودین کسانی هستند که در مقابل رفتار غیر اخلاقی طرف خودی در مناظره کذایی نه تنها سکوت کردند بلکه تعریف و تمجید نمودند و در مقابل حوادثی مانند کوی دانشگاه و کهریزک، حتی بعد از انتقاد صریح رهبری سکوت اختیار کردند و بلکه مانع هر اقدامی شدند. مردودین کسانی هستند که به جای عدل و انصاف در قضاوت و اصلاح طرف خودی از درون، راه تعصب و جانبداری بی منطق را در پیش گرفتند.
خلاصه ی حرفهای آقای حسینیان این است که اصول گرای واقعی ما هستیم و بقیه اصول گرا نیستند و این یعنی آغاز تفرقه.
♦ اساسا آیا ضرورتی برای تاسیس این جبهه قائل هستید؟
خیر، فکر می کنم بر اختلافها می افزاید خصوصا اگر رهبری آن در دست افراد تندرو باشد که پشت نقاب ولایتمداری دست به هر کاری می زنند. البته ما امیدواریم که افرادی مانند آقای مصباح و آقای حداد عادل اینها را کنترل کنند.
به هر حال تاسیس جبهه پایداری را شبیه تاسیس مسجد ضرار در صدر اسلام می بینم. در آن زمان عده ای به نام مسجد علیه اسلام فعالیت می کردند و پیامبر دستور تخریب آن مسجد را دادند. امروز نیز عده ای با تاسیس جبهه پایداری، به نام وحدت، تفرقه ایجاد می کنند.
آقای حسینیان گفته اند “ما به خود اجازه نمی دهیم بار دیگر با نام اصول گرایی افرادی به مجلس بروند که در فتنه 88 در زمین دشمن بازی کردند و انقلاب اسلامی را متهم کردند”. عین این حرف درباره خود آقای حسینیان و دوستانشان صادق است، یعنی اینها در فتنه 88 با تندرویهای خود در زمین دشمن بازی کردند و انقلاب اسلامی را متهم نمودند.
البته ما نمی گوییم اینها حق ورود به مجلس آینده را ندارند، بلکه می گوییم اشتباه کردند و قضاوت با مردم است.
♦ پس شما با تشکیل این جبهه موافق نیستید؟
قبلا در مصاحبه ای گفتم که اگر این اقدام به معنی جدا شدن از اصولگرایان باشد امری مبارک است چون افراطی های این گروه در فکر و عمل اصول گرا نیستند و برداشتهای خاصی از مبانی اصول گرایی مانند ولایت فقیه و آزادی دارند.
ولایت فقیه را تقریبا به معنی تعطیل عقل می دانند و می توان گفت قائل به آزادی بیان هم نیستند. البته مواضعشان آقای حسینیان در سخنرانی خود سخنی به این مضمون گفته اند که بعد از مقاومت آقای احمدی نژاد در مقابل حکم حکومتی، با خود گفتیم”چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما؟”. باید به ایشان گفت تدبیر شما این است که به تعقل و تفکر باز گردید و برداشت خود از ولایت فقیه را تصحیح نمایید.
در مجموع اگر اینها یک گروه مستقل را تشکیل بدهند و از عنوان اصول گرایی خارج شوند این امر موجب خلوص بیشتر جریان اصول گرایی خواهد شد. البته ما اصرار به خروج آنها نداریم و در درجه اول مایل به تغییر افکار و رفتارشان هستیم. نوع بینش و عمل آنها باعث شد که در بحران بعد از انتخابات، این گروه موجب تشدید این بحران شوند و به جایگاه ولایت فقیه نیز آسیب بزنند.
آقای حسینیان در سخنرانی خود سخنی به این مضمون گفته اند که بعد از مقاومت آقای احمدی نژاد در مقابل حکم حکومتی، با خود گفتیم”چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما؟”. باید به ایشان گفت تدبیر شما این است که به تعقل و تفکر باز گردید و برداشت خود از ولایت فقیه را تصحیح نمایید.
♦ این گروه شرایطی برای افراد خود و در واقع برای اصول گرایی ذکر کرده اند مانند تبعیت از ولایت فقیه، مرزبندی با جریان فتنه، مرزبندی با جریان انحرافی و مرزبندی با خواص مردود، نظر شما چیست؟
غیر از مرزبندی با جریان فتنه، بقیه شرایط بر خودشان صدق نمی کند. مثلا در بحران اخیر رهبر انقلاب از حادثه کوی دانشگاه انتقاد شدید کردند و فرمودند این حادثه دل انسان را خون می کند. همین طور درباره حادثه کهریزک. ولی اینها هیچ اقدام موثری برای پیگیری این دو حادثه نکردند و حتی مانع تهیه و قرائت گزارش کمیته حقیقت یاب مجلس از حادثه کوی دانشگاه شدند.
یا وقتی رهبر انقلاب از لزوم آزادی مخالفان در بیان عقاید خود سخن می گویند آنچنان که در سخنرانی 14 خرداد امسال فرمودند، اینها هیچ توجهی نمی کنند. بنابراین شرط تبعیت از ولایت فقیه بر اینها صادق نیست.
مرزبندی با جریان انحرافی هم البته الآن بر آنها صادق است ولی باید قبول کرد که دفاع متعصبانه و بی منطق آنها از سیاستهای غلط فرهنگی دولت در چند سال گذشته علی رغم فریادهای امثال بنده، زمینه ساز شکل گیری و رشد جریان موسوم به انحرافی شد، بنابراین در مجموع مرزبندی لازم را با این جریان نداشته اند.
شرط مرزبندی با خواص مردود هم بر برخی از سران این گروه صدق نمی کند، چون به نظر من خود اینها از خواص مردود بحران اخیر هستند. کسانی از این فتنه سربلند بیرون آمدند که به ریشه های آن توجه کردند و به تخلفات دو طرف با عدالت و انصاف نگریستند و دو طرف را به نسبت جرمشان محکوم کردند.
اینها این گونه نبودند، طرف خودی را پاک و بی گناه معرفی کردند و طرف مقابل را شر مطلق. حتی یک بار آن مناظره کذایی را محکوم نکردند. با پخش تلویزیونی دادگاهها قبل از اثبات جرم افراد، با آبروی آنها بازی کردند و در مجموع موجب تشدید بحران شدند و البته با ادعای تبعیت از ولایت از یک طرف و عدم التزام عملی به دستورات ولی فقیه از طرف دیگر، به جایگاه رهبری هم آسیب رساندند.
بنابراین تعریفی که خودشان برای اصول گرایی در شرایط امروز بیان کرده اند بر خودشان صدق نمی کند.
♦ این گروه اعلام کرده اند که باید افراد بیشتری از طرف آنها در کمیته 8+7 حضور داشته باشند آیا قابل قبول است؟
همین طور است، ولی اینها به وزن واقعی اجتماعی خودشان توجه ندارند. البته چون وصل به دولت هستند از قدرت رسانه ای و مالی و سیاسی خوبی برخوردارند اما بعید می دانم پایگاه اجتماعی قوی داشته باشند. امروز آگاهی مردم بالا رفته است.
در فراکسیون اصول گرایان مجلس هم تعداد اینها از چهل پنجاه نفر تجاوز نمی کند و اکثریت اصول گرایان مجلس تفکر و عمل اینها را نمی پسندند. بنابراین سهم آنها بیش از آنچه که برایشان قرار داده شده نیست.
وای بر این فرزند ناخلف شهید بزرگوار مطهری که این گونه بی مهابا و بی شرمانه جبهه پایداری را با موسسان مسجد ضرار یکسان می پندارد.