اروپايي ها براي هزينه كردن در مورد مسئله اي كه بين ايران و آمريكا وجود دارد و سي سال هم به درازا كشيده هيچ گونه انگيزه اي ندارند در نتيجه ناگزيرند اين مشكلات را حل كنند و از اين رو فرصت جديدي براي ديپلماسي ايران بوجود مي آيد.
مشرق- مدت زماني است كه جناح راست در فرانسه حاكم است و سابقه اين جناح در سال هاي اخير چندان موفقيت آميز نبود و اين موضوع سبب ايجاد ياس و نا اميدي در بين مردم شده بود. نیروهای سیاسی موجود در اروپا جریان‌های تقریبا فرامرزی و دارای ارتباطات اروپایی هستند، یعنی مثلا حزب سوسیالیست در بروکسل اعلام راهپیمایی می‌کند و از تمام کشورهای اروپایی برای مشارکت می‌روند. به بیان دیگر، همگرایی بین جریان‌ها و جناح‌های اروپا در حال شکل‌گیری است.

پيروزي  فرانسوا اولاند مي تواند يك موج جديد را در اروپا ايجاد كند و اين مهم بستگي به دو مسئله دارد يكي اقدامات وي در ماههاي اوليه رياست جمهوري و ديگر نتيجه انتخابات پارلماني ماه ژوئن؛ زيرا معتقدم كه انتخابات رياست جمهوري فرانسه در اين برهه سه مرحله اي است دو مرحله آن انجام و نخست وزير انتخاب شده و همه نگاهها به انتخابات پيش رو است كه آيا آقاي اولاند توانايي كسب اكثريت پارلمان را از آن خود دارد تا بتواند در كنار كاخ اليزه، كاخ متينيون را نيز در اختيار بگيرد. اين اتفاق اگر رخ دهد اولاند مي تواند منشا يك موج نارنجي در سراسر اروپا شود.

اگر اولاند به اين توفيق دست يابد كه بخشي از بحران اقتصادي اروپا را كنترل كند، با وجودي اينكه در حال حاضر مردم اروپا از رئيس جمهور انتظار معجزه را ندارند، ولي انتظار دارند كه با يكسري سياست ها اوضاع را تعديل كند بويژه اينكه نگاه سوسياليست ها به عدالت اجتماعي و كمك به اقشار كم در آمد است يك مقدار فضا را آرام كند در اين صورت خواهد توانست منشا اثر شود.

زماني اتحاديه اروپا، پول واحد و برداشتن مرزها اميدي بود براي اروپائيها با اين اتفاق معجزه خواهد شد و در سايه آن كليه مشكلات اقتصادي شان بر طرف مي شود ولي اكنون اروپائيها به نتيجه عكس رسيده اند، زيرا اين اتفاق نه تنها مشكلات آنها را بر طرف نكرده بلكه مشكلات آنها را افزايش داده است.

 از روزي كه اتحاديه اروپا پايه گذاري شد دو نگاه در مورد آن وجود داشته است يكي نگاه فرانسوي و ژنرال دوگل كه بر اين نظر بودند كه اروپا بايد براي اروپا باشد و با تشكيل اين اتحاديه بايد قدرت سومي را شكل دهند كه بتواند در مقابل آمريكا و اتحاد جماهير شوروي قد علم كند.

نگاه ديگر فرا آتلانتيكي بود كه اتحاديه اروپا  را ادامه قدرت ايالات متحده آمريكا مي دانست و بيشتر اين تفكر ناشي از انگلستان بود و همين موضوع منشا اختلافي شد ميان ژنرال دوگل و مابقي اعضاي اتحاديه اروپا كه در نهايت منجر به خروج فرانسه از ناتو و ساختن بمب اتم بدون كمك آمريكايي ها شد و در آن برهه مهمترين كار دوگل اين بود روابط اش با آلمان را عادي كرد زيرا اگر اين اتفاق نمي افتاد اتحاديه اروپا شكل نمي گرفت. پس بنابراين فرانسوي با اين نگاه كه اتحاديه براي اروپا باشد وارد اتحاد شدند و نگاه ديگر نظرش بر پيروي از آمريكا بود.

سوسيال دموكرات هاي آلمان، دموكرات مسيحي ها در ايتاليا، جناح چپ در اروپا و بويژه سوسياليست هاي فرانسه هميشه در پي اين بوده اند كه اتحاديه اروپا قدرتي مستقل در برابر آمريكا باشد و اساسا جناح چپ هميشه نگاهش اين بوده و از هواداران اتحاديه اروپاست.
حال اگر بازگشت و قدرت يابي جناح چپ اتفاق بيفتند؛ فراگير شدن موج قرمز و نارنجي مي تواند اتحاديه اروپا را به عنوان يك قدرت مستقل تري در برابر آمريكا شكل بدهد.

شكست حزب آنگلا مركل

شكست حزب آنگلا مركل در انتخابات پارلمان نيز ناشي از اميدي است كه در جناح سوسياليست در كشورهاي مختلف بوجود آمده و خانم مركل با وجود موضع شديدي هم كه نسبت به آقاي اولاند داشت در نهايت موفق نشد و اين يك زنگ خطر است و معمولا انتخابات شوراي شهر و شهرداري ها وسيله اي است براي اينكه بتوان نبض سياسي جامعه را حدس زد و در فرانسه هم ابتدا بيشتر شهرداري ها دست جناح چپ افتاد و از 22 ناحيه فرانسه 21 ناحيه بدست سوسياليست ها و جناح چپ افتاد و بتدريج موج نارنجي فراگير شد تا اليزه را نيز آنها بدست آوردند و اتفاق رخ داده در آلمان مي تواند زنگ خطري برا جناح راست در اين كشور باشد.

سوسياليست‌ها و ايران

معمولا سوسياليست ها يكسري مسائل ايدئولوژيك با جمهوري اسلامي ايران داشته اند ما اگر لابي هايي كه بر ضد ايران در خصوص حقوق بشر تشكيل مي شده را بررسي كنيم خيلي جاها منشا آن جناح چپ و بخشي از سوسياليست ها بوده اند ولي از آن جايي كه جريان چپ و سوسياليست ها خواهان استقلال در برابر آمريكا هستند و دليلي براي بازي در زمين آمريكايي ها نمي بينند فرصت جديدي براي ديپلماسي جمهوري اسلامي ايران در منطقه بوجود خواهد آمد براي اينكه اروپا شديدا درگير مشكلات خود از و از طرف ديگر سوسياليسم يعني كمك هاي اجتماعي و هزينه كردن براي قشرهاي پايين و بدليل نياز مالي براي كمك به اقشار پايين مجبور هستند كه هزينه هاي صحنه بين الملل خود را كاهش بدهند.

اروپايي ها براي هزينه كردن در مورد مسئله اي كه بين ايران و آمريكا وجود دارد و سي سال هم به درازا كشيده هيچ گونه انگيزه اي ندارند در نتيجه ناگزيرند اين مشكلات را حل كنند و از اين رو فرصت جديدي براي ديپلماسي ايران بوجود مي آيد.
 
 
حجت‌الله ایوبی/ استاد دانشگاه تهران و رایزن سابق فرهنگی ایران در فرانسه
     

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *