درست سال 88 بود. پس از پیروزی محمود احمدی نژاد در دور دوم ریاست جمهوری، بازار عزل و نصب ها حسابی داغ بود. حلقه انحرافی که با حرکتی خزنده در دور اول ریاست جمهوری، توانسته بود نیروهای مومن و متعهد دولت نهم را از گردونه خارج کرده و به بهانه های واهی وزرا را از کابینه، با ناجوانمردانه ترین روش ها اخراج کند، دست به تغییرات مدیران استانی زد.
تعدادی از این مدیران که به پاک دستی و عملکرد موفق در عرصه مدیریتی شهره بودند فقط به جرم همراهی نکردن با جریان انحرافی و سرکرده منفورش، یکی پس از دیگری از مناصب حساس خلع گردیده و پُست های دم دستی به آنان پیشنهاد شد. این روند نه در استان مازندران که در استان های دیگر نیز مشاهده گردید.
بی تردید اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان مازندران، از سال 84 تا 88، به گفته موافقان و مخالفانش بهترین عملکرد را طی سالیان گذشته از انقلاب داشت. این فقط یک ادعا نیست. بلکه برگزیده شدن این اداره کل در رتبه بندی های کشوری و کسب مقام برتر در سال 85 و مقام های اول تا سوم در سال های بعد، شاهدی بر این مدعاست. در جایی که اسناد و مدارک حرف می زنند و ارقام لب به حقیقت می گشایند، دیگر ادعایِ صرف جایی ندارد. در آن زمان، انتخابات مجلس در راه بود و کاندیداهای مختلف سرگرم زمینه چینی و تبلیغ برای تکیه زدن بر صندلی سبز مجلس.
نماینده معلوم الحال فعلی ساری که آن زمان از هر تریبونی برای به نمایش گذاشتن خود استفاده می کرد بر سر گرفتن مجوز نشریه ای با مدیرکل وقت ارشاد به چالش برخاست. طبق قانون، دادن مجوز به او در آن برهه از زمان تخلف در برابر قانون بود و این کاندیدا تریبون صدا و سیما را هم در اختیار خود داشت. این مورد و موارد دیگر باعث گردید که کاندیدای مذکور کینه مدیرکل وقت ارشاد را به دل بگیرد و پس از انتخاب شدن و صحبت با وزیر قبل (صفار هرندی) و وزیر بعد (حسینی)، خواستار برکناری اوگردد.
آن مقدار شواهدی که در دست است نشان می دهد آقای نماینده در صحبت با صفار هرندی راه به جایی نمی برد و صفار با بیان اینکه کاملاً مدیرکل ارشاد را از نزدیک می شناسد و از نحوه کار او راضیست (به گفته آمار و مدارک)، از برکناری او سر باز می زند. با آغاز به کار دولت دهم و قوی تر شدن نفوذ جریان انحرافی در بدنه دولت، برخی از وزرای مصلحتی و نه شایسته، وارد دولت گردیدند.
حسینی نیز در صحبت با نماینده مذکور و گرفتن قول رأی مجلس از او، قول برکناری و عزل مدیرکل ارشاد را می دهد. این اتفاق به طرفه العینی پس از انتخاب وزیر می افتد و مدیرکل ارشاد وقت که با عملکرد درخشانش در آن برهه سخت در سطح کشوری نیز تقدیر گردیده بود، خانه نشین می شود.
اداره کل ارشاد استان نیز در یک دور باطل دست به دست گردیده و مدیران کل بعدی در یک پروسه کاملاً هماهنگ، چند ماه چند ماه عوض می شوند. عملکرد ضعیف و غیر کارشناسانه افراد بعدی درخواست بازگشت مدیرکل ارشاد قبلی را در پی دارد اما او از این کار سر باز می زند. زیرا او اینک مدیرکل کتابخانه های عمومی استان می باشد.
مدیر کل ارشاد سابق و مدیر کل فعلی کتابخانه های عمومی، باز هم در پُست جدید خویش می درخشد. در اولین سال حضورش در اداره کل کتابخانه های عمومی استان در بین ادارات کل کتابخانه های کشور مقام اول را احراز می نماید و جایزه اش از طریق شخص ریاست جمهوری به وی اعطا می گردد.
همان سال به عنوان مدیر نمونه بسیجی استان نیز جایزه اش را دریافت می کند. اما این پایان ماجرا نیست. باز هم آمار و ارقام نشان می دهد که مدیرکل کتابخانه های عمومی در این پُست نیز بسیار موفق عمل می کند و با عضویت در کارگروههای مختلف استان و شرکت در جلسات مهم و راهبردی با حضور مسئولان رده اول استان مانند استاندار و معاونینش، کتابخانه ها را از مهجوریتی که سالیان دراز بدان گرفتار بوده می رهاند.
قبل از انتخابات همین چند ماه پیش مجلس شورای اسلامی که با حضور گرم و میلیونی مردم انجام گردید، او به عنوان دبیر جبهه متحد اصولگرایان استان معرفی می گردد. جبهه متحد منتخبینش را در استان معرفی می کند و مردم با دیدِ باز، منتخبینشان را مانند همیشه به مجلش می فرستند.
نماینده ساری که این دوره خطر انتخاب نشدنش را به دلیل عملکرد ضعیفش در 4 سال گذشته از نزدیک احساس می کند، با تخلفی آشکار دست به خرید رأی می زند. دو نفر را در هنگام فروختن رأی در خیابان دستگیر می کنند و با شکایت نامزد بعد از او (نامزد جبهه متحد اصولگرایان)، صلاحیت انتخابات شهرستان ساری تا مدتی بعد تأیید نمی گردد.
اختلاف رأی این دو نفر که کمتر از 2000 رأی می باشد سبب می گردد تا کاندیدای جبهه متحد شکایت خود را تعقیب نماید؛ اما با کمال تعجبِ کسانی که این پروسه را دنبال می کردند، نامزد متخلف باز هم به مجلس راه می یابد و مانند 4 سال پیش پروژه برکناری دبیر جبهه متحد استان و مدیرکل کتابخانه های عمومی را دنبال می کند.
باز هم مدیری لایق و پر تلاش از نسل انقلاب در حال قربانی شدن مطامع و هوا و هوسِ عاشقان قدرت و ثروت است. در یک حرکت نمایشی مدیرکل کتابخانه های عمومی استان را با دخالت وزیر فرهنگ و ارشاد و نماینده معلوم الحال، قصد دارند تا از استان خارج کرده و در تهران پُستی به او بدهند.
بالاخره همین که او در استان نباشد خیال خیلی ها از تخلفاتشان راحت است. دیگر کسی نیست تا در روزنامه به حیف و میل بیت المال و عدم کفایت برخی مدیران بتازد. دیگر خبری از مدیری نیست که در هر جایگاهی که باشد، آن جایگاه را بالا می آورد نه آنکه پست و مقام باعث ارتقاء شخصیت او باشد.
به نظر نگارنده این بار سکوت جایز نیست. اگر نیروهای متدین و انقلابی استان 4 سال پیش به موقع در صحنه حاضر می گردیدند و اجازه برکناری ناجوان مردانه او را نمی دادند، امروز ما شاهد بسیاری از پریشانی ها، اختلالات و اختلافات در عرصه فرهنگی استان مان نبودیم. امروز هم اگر نجنبیم باز عاشقان قدرت و ثروت با قربانی کردن مدیرانی از جنس او، سر عدالت را بریده و شایسته سالاری را به مسلخ می برند.
اگر امروز مدیرکل کتابخانه های عمومی استان به جرم گفتن حق و حق طلبی دارد قربانی می شود، در یک چشم بهم زدن، فردا هم نوبت به ما می رسد.
حسن اسدی