هراز نیوز :همايش «نظريه بيداري اسلامي در انديشه امام خميني (ره) و مقام معظم رهبري» هفته گذشته در سالن همايش هاي صدا و سيما برگزار شد و اساتيد و دانشجويان به بيان نظرات و انديشه هاي خود در اين حوزه پرداختند، در اين راستا گفتگوي دكتر «موسي نجفي»، دبير علمي همايش با پايگاه اطلاع رساني رهبر معظم انقلاب را مرور مي كنيم:
– تحولات اخير منطقه، بسياري از انديشمندان را واداشته تا نظريه هايي را براي توضيح و تفسير اين وضعيت ارائه كنند. يكي از نظريات مطرح در تحليل اين تحولات، نظريه «بيداري اسلامي» است كه رهبر معظم انقلاب مطرح كرده اند. درباره ي چيستي و ويژگي هاي اين نظريه چه مي توان گفت؟
بيداري اسلامي كه رهبر انقلاب اسلامي مطرح مي كنند، با وقوع انقلاب اسلامي به مرحله ي جديدي رسيده است. به نظر من ويژگي هاي مهمي در ديدگاه ايشان نسبت به اين مسأله وجود دارد: ويژگي اول اين است كه نظريه ي آيت الله خامنه اي نه يك نظريه ي شعاري و سياسي، كه نظريه اي چندبعدي، دقيق، علمي و مبتني بر واقعيات است. به همين دليل ايشان تأكيد دارند كه بيداري اسلامي يك توهّم نيست؛ يك واقعيت عيني در جهان اسلام است.
البته غربي ها معمولاً گفتمان خود را جايگزين گفتمان اصلي مي كنند و نظر خود را زير پروژكتورهاي تبليغاتي بزرگ مي كنند. مثلاً الان مي خواهند بگويند كه بيداري اسلامي خيلي ذهني و شعاري است، اما دموكراسي غربي واقعي و قابل ملاحظه است. لذا آيت الله خامنه اي بيداري اسلامي را يك پروسه مي دانند، اما دموكراسي خواهي غربي را در كشورهاي اسلامي يك پروژه ي تحميلي برمي شمرند.
ويژگي دوم اين است كه آيت الله خامنه اي يك مرجع و مجتهد شيعه هستند و نيز رهبر نظام جمهوري اسلامي. پس به مسائل دنياي اسلام از ديدگاه يك اسلام شناس كاملاً مسلط هستند. همچنين با توجه به اين كه بيداري اسلامي امروز در انقلاب اسلامي به عنوان يك الگو خلاصه مي شود و انقلاب اسلامي نيز الهام گرفته از مكتب اهل بيت عليهم السلام است، باز هم آيت الله خامنه اي در ميان رهبران دنياي اسلام به دليل تخصصشان در مذهب و فقه تشيع بهتر مي توانند نظريه پردازي كنند. به طور كلي بيداري اسلامي با تشيع به يك عمقي رسيده كه اين نكته ي مهمي است.
مهم ترين ركن نظريه ي بيداري اسلامي كه علت وقوع اين تحولات هم هست، احساس تحقير شدن امت اسلامي و جست وجو براي بازگرداندن عزت و كرامت به اين امت است. در صورتي كه اين مسئله در ديگر نظريات وجود ندارد. نظريات ديگر عمدتاً بر فقر، نابرابري، ظلم و خشونت تأكيد دارند.
ويژگي ديگر اين است كه آيت الله خامنه اي به تاريخ دو قرن اخير جهان اسلام مانند تحولات ايران و مصر و عثماني و … به عنوان يك تاريخ شناس كاملاً مسلط هستند. لذا نظريه ي بيداري اسلامي ايشان از يك هويت تاريخي خيلي قوي برخوردار است.
ويژگي چهارم اين است كه از مميزات بيداري اسلامي اين است كه يك واكنش در مقابل استعمار غرب است. پس شناخت استعمار در بيداري اسلامي بسيار مهم است و رهبر انقلاب اسلامي يك استعمارشناس برجسته و ممتاز در جهان اسلام هستند.
ويژگي پنجم مي تواند اين باشد كه نظريه ي بيداري اسلامي آيت الله خامنه اي سرلوحه اي مناسب براي وحدت اسلامي است و به عنوان منشور مبارزاتي و وحدت بخش جهان اسلام تلقي مي شود.
ويژگي ششم اين كه انقلاب اسلامي ظرفيت ها و توانمندي هاي بسياري دارد و با توجه به اين كه رهبر انقلاب نه تنها رهبر جمهوري اسلامي، كه رهبر انقلاب اسلامي هستند، مي توانند اين ظرفيت ها و توانمندي هاي معنوي و فكري و اعتقادي و تمدني را به عنوان يك دورنما و يك پيامد براي بيداري اسلامي مطرح كنند.
ويژگي هفتم اين كه در نظريه ي رهبر معظم انقلاب، عدول از فرهنگ سياسي مدرن و رفتن به سوي يك فرهنگ سياسي جديد را مي بينيم كه قبلاً نبوده است. يعني نبايد بيداري اسلامي را با واژه هاي دموكراسي، ليبراليسم و با فرهنگ واژه هاي ايدئولوژي غربي مطرح نمود. ايشان مجاز نمي دانند كه بيداري اسلامي و انقلاب هاي مردمي حتي در حد فرهنگ واژگان سياسي مصادره شود و به همين دليل براي خودشان فرهنگ سياسي جامعي دارند.
ويژگي هشتم اين است كه نظريه ي بيداري اسلامي ايشان از مبارزه با غرب در ابعاد نظامي شروع مي شود و به مبارزه با وابستگان غرب در رژيم هاي سياسي مي رسد. سپس به مرحله ي نظام سازي و مردم سالاري اسلامي مي رسد و از آن جا به سمت تمدن اسلامي مي رود. بنابراين تمام لايه ها و سير تكاملي را طي مي كند.
-شاخص هاي نظريه ي بيداري اسلامي رهبر انقلاب چيست؟
نظريه ي بيداري اسلامي سه شاخص دارد: مردمي بودن، ضد استعماري بودن و ديني بودن. يعني اگر بيداري اسلامي هركدام از اين سه شاخص را كم داشته باشد، ناقص است. شاخص اصالت بيداري اسلامي اين است كه يك انقلاب مردمي باشد. يعني جوان ها و توده هاي مردم در آن نقش برجسته اي داشته باشند و نه تنها احزاب. شاخص دوم، ضد استعماري و ضد صهيونيستي و ضد غربي بودن آن است. شاخص سوم اين انقلاب ها نيز اين است كه بايد در بستر فرهنگ ديني باشند. بنابراين طبق نظريه ي ايشان هر جا كه بيداري اسلامي مطرح باشد و اين ويژگي ها را نداشته باشد، ناقص است و يك چيزي كم دارد.
نكته ي ديگر اين كه نظريه ي ايشان به عنوان يك خط اعتدال در ميان نظريه هاي رقيب در موضوع بيداري اسلامي مطرح است. عمدتاً دو نظريه در بين نظريه هاي رقيب از ديگر نظريات قوي تر است. يكي نظريه هاي وهابي يا طالباني گري و سلفي گري است كه مي خواهند بيداري اسلامي را با يك قشريت و يك سطحي انديشي و حتي خشونت مطرح كنند و در نتيجه آن را مصادره نمايند. البته اين گونه حركت و مشي باعث سركوب بيداري اسلامي مي شود و از منظر جهاني نيز مردود است. نظريه ي ديگر هم به دنبال طرح بيداري اسلامي تحت عنوان دموكراسي است. نظريه ي آقا يك خط وسط و خط اعتدال در بين اين دو نظريه است.
ويژگي نظريه ي هويت گرا اين است كه به شما شخصيت و احساس هويت مي بخشد. بنابراين شما با اين احساس شخصيت مي تواني با شخصيت ديگري ارتباط برقرار كني، به راحتي با غرب ارتباط برقرار كني و هر چه را كه مناسب بود، انتخاب كني و برداري و آن چه را نخواستي دور بريزي.
بنابراين يك سوي اين طيف نظرات، طالباني گري و در سوي ديگر آن نيز تجدد قرار دارد. در اين طيف، بيداري انساني و بيداري فطري چه جايگاهي دارد؟
اين ها نمي خواهند ماهيت اسلامي اين بيداري را قبول كنند. البته اين مفهوم فطري بيداري انساني را هنوز مشروح طرح نكرده اند و هنوز اجمالي و در حد شعار مطرح است. اگر مشروح شود، مي توانيم درباره ي آن صحبت كنيم. شايد هم ترجمه اي از اومانيسم باشد.
همچنين نظريه ي ايشان از دو نظريه ي فكري سطحي تر هم جدا مي شود. نظريه ي اول، بيداري اسلامي را يك توطئه مي داند و معتقد است كه بيداري اسلامي نقشه ي خود غربي ها است تا با آن ثبات كشورهاي اسلامي را بر هم بزنند. مي گويند آنها مي خواهند ابتدا كشورهاي ليبي و سوريه و ايران را بي ثبات كنند. بنابراين بيداري اسلامي را كاملاً در يك خط غرب زدگي و استعماري تحليل مي كنند. متأسفانه اين ديدگاه در جامعه ي ما هم رواج پيدا كرده و حتي برخي محافل دولتي هم به آن دامن مي زنند.
منظر ديگري كه درباره ي بيداري اسلامي وجود دارد، اين است كه عده اي بيداري اسلامي را به صورت تقليل گرا مطرح مي كنند. يعني اهداف بيداري اسلامي را فقط در حد مسائلي مانند از بين بردن فقر، داشتن آزادي، برگزاري انتخابات يا رفتن ديكتاتور مطرح مي كنند. آنها افق هاي بلندي براي بيداري اسلامي مانند نظام سازي و تمدن سازي قائل نيستند. مي خواهند اهداف بيداري اسلامي را به اموري كم اهميت تقليل بدهند. مي گويند مردم اين كشورها مسلمانند، نماز مي خوانند و احساساتشان هم جريحه دار شده است. بيش از اين نمي خواهند با اسلام پيش بروند. اين تفكر مانند افكار منافقين است كه زماني كه در زندان شاه بودند، مي گفتند كه مردم آيت الله خميني را دوست دارند. بنابراين او بايد شاه را بيرون كند و بعد كار را به دست ما بدهد. به نظر مي آيد اين تفكر در احزاب لاييك كشورهاي اسلامي نيز وجود دارد و اين ها معتقدند كه مبارزات تا مرحله ي پيروزي به دست مردم باشد و از آن به بعد كار به دست آنان بيفتد.
اما تفكر خطرناك تر و پيچيده تري هم وجود دارد كه نظريه ي آقا با آن هم مرزبندي دارد، و الان تركيه در بعد بين المللي و برخي نيز در داخل كشور آن را دنبال مي كنند. اين ها به بيداري اسلامي اعتقاد ندارند، بلكه به آشتي اسلام و دموكراسي يا آشتي اسلام و غرب ذيل تمدن غرب معتقد هستند. مي گويند مردم مسلمان هستند، پس جامعه ي اسلامي بايد شكل بگيرد. مثلاً مي گويند حجاب بايد باشد، اما نه اجباري، بلكه داشتن حجاب بهتر از بي حجابي است و نبايد به مردم فشار بيايد. يعني بايد وضعيت حجاب اصلاح بشود. اين ها به دنبال سكولاريسم يا لاييسم الحادي نيستند، بلكه مي خواهند بين غرب و اسلام آشتي ايجاد كنند. حتي به مذاهب اسلامي هم معتقدند، اما ذيل تمدن غربي. اين تمدن غربي است كه براي آنها حرف آخر را مي زند. در اين ديدگاه، تمدن اسلامي مربوط به گذشته است و امروز زمان گفت وگوي تمدن گذشته ي اسلامي با تمدن فعلي غرب است. يعني آن تمدن گذشته و مرده است و نهايتاً غلبه با تمدن مدرن است.
اما نظريه ي بيداري اسلامي موردنظر رهبر معظم انقلاب، يك نظريه ي قشري و تعصبي نيست؛ نظريه اي است كه اتفاقاً تجدد را هم مي پذيرد، اما ذيل تمدن اسلامي و مهدويت و تمدني كه نمرده و در گذشته نمانده و امروز هم زنده است. اين ها مجموعه ي ويژگي هاي نظريه رهبر معظم انقلاب در باب بيداري اسلامي است.
-با توجه به اين كه نظام ما يك نظام اسلامي شيعي است، تا چه اندازه مي تواند براي كشورهاي عربي منطقه به عنوان يك الگو مطرح باشد؟
رهبري در نظريه شان به تفاوت هاي كشورهاي اسلامي با يكديگر توجه كرده اند. در عين حال بايد دقت داشت كه فرهنگ سياسي ديني و واژه هاي ديني امر محدود و بسته اي نيست كه نتواند در خارج از حوزه ي خودش تأثير بگذارد. فرهنگ اسلامي بسيار فرهنگ عظيمي است، منتها ما چون قرائت شيعه را عميق تر مي دانيم، آن را انتخاب كرده ايم. در فرهنگ سياسي اما اين گونه نيست كه آموزه هاي يك مكتب قابل انتقال به ديگران نباشد و آنها نتوانند از آن استفاده كنند؛ چنان كه خود آيت الله خامنه اي در سال 1345 كتاب سيد قطب را به همراه تحليل ترجمه كردند، زيرا در آن زمان كه پس از دوره ي جمال عبدالناصر بود و الگوهاي مبارزه ي اسلامي محدود بود، اين كتاب ها و مبارزات اين افراد مي توانست به عنوان يك الگو مطرح باشد. هرچند برخي ها مي گفتند كه سيد قطب سني بوده ، اما تا آن جا كه او در مبارزاتش پيش رفته بود، براي ما جالب بود. در زمينه ي انتقال الگوهاي ما به ديگران هم همين طور است. عمدتاً دو نظريه در بين نظريه هاي رقيب از ديگر نظريات قوي تر است. يكي نظريه هاي وهابي يا طالباني گري و سلفي گري است كه مي خواهند بيداري اسلامي را با يك قشريت و يك سطحي انديشي و حتي خشونت مطرح كنند. نظريه ي ديگر هم به دنبال طرح بيداري اسلامي تحت عنوان دموكراسي است. نظريه ي آقا يك خط وسط و خط اعتدال در بين اين دو نظريه است.
ما تا آن جايي كه پيش برويم و در عرصه هاي گوناگون نظام سازي كنيم، خود به خود اين نظام سازي به عنوان يك الگو مطرح خواهد شد. بنابراين قسمت هاي بسياري از اين الگوها قابليت اشتراك گذاري با ديگر ملل اسلامي را دارد. البته در مواردي هم قرائت خاص شيعه مطرح است.
-نظريه ي بيداري اسلامي از چه مزيت هاي ديگري برخوردار است؟
نظريه ي بيداري اسلامي يك نظريه ي بومي است؛ يك ايدئولوژي تحميلي نيست. از ايدئولوژي هاي مدرن بيرون است. اين ويژگي خيلي مهمي است. اين كار را اولين بار امام انجام داد. امام از ايدئولوژي هاي مدرن بيرون آمد و فرهنگ سياسي خودش را ارائه داد. فرهنگ سياسي كه واقعي است و از متن جامعه ي اسلامي است.
ويژگي ديگر نظريه ي رهبري اين است كه هويت گرا است. در حالي كه نظريه هاي رقيب تقليدگرا هستند. ويژگي نظريه ي هويت گرا اين است كه به شما شخصيت و احساس هويت مي بخشد. بنابراين شما با اين احساس شخصيت مي تواني با شخصيت ديگري ارتباط برقرار كني، به راحتي با غرب ارتباط برقرار كني و هر چه را كه مناسب بود، انتخاب كني و برداري و آن چه را نخواستي دور بريزي. اما اگر هويت از خود نداشته باشي، نمي تواني ارتباط خوبي با شخصيت هاي ديگر برقرار كني.
– به نظر شما مهم ترين ركن بيداري اسلامي چيست؟
مهم ترين ركن نظريه ي بيداري اسلامي كه علت وقوع اين تحولات هم هست، احساس تحقير شدن امت اسلامي و جست وجو براي بازگرداندن عزت و كرامت به اين امت است. در صورتي كه اين مسئله در ديگر نظريات وجود ندارد. نظريات ديگر عمدتاً بر فقر، نابرابري، ظلم و خشونت تأكيد دارند. بيداري اسلامي هم به همه ي اين ها توجه دارد، اما با احساس تحقير شدن همراه است. در گذشته هم مسلمانان تحقير مي شدند، اما احساس نمي كردند. امروز اما مسلمانان متوجه اين مسئله هستند كه بايد به دنبال كرامت انساني خود باشند. مثلاً آن خبرنگاري كه كفش خود را به طرف بوش پرت كرد، با اين كارش او را تحقير كرد. اين كار او مرز بين تحقير و عزت بود. به او گفته بودند كه اگر تو عذرخواهي كني، ما ميليون ها دلار به تو پول مي دهيم و او قبول نكرده بود. البته بعدها كفش او را يك بازرگان عرب پنج ميليون دلار خريد و اين كفش به نماد عزت تبديل شد. نظريه ي بيداري اسلامي كاري مي كند كه مردم ابتدا متوجه تحقير شدن خود شوند و بعد از آن هم پادزهرش را به آنها مي دهد كه همانا عزت و حريت اسلامي است.
يكي از اهداف نظريه ي بيداري اسلامي، حيات طيبه ي امت اسلامي است و اين كه اين حيات طيبه تنها متعلق به گذشته ي تاريخي مسلمانان نيست . در زمان حاضر هم قابل تحقق است.
-آيا مي توان گفت كه بزرگ ترين نقش انقلاب اسلامي همانا از بين بردن احساس خواري مسلمانان در برابر تمدن غرب است؟ يعني ايجاد اعتماد به نفس در مسلمانان؟
بله، اين مسئله در نظريه ي بيداري اسلامي كاملاً مورد توجه است. رهبري در سخنانشان در اجلاس بيداري اسلامي گفتند: شما به جوان ها اعتماد به نفس بدهيد و به آنها اعتماد كنيد. وقتي جوانان احساس عزت كنند، اعتماد به نفس هم در آنان ايجاد خواهد شد.
نظريه ي بيداري اسلامي موردنظر رهبر معظم انقلاب، يك نظريه ي قشري و تعصبي نيست؛ نظريه اي است كه اتفاقاً تجدد را هم مي پذيرد، اما ذيل تمدن اسلامي و مهدويت و تمدني كه نمرده و در گذشته نمانده و امروز هم زنده است.
اگر بخواهيم كل نظريه ي بيداري اسلامي و ابعاد گوناگون آن را در چند جمله و با استفاده از سخنان رهبر معظم انقلاب بيان كنم، اين گونه خواهم گفت: «بيداري اسلامي به علت ماهيت عميق ديني آن كه برگرفته از متن اسلام و باورهاي ناب و خالص مسلمانان است، در صدد است كه از هويت واقعي و آسيب ديده ي جوامع اسلامي در مقابل سلطه ي غرب و ابعاد تمدني آن محافظت كند و در اين مسير پيچيده و دشوار، آن چه الگوي هدايت تلقي مي گردد، همانا انقلاب بزرگ اسلامي ايران و دستاورد آن، يعني نظام جمهوري اسلامي است؛ و افق تمدني و چشم انداز نوين آن كه با الهام از مكتب اهل بيت عصمت عليهم السلام است، در دهه هاي اخير وارد مراحل تكاملي خود شده و اين رشد تكاملي و متعالي در هر منزلي يكي از ابعاد مادي تمدن غرب و دنياي مدرن را به چالش مي كشد.
– چطور ممكن است كه با سه ويژگي اسلامي بودن، مردمي بودن و ضداستعماري بودن كه شما فرموديد، بيداري اسلامي به اروپا و آمريكا هم برسد؟
بيداري اسلامي همان طور كه حضرت آقا فرمودند، به تشيع و جهان اسلام محدود نمي شود و بازتاب آن به اروپا و آمريكا هم خواهد رسيد و وارد يك فضاي جديدي خواهد شد. اين سه ويژگي مخصوص جهان اسلام است، اما بيداري اسلامي از گروه ها و احزاب عبور كرده و به درون متن مردم رفته است. يعني يك بار ديگر مردم را كشف كرده، ولي نه با ماركسيسم يا با ليبراليسم، كه با فطرت. لذا اين مي تواند يك الگو باشد، چنان كه نظام هاي غربي در صد سال گذشته براي جوامع مسلمان الگو بودند.
-چه عنصري از هويت اين بيداري به آنها مي رسد؟
كرامت انساني و فطرت خواهي انسان ها. ضمناً انسان ها وقتي با ظلم و بي عدالتي مواجه مي شوند، به طور فطري عدالت خواه مي شوند. اين عدالت خواهي قبلاً از كانال احزاب و گروه ها برآورده مي شد، اما حالا خود مردم به صحنه مي آيند و عدالت و رفع ظلم را مطالبه مي كنند.
البته چون اين تمدن هنوز جوان است، مسيرها هنوز به درستي شكل نگرفته است. انديشمندان ما بايد بينديشند و فكر كنند و در رساله هاي دانشگاهي و تحقيقات حوزوي خود، مسير انتقال اين مفاهيم از جامعه ما به سمت غرب را ساماندهي كنند. ;کیهان
خدا شفات بده